برخی از افراد درونگرا به سرعت انرژی خود را از دست می دهند و ترجیح می دهند که زمان نسبتا طولانی را در خلوت خود به سر ببرند.
مقدمه
قبل از اینکه درباره اینکه یک فرد درونگرا کیست توضیح بدهیم لازم است تعریف درونگرایی را بدانیم. درونگرا فردی است که محیط های آرام و دارای حداقل نیروهای محرکه را به سایر محیط ها ترجیح می دهد. افراد درونگرا پس از برقراری تعاملات اجتماعی خود احساس بی انرژی بودن و خستگی را تجربه می کنند و پس از آن مدت زمانی را به تنهایی و در خلوت خود سپری می کنند تا انرژی از دست رفته خود را بازیابند و این عمدتا به دلیل آن است که مغز افراد درونگرا به شیوه ای متفاوت با مغز افراد برونگرا به دوپامین پاسخ می دهد. به عبارت دیگر، اگر شما فردی درونگرا هستید، احتمالا از بدو تولدتان فردی درونگرا بوده اید و اصلا یک فرد درونگرا متولد شده اید.
چطور بدانم که من فردی درونگرا هستم؟
آیا همیشه احساس متفاوت بودن دارید؟
آیا از تنها ماندن و اوقات خود را به تنهایی گذراندن لذت می برید؟
آیا احساس می کنید که شما تنها فردی هستید که نیاز به حرف زدن و حرف زدن یا همواره با دیگران بودن ندارد؟
اگر چنین است پس احتمالا شما فردی درونگرا هستید. درونگرا بودن کاملا طبیعی است.
برخلاف آنچه که از دوستان، معلم ها یا حتی پدر و مادرخود شنیده اید، درونگرا بودن به این مفهوم نیست که شما از مشکلی رنج می برید یا چیزی در شما دچار اشکال است. بعلاوه، درونگرایی چندان هم غیرمعمول و عجیب و غریب نیست. تحقیقات نشان می دهند که ۳۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت ایالات متحده را افراد درونگرا تشکیل می دهند. این یعنی از هر۲ یا ۳ نفری که می شناسید، ۱ نفر درونگرا است. نتیجه چیست؟ اگر حتی خود شما فردی درونگرا نباشید، احتمالا همکارتان، همسرتان یا یکی از دوستانتان فردی درونگرا است. بیشتر افراد بیش از آنکه فکر می کنند با افراد درونگرا در ارتباط هستند.
درست در همین لحظه انقلابی درونگرایانه در حال وقوع است. به تدریج، جهان برونگرای ما یاد می گیرد که شیوه افراد درونگرا را درک کرده و آن را بپذیرد. اما برای تحقق چنین هدفی، باید ابتدا به درک بهتری از درونگرایی برسیم: اینکه درونگرایی چه چیزی هست و چه چیزی نیست. هدف ما در این مقاله رسیدن به چنین دانشی است. آیا شما فردی درونگرا هستید؟ یا اینکه آیا فردی درونگرا در زندگی شما وجود دارد که دوست دارید او را بهتر بشناسید؟ اگر چنین است، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
چطور بدانم که من فردی درونگرا هستم؟
آیا همیشه احساس متفاوت بودن دارید؟
آیا از تنها ماندن و اوقات خود را به تنهایی گذراندن لذت می برید؟
آیا احساس می کنید که شما تنها فردی هستید که نیاز به حرف زدن و حرف زدن یا همواره با دیگران بودن ندارد؟
اگر چنین است پس احتمالا شما فردی درونگرا هستید. درونگرا بودن کاملا طبیعی است.
برخلاف آنچه که از دوستان، معلم ها یا حتی پدر و مادرخود شنیده اید، درونگرا بودن به این مفهوم نیست که شما از مشکلی رنج می برید یا چیزی در شما دچار اشکال است. بعلاوه، درونگرایی چندان هم غیرمعمول و عجیب و غریب نیست. تحقیقات نشان می دهند که ۳۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت ایالات متحده را افراد درونگرا تشکیل می دهند. این یعنی از هر۲ یا ۳ نفری که می شناسید، ۱ نفر درونگرا است. نتیجه چیست؟ اگر حتی خود شما فردی درونگرا نباشید، احتمالا همکارتان، همسرتان یا یکی از دوستانتان فردی درونگرا است. بیشتر افراد بیش از آنکه فکر می کنند با افراد درونگرا در ارتباط هستند.
درست در همین لحظه انقلابی درونگرایانه در حال وقوع است. به تدریج، جهان برونگرای ما یاد می گیرد که شیوه افراد درونگرا را درک کرده و آن را بپذیرد. اما برای تحقق چنین هدفی، باید ابتدا به درک بهتری از درونگرایی برسیم: اینکه درونگرایی چه چیزی هست و چه چیزی نیست. هدف ما در این مقاله رسیدن به چنین دانشی است. آیا شما فردی درونگرا هستید؟ یا اینکه آیا فردی درونگرا در زندگی شما وجود دارد که دوست دارید او را بهتر بشناسید؟ اگر چنین است، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
درونگرا کیست؟
رایج ترین تعریف از فرد درونگرا فردی است که پس از برقراری تعاملات اجتماعی احساس بی انرژی بودن و خسته بودن را تجربه می کند و با تنها بودن است که می تواند انرژی از دست رفته خود را به دست آورد. اما درواقع درونگرایی چیزی فراتر از این تعریف است.
هر فردی با طبیعت و خلق وخویی درونی متولد می شود. این سرشت و طبیعت درواقع روشی است که شما با استفاده از آن انرژی بدست می آورید و ترجیح می دهید که به آن شیوه با جهان هستی تعامل برقرار کنید. درونگرایی و برونگرایی سرشت و طبیعت و خلق و خوی انسانی هستند. اینکه شما فردی درونگرا یا برونگرا هستید عمدتا توسط ژن های شما تعیین می شود و به این مفهوم است که احتمالا شما بصورت فردی درونگرا یا برونگرا متولد شده اید.
با این وجود، تجربه های ما در زندگی نیز در شکل گیری ما و خلق وخوی ما موثر بوده اند. اگر شما فردی ساکت و آرام هستید، می توان گفت که والدین، معلم ها و دیگران در مسیر زندگیِ شما، شما را به استفاده از روش های متفکرانه هدایت و ترغیب کرده اند و احتمالا شما در مسیر رشد خود احساس اطمینان و اعتماد به آنکه هستید را تجربه کرده اید. اما شما هم اگر مثل بسیاری دیگر از افراد درونگرا مورد تمسخر، آزار و اذیت و تهدید قرار گرفته باشید یا شنیده باشید که ” از لاک خودت بیرون بیا”، احتمالا شما هم نوعی اضطراب اجتماعی را در خود احساس کرده اید یا احساس کرده اید که باید مثل کسی وانمود یا رفتار کنید که خودتان نیستید. خبر خوب این است که برای کار کردن روی چیزهایی که شما را همواره به سمت عقب کشیده و شما را محدود کرده، هنوز دیر نشده است.
البته همه افراد درونگرا مثل هم نیستند. برخی از افراد درونگرا تنها نیاز دارند که زمان کوتاهی را در خلوت خودشان به تنهایی بگذرانند تا انرژی خود را بازیابند و پیش از آنکه خسته و بی انرژی شوند زمانی را به برقراری ارتباط با دیگران اختصاص دهند. برخی دیگر از افراد درونگرا به سرعت انرژی خود را از دست می دهند و احساس خستگی می کنند و ترجیح می دهند که زمان نسبتا طولانی را در خلوت خود به سر ببرند. هر فردی وضعیت متفاوت و منحصر به فرد خود را دارد و بسیاری از افراددرونگرا جایی بین این دو حالت قرار دارند.
با این وجود، دیر یا زود همه افراد درونگرا احساس ناخوشایند ” خماری درونگرایانه” را تجربه خواهند کرد. در چنین حالتی فرد احساس می کند که به دلیل وقت گذرانی بیش از اندازه با دیگران یا دریافت محرک های بسیار زیاد بطور کلی نابود شده است و احساساتی مثل خستگی بیش از حد، ناتوانی در تمرکز کردن یا بدخلقی را در خود تجربه می کند. در چنین حالتی، فرد درونگرا احساس می کند که تمام انرژی ذهنی او توسط مغزش مورد استفاده قرار گرفته است و دیگر هیچ انرژی ذهنی دیگری برای او باقی نمانده است. ( و درحقیقت این همان چیزی است که دقیقا اتفاق می افتد).
هر فردی با طبیعت و خلق وخویی درونی متولد می شود. این سرشت و طبیعت درواقع روشی است که شما با استفاده از آن انرژی بدست می آورید و ترجیح می دهید که به آن شیوه با جهان هستی تعامل برقرار کنید. درونگرایی و برونگرایی سرشت و طبیعت و خلق و خوی انسانی هستند. اینکه شما فردی درونگرا یا برونگرا هستید عمدتا توسط ژن های شما تعیین می شود و به این مفهوم است که احتمالا شما بصورت فردی درونگرا یا برونگرا متولد شده اید.
با این وجود، تجربه های ما در زندگی نیز در شکل گیری ما و خلق وخوی ما موثر بوده اند. اگر شما فردی ساکت و آرام هستید، می توان گفت که والدین، معلم ها و دیگران در مسیر زندگیِ شما، شما را به استفاده از روش های متفکرانه هدایت و ترغیب کرده اند و احتمالا شما در مسیر رشد خود احساس اطمینان و اعتماد به آنکه هستید را تجربه کرده اید. اما شما هم اگر مثل بسیاری دیگر از افراد درونگرا مورد تمسخر، آزار و اذیت و تهدید قرار گرفته باشید یا شنیده باشید که ” از لاک خودت بیرون بیا”، احتمالا شما هم نوعی اضطراب اجتماعی را در خود احساس کرده اید یا احساس کرده اید که باید مثل کسی وانمود یا رفتار کنید که خودتان نیستید. خبر خوب این است که برای کار کردن روی چیزهایی که شما را همواره به سمت عقب کشیده و شما را محدود کرده، هنوز دیر نشده است.
البته همه افراد درونگرا مثل هم نیستند. برخی از افراد درونگرا تنها نیاز دارند که زمان کوتاهی را در خلوت خودشان به تنهایی بگذرانند تا انرژی خود را بازیابند و پیش از آنکه خسته و بی انرژی شوند زمانی را به برقراری ارتباط با دیگران اختصاص دهند. برخی دیگر از افراد درونگرا به سرعت انرژی خود را از دست می دهند و احساس خستگی می کنند و ترجیح می دهند که زمان نسبتا طولانی را در خلوت خود به سر ببرند. هر فردی وضعیت متفاوت و منحصر به فرد خود را دارد و بسیاری از افراددرونگرا جایی بین این دو حالت قرار دارند.
با این وجود، دیر یا زود همه افراد درونگرا احساس ناخوشایند ” خماری درونگرایانه” را تجربه خواهند کرد. در چنین حالتی فرد احساس می کند که به دلیل وقت گذرانی بیش از اندازه با دیگران یا دریافت محرک های بسیار زیاد بطور کلی نابود شده است و احساساتی مثل خستگی بیش از حد، ناتوانی در تمرکز کردن یا بدخلقی را در خود تجربه می کند. در چنین حالتی، فرد درونگرا احساس می کند که تمام انرژی ذهنی او توسط مغزش مورد استفاده قرار گرفته است و دیگر هیچ انرژی ذهنی دیگری برای او باقی نمانده است. ( و درحقیقت این همان چیزی است که دقیقا اتفاق می افتد).
نتیجه این است که بیشتر افراد درونگرا دارای ویژگی مشخص مشترکی هستند :
– بیشتر شب ها ماندن در خانه را ترجیح می دهند به اینکه پشت سرهم از یک رویداد اجتماعی به رویدادی دیگربروند.
– از فعالیت های آرام، بی صدا و انفرادی از قبیل مطالعه، نوشتن، بازی کردن، باغبانی یا نقاشی کشیدن لذت می برند.
– قرار گرفتن در جمعی دوستانه و مختصر را به میهمانی شلوغ و پرجمعیت ترجیح می دهند.
– کارهای خود را به تنهایی به بهترین شکل انجام می دهند.
– از گفتگوهای بی اهمیت و پوچ یا تعاملات اجتماعی غیرضروری اجتناب می کنند.
– از فعالیت های آرام، بی صدا و انفرادی از قبیل مطالعه، نوشتن، بازی کردن، باغبانی یا نقاشی کشیدن لذت می برند.
– قرار گرفتن در جمعی دوستانه و مختصر را به میهمانی شلوغ و پرجمعیت ترجیح می دهند.
– کارهای خود را به تنهایی به بهترین شکل انجام می دهند.
– از گفتگوهای بی اهمیت و پوچ یا تعاملات اجتماعی غیرضروری اجتناب می کنند.
آیا درونگراها افرادی خجالتی هستند؟
برخی از آن ها خجالتی هستند و برخی دیگر نیستند. این خصوصیت تنها چیزی است که تاکنون بیشترین تصویر ذهنی غلط و درک نادرست از افراد درونگرا را موجب شده است.
حقیقت این است که خجالتی بودن و درونگرا بودن دو ویژگی اخلاقی کاملا متفاوت هستند:
– خجالتی بودن به این مفهوم است که شما در موقعیت های اجتماعی بسیار عصبی و خودآگاه می شوید. این ویژگی می تواند هم در افراد درونگرا و هم در افراد برونگرا وجود داشته باشد. همه افرادی که بطور طبیعی برونگرا متولد شده اند نیز با غریبه ها درد دل نمی کنند و گپ نمی زنند.
– درونگرا بودن به این مفهوم است که برقراری رابطه های اجتماعی شما را خسته و بی انرژی می کند. شاید شما حتی اصلا عصبی یا خجالتی هم نباشید. در حقیقت، بسیاری از افراد درونگرا از اجتماعی بودن لذت هم می برند (البته تا جاییکه معنا و مفهوم داشته باشد!). و حتی برخی از آن ها اشتباهی افرادی متعادل ( از لحاظ درونگرایی و برونگرایی) یا برونگرا شناخته می شوند. اما از آنجایی که بودن در اجتماع در نهایت شما را خسته و بی انرژی می کند، احتمالا هر زمان که بتوانید از وقت گذرانی های افراطی در محیط های اجتماعی پرهیز می کنید.
استقامت و توان اجتماعی را با دویدن مقایسه کنید. اگر برونگراها دوندگان ماراتن باشند، درونگراها قهرمانان دو سرعت خواهند بود. این به آن معنا نیست که افراد درونگرا دویدن را دوست ندارند ( یا به عبارت دیگر بودن در محیط های اجتماعی را). بلکه به این مفهوم است که آن ها نیاز دارند که انرژی خود را ذخیره و از آن محافظت کنند.
ادامه دارد...
منبع: تحریریه سایت کسب و کار بازده – فاطمه یحیی
– درونگرا بودن به این مفهوم است که برقراری رابطه های اجتماعی شما را خسته و بی انرژی می کند. شاید شما حتی اصلا عصبی یا خجالتی هم نباشید. در حقیقت، بسیاری از افراد درونگرا از اجتماعی بودن لذت هم می برند (البته تا جاییکه معنا و مفهوم داشته باشد!). و حتی برخی از آن ها اشتباهی افرادی متعادل ( از لحاظ درونگرایی و برونگرایی) یا برونگرا شناخته می شوند. اما از آنجایی که بودن در اجتماع در نهایت شما را خسته و بی انرژی می کند، احتمالا هر زمان که بتوانید از وقت گذرانی های افراطی در محیط های اجتماعی پرهیز می کنید.
استقامت و توان اجتماعی را با دویدن مقایسه کنید. اگر برونگراها دوندگان ماراتن باشند، درونگراها قهرمانان دو سرعت خواهند بود. این به آن معنا نیست که افراد درونگرا دویدن را دوست ندارند ( یا به عبارت دیگر بودن در محیط های اجتماعی را). بلکه به این مفهوم است که آن ها نیاز دارند که انرژی خود را ذخیره و از آن محافظت کنند.
ادامه دارد...
منبع: تحریریه سایت کسب و کار بازده – فاطمه یحیی