فراموشی یاد مرگ، یکی از آثار دنیاطلبی و دنیاگرایی است.
آثار دنیا گرایی
1.افترا بر خداوند
یکی دیگر از آثار دنیاگرایی بر روی دین داری، دروغ بستن به خداوند است تا بوسیله دروغ بستن به خدا، از مال دنیا استفاده کنند و سود ببرند و به زندگی زودگذر دنیا برسند، به همین دلیل دست به افترا بر خداوند می زنند.
خداوند در قرآن می فرماید: «قُل اِنَّ الَّذینَ یَفتَرونَ عَلَی اللهِ الکِذبَ لا یَفلَحُون؛ بگو کسانی که به خدا افترا می بندند هرگز روی رستگاری را نخواهند دید. با دروغ بستن به خدا در دنیا سود می برند، ولی در برابر این عمل عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. مردم به خاطر منفعت بیشتر از مواهب دنیا و پیروی از خواهش های نفسانی، حلال خدا را حرام و حرام را حلال می کردند.»[1]
همچنین خداوند در قرآن می فرماید: «وَجَعَلوُا لِله مِمَّا ذَرأَ مِن الحَرثِ و الاَنعام نَصیباً فَقالوُا هَذا لِلهِ؛ آنها سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده برای او قرار دادند و به گمان خود گفتند این مال خداست»[2]. مکارم شیرازی در تفسیر این آیه می نویسد:«آنها علاوه بر این حلال و حرام بخشی از زراعت و چهارپایان را سهم خدا قرار می دادند و بخشی را برای بتها و عجیب اینکه گفتند سهمی که برای بتها قرار داده شده هرگز به خدا نمی رسد، اما سهمی که برای خداست به بتها می رسد»
این چنین به نفع خود به خداوند افتر می بستند. در واقع حلالی را حرام و حرامی را حلال می کردند و معتقد بودند که خداوند هم موافق این بدعت هاست.
خداوند در قرآن می فرماید: «قُل اِنَّ الَّذینَ یَفتَرونَ عَلَی اللهِ الکِذبَ لا یَفلَحُون؛ بگو کسانی که به خدا افترا می بندند هرگز روی رستگاری را نخواهند دید. با دروغ بستن به خدا در دنیا سود می برند، ولی در برابر این عمل عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. مردم به خاطر منفعت بیشتر از مواهب دنیا و پیروی از خواهش های نفسانی، حلال خدا را حرام و حرام را حلال می کردند.»[1]
همچنین خداوند در قرآن می فرماید: «وَجَعَلوُا لِله مِمَّا ذَرأَ مِن الحَرثِ و الاَنعام نَصیباً فَقالوُا هَذا لِلهِ؛ آنها سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده برای او قرار دادند و به گمان خود گفتند این مال خداست»[2]. مکارم شیرازی در تفسیر این آیه می نویسد:«آنها علاوه بر این حلال و حرام بخشی از زراعت و چهارپایان را سهم خدا قرار می دادند و بخشی را برای بتها و عجیب اینکه گفتند سهمی که برای بتها قرار داده شده هرگز به خدا نمی رسد، اما سهمی که برای خداست به بتها می رسد»
این چنین به نفع خود به خداوند افتر می بستند. در واقع حلالی را حرام و حرامی را حلال می کردند و معتقد بودند که خداوند هم موافق این بدعت هاست.
2.سهل انگاری مکلف از تکالیف دینی
از جمله آثار دنیاگرایی، دین گریزی و سها انگاری در تکالیف دینی می باشد. دنیاطلبان وقتی دین و احکام دین را درمقابل خوشگذرانی های خود ببینند و منافع دنیوی خود را در خطر ببینند به راحتی دین را کنار می زنند. چه بسیار افراد ثروتمندی که اهل خمس و زکات نیستند و فکر می کنند اگر انفاق کنند از اموال آنها کم می شود. چون عشق به دنیا در خانه دلشان لانه کرده است.
قران کریم در این مورد می فرماید: «خوشحالند که از حکم جهاد در رکاب رسول خدا (ص) تخلف ورزیدند و مجاهده به مال و جانشان در راه خدا بر آنان سخت ناگوار بود و مومنان را هم از جهاد منع کرده و به آنها می گفتند شما در این هوای سوزان از وطن خود بیرون نروید، آنان را بگو آتش دوزخ بسیار سوزان تر از این هواست اگر می فهمید.»[3]
علامه طباطبایی بیان می کند که معنای آیه این است منافقین که تو آنان را بعد از رفتنت به جای گذاشتی خوشحال شدند که با تو بیرون نیامدند و تو را مخالفت کردند و کراهت داشتند از اینکه با مال و جان های خود در راه خدا جهاد کنند.[4] پس مال پرستی و غرق در دنیا شدن انسان را در انجام تکالیف دینی سرد می کند و جامعه را به نابودی می کشاند، باعث ترک از امر به معروف و عدم شرکت در راه خدا و عدم انفاق خواهد شد.
قران کریم در این مورد می فرماید: «خوشحالند که از حکم جهاد در رکاب رسول خدا (ص) تخلف ورزیدند و مجاهده به مال و جانشان در راه خدا بر آنان سخت ناگوار بود و مومنان را هم از جهاد منع کرده و به آنها می گفتند شما در این هوای سوزان از وطن خود بیرون نروید، آنان را بگو آتش دوزخ بسیار سوزان تر از این هواست اگر می فهمید.»[3]
علامه طباطبایی بیان می کند که معنای آیه این است منافقین که تو آنان را بعد از رفتنت به جای گذاشتی خوشحال شدند که با تو بیرون نیامدند و تو را مخالفت کردند و کراهت داشتند از اینکه با مال و جان های خود در راه خدا جهاد کنند.[4] پس مال پرستی و غرق در دنیا شدن انسان را در انجام تکالیف دینی سرد می کند و جامعه را به نابودی می کشاند، باعث ترک از امر به معروف و عدم شرکت در راه خدا و عدم انفاق خواهد شد.
3.تحریف
از دیگر آثار دنیاگرایی تحریف دین است. زمانی که دنیاطلبان دین را مانع برای رسیدن به آرزوهای خود ببینند یا با آن مبارزه یا آن را تحریف می کنند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «فَوَیلٌ لِلَّذینَ یَکتُبونَ الکتابَ بِایدیهِم لَم یَقَولونَ هاذا مِن عِندِ اللهِ لَیَشتَروُا بِهِ ثَمَناً قًلیلاً ؛ پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند پس می گویند این از طرف خداست تا آن را به بهای کمی بفروشند.»[5] مکارم شیرازی در تفسیر آیه می نویسد عده ای از علما یهود نشانه های پیامبر در تورات را تغییر می دادند تا عــوام یهــود را از ایمان به او بازدارند، زیــرا می ترسیدند که منافع شخصی آنان به خطر افتد.
در روز عید غدیر پیامبر اسلام (ص) فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولا» هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. بعد از مرگ پیامبر اکرم (ص)، دنیاپرستان این مطلب را تحریف کردند و گفتند منظور از مولاه، دوستی است. یعنی هر کس مرا دوست دارد علی را هم دوست داشته باشد و ارتباطی با مسئله جانشینی ندارد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «فَوَیلٌ لِلَّذینَ یَکتُبونَ الکتابَ بِایدیهِم لَم یَقَولونَ هاذا مِن عِندِ اللهِ لَیَشتَروُا بِهِ ثَمَناً قًلیلاً ؛ پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند پس می گویند این از طرف خداست تا آن را به بهای کمی بفروشند.»[5] مکارم شیرازی در تفسیر آیه می نویسد عده ای از علما یهود نشانه های پیامبر در تورات را تغییر می دادند تا عــوام یهــود را از ایمان به او بازدارند، زیــرا می ترسیدند که منافع شخصی آنان به خطر افتد.
در روز عید غدیر پیامبر اسلام (ص) فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولا» هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. بعد از مرگ پیامبر اکرم (ص)، دنیاپرستان این مطلب را تحریف کردند و گفتند منظور از مولاه، دوستی است. یعنی هر کس مرا دوست دارد علی را هم دوست داشته باشد و ارتباطی با مسئله جانشینی ندارد.
4.انکار معاد
یکی دیگر از آثار زشت دنیاپرستی، باور داشتن همین زندگی دنیا و انکار قیامت است. دنیاپرستان چون در شهوت بودند و رغبت به گناه داشتند، قبول قیامت برای آنها سخت بود. آنها بخاطر غرق شدن در دنیا و آباد کردن آن قیامت را انکار کردند. خداوند در قرآن می فرماید: «کَلَّا بَل تُحِبّوُنَ العاجِلَه وَ تَذَروُنَ الآخِرَه؛ چنین نیست که شما می پندارید، بلکه شما دنیا زودگـــذر را دوست دارید و آخرت را رهــا می کنید.»[6]
علامه طباطبایی می نویسد که معصوم علیه السلام مراد از «عاجَلَ» را همین دنیا دانسته و «تَذَرونَ الآخرَه» را به معنی رها کردن آخرت می داند.
پس با توجه به آیه شریفه علت تکذیب معاد و انکار آن، عشق به این دنیای زودگذر است. وقتی معاد تکذیب شود گناه کردن برایش عادی می شود و دیگران را هم تشویق به این کار می کند.
پی نوشت:
علامه طباطبایی می نویسد که معصوم علیه السلام مراد از «عاجَلَ» را همین دنیا دانسته و «تَذَرونَ الآخرَه» را به معنی رها کردن آخرت می داند.
پس با توجه به آیه شریفه علت تکذیب معاد و انکار آن، عشق به این دنیای زودگذر است. وقتی معاد تکذیب شود گناه کردن برایش عادی می شود و دیگران را هم تشویق به این کار می کند.
پی نوشت: