چاقی کودک (بخش دوم)

راه های مختلفی را می توان برای درمان چاقی به کودکان سفارش کرد. اما در این میان دو درمان بسیار کارآیی دارد: ورزش و کنترل تغذیه. با ما همراه باشید تا با درمان های چاقی کودکان بیشتر آشنا شوید.
جمعه، 11 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چاقی کودک (بخش دوم)

ورزش یکی از راه های موثر درمان چاقی در کودکان است.


روش های درمان

مفهوم ضمنی چنین طبقه بندی برای رشد راهبردهای درمان، بسیار مهم است. کوشش هایی که از طرف والدین در جهت کاهش میزان مصرف کالری کودکان انجام می گیرد، همیشه با شکست مواجه می شود. البته چنانچه علت چاقی روانی باشد، احتمالا به این دلیل است که چنین خانواده هایی اغلب بسیار سخت درمان می شوند.


کنترل رفتاری

یادداشت کردن روزانه از آنچه کودک می خورد و چه موقع می خورد، می تواند به والدین کمک کند که از الگوهای خوردن کودک آگاه باشند. همچنین والدین ممکن است نیاز به ثبت نشانه ها و موارد مربوط به خوردن کودک داشته باشد. راهنمایی های بسیار ساده که مربوط به فقط خوردن در سر میز غذا در هر وعده غذا، نه خوردن به صورت سرپایی و هر از چندگاه ممکن است ضرورت داشته باشد.

والدین می توانند در جهت کنترل میزان وزن کودک یک نمودار تهیه کنند و این نمودار میزان افزایش و کاهش وزن را نشان داده، در نتیجه متوجه موفقیت و شکست برنامه ها خواهند شد. مادران می توانند این نمودار را بر روی درب یخچال نصب کنند. اما این امر به تنهایی در بیشتر موارد که عوامل عمده روانی ریشه اصلی مشکل هستند، چندان مؤثر به نظر نمی رسند.


عادت های غذایی

بعضی از پژوهشگران بر اهمیت عادت های غذایی تأکید داشته اند. الگوهای تغذیه دراز مدت و پرهیز از رژیم های نامناسب برای کودکان نیاز به تعلیم و آموزش دارد.

رژیم غذایی به صورت چراغ راهنمایی در سال ۱۹۸۱ به وسیله اپستین و همکارانش ارائه شده است. در این برنامه، غذاها به سه رنگ و کد تقسیم بندی شده اند: رنگ سبز به معنای غذاهای مجاز و رفتن به سوی غذاها، رنگ زرد به معنی نزدیک شدن به غذاها ولی با احتیاط، و رنگ قرمز به معنی غذاهای ممنوع و نرفتن به سوی غذاهاست. بدین ترتیب، والدین با این برنامه ها آموزش می بینند تا لیست های غذایی و عادت های غذایی را بر اساس این سیستم تهیه کنند تا رژیم غذایی سالم و متوازنی را به دست آورند.

به صورت ساده باید به والدین یادآوری کرد که در خانه بیسکویت و شیرینی نگه ندارند، چون اگر این قبیل خوراکی ها به آسانی در دسترس نباشد، پاسخ منفی دادن به یک کودک بهانه گیر، بسیار آسانتر خواهد بود.


کنترل و اداره کودک

والدین ممکن است برای کنترل کلی کودک، احتیاج به کمک داشته باشند. که این امر می تواند تأثیر درمان را بهبود بخشد (اپستین و همکاران، ۱۹۸۵؛ اسرائیل و همکاران، ۱۹۸۵؛ سندیا ک و اسپنس، ۱۹۸۵). اگرچه این مطالعات در مورد کودکان بزرگتر کاربرد دارد، اما اصول آن در جایی که مشکلات هدایت و کنترل اغلب با مسائل چاقی در ارتباط است، در مورد کودکان خردسال نیز می تواند اعمال شود.

کودکان به اصطلاح بیش از حد نازپرورده، معمولا محدودیت های کمتری برای رفتارهای عمومیشان یا عادت های غذایی شان دارند. والدین اغلب در پیش بینی خواسته های کودکانشان در بیرون از منزل، مثلا، در شیرینی فروشی ها یا سوپر مارکت ها و چگونگی برخورد با آن خواسته ها، نیاز به کمک دارند. زمانی که کودکی خیلی کوچک است، برآوردن خواسته های کودک بسیار آسانتر است. بنابراین، یادگیری محدود کردن تمام ابعاد رفتار کودک برای نحوه برخورد کردن در عدم توافق در مورد غذا، می تواند مسئله مهم و حیاتی باشد.


ورزش

استفاده از کالری های اضانی از طریق ورزش و افزایش نرخ رشد متابولیکی به طور عمده در درمان، مورد استفاده قرار نگرفته است. اگرچه کوهن و همکارانش (۱۹۸۰) دریافتند کودکانی که از طریق درمان، اضافه وزن پیدا کرده بودند، و از یک تا سه سال بعد این اضافه وزن را حفظ کرده بودند، نسبت به همسالان خود که نتوانسته بودند اضافه وزن خود را حفظ بکنند، از سطح ورزش بالاتری برخوردار بودند؛ یعنی، بیشتر از آنها ورزش کرده بودند. هماهنگی و ترکیب سطوح بالاتر ورزش یا سبک و روش زندگی کودکان می تواند عامل بازدارنده مهمی برای آینده باشد.


درمان خانوادگی

شرکت دادن تمام اعضای خانواده در درمان خیلی مهم است. مخصوصا اگر چاقی به عنوان یک ویژگی در خانواده وجود داشته باشد. همه اعضای خانواده ممکن است در تنظیم رفتارهایشان برای غذا و وعده های غذا خوردن، احتیاج به کمک داشته باشند. اهمیت دادن خانواده به غذا می تواند به عنوان یک فرایند اجتماعی باشد و یا مرکزی که تمامی ارتباطات و تماسهای خانوادگی در آن شکل می گیرد. مادر ممکن است چنین احساس کند که نقش او در خانواده آشپزی و غذا دادن است و امکان دارد زمانی خود را به عنوان مادر و همسر خوب بشناسد که مرتبا بتواند خانواده اش را تغذیه کند. او و خانواده اش لزوما احتیاج به کمک قابل توجهی دارند تا بتوانند این عقیده خود را عوض کنند. او را از این نقش محروم کردن، یا محدود کردن چیزی را که او می تواند به خانواده اش در خوردن بدهد، می توانند وی را مجبور به مقاومت کند، چرا که ممکن است هویت او از بین برود. می توان با کمک به او در ایجاد حمایت و پشتیبانی عاطفی از دیگر اعضای خانواده، به نقش محوری و مرکزی او در خانواده ادامه داد. درجه بندی مجدد اهمیت مادر در کنترل سلامت خانواده، توسط ایجاد یک رژیم غذایی سالم، تشویق و شرکت در فعالیت های جسمانی، یکی از راههای سازنده در این زمینه است.

غذا می تواند یک عامل آرام بخش نسبت به احساسات ناخوشایندش باشد. بزرگسالان اغلب غذا می خورند تا آسایش خویش را به دست آورند، و این فرایند را با کودکان خود نیز تکرار می کنند. کودکان این عمل را در دوران قبل از دبستان یاد می گیرند و آنها نیز برای آرام کردن خویش، غذا می خورند. این حقیقت که احساسات ناخوشایند به وسیله غذا از بین می رود، یک روش اجتناب از سازش با فشار روانی است. والدین و کودکان باید یاد بگیرند که چگونه با این قبیل احساسات کنار بیایند، و چگونه بدون غذا با آن سازش داشته باشند. شعار خانواده باید چنین باشد: صحبت کردن به جای خوردن.
نویسنده: یو داگلاس
 
منبع: کتاب «اصلاح رفتار کودکان»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط