مقدمه
آیا ذهن شما نیز مرتباً منحرف می شود؟ آیا برای شما هم پیش آمده که بخواهید بر روی موضوعی تمرکز کنید ولی بارها و بارها حواستان پرت شده باشد؟ حضور ذهن یا همان تمرکز، مهارتی بسیار مهم است که نقشی جدی و تأثیرگذار بر تمام جنبه های زندگی دارد. به عبارتی، موفقیت در بسیاری از جنبه های زندگی، به تمرکز ذهنی وابسته است. در این مقاله قصد داریم روش های رسیدن به این مهارت را همراه شما خواننده عزیز راسخون، بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
چرا باید برای تمرکز بیشتر تمرین کنیم؟
لحظه به لحظه، جریان افکار و احساسات، حواس و تمایلات و فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه، مانند آب، سیستم عصبی شما را می خراشد و حجاری می کند و پس از مدتی شکافها و اشکالی عمیق بر روی آن ایجاد می نماید. مغز شما مرتباً ساختار خود را تغییر می دهد. اما سؤال اساسی این است که این تغییر در جهت بهتر شدن است یا بدتر شدن؟
در واقع، به خاطر آنچه که "انعطاف پذیری عصبی وابسته به تجربه" نامیده می شود، هر چه را که در کانون توجه خود قرار دهید، قدرتی ویژه برای تغییر مغزتان ایجاد خواهد کرد. توجه، درست مانند ترکیب نورافکن و جاروبرقی است: اول نورافکن آنچه را که می خواهد روشن می کند و سپس مغزتان آن را به درون خود می مکد.
بنابراین، کنترل توجه و تمرکز، اساس تغییر مغز، و در نتیجه تغییر و بهبود زندگی است. تمرکز یعنی اینکه بتوانید توجه خود را به جایی معطوف کنید که می خواهید و از سویی ذهنتان را از هر آنچه که دوست ندارید، منحرف و دور سازید. تمرکز آنچنان مهم است که روان شناس بزرگی مانند ویلیام جیمز، یک قرن پیش در موردش اینچنین می نویسد: «آموزش تمرکز یعنی آموزش تعالی.»
در واقع، به خاطر آنچه که "انعطاف پذیری عصبی وابسته به تجربه" نامیده می شود، هر چه را که در کانون توجه خود قرار دهید، قدرتی ویژه برای تغییر مغزتان ایجاد خواهد کرد. توجه، درست مانند ترکیب نورافکن و جاروبرقی است: اول نورافکن آنچه را که می خواهد روشن می کند و سپس مغزتان آن را به درون خود می مکد.
بنابراین، کنترل توجه و تمرکز، اساس تغییر مغز، و در نتیجه تغییر و بهبود زندگی است. تمرکز یعنی اینکه بتوانید توجه خود را به جایی معطوف کنید که می خواهید و از سویی ذهنتان را از هر آنچه که دوست ندارید، منحرف و دور سازید. تمرکز آنچنان مهم است که روان شناس بزرگی مانند ویلیام جیمز، یک قرن پیش در موردش اینچنین می نویسد: «آموزش تمرکز یعنی آموزش تعالی.»
برخی چالش های پیش رو
اما برای اینکه بتوانیم بهتر افسار ذهن را به دست گرفته و توجه و تمرکز خود را بیشتر کنترل کنیم، لازم است بر برخی چالش ها غلبه کنیم. اجداد ما برای بقاء و غلبه بر گرسنگی مجبور بودند، با هر حرکت و محرکی، ذهنشان را به سمت آن محرک متمایل کنند تا به شکار و غذایی دست یابند. از سویی همیشه و در همه حال مراقب تهدیدات احتمالی بودند تا بدین وسیله بقای خود را تأمین کنند. همچنین تجربیات ناخوشایند مانند سوانح و حوادث دردناک، مغز را هشیار می کند تا مرتباً از محرک و فکری به محرک و فکری دیگر منتقل شود.
سبک زندگی مدرن نیز ما را عادت داده تا مرتباً خود را مشغول محرک های رنگارنگ و هیجان انگیز کنیم، بنابراین یک زندگی عادی و یکنواخت برای بسیاری از ما ناامید کننده و کسل آور خواهد بود. برای غلبه بر این چالش ها، تقویت برخی عوامل طبیعی ایجاد تمرکز، بسیار مفید خواهد بود. برای این منظور باید به ذهنتان بیاموزید که چگونه مانند یک نورافکن بر یک موضوع تمرکز کرده و مانند یک جاروبرقی، آن را دریافت کند.
سبک زندگی مدرن نیز ما را عادت داده تا مرتباً خود را مشغول محرک های رنگارنگ و هیجان انگیز کنیم، بنابراین یک زندگی عادی و یکنواخت برای بسیاری از ما ناامید کننده و کسل آور خواهد بود. برای غلبه بر این چالش ها، تقویت برخی عوامل طبیعی ایجاد تمرکز، بسیار مفید خواهد بود. برای این منظور باید به ذهنتان بیاموزید که چگونه مانند یک نورافکن بر یک موضوع تمرکز کرده و مانند یک جاروبرقی، آن را دریافت کند.
چگونه می توان به این مهارت دست یافت؟
در ادامه به برخی عوامل و راهکارهای مؤثر در افزایش تمرکز اشاره می کنیم. شما می توانید با استفاده از یک یا چند مورد از این راهکارها، این مهارت اساسی را در خود تقویت کنید. با استفاده از این روش ها می توانید افکار مزاحم و عوامل ایجاد پس زمینه را حذف نموده و انرژی ذهنی و روانی خود را صرف آن چیزی کنید که واقعاً برایتان مهم است. ترتیب مواردی که در ادامه می آید بر اساس آن چیزی است که در ذهن داشته ام، اما ممکن است ترتیب آن ها برای شما به نحوی دیگر باشد. این ها تنها نمونه ای کوچک و البته مختصر بوده و برای کسب اطلاعات بیشتر لازم است به کتاب های کامل تری که در این زمینه نوشته شده، مراجعه کنید.
1. ریلکس کنید. برای این منظور می توانید نفس عمیق بکشید. هوا را به آرامی وارد ریه های خود کنید، برای مدتی هوا را در ریه حبس کنید و به آرامی آن را خارج نموده و عمل بازدم را انجام دهید. با این کار سیستم اعصاب مرکزی پاراسمپاتیک را آرام می نمایید و در نتیجه ذهن شما از حالت آماده باش برای مقابله با خطر و تهدید رها می شود. تحریک اعصاب سمپاتیک موجب می شود بدن و ذهن، حالت آماده باش به خود بگیرند که اعصاب پاراسمپاتیک این حالت را خنثی نموده و بدن را به حالت معمول باز می گرداند.
2. بدون اینکه به خودتان فشار بیاورید، درباره آنچه که به شما احساس خوبی می دهد فکر کنید. مثلاً اینکه برای کسی مهم هستید، یا اینکه در یک رابطه حضور دارید و یا اینکه عضو یک گروهید که در آن گروه دیده و یا تحسین می شوید. همچنین می توانید حس و عشق زیبای خود نسبت به دیگران و یا مهربانی های خود را به ذهن آورید. چنین افکاری حس آرامش و امنیت را برای شما به همراه آورده و می توانند در ادامه بسیار کمک کننده باشند.
3. به هر آنچه فکر کنید که به شما حس امنیت می دهد و اجازه می دهد بدون اینکه لازم باشد ذهن خود را درگیر تهدیدها و نیازها کنید، به فعالیت خود مشغول شوید. توجه کنید که الان در مکانی امن هستید و بسیاری از منابع و لوازم مورد نیازتان به راحتی در دسترس است. از سویی در درون خود نیروهایی دارید که به کمک آن ها می توانید مشکلاتتان را حل کنید. اجازه دهید اضطراب های غیرمنطقی و غیر ضروری رها شوند.
4. سعی کنید به داشته های خود فکر کنید، حتی موارد به ظاهر کوچک و همیشگی نیز می توان استفاده کرد. مثلاً می توانید درباره افرادی که از دیدنشان حالتان خوب می شود فکر کنید. این فرد می تواند پدر، مادر، همسر و یا حتی فرزند باشد. یا اینکه همین که زنده هستید و زندگی می کنید، خودش چیز کمی نیست. وقتی چنین احساسات و هیجانات مثبتی را در ذهن بپرورانید، سیستم عصبی مغز یک ناقل عصبی به نام دوپامین را آزاد می کند،همان هورمونی که آن را هورمون شادی می گویند. این هورمون مانع حواس پرتی های افراطی شده و عملکرد مغز و حافظه را بهبود می بخشد.
5. بدن خود را به عنوان یک کل، در آن واحد، حس کنید. تمام حس و هیجان و حواستان را با هم در یک لحظه در فضای بی نهایت آگاهی دریابید. این حس یکپارچه که در یک چشم انداز بزرگ و وسیع درک می شود، شبکه های هر دو نیم کره مغز را فعال خواهد کرد (خصوصاً نیمکره راست، برای افراد راست دست). نتیجه این فعال سازی، مایندفولنس یا همان ذهن آگاهی است. وقتی فکرمان از موضوعی منحرف می شود، در حقیقت ارتباط میان این شبکه ها را از دست می دهیم که با تقویت این شبکه، حواس پرتی کمتری را تجربه خواهیم کرد.
1. ریلکس کنید. برای این منظور می توانید نفس عمیق بکشید. هوا را به آرامی وارد ریه های خود کنید، برای مدتی هوا را در ریه حبس کنید و به آرامی آن را خارج نموده و عمل بازدم را انجام دهید. با این کار سیستم اعصاب مرکزی پاراسمپاتیک را آرام می نمایید و در نتیجه ذهن شما از حالت آماده باش برای مقابله با خطر و تهدید رها می شود. تحریک اعصاب سمپاتیک موجب می شود بدن و ذهن، حالت آماده باش به خود بگیرند که اعصاب پاراسمپاتیک این حالت را خنثی نموده و بدن را به حالت معمول باز می گرداند.
2. بدون اینکه به خودتان فشار بیاورید، درباره آنچه که به شما احساس خوبی می دهد فکر کنید. مثلاً اینکه برای کسی مهم هستید، یا اینکه در یک رابطه حضور دارید و یا اینکه عضو یک گروهید که در آن گروه دیده و یا تحسین می شوید. همچنین می توانید حس و عشق زیبای خود نسبت به دیگران و یا مهربانی های خود را به ذهن آورید. چنین افکاری حس آرامش و امنیت را برای شما به همراه آورده و می توانند در ادامه بسیار کمک کننده باشند.
3. به هر آنچه فکر کنید که به شما حس امنیت می دهد و اجازه می دهد بدون اینکه لازم باشد ذهن خود را درگیر تهدیدها و نیازها کنید، به فعالیت خود مشغول شوید. توجه کنید که الان در مکانی امن هستید و بسیاری از منابع و لوازم مورد نیازتان به راحتی در دسترس است. از سویی در درون خود نیروهایی دارید که به کمک آن ها می توانید مشکلاتتان را حل کنید. اجازه دهید اضطراب های غیرمنطقی و غیر ضروری رها شوند.
4. سعی کنید به داشته های خود فکر کنید، حتی موارد به ظاهر کوچک و همیشگی نیز می توان استفاده کرد. مثلاً می توانید درباره افرادی که از دیدنشان حالتان خوب می شود فکر کنید. این فرد می تواند پدر، مادر، همسر و یا حتی فرزند باشد. یا اینکه همین که زنده هستید و زندگی می کنید، خودش چیز کمی نیست. وقتی چنین احساسات و هیجانات مثبتی را در ذهن بپرورانید، سیستم عصبی مغز یک ناقل عصبی به نام دوپامین را آزاد می کند،همان هورمونی که آن را هورمون شادی می گویند. این هورمون مانع حواس پرتی های افراطی شده و عملکرد مغز و حافظه را بهبود می بخشد.
5. بدن خود را به عنوان یک کل، در آن واحد، حس کنید. تمام حس و هیجان و حواستان را با هم در یک لحظه در فضای بی نهایت آگاهی دریابید. این حس یکپارچه که در یک چشم انداز بزرگ و وسیع درک می شود، شبکه های هر دو نیم کره مغز را فعال خواهد کرد (خصوصاً نیمکره راست، برای افراد راست دست). نتیجه این فعال سازی، مایندفولنس یا همان ذهن آگاهی است. وقتی فکرمان از موضوعی منحرف می شود، در حقیقت ارتباط میان این شبکه ها را از دست می دهیم که با تقویت این شبکه، حواس پرتی کمتری را تجربه خواهیم کرد.
سخن پایانی
همانطور که گفته شد، حضور ذهن و تمرکز، یکی از اصول و پایه های اساسی دستیابی به موفقیت است. در این مقاله مختصر سعی کردیم شما را با اهمیت این موضوع آشنا نموده و روش هایی کاربردی را به صورت مختصر و مفید برای شما همراه عزیز سایت راسخون، بیان کنیم. امید است با عمل به این توصیه ها و البته مطالعه بیشتر در این زمینه، بتوانید گام هایی مهم و اساسی را در پرورش این مهارت و البته موفقیت خود بردارید.
منبع: psychologytoday
منبع: psychologytoday