با اختلال خود بیمار انگاری آشنا شوید

خود بیمار انگار ها همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از یک بیماری هستند. این بیماران اشتغال فکری و نگرانی پیوسته‌ای درباره حالت سلامت یا وضعیت اعضای بدن خود دارند و معمولا نیز در مورد عملکرد بدن خویش، دچار شک و تردید شده و شکایت‌های متعددی را از درد های جسمانی خود ابراز می‌کنند. با ما همراه باشید.
سه‌شنبه، 13 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با اختلال خود بیمار انگاری آشنا شوید
خودبیمارانگاری اختلالی مزمن است که می‌تواند در هر زمانی در طول زندگی اتفاق بیفتد، هرچند بین سن ۲۰ تا ۴۰ سالگی شایع‌تر است.
 

مقدمه

وای من مریض شدم، یک بیماری ناعلاج گرفتم، شاید بیماری من مسری باشد، هیچ کس تابحال به این بیماری مبتلا نشده است، چرا هیچ دکتری متوجه نمی‌شود من مریضی سختی دارم، من از بیماری خود عذاب می‌کشم و... جملاتی غم انگیز و منفی که شاید از زبان بسیاری از افراد شنیده باشید، اما نکته‌ای که در این بین مورد توجه قرار می‌گیرد این است که هیچ پزشکی قدرت تشخیص بیماری مهلک آن‌ها را ندارد! شاید باید اینطور بگوییم که؛ این افراد به هیچ عنوان از لحاظ جسمانی بیمار نیستند و صرفا از یک بیماری روحی به نام خودبیمارانگاری رنج می‌برند که نه تنها برای خودشان عذاب آور است بلکه این عذاب را به سایرین نیز منتقل می‌کنند. در همین ما قصد داریم تا در این مطلب شما را با این بیماری عجیب و غریب یعنی خودبیمارانگاری یا هیپوکندر آشنا نماید، پس با ما همراه باشید.
 

معرفی خودبیمارانگاری یا هیپوکندر

خودبیمارانگاری یا هیپوکندر (Hypochondriasis) یا ترس مداوم از داشتن یک بیماری جدی است. تعجب نکنید این اوضاع و احوال فردی است که دائم فکر می‌کند بیمار است، ولی هیچ پزشکی نمی‌تواند بیماری او را تشخیص دهد! خود بیمار انگاری یا هایپوکاندریاک، در اصطلاح روان شناسی و روانپزشکی، به شخصی اطلاق می‌شود که با برخورداری از سلامت بدنی و جسمی، خود را بیمار می‌پندارد و همواره از درد‌ها و تکالیف فرضی شکایت می‌کند. معمولا با آن که معاینات و بررسی‌های طبی مکمل این افراد، هیچ مشکلی را نشان نمی‌دهد، اما فرد خود بیمار انگار قویا به ابتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار معتقد است و با استرس و نگرانی بسیار، برای درمان خود تلاش می‌کند. به همین دلیل به این بیماری، اختلال یا سندرم بیمار خیالی نیز می‌گویند.

خود بیمار انگار‌ها همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از یک بیماری هستند. این بیماران اشتغال فکری و نگرانی پیوسته‌ای درباره حالت سلامت یا وضعیت اعضای بدن خود دارند و معمولا نیز در مورد عملکرد بدن خویش، دچار شک و تردید شده و شکایت‌های متعددی را از درد‌های جسمانی خود ابراز می‌کنند.

مبتلایان به این بیماری هر کارکرد بدنی‌ای را که عموم مردم بدیهی می‌دانند و توجهی به آن نمی‌کنند به صورت نشانه‌ای از یک بیماری خطیر و درمان ناپذیر در نظر می‌گیرند. آن‌ها ممکن است فعالیت‌های طبیعی بدن مانند تندی و کندی ضربان قلب، اجابت مزاج، سردرد عادی، عرق کردن، خستگی و حتی مسائل جزئی و غیرطبیعی دیگری، چون بی خوابی، بی اشتهایی یا پراشت‌هایی تب، آبریزش بینی، گلودرد، جوش و دمل‌های کوچک یا دیگر تظاهرات معمولی جلدی و امثال آن‌ها را اغراق آمیز درک کرده، به عنوان علائم یا نشانه‌ای جدی از شرایط بد بیماری خود تصور کنند. اگرچه گاهی نیز ممکن است بر اعمال مبهم و پیچیده‌ای متمرکز شوند که معنایی جز بیماری خاص برای آن‌ها ندارد؛ مثلا بدن خسته و کوفته یا یک دل درد ساده از نظر آن‌ها به عنوان نشانه‌ای برای شروع یک بیماری خطرناک و وحشتناک تعبیر می‌شود.

این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می‌شود که حداقل شش ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تایید و اطمینان کامل از سلامت بدن توسط پزشک، فرد همچنان بر بیمار بودن خود اصرار داشته و ترس از آن را به صورت مراجعه مکرر به کلینیک‌ها و درمانگاه‌های مختلف جبران کند. بیماری هیپوکندریازیس به یک نسبت زنان و مردان را مبتلا می‌کند و احتمال بروز آن در هر سنی حتی در بچه‌ها وجود دارد اگرچه شیوع بیشتر آن اوایل بزرگسالی است.
 

علائم خودبیمارانگاری

– تصور داشتن یک بیماری جدی
– سوء‌تعبیر علائم جسمی
– ترس مداوم با وجود اطمینان‌بخشی‌های پزشکی
– نداشتن توهم یا روان‌پریشی
– پریشانی بالینی یا اختلال عملکرد
 

تشخیص بیماری خودبیمارانگاری

پزشک معمولاً مشکوک به وجود بیماری در فرد می‌شود و فرد با مراجعه به متخصص روانپزشک بیماری‌اش تایید می‌شود، هرچند بیمار معمولاً از رفتن پیش متخصصین روانشناسی سر باز می‌زند. تشخیص بر مبنای شکایت‌های بیمار، سابقه‌ی پزشکی او و معاینات و آزمایش‌های پزشکی خواهد بود. این اختلال ممکن است با علائم حاد اضطراب یا علائم اختلال وسواس فکری-عملی همراه باشد. پزشک می‌بایست احتمال این مسئله را در نظر بگیرد که بیمار ممکن است دچار اختلالات ذهنی و روانی دیگر باشد که منجر به ترس و نگرانی‌های افراطی او درمورد بیماری‌های جسمی شود، مثل انواع مختلف افسردگی، شیزوفرنی یا اختلال روان‌تنی.
 

طول مدت خودبیمارانگاری

هیپوکندریا اختلالی مزمن است که می‌تواند در هر زمانی در طول زندگی اتفاق بیفتد، هرچند بین سن ۲۰ تا ۴۰ سالگی شایع‌تر است. در صورت حاد بودن علائم و در شرایطی که بیمار دچار مشکلات روانی و آسیب‌پذیری‌های دیگری هم باشد، ممکن است خیلی طول بکشد. اگر علائم شروعی ناگهانی‌تر داشته باشند و با علائم پزشکی – و نه روانشناختی – دیگری هم در ارتباط باشد، طول مدت بیماری کوتاه‌تر خواهد بود.
 

پیشگیری از خودبیمارانگاری

هیچ روشی برای پیشگیری از این اختلال وجود ندارد.
 

درمان خودبیمارانگاری

از آنجاکه افراد مبتلا به هیپوکندریا ممکن است مبتلا به افسردگی، اضطراب یا روان‌پریشی هم باشند، این مشکلات او هم باید مورد ارزیابی و درمان قرار گیرند. علائم هیپوکندریا ممکن است با دارو‌های ضدافسردگی برطرف شوند. متخصصینی که متوجه شباهت‌های این اختلال با اختلال وسواس فکری-عملی شده‌اند، دریافته‌اند که درمان‌های اختلال وسواس فکری-عملی مثل دارو‌های مهارکننده‌ی انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI ها) مانند فلوکستین یا ونلافاکسین می‌تواند برای این افراد مفید باشد.

شواهدی وجود دارد که بعضی درمان‌ها می‌تواند به بیماران مبتلا به هیپوکندریا کمک کند: شناخت‌درمانی، رفتاردرمانی، درمان رفتارشناختی و کنترل استرس. درمان‌گر‌ها به بیماران کمک می‌کنند که کمتر روی علائم خود تمرکز کنند و درعوض درمورد اینکه چطور استرس، اضطراب و افسردگی‌شان ناراحتی روانی‌شان را بیشتر می‌کند، حرف بزنند. درمان‌گر‌ها توضیح می‌دهند که اعمالی که بیماران برای از بین بردن اضطراب شان انجام می‌دهند معمولاً همه چیز را بدتر می‌کند (حس کردن داشتن توده، تحقیق کردن درمورد بیماری). آن‌ها همچنین به بیماران تکنیک‌های پرت کردن حواس و ریلکسیشن را آموزش می‌دهند.

اطمینان‌بخشی پزشک اگر به درستی انجام گیرد می‌تواند به این بیماران کمک کند. هیپوکندریا به قدری شایع است که اکثر پزشکان عمومی با این اختلال آشنایی دارند و می‌دانند چطور باید با بیماران آن برخورد کنند. شکایت‌های این بیماران از مشکلات خود هیچوقت تمام نخواهد شد، به همین دلیل ویزیت‌های مداوم پزشک که طی آن بیمار از مشکلات خود صحبت کند و شکایت‌های او توسط پزشکی جدی گرفته شود، می‌تواند به کاهش اضطراب این بیماران کمک کند. اگر پزشک از دیدن بیمار سر باز بزند، اضطراب بیمار شدیدتر خواهد شد.

اکثر افراد مبتلا به این اختلال تمایلی به مراجعه به متخصصین روانپزشکی ندارند، به همین دلیل بهتر است این خدمات در کنار خدمات پزشکی برای آن‌ها در نظر گرفته شود. پزشکان و درمان‌گر‌ها می‌بایست علائم جسمی بیمار را جدی تلقی کنند، زیرا این علائم در بیمار واقعی هستند. ولی جدی انگاشتن این علائم به معنی انجام آزمایشات و معاینات غیرضروری نیست. پزشکان با داشتن برخوردی جدی و محترمانه نسبت به شکایت‌های بیمار از مشکلات خود، خودداری از انجام آزمایشات افراطی و توصیه نکردن روش‌های درمانی که می‌توانند برای بیمار خطرناک باشند، می‌توانند به مبتلایان هیپوکندریا کمک کنند.
 

چه زمان باید به متخصص مراجعه کرد

افراد مبتلا به هیپوکندریا تمایل بسیار زیادی برای مراجعه به متخصص‌های پزشکی دارند. ولی علاقه‌ای به مراجعه به متخصصین روان‌درمانی ندارند، زیرا می‌ترسند که دیگران تصور کنند بیماری‌شان مسئله‌ای ذهنی بوده است. با این‌ وجود، درمان سریعتر توسط یک متخصص سلامت روان می‌تواند برای شان مفید باشد.
 

پیش‌بینی خودبیمارانگاری

بعضی بیماران به خوبی به داروها، روان‌درمانی یا هر دوی این‌ها واکنش می‌دهند. اگر فرد دچار اضطراب یا افسردگی هم باشد و به درمان‌های دارویی خوب واکنش بدهد، پیش‌بینی بیماری خوب خواهد بود. در موارد خفیف، علاذم این اختلال کوتاه‌مدت هستند. اگر علائم حاد باشند و فرد دچار اختلالات روانی دیگری هم باشد، ممکن است در معرض پریشانی مزمن و اختلالات عملکردی شدیدتر قرار گیرد.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط