خانواده به عنوان یک نهاد تأثیرگذار در سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی انسان است.
مقدمه
آموزه های دینی و از جمله آیات قرآنی برای نهاد خانواده ارزش فراوانی قایل است و با نگاهی به کتابهای فقهی و اخلاقی روشن می شود که اسلام با چه وسعت نظری به بحث از این نهاد و کارکردهای آن اهتمام ورزیده است، تا آدمیان را به زیستن در پرتو کانون خانوادگی برانگیزاند و انسان ها را به تشکیل و کمک به این امر بزرگ و الهی تشویق نماید.
کارکرد روانی- جنسی
یکی از هدف های ازدواج و تشکیل خانواده تأمین نیازهای جنسی زن و مرد است. بی شک، بدون جذب و انجذاب جنسی و روابط جنسی مطلوب، زندگی زناشویی با سعادت و شیرینی همراه نخواهد بود. دانشمندان بر این نکته تأکید کرده اند که مسائل جنسی در زناشویی، نقش مهمی را بازی می کنند و داشتن روابط جنسی مطلوب از ضروریات هر خانواده می باشد. اغلب اشکالات خانوادگی مستقیماً یا به طور غیر مستقیم معلول ناسازگاری های جنسی بوده و عامل جنسی در سعادت زناشویی نقش مهمی را بازی می کند.
از نظر اسلام همسر دوستی و رابطه جنسی و نیاز غریزی انسان ها به جنس مخالف، تدبیری خدایی است که سبب ساز پیوند زن و مرد و در نتیجه، استمرار نسل بشر است. خداوند در قرآن می فرماید:« ای مردم بترسید از عصیان پروردگار خود، آن خدایی که همه ی شما را از یک تن بیافرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن برانگیخت».[1]
بر اساس یافته های روان شناسان، نیازهای جنسی مردان، ابتدایی و تهاجمی است؛ به گونه ای که او خود را یکسر نیاز، طلب، عشق و تمنا می شناسد و از طرفی از روایات هم فهمیده می شود که صبر زنان در برابر غزایز جنسی ده برابر مردان است.[2] پس چون احتمال فروپاشی کانون خانواده در صورت ناکامی جنسی مرد از سوی همسرش بیشتر می رود، اسلام از یک سو برای جلوگیری از چنین فرایند شومی، نسبت به نشوز زنان یعنی برتری و عصیان کردن زن بر مرد[3] سخت گیری بیشتری نشان داده و از سوی دیگر، به زنان سفارش کرده که شوهران خویش را اشباع جنسی کنند و کام روایی شوهرانشان را به عنوان اولویت وظایف بایستگی های همسری خویش قرار دهند.
در روایت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «بر هیچ زنی روا نیست بخوابد، مگر آن که خود را به شوهر عرضه کند، لباس خود را از تن بیرون کند و با او در زیر یک لحاف داخل شود و بدن خود را به بدن او بچسباند، اگر چنین کند خود را به شوهر عرضه کرده است...»[4]
دکتر« فرانک.س.کایریون» می گوید:« بر اساس آمار دقیق جدید، ثابت شده که اکثر طلاق ها در زمان حاضر بر اثر عدم ارضای جنسی زن و شوهر است».[5]
از نظر اسلام همسر دوستی و رابطه جنسی و نیاز غریزی انسان ها به جنس مخالف، تدبیری خدایی است که سبب ساز پیوند زن و مرد و در نتیجه، استمرار نسل بشر است. خداوند در قرآن می فرماید:« ای مردم بترسید از عصیان پروردگار خود، آن خدایی که همه ی شما را از یک تن بیافرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن برانگیخت».[1]
بر اساس یافته های روان شناسان، نیازهای جنسی مردان، ابتدایی و تهاجمی است؛ به گونه ای که او خود را یکسر نیاز، طلب، عشق و تمنا می شناسد و از طرفی از روایات هم فهمیده می شود که صبر زنان در برابر غزایز جنسی ده برابر مردان است.[2] پس چون احتمال فروپاشی کانون خانواده در صورت ناکامی جنسی مرد از سوی همسرش بیشتر می رود، اسلام از یک سو برای جلوگیری از چنین فرایند شومی، نسبت به نشوز زنان یعنی برتری و عصیان کردن زن بر مرد[3] سخت گیری بیشتری نشان داده و از سوی دیگر، به زنان سفارش کرده که شوهران خویش را اشباع جنسی کنند و کام روایی شوهرانشان را به عنوان اولویت وظایف بایستگی های همسری خویش قرار دهند.
در روایت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «بر هیچ زنی روا نیست بخوابد، مگر آن که خود را به شوهر عرضه کند، لباس خود را از تن بیرون کند و با او در زیر یک لحاف داخل شود و بدن خود را به بدن او بچسباند، اگر چنین کند خود را به شوهر عرضه کرده است...»[4]
دکتر« فرانک.س.کایریون» می گوید:« بر اساس آمار دقیق جدید، ثابت شده که اکثر طلاق ها در زمان حاضر بر اثر عدم ارضای جنسی زن و شوهر است».[5]
کارکرد روانی- عاطفی
منشأ و خاستگاه دیگر پیوند و دلدادگی دو همسر را باید در امر فراتر از کشش جنسی سراغ گرفت؛ بر این اساس در قرآن کریم بر محبت و پیوند زنان و مردان به یکدیگر نام رحمت و مودّت نهاده شده است و در شمار ایات و نشانه های الهی، جای گرفته است:« و من آیاتِه لکُم مِن أَنفُسکم ازواجاً لتسکنوُا اِلیها وَ جَعَلَ بینَکُم مودَّةً و رَحمَةً انّ فی ذلِک لآیاتٍ لِقشومٍ یَتَفکَّرون؛[6] و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفریده تا در کنار انان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داده، در این نشانه هایی است برای آنان که گوش شنوا دارند».
در این آیه رسیدن به آرامش روانی را یکی از حکمت های تشکیل خانواده قرار داده است گویا دوری از تشکیل خانواده و زندگی در تجرد همواره قرین با اضطراب است و این اضطراب را فقط تشکیل خانواده و انس با همسر به آرامش تبدیل خواهد کرد. این آرامش از اینجا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر می باشند، به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است و طبیعی است که میان این موجود و مکمل او چنین جاذبه ی نیرومندی وجود داشته باشد.[7]
برخی از روانشناسان هم مرتبه ای از محبت و دلدادگی میان همسران را باور دارند که در دانش روان شناختی گاه "عشق" و گاه نوعی " احساس" نامیده شده است.
روان کاو نام آشنای معاصر دکتر فروید عقیده دارد که معنا و مفهوم کامل عشق در غریزه جنسی خلاصه شده است و در حقیقت کلمه عشق را از بین می برد و به جای کلمه غریزهی تناسلی می گذارد و به ندرت فرقی بین غریزه مرد و زن می گذارد؛ بلکه فقط می گوید: «مرد از راه غریزی تحریک می شود و زن از راه عشق».[8]
اما کلام وحیانی الهی در سوره مبارکه نسائ شماری از بایدهای خانوادگی را بیان کرده و پیوند زناشویی بین زن و مرد را «میثاق غلیظ» نامیده است:« و کیفَ تأخذونَه و قَد افضی بعضکُم الی بَعض و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً؛[9] و چگونه آن(مهر) را باز پس می گیرید در حالیکه شما با یکدیگر تماس و آمیزش داشته اید؟ و ( از این گذشتگان) آنها( هنگام ازدواج) از شما پیمانی محکم گرفته اند».
علامه محمدجواد مغنیه در تفسیر آیات نوزدهم تا بیست و یکم سوره نساء که دربارهی شیوه معاشرت و رفتارهای خانوادگی است، باب بحثی را با عنوان "ازدواج، مبادله روح با روح" می گشاید و می گوید: «ازدواج مبادله روح با روح و عقد ازدواج، پیمان رحمت و مودّت است نه پیمان مالک شدن جسم در بدن مال. از همین رهگذر فقیهان گفته اند که عقد ازدواج به عبادت نزدیک تر است تا داد و ستد مالی و بر همین مبنا است که عقد ازدواج را با نام خدا و بر پایهی کتاب خدا و سنت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) جاری میکنند.»[10]
در این آیه رسیدن به آرامش روانی را یکی از حکمت های تشکیل خانواده قرار داده است گویا دوری از تشکیل خانواده و زندگی در تجرد همواره قرین با اضطراب است و این اضطراب را فقط تشکیل خانواده و انس با همسر به آرامش تبدیل خواهد کرد. این آرامش از اینجا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر می باشند، به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است و طبیعی است که میان این موجود و مکمل او چنین جاذبه ی نیرومندی وجود داشته باشد.[7]
برخی از روانشناسان هم مرتبه ای از محبت و دلدادگی میان همسران را باور دارند که در دانش روان شناختی گاه "عشق" و گاه نوعی " احساس" نامیده شده است.
روان کاو نام آشنای معاصر دکتر فروید عقیده دارد که معنا و مفهوم کامل عشق در غریزه جنسی خلاصه شده است و در حقیقت کلمه عشق را از بین می برد و به جای کلمه غریزهی تناسلی می گذارد و به ندرت فرقی بین غریزه مرد و زن می گذارد؛ بلکه فقط می گوید: «مرد از راه غریزی تحریک می شود و زن از راه عشق».[8]
اما کلام وحیانی الهی در سوره مبارکه نسائ شماری از بایدهای خانوادگی را بیان کرده و پیوند زناشویی بین زن و مرد را «میثاق غلیظ» نامیده است:« و کیفَ تأخذونَه و قَد افضی بعضکُم الی بَعض و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً؛[9] و چگونه آن(مهر) را باز پس می گیرید در حالیکه شما با یکدیگر تماس و آمیزش داشته اید؟ و ( از این گذشتگان) آنها( هنگام ازدواج) از شما پیمانی محکم گرفته اند».
علامه محمدجواد مغنیه در تفسیر آیات نوزدهم تا بیست و یکم سوره نساء که دربارهی شیوه معاشرت و رفتارهای خانوادگی است، باب بحثی را با عنوان "ازدواج، مبادله روح با روح" می گشاید و می گوید: «ازدواج مبادله روح با روح و عقد ازدواج، پیمان رحمت و مودّت است نه پیمان مالک شدن جسم در بدن مال. از همین رهگذر فقیهان گفته اند که عقد ازدواج به عبادت نزدیک تر است تا داد و ستد مالی و بر همین مبنا است که عقد ازدواج را با نام خدا و بر پایهی کتاب خدا و سنت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) جاری میکنند.»[10]
نتیجه گیری
خانواده به عنوان یک نهاد تأثیرگذار در سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی انسان است. آموزه های اسلام در نگرش به خانواده و کارکردهای آن به گونه ای طرح ریزی شده است که ضمن از بین بردن اضطراب و تنش، خانواده را در ایفای نقش هر یک از افراد خانواده برای رشد و پیشرفت آنها یاری دهد به گونهای که رفتارهای جنسی انسان تدبیری الهی برای پیوند بشر و استمرار نسل است، اما باید در چارچوب خانواده به آن پاسخ داده شود.
و هر یک از افراد خانواده وظیفه دارند که سایر اعضای خانواده را مورد حمایت عاطفی، دینی، اقتصادی قرار دهند و اخلاق و رفتار شایسته و درخور انسان انجام دهند.
پی نوشت:
و هر یک از افراد خانواده وظیفه دارند که سایر اعضای خانواده را مورد حمایت عاطفی، دینی، اقتصادی قرار دهند و اخلاق و رفتار شایسته و درخور انسان انجام دهند.
پی نوشت:
[1]. سوره نساء/ آیه 1.
[2]. حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، ج 14، ص 40.
[3]. قاموس قرآن، ماده نشز.
[4]. حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، ج 14، ص 126.
[5]. شریف قریشی، باقرف نظام خانواده در اسلام، ترجمه لطیف راشدی، ص 133.
[6]. سوره روم/ آیه 22.
[7]. مکارم شیرازی و دیگران، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 391.
[8]. ژ.آ. هدفیلد، اخلاق و روانشناسی، ترجمه: علی پریور، ص 163.
[9]. سوره نساء/ آیه 21.
[10]. مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج 2، ص 283.