چگونه به آرامش برسیم؟ (بخش اول)

گمشده انسان امروزین، موضوعی است به نام آرامش که به اشتباه آن را در رسیدن به آسایش جستجو می کند. در این نوشتار برآنیم که به برخی از راهکارهای رسیدن به آرامش بپردازیم. با ما همراه باشید.
سه‌شنبه، 7 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد حسین افشاری
موارد بیشتر برای شما
چگونه به آرامش برسیم؟ (بخش اول)
این نیاز انسان به آرامش باعث آن شده است که درگیری خاصی میان دین و معنویت بوجود آید.
 

پیش سخن

یکی از دغدغه های انسان از روز نخست آفرینش، رسیدن به آرامش است و چه هزینه هایی که برای رسیدن به آن پرداخته تا بتواند طعم آن را بچشد. انسان امروزین به اشتباه برای آنکه به آرامش برسد، راه رسیدن به آسایش را برگزیده است. در حالیکه آنچه انسان بدان نیاز دارد، چیزی به نام آرامش است نه آسایش.
راه رسیدن به آسایش راهی است که امروزه دنیای غرب برای آن قدم برداشته است و تا حدی زیادی به آن دست یافته ولی نتوانسته مطلوب خود را بیابد. از همین روی علیرغم افزایش آسایش در زندگی انسان مدرن، رضایت از زندگی او به درجه ای پائین تر نازل یافته است.

این نیاز انسان به آرامش باعث آن شده است که درگیری خاصی میان دین و معنویت بوجود آید. معنویت با توصیه هایی مبتنی بر انسان گرایی صرف برآن است که این آرامش را در زندگی انسان بوجود آورد، در حالیکه منابع و مبانی ای که برای این کار برگزیده است، یک سری منابع و مبانی ضعیف است. از همین روی انسانی که امروزه به سمت معنویت های ساختگی قدم برمی دارد، چیزی جز جهل و استرس بر خود نمی افزاید.

حال راهکارهای رسیدن به آرامش چیست؟
 

1) خود را بشناسید.

اولین گام برای رسیدن به آرامش آن است که خودتان را بشناسید. از همین روی در روایات بیان شده از ائمه معصومین (علیهم السلام)، شناختن خود مقدمه شناخت خدای متعال بیان شده است.[1]

شناخت خود به چه معناست و چگونه می تواند زمینه ساز آرامش انسان شود؟

شناخت خود به معنای شناخت استعدادها و ویژگی های خود است. یکی از این ویژگی ها، شناخت آن است که بدانی تو برای این دنیای کوتاه خلق نشده ای و قبل و بعد از این دنیا، گستره ایست تا بی نهایت.

در روایتی امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «رحم الله امرء علم من این فی این والی این»[2] بدین معنا که انسان باید به مبدا و مقصد حیات خویش آگاه باشد. شناخت این مبدا و در نهایت مقصد برای انسان، شناختی می آفریند که نوع رسیدن او به آرامش را دگرگون می سازد.
 

2) معبود خود را به درستی بشناسید.

انسانی که خود را به درستی بشناسد، تنگناها و تنهایی خود را به خوبی می شناسد. می داند که برای رسیدن به آرامش تکیه کردن بر خود کار خطایی است چرا که ناتوان است و قدرت بر آن ندارد. اینجاست که بر می گردد و سعی بر آن دارد از میان همه معبودان ساختگی دوران مدرن، معبودی را انتخاب کند که حقیقی است و قدرت آن بر تمام قدرت های پوشالی خدایان ساختگی سیطره دارد.

برای شناخت او ابتدا نیاز نیست به مطالعه کتاب های فلسفی و کلامی پرداخت. اندک نظاره ای به نفس خویش می تواند راهگشای این شناخت باشد. چرا که شناخت او یک امر فطری است و انسان خود لب اذعان بدان دارد که خدایی هست و این خدای شایسته پرستش است و جز او کسی را لیاقت پرستش نیست.
این دست از شناخت ها به افکار، عواطف و هیجانات انسان جهت می دهد واو را به آرامشی که به راحتی دست نایافتنی است، می رساند. فرمول های رسیدن به آرامش سخت نیست، انسان امروزین هست که این راه رسیدن را برای خود سخت کرده است و علت سخت شدن آن هم چیزی نیست جز بریدن از خدای متعال.

خدایی شایسته این اعتماد و اتکاست که شنواست و بیناست، او عالم است و بر اساس حکمتی که دارد می داند نیاز بندگانش چیست و به چه چیزی نیاز دارند.
 

3) عزت نفس تان را همیشه حفظ کنید.

برای آنکه بتوانید به آرامش برسید، باید کرامت و عزت نفس خود را حفظ کنید. انسانی که برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود، کرامت نفس خود را توجهی ندارد نمی تواند آرامش را درک کند، آرامش دست یافتنی است ولی نه با از درست کرامت انسانی خود. نه به فروش خود به چیزهای بی ارزش و یا کم ارزش.

انسان مدرن امروزی برای آنکه به آرامش برسد، خود را به راحتی به ابزار و تکنولوژی فروخته است و احساسش این است که اگر بدان دسترسی یابد، می تواند آرامش را کسب کند. درست است چیزی به دست او رسیده است ولی به اشتباه آن را آرامش می داند و در حالیکه آن آسایش است. درست است که انسان نیاز به آسایش دارد، ولی آسایش نباید مانع از آرامش باشد. آسایش دروغین انسان امروز، برآمده از زیاده خواهی و تنوع طلبی اوست که حتی آسایش او را نیز به سخره گرفته است و هر روز برای رسیدن به این آسایش، اجناس و کالاهای جدید را وارد بازار می کند.

پی نوشت: 
[1] . قَالَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ؛  هر کس خود را شناخت، پروردگارش را می‌شناسد.» (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲، ص۳۲، مؤسسة الوفاء، بیروت، سال ۱۴۰۴ق. )
[2] . ملاصدرا، اسفار اربعه، تهران، انتشارات الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۸، ص۳۵۵.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.