منشأ تفاوت های کلامی و غیرکلامی
برخی ادعا کرده اند که علت تفاوت های جنسیتی در روابط کلامی و غیرکلامی مربوط به پایگاه اجتماعی افراد است و به دلیل اینکه مردان غالبأ دارای قدرت بیشتر و پایگاه اجتماعی بالاتر هستند، می توانند کمتر یا بیشتر صحبت کنند؛ افراد ضعیف تر باید به آنها گوش بدهند. همچنین، قدرتمندان در صندلی های خود با حالت بدنی راحت ولو شوند. آنها نیازی به لبخند زدن ندارند؛ در حالی که افراد ضعیف تر، حتی اگر واقعا شاد نباشند، باید لبخند بزنند (اتنستید و همکاران، ۲۰۰۴).
[نگاه ماریان لافرنس به تفاوت ها]
ماریان لافرنس (۱۹۹۸) به طور خاص به توضیح تفاوت های جنسیتی در توانایی رمزگردانی علاقه مند بودند. او معتقد بود که افراد کمتر قدرتمند باید در مقابل قدرتمندان گوش به زنگ و مراقب باشند تا بتوانند واکنش مناسبی به آنها نشان دهند، یک مرد رئیس و معاون او را در نظر بگیرید، معاون باید کاملا مراقب نشانه های ناراحتی در چهره رئیس باشد، چون این نشانه ها به او می گویند که نباید حرف های رئیس را قطع کند یا خبرهای بدی به او بدهد. در مقابل، لازم نیست که رئیس نیز همین اندازه دقیق باشد. براساس توجیه های مبتنی بر قدرت، رئیس از رمزگردانی حالات چهره معاون سودی عایدش نمی شود.
[دیدگاه لافرنس و هنلی ]
از دیدگاه لافرنس و هنلی (۱۹۹۷) فرهنگ فعلی ما، پایگاه های برتر را به مردان و پایگاه فرودست را به زنان می دهد؛ در نتیجه، وقتی که زن و مردی از نظر ویژگی های دیگری مانند سن و شغل برابر هستند، مرد معمولا قدرت بیشتری دارد و با این پایگاه، از روابط کلامی و غیرکلامی خاص رؤسا استفاده می کند و زن را در موقعیت تقریبا فرودست یک معاون قرار می دهد. با وجود این، لافرنس و همکارانش (۲۰۰۳) اشاره می کنند که وقتی افراد دارای قدرت و پایگاه یکسانی باشند، تفاوت های جنسیتی به حداقل می رسد. به ویژه فراتحلیل آنها نشان داد که مردان و زنان، هنگامی که نقش های مشابهی دارند، الگوهای لبخند زدن آنها نیز به یکدیگر شبیه است (ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۸۷).
برخی از محققان معتقدند که قدرت و پایگاه اجتماعی نمی تواند توصیف کننده تفاوت های جنسیتی در توانایی رمزگردانی باشد؛ برای نمونه، هال و همکارانش (۲۰۰۱) دریافتند که کارمندان رده بالای دانشگاه دقیقا به اندازه کارمندان رده پایین لبخند می زنند (همان).
در مقابل، محققانی مانند هال و همکارانش عقیده دارند که فرهنگ ما با فراهم کردن نقش ها، انتظارات و تجربه های جامعه پذیری، به مردان و زنان یاد می دهد که چگونه رابطه برقرار کنند (اتنستید و همکاران، ۲۰۰۴) به دیگر سخن، این محققان بر رویکرد یادگیری اجتماعی تأکید دارند. برای نمونه، کودکان در فرایند رشد تشویق می شوند رفتاری را انجام دهند که با جنسیت آنها همخوان باشد؛ بنابراین، وقتی یک دختر جوان اخم می کند، ممکن است مورد سرزنش قرار گیرد و به او بگویند (بهتر نیست که لبخندت را ببینیم؟) اگر این دختر به تأیید دیگران اهمیت بدهد، احتمالا بیشتر لبخند خواهد زد. او متوجه می شود که زنان غالبا لبخند می زنند و تعمدا در الگوهای غیرکلامی خود از تماس چشمی استفاده می کنند. در مقابل، پسر جوان اگر از حرکت های دستی «زنانه» استفاده کند، مورد انتقاد قرار می گیرد و با مشاهده مردان خانواده، جامعه و رسانه ها، متوجه حرکت های بدنی مردانه کلیشه ای می شود. همچنین، دختران جوان می فهمند که از آنها انتظار می رود به عواطف دیگران توجه کنند و در نتیجه، به حالات صورت حساس می شوند (ماتلین، ۲۰۰۸، ص 187)
برخی از محققان معتقدند که قدرت و پایگاه اجتماعی نمی تواند توصیف کننده تفاوت های جنسیتی در توانایی رمزگردانی باشد؛ برای نمونه، هال و همکارانش (۲۰۰۱) دریافتند که کارمندان رده بالای دانشگاه دقیقا به اندازه کارمندان رده پایین لبخند می زنند (همان).
در مقابل، محققانی مانند هال و همکارانش عقیده دارند که فرهنگ ما با فراهم کردن نقش ها، انتظارات و تجربه های جامعه پذیری، به مردان و زنان یاد می دهد که چگونه رابطه برقرار کنند (اتنستید و همکاران، ۲۰۰۴) به دیگر سخن، این محققان بر رویکرد یادگیری اجتماعی تأکید دارند. برای نمونه، کودکان در فرایند رشد تشویق می شوند رفتاری را انجام دهند که با جنسیت آنها همخوان باشد؛ بنابراین، وقتی یک دختر جوان اخم می کند، ممکن است مورد سرزنش قرار گیرد و به او بگویند (بهتر نیست که لبخندت را ببینیم؟) اگر این دختر به تأیید دیگران اهمیت بدهد، احتمالا بیشتر لبخند خواهد زد. او متوجه می شود که زنان غالبا لبخند می زنند و تعمدا در الگوهای غیرکلامی خود از تماس چشمی استفاده می کنند. در مقابل، پسر جوان اگر از حرکت های دستی «زنانه» استفاده کند، مورد انتقاد قرار می گیرد و با مشاهده مردان خانواده، جامعه و رسانه ها، متوجه حرکت های بدنی مردانه کلیشه ای می شود. همچنین، دختران جوان می فهمند که از آنها انتظار می رود به عواطف دیگران توجه کنند و در نتیجه، به حالات صورت حساس می شوند (ماتلین، ۲۰۰۸، ص 187)
[تاثیر یادگیری اجتماعی]
به نظر می آید که افزون بر نقش یادگیری اجتماعی و پایگاه اجتماعی، نوع تربیت خانوادگی و همچنین، ویژگی های ذاتی زن و مرد در کیفیت و کمیت روابط کلامی مؤثر باشد. زنان به دلیل نیاز عاطفی بیشتر نیاز بیشتری به گفتگو دارند و همچنین، به دلیل ویژگی های عاطفی که دارند ممکن است برخی از ارتباطات کلامی را بهتر درک کنند. افزون بر این ها قوی بودن حیا در زنان[1] باعث می شود که هر حرکت و رفتاری را انجام ندهند و مراقبت بیشتری در رفتارهای غیرکلامی داشته باشند. این ویژگی (مراقبت) در جوامع و خانواده هایی که تربیت دینی شده اند، بیشتر خواهد بود. خلاصه اینکه شرایط اجتماعی، فرهنگ غالب، هنجارهای خانوادگی و غیره از عناصری هستند که در بررسی تفاوت های ارتباطی نباید از آن غفلت کرد.
پی نوشت:
[1] . در روایات زیادی بر برتری حیا در زنان اشاره شده است. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: زنان از نظر لذت (جنسی) ۹ برابر بر مردان برتری داده شده اند؛ اما خداوند حبا را بر آنان مسلط کرده است (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۳۹). همچنین، در آموزه های دینی، از تواضع، مطیع و رازدار بودن زن به عنوان ویژگی شایسته و ویژه او یاد شده است؛ فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله (نساء، 34).
منبع: کتاب «روان شناسی زن و مرد»
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
بیشتر بخوانید:
تفاوت زن و مرد در ارتباط غیرکلامی (بخش اول)
تفاوت زن و مرد در ارتباط کلامی
سه گام مهم در ارتباط کلامی
مهارت های ارتباط با دیگران
ارتباط غیر کلامی
ارتباط کلامی با همسر