آشنایی جامع با مفاهیم و مسائل حوزه وقف
ابتدا وقف را از دو منظر فقهی و لغوی بررسی می کنیم:مفهوم فقهی
از نظر فقهی می توان گفت وقف به معنای حبس مال و جلوگیری از انتقال آن به دیگری است. یعنی مایملک فروخته نمی شود و در مقابل منافع و سود حاصل از آن را در راه خداوند خرج می شود.مفهوم لغوی
و اما از نظر لغوی وقف به معنای ایستادن و ساکن و حبس کردن است.و اما به طور کلی می توان گفت وقف عبارت است از اینکه عین مال، حبس شده و منافع آن تسبیل شود. به عبارت دیگر وقتی اصل یک مال یا منافع حاصل از آن را شخص مالک برای خدمات عمومی یا اختصاصی در جهت خیر و رضای الهی هدیه می کند، عمل وقف اتفاق افتاده است.
با وجود وقف، آن ملک به دیگری انتقال نیافته و انجام هر گونه معامله نسبت به آن غیر ممکن خواهد بود. شخصی که مال خود را وقف می کند با نیتی خیرخواهانه و دوستانه، تمام یا بخشی از مال و منال خود را در اختیار دیگران قرار می دهد.
و اما در اینجا لازم است که دو مفهوم حبس کردن مال و تسبیل را نیز بررسی کنیم. حبس کردن مال در وقف به معنای نگه داشتن عین مال و جلوگیری از انتقال مالکیت و تصرف و تلف شدن آن است و همچنین تسبیل نیز به معنای قرار گرفتن مال در راهی است که مد نظر واقف بوده یا به عبارتی دیگر، قرار گرفتن در راه خداست. (1)
انواع وقف کدامند و قوانین آن چیست؟
به طور کلی می توان گفت دو نوع وقف وجود دارد:-
عام
- که درآن کسانی که از آن مال وقف شده استفاده می کنند شخص و یا گروه خاصی نیستند و عموم مردم را شامل می شود. بیمارستان ها، مساجد و یا مدارس، نمونه هایی از وقف عام هستند.
-
خاص
- اما در این نوع از وقف استفاده کنندگان از موقوفه اشخاص خاصی را شامل می شوند. مانند وقف مالی که برای استادان یا دانشجویان یک دانشگاه خاص یا دانش آموزان یک مدرسه مشخص است.
اما از طرفی به اعتبارهای مختلف وقف به انواع و اقسام مختلفی نیز تقسیم بندی می شود. برای مثال وقف به اعتبار زمان، به اعتبار منفعت و به اعتبار موقوف علیهم.
-
زمان
- که خود به دو نوع وقف منقطع و وقف همیشگی تقسیم بندی می شود. در وقف منقطع حبس عین و تسبیل منفعت مال در راه خدا برای افراد خاص و برای مدت خاص خواهد بود اما در نوع همیشگی محدودیت زمانی مطرح نیست.
-
منفعت
- در این نوع، وقف به دو قسم انتفاع و منفعت تقسیم بندی می شود. در نوع انتفاع نظر واقف از وقف بر درآمد مادی نیست. مانند احداث مسجد در زمین ملکی خود. در نوع منفعت، به دست آوردن درآمد نظر واقف است تا در مورد معینی هزینه شود. مانند وقف یک ملک برای اداره مسجد و یا مدرسه.
- و اما وقف به اعتبار موقوف علیهم نیز همان وقف خاص و عام که پیشتر توضیح داده شد، است. (1) و (2)
انواع قابل وقف کدامند؟
در اینجا چند نمونه از اموال و املاکی را که می توان به عنوان موقوفات در نظر گرفت آورده ایم:- تأمین هزینه تحصیل دانشجویان و دانش آموزان
- تهیه لباس و لوازم التحریر برای دانش آموزان بی بضاعت و یتیم
- ساخت و تجهیز مدارس در مناطق محروم
- ساخت و تجهیز خوابگاه دانشجویان در مناطق محروم و یا حتی برای افراد غیر محروم
- تحقیقات علمی و پژوهشی
- ساخت کتابخانه های تخصصی
- ساخت مراکز فنی و حرفه ای
- معالجه و هزینه دارو درمان بیماران مستمند
- کمک هزینه دارو و درمان به بیماران خاص و صعب العلاج
- ساخت و تجهیز درمانگاه و بیمارستان، بهداری و خانه بهداشت در مناطق محروم و روستایی و یا حتی مناطق غیر محروم
- کمک به معلولین و ساخت آسایشگاه برای معلولین و از کارافتادگان
- کمک به محرومین برای برگزاری مراسم ازدواج و یا تهیه سیسمونی برای کودکان خانواده های محروم
- تهیه جهیزیه برای دختران نیازمند و بی بضاعت
- ساخت مسکن برای اسکان موقت زوج های جوان
- پرداخت وام قرض الحسنه ازدواج
- ساخت پرورشگاه برای ایتام و مستمندان
- ساخت و تجهیز مدارس شبانه روزی در مناطق محروم
- تامین هزینه تحصیلی ایتام و مستمندان
- تامین سبد غذایی ایتام و فقرا
- خرید لباس و مایحتاج ضروری ایتام و خانواده های فقرا
- کمک به خانواده های زندانیان محروم
- کمک به خانواده ها و زنان بی سرپرست و بدسرپرست
- کمک برای آزادی زندانیان غیر عمد
- مطلق خیرات و مبرّات
- کمک به آسایشگاه بیماران، پرورشگاه، شیرخوارگاه ها و خانه سالمندان (1)
چند نمونه از قوانین مدنی ناظر بر وقف
ماده ۵۶ قانون مدنی
وقف واقع می شود به ایجاب از طرف واقف به هر لفظی که صراحتاً دلالت بر معنی آن کند و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آن ها در صورتی که محصور باشند. مثل وقف بر اولاد و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد در این صورت قبول حاکم شرط است.ماده ۵۷ قانون مدنی
واقف باید مالک مالی باشدکه وقف می کند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است.ماده ۵۸ قانون مدنی
فقط وقف مالی جائز است که با بقاء عین بتوان از آن منتفع شد اعم از اینکه منقول باشد(مثلاً خودرو) یا غیر منقول مشاع (ملک) باشد یا مفروز. در هر صورت باید این قابلیت را داشته باشد که از منافع آن بهره مند شوند.ماده ۵۹ قانون مدنی
اگر واقف عین موقوفه را به تصرف وقف ندهد وقف محقق نمی شود و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا می کند. به بیان دیگر وقف باید مکتوب شود و به ثبت درآید.ماده60 قانون مدنی
در قبض فوریت شرط نیست بلکه مادامیکه واقف رجوع از وقف نکرده است هر وقت قبض بدهد وقف تمام می شود.ماده 61 قانون مدنی
وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمی تواند از آن رجوع کند یا در آن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم نماید یا با آن ها شریک کند یا اگر در ضمن عقد متولی معین نکرده بعد از آن متولی قرار دهد یا خود به عنوان تولیت دخالت کند. پس واقف هیچ دخل و تصرفی در مال وقف شده بعد از عقد قرارداد ندارد.ماده62 قانون مدنی
در صورتی که موقوف علیهم محصور باشند خود آن ها قبض می کنند و قبض طبقه اولی کافی است و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد متولی وقف و الا حاکم قبض می کند. پس به بیان دیگر می توان گفت وقف خاص را طبقه اول وراثت و وقف عام را اداره اوقاف قبض می کند.ماده 63 قانون مدنی
ولی و وصی محجورین از جانب آن ها موقوفه را قبض می کنند و اگر خود واقف تولیت را برای خود قرار داده باشد قبض خود او کفایت می کند. یعنی قبض و امضای شخص قیم کافی است، به غیر از مواردی که واقف قبض خود موقوف علیهم را ذکر کرده باشد.ماده 64 قانون مدنی
مالی را که منافع آن موقتاً متعلق به دیگری است می توان وقف نمود و همچنین وقف ملکی که در آن حق ارتفاق موجود است جائز است بدون اینکه به حق مزبور خللی وارد آید. این یعنی اینکه مالک ملکی را که در رهن مستأجر است را هم می تواند وقف کند.ماده 65 قانون مدنی
صحت وقفی که به علت اضرار دیان واقف واقع شده باشد منوط به اجازه دیان است. بدین معنا که شخص مقروض وقتی وقفش مورد قبول است که طلبکارن او راضی باشند در غیر این صورت آن مال بین طلبکاران تقسیم می شود.ماده 66 قانون مدنی
وقف بر مقاصد غیر مشروع باطل است. مثلاً وقف یک باغ انگور برای ساخت مشروبات الکلی قطعاً باطل خواهد بود.ماده 67 قانون مدنی
مالی که قبض و اقباض آن ممکن نیست وقف آن باطل است لیکن اگر واقف تنها قادر بر اخذ و اقباض آن نباشد و موقوف علیه قادر به اخذ آن باشد صحیح است. به عبارتی دیگر، مالی که وقف می شود باید در دسترس باشد.ماده 68 قانون مدنی
هر چیزی که طبعاً یا بر حسب عرف و عادت جزء یا از توابع و متعلقات عین موقوفه محسوب میشود داخل در وقف است مگر اینکه واقف آن را استثناء کند به نحوی که در فصل بیع مذکور است. برای مثال اگر ملکی وقف شود و در آن محصولات کشاورزی موجود باشد، آن ها هم جز وقف به حساب می آیند مگر اینکه واقف آن ها را از عقد جدا کرده باشد.ماده 69 قانون مدنی
وقف بر معدوم صحیح نیست مگر به تبع موجود. یعنی بر شخصی که مرده است و یا شخصی که هنوز به دنیا نیامده است وقفی تعلق نمی گیرد.ماده 70 قانون مدنی
اگر وقف بر موجود و معدوم معاً واقع شود نسبت به سهم موجود صحیح و نسبت به سهم معدوم باطل است. (3)شرایط خاص وقف چیست؟
علاوه بر شرایط اساسی که برای صحت قراردادهای مربوط به وقف وجود دارد، شرایطی خاص نیز برای صحت قراردادهای وقف ضروری است که آن ها به شرح ذیل هستند:1- حبس عین
ضمن این شرط واقف نباید هیچ گونه دخل و تصرفی در عین موقوفه داشته باشد. به بیان دیگر واقف نباید مال موقوفه را بفروشد و یا اینکه نقل وانتقالی در آن انجام دهد.2-تسبیل منفعت
وقف در صورتی صحیح است که منظور واقف از وقف حبس عین به منظور قرب الهی و فی سبیل الله باشد.3-قابلیت بقای عین
ضمن این شرط، فقط وقف مالی جایز است که با بقای عین بتوان از آن منتفع شد. بنابراین وقف مالی که در صورت استفاده از آن مال، قابلیت بقا ندارد باطل است برای مثال خوراکی ها را نمی توان وقف کرد.4-قبض عین
وقف از عقود تشریفاتی است بنابراین زمانی تحقق پیدا می کند که واقف عین موقوفه را در اختیار موقوف علیه (کسی که وقف به نفع اوست) یا موقوف علیهم قرار دهد و عین موقوفه به قبض موقوف علیه یا موقوف علیهم درآید. (1)انصراف وقف ضمن چه شرایطی انجام می شود؟
معمولاً تا پایان عقد قرارداد وقف آن هم به شیوه صحیح، وقف اثر حقوقی نداشته و قرارداد آن تکمیل نیست. پس بنابراین الزامی برای واقف جهت باقی ماندن بر شرایط قرارداد نیست. او می تواند با الحاق قبول نیز قبل از قبض، از ایجاب خود عدول و رجوع کند. روشن است که رجوع نیز با هر لفظ یا فعل واقع می شود و اگر واقف عمداً عین موقوفه را به قبض ندهد، رجوع عملی محسوب می گردد و قبض با قوه قاهره بدون رضایت واقف، موجب تحقق عقد نمی گردد. (2)آیا مال موقوفه می تواند فروخته شود؟
فقط در صورت ایجاد سه شرطی که در ذیل آورده ایم امکان فروختن مال موقوفه وجود خواهد داشت:1-مال موقوفه خراب شده باشد.
2-مال موقوفه تا حد زیادی در حال خراب شدن بوده و ترس برای خراب شدن تا حدی که دیگر امکان بازسازی نباشد، وجود داشته باشد.
3- اختلاف بین موقوف علیهم به حدی شدید و جدی باشد که احتمال قتل و خونریزی وجود داشته باشد. (2)
فرد واقف چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
ویژگی های فرد واقف بر اساس ماده ۵۷ قانون مدنی گفته می شود. بر طبق این قانون، واقف باید مالک مالی باشد که وقف می کند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است. به علاوه، عاقل و بالغ باشد، اختیار کامل داشته باشد و اینکه فقدان حجر وی لازم است. (1)بررسی موضوع وقف و ذکر انواع آن
در ادیان مختلف از وقف به عنوان عملی خداپسندانه و نیکو یاد می شود. در قرآن نیز موضوع وقف به صورت غیر مستقیم عنوان شده است و از آن با نام " باقیات الصالحات" نام برده شده است. در سخنان ائمه و بزرگان دین نیز اشارات فراوانی به موضوع وقف شده است. در لغت به شخصی که مالی را برای امور خیرخواهانه وقف می کند، واقف گفته می شود.شخص واقف در حقیقت اموال و املاک خود برای انجام امور خیرخواهانه اهدا می کند و سود دریافتی از آن را نیز صرف پرداختن به امور خیریه می نماید. با این حال موضوع وقف بسیار گسترده است و تعاریف و قوانین خاصی برای آن در نظر گرفته شده است.
تعاریف وقف
موضوع وقف امروزه از جهات مختلفی قابل تعریف است. به طور کلی این موضوع از سه جهت قابل بررسی خواهد بود:1.مفهوم وقف از نظر لغوی
وقف، مصدر باب افعال و در لغت به معنای حبس است. این لغت، دارای ریشه ای تازی بوده و به معنای سکون و توقف کردن به کار می رود. همچنین در فرهنگ دهخدا آماده است که " وقف، یعنی چیزی را برای خدا گذاشتن، آنچه در ملک کسی نباشد و برای خدا آن را گذاشته و البته در بعضی جاها به معنای مطلق عطاء نیز هست." علاوه بر این تعاریف مفهوم وقف می تواند تعاریف دیگری بسته به منظور داشته باشد. این واژه مفاهیمی همچون: ایستادن، آرام ماندن، درنگ کردن و... را نیز می رساند. (4) و (5)2.مفهوم وقف از نظر حقوقی
موضوع وقف در قانون مدنی نیز به صورت گسترده آورده شده است و از این حیث می توان از دید حقوقی نیز به آن توجه کرد. از نظر حقوقی تعریف وقف به این صورت بیان می شود که "وقف عبارت است از این که عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود." به اعتقاد برخی از حقوق دانان وقف از دو جهت و دو دیدگاه مختلف قابل بررسی است.در مفهوم اول از وقف به عنوان عملی شناخته می شود که طی آن شخص واقف برای رسیدن به پاداش معنوی، اموال خود را حبس می کند تا منافع آن نیز در جهت وقف مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال از دستبرد نیز در امان باشد. در معنای دوم از نهاد حقوقی به عنوان سازمان وقف یاد شده است که به دلیل مصطلح نبودن شخص حقوقی در بین فقها، مواردی از قبیل مسجد، بیت المال و وقف چارچوب مدونی نداشت. اما امروزه وقف سازمانی است که دارای مدیر، ناظر و اموال مشخص است که به آن شخص حقوقی وقف گفته می شود. (6)
3.مفهوم وقف از نظر فقهی
مفهوم فقهی وقف از جنبه های متفاوتی بررسی می شود و همین امر باعث ایجاد اختلاف نظر در مورد آن شده است. عده ای از فقها آن را عقد دانسته در حالی که عده دیگری آن را از ایقاعات می دانند. این موضوع از مناظر دیگری نیز مورد بحث قرار گرفته است که به همین علت معانی متفاوتی در باب فقهی وقف ایجاد شده است. برخی از فقها وقف را جزء صدقات می دانند. به این مفهوم که وقف صدقه جاریه ای است که که نتیجه آن حبس اصل مال و مطلق شدن منفعت آن است. (7)عده ای نیز وقف و صدقه را موضوعی واحد می دانند. " الوقف و الصدقه شی واحد" همچنین عده دیگری وقف را عقد تلقی کرده و اقتضای آن را تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه می دانند. (8) و (9)
شرایط و احکام مربوط به وقف
وقف نیز مانند سایر مسائل دین احکام و قوانین مخصوص به خود را دارد. همچنین قبل از آن که وقف انجام شود شرایطی نیز برای آن در نظر گرفته خواهد شد که در به تشریح آن خواهیم پرداخت.شرایط وقف
اولین شرط وقف این است که مال قابل روئیت و عینی باشد.در مالکیت وقف کننده باشد.
مال وقف شده باید دارای منافع حلال باشد و همچنین منفعت آن متعلق حق غیر که مانع از تصرف از نباشد. به طور مثال ملکی که رهن داده شده است نمی تواند وقف شود.
اصل مال با استفاده از منافع آن، تمام نشده و به مقدار قابل توجهی باقی بماند. بنابراین وقف مواد و کالاهای خوراکی و آشامیدنی صحیح نیست. به طور مثال میوه درخت نمی تواند وقف شود اما خود درخت قابل وقف است.
مال وقف شده باید قابل تحویل باشد. به طور مثال حیوانی که فرار کرده است و امکان تحویل آن وجود ندارد مصداق وقف محسوب نمی شود.
مال وقف شده نباید برای منفعت حرام وقف شود. به طور مثال وقف مکانی برای فروش شراب یا سایر محرمات باطل است.
طبق ماده 59 قانون مدنی " اگر واقف عین موقوفه را به تصرف ندهد، وقف محقق نخواهد شد و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا می کند."
نکات مهم در عقد وقف
عقد وقف در حقیقت عقدی لازم است که طرفین نمی توانند آن را جز در موارد معین شده بر هم بزنند. در واقع وقف یک نهاد خیریه است که در آن منافع حاصل از مال وقف شده در امور اجتماعی صرف می شود و نه در امور شخصی؛ اما در وقف خاص موقوف علیهم (یعنی کسی که وقف به نفع آنها شده است) می تواند خانواده واقف باشد.از نکات مهم دیگر در مورد اموال موقوفه این است که وقف حبس دائمی اموال است و اشخاص نمی توانند مالی را برای مدت محدود وقف نمایند. بر همین اساس بعد از آن که فرد تصمیم بر وقف ملک خویش گرفت سه مورد را باید در مورد آن بپزیرد. اول این که ملک از دارایی واقف فک می شود. دوم این که مال موقوفه پس از وقف شخصیت حقوقی پیدا می کند و سوم آن که در صورت وقف حق انتفاع برای موقوف علیهم ایجاد خواهد شد.
همچنین طبق ماده 61 قانون مدنی "وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است (یعنی غیرقابل بازگشت به حالت قبل از وقف است) و واقف نمی تواند از آن رجوع کند یا درآن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم نماید یا با آن ها شریک کند یا اگر در ضمن عقد متولی (یعنی کسی که مسئول انجام و اجرای امور وقف است) معین نکرده بعد ازآن متولی قرار دهد یا خود به عنوان تولیت دخالت کند."
نکات عنوان شده تنها بخشی از نکاتی هستند که در مورد موضوع وقف در کتب فقهی عنوان شده اند. افرادی که قصد دارند تا موضوع خاصی را در مورد وقف پیگیری نمایند، لازم است تا از طریق کتب مراجع دینی و حقوقی نسبت به رفع آن اقدام نمایند.
انواع وقف
وقف دارای انواعی است که بر اساس اعتبارات مختلف قابل تقسیم بندی هستند:وقف به اعتبار زمان
1.وقف منقطع: حبس عین و تسبیل منفعت مال در راه خدا برای افراد و مدت زمان خاص. به عبارت دیگر وقف منقطع در واقع وقفی است که برای عده ای که غالبا منقرض می شوند، انجام می شود. به طور مثال اگر شخصی ملک خود را بر اولاد خود وقف نماید مصداقی از وقف منقطع شناخته می شود. صحت چنین وقفی مورد اختلاف است. برخی از فقهای امامیه وقف منقطع را حبس و در عین حال صحیح می دانند. چرا که دوام، شرط صحت وقف است. (10)2.وقف همیشگی یا موبد: در این نوع وقف بر خلاف آن چه که در وقف منقطع مطرح می شود، زمان مطرح نیست. در واقع در این نوع وقف حق انتفاع به طور مطلق و بدون قید مدت زمان به کسی داده می شود.
وقف به اعتبار موقوف علیهم
از این حیث نیز وقف به دو نوع قابل تقسیم است:1.وقف عام: وقف عام در حقیقت به وقفی گفته می شود که منافع آن برای بهره وری عموم مردم است. بر این اساس افرادی که می توانند از اموال موقوفه استفاده کنند، افراد متعددی هستند. این وقف در حقیقت به استفاده افراد خاصی محدود نمی شود. به طور مثال مسجد یا مدرسه ای که برای بهره وری عموم مردم وقف می شود مصداقی از وقف عام است. بنابر این تعریف وقف عام برای استفاده عمومی انجام می پذیرد.
2.وقف خاص: این نوع وقف مخصوص گروه خاص و طبقه معینی از جامعه است. این نوع وقف مانند وقف بر اولاد یا افراد طبقه خاصی است. به طور مثال شخصی محلی را به عنوان کتابخانه برای استفاده دانشجویان یک دانشگاه خاص وقف می نماید.
وقف به اعتبار منفعت
وقف انتفاع و منفعت دو نوع وقفی هستند که در این طبقه جای می گیرند:1.وقف انتفاع: در این نوع وقف نظر واقف بر این نیست که از مال موقوفه درآمدی حاصل شود. به طور مثال فرد ملکی را برای ساخت مسجد وقف می کند و از این حیث انتفاعی از آن حاصل نخواهد شد.
2.وقف منفعت: در وقف منفعت نظر شخص واقف بر این است که از طریق مال وقف شده منفعتی حاصل شود و این سود یا منفعت صرف امور خاصی شود.
وقف در قرآن و روایات
همان طور که عنوان کردیم موضوع وقف در قرآن به صورت مستقیم بیان نشده است. اما آیاتی بر مبنای "صدقه"، "تعاون"، " قرض الحسنه" و "انفاق" عنوان شده اند که فقها با تیکه بر این آیات و همچنین روایات معتبر موضوعیت وقف را شناخته اند. به طور مثال در آیه 92 سوره آل عمران به صورت عمومی بر ضرورت خیرات تاکید شده است:" لن تنالُوا البرَّ حتّی تُنفقوا من شیءٍ فإنّ الله به علیم؛ شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر آن که از آنچه دوست می دارید و بسیار محبوب است در راه خدا انفاق کنید. هرچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است."
بر طبق روایتی یکی از یاران پیامبر با نام ابوطلحه انصاری باغی داشت که بسیار زیبا بود و چشمه زیبایی نیز از آن می گذشت و پیامبر هر زمان که از آن گذر می کرد از آب آن چشمه وضو می گرفت. این باغ محصول بسیار داشت و از آن منفعت بسیار حاصل می شد. زمانی که این آیه نازل شد ابوطلحه نزد پیامبر رفت و عرض کرد: می دانید که محبوبترین اموال من همین باغ است و می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا توشه ای برای آخرت من باشد. پیامبر فرمودند: من صلاح می دانم آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی. ابوطلحه به دستور پیامبر، عمل و آن باغ را بر خویشان خود وقف کرد. (11)
امام صادق (ع) نیز در حدیثی با مضمون وقف می فرمایند: "پس از مرگ آدمی، پاداشی به دنبال فرد نمی آید، مگر در سه خصلت، صدقه ای که فرد در زمان حیاتش جاری و برقرار ساخته که پس از مرگش تا قیامت جاری و برقرار می ماند؛ صدقه ای که وقف کرده و به ارث گذاشته نمی شود و نیز سنتی که برقرار کرده و در زمان حیاتش به آن عمل می شده و پس از مرگش به آن عمل می شود و فرزند صالحی که برایش طلب آمرزش کند." (12)
پیامبر اسلام و ائمه اطهار نه تنها در زمان حیات به مستمندان و فقرا کمک می کردند، بلکه از آیندگان نیز غافل نبودند و با وقف اموال، املاک و زمین های خود سنت حسنه وقف را پایه گذاری نمودند. از این رو مردم را نیز به وقف تشویق می کردند و بدین ترتیب وقف به عنوان یک سنت و فرهنگ در بین مسلمانان باقی ماند و در بین مردم گسترش یافت.
وقف به عنوان یک سنت بسیار نیکو از گذشته تاکنون مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت وقف را می توان به عنوان نمودی از جهان بینی و آینده نگری اسلامی دانست. با توجه به رشد و گسترش جوامع و همچنین برای مدیریت بهتر موقوفات مسئله وقف امروزه به صورت حقوقی دنبال می شود. با توجه به این که در زمان های گذشته مفهومی با نام اشخاص حقوقی وجود نداشت، مصادیق جدیدی از آن امروزه توسط فقها و حقوق دانان مشخص شده است. بر این اساس وقف شرایط و روش های خاص خود را دارد و افراد بایستی با آگاهی در مورد این مسئله نسبت به انجام آن اقدام کنند.
شناخت روش های مختلف وقف، احکام و قوانین آن و همچنین بهره گیری از تجربیات دیگران می تواند وقفی بدون شبهه را در پی داشته باشد. امروزه می توان با مدیریت صحیح موقوفات و ترویج فرهنگ وقف، بسیاری از مشکلات اجتماعی را با استفاده از این منابع برطرف کرد. در حالت کلی موضوع وقف دارای جنبه های بسیار سودمند شخصی و اجتماعی است و مدیریت و بهره وری صحیح از آن امری ضروری به شمار می رود.
بررسی موضوع وقف و تعاریف و مفاهیم مربوط به آن
مسلماً تاکنون در مورد سنت وقف چیزهای بسیار زیادی شنیده اید یکی از تعالیم ارزشمندی که در مکتب اسلام به آن اشاره شده است. موضوع وقف است که از لحاظ اعتقادی و فرهنگی برای آنکه نیاز های مادی و معنوی جامعه جبران شود بسیار ضروری محسوب می شود. وقف موضوعی است که برای همه اقشاری که در جامعه حضور دارند قابل استفاده است و تنها مربوط به یک طبقه خاص نیست. در رابطه با موضوع وقف مواردی که ممکن است باعث باطل شدن عمل وقف شود می توان به موارد زیر اشاره کرد:- اگر وقف برای مقاصد نامشروع انجام شود باطل است و فرقی ندارد که موقوف آن علیه از آن آقا باشد یا نباشد.
- اگر وقف با قصد ایجاد آسیب و ضرر و زیان برای دیگران انجام شود برای مثال اگر کسی قصد داشته باشد که طلب طلبکاران خود را ندهد و به سراغ وقف کردن اموالش برود.
- اگر وقف به صورت صوری انجام شود. (13)
ویژگی هایی که باعث میشود وقف کردن مال صحیح باشد به موارد زیر تقسیم میشود:
- مال مربوطه باید قابلیت تسلیم کردن به دیگری را داشته باشد.
- مال نباید از اموالی باشد که قابلیت بقا را داشته باشد و به گونهای نباشد که در طی گذشت مدتی اصل مال از بین برود.
باید به این موضوع توجه داشت که وقف در صورتی صحیح است که هم مال و هم منافع آن در اختیار صاحب مال باشد و صاحب مال با قصد و اراده خود آن ها را وقف کند و در مواردی که فردی تنها صاحب اصل مال باشد و منافع آن متعلق به فرد دیگری باشد امکان وقف وجود ندارد. (13) و (14)
جایگاه وقف در ایران
از آنجایی که در کشور ما از جمله کشورهایی است که مبنا و پایه قانون را بر اساس دین اسلام قرار داده ایم، باید به این موضوع نیز اشاره کنیم که احسان و نیکوکاری جزو اصلی ترین عادت های افراد است بنابراین وقف نیز جایگاه بسیار بنیادی در جامعه ما دارد؛ چرا که در منابع فقهی ما نیز به فضیلت و ثواب مربوط به عمل وقف بسیار اشاره شده است و به معنای حفظ کردن مال است و جاری کردن منفعت و ثمره آن بدون آنکه دریافت عوض صورت بگیرد. از طرف دیگر و از نقل و انتقال مال و از بین رفتن آن مال مربوطه نیز جلوگیری می کند و باعث می شود که منافع آن برای یک عمل خیر و نیکوکارانه استفاده شود.امروزه فرهنگ وقف در جامعه بسیار گسترش یافته است و همین موضوع نیز باعث شده است تا بستر بسیار مناسبی برای رشد ارزش های معنوی و الهی در جامعه ایجاد شود. باید به این موضوع توجه داشت که اسلام بر سنت نیکوکاری به عنوان یکی از مهمترین اهرم های اعتقادی و فرهنگی یاد می کند و همین موضوع نیز باعث شده است تا نیازهای مادی و معنوی جامعه به خوبی تامین شود.
موضوع وقف و نیکوکاری مسئله ای است که از صدها سال پیش وجود داشته است و افراد برای کمک به نیازمندان از آن استفاده می کنند یکی از نشانه های جامعه اسلامی آن است که مردم با یکدیگر تعاون داشته باشند و وقف نیز باعث ایجاد تعاون در میان مردم می گردد و از دیگر مصداق های صدقه می توان به انفاق و باقیات الصالحات نیز اشاره کرد بسیاری از خدمات مهمی که در جامعه وجود دارد مانند درمانگاه ها، بیمارستان ها، مدرسه ها، دارالایتام و کتابخانه ها و هزاران مسجد، پل، آب انبار و غیره به خوبی نشان می دهند که فرهنگ وقف در جامعه ما تا چه اندازه مورد اهمیت است.
طبقاتی بودن عمل وقف از مهم ترین ویژگی های اجتماعی این نظام در ایران است. به خوبی می توان از این موضوع اینگونه نتیجه گیری کرد که سنت وقف برای همه اقشار جامعه در نظر گرفته شده است و همانند بسیاری از رفتارهای نادرست دیگر باعث ایجاد اختلاف طبقاتی نمی گردد.
نظام وقف دارای یک چارچوب بنیادین است که از مسئولیت های متقابل افراد و همبستگی اجتماعی میان ثروتمندان و نیازمندان تشکیل می شود. همه ما به خوبی می دانیم که وقف دارای ساز و کارهایی برای تحقق عدالت اجتماعی است و می تواند به عنوان وسیله ای برای توزیع مجدد درآمد بدون وجود هیچ گونه اجبار و زوری انجام شود. (14)
قوانین حقوقی وقف
در مفاد قانونی قانون مدنی کشور ما، صراحتا به موضوع وقف اشاره شده است که می توان با استناد به آن ها، به موارد زیر اشاره کرد:- وقف واقع میشود به ایجاب از طرف واقف به هر لفظی که صراحتا دلالت بر معنی آن کند و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آن ها در صورتی که محصور باشند مثل وقف بر اولاد و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد در این صورت قبول حاکم شرط است.
- واقف باید مالک مالی باشد که وقف می کند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است.
- فقط وقف مالی جائز است که با بقاء عین بتوان از آن منتفع شد اعم از اینکه منقول باشد یا غیر منقول مشاع باشد یا مفروز.
- اگر واقف عین موقوفه را به تصرف وقف ندهد وقف محقق نمیشود و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا میکند.
- در قبض فوریت شرط نیست بلکه مادامی که واقف رجوع از وقف نکرده است هر وقت قبض بدهد وقف تمام میشود.
- وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمیتواند از آن رجوع کند یا در آن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم نماید یا با آن ها شریک کند یا اگر در ضمن عقد متولی معین نکرده بعد از آن متولی قرار دهد یا خود به عنوان تولیت دخالت کند.
- در صورتی که موقوف علیهم محصور باشند خود آن ها قبض می کنند و قبض طبقه اولی کافی است و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد متولی وقف و الا حاکم قبض می کند.
- ولی و وصی محجورین از جانب آن ها موقوفه را قبض می کنند و اگر خود واقف تولیت را برای خود قرار داده باشد قبض خود او کفایت می کند. (15)
- مالی را که منافع آن موقتاً متعلق به دیگری است میتوان وقف نمود و همچنین وقف ملکی که در آن حق ارتفاق موجود است جائز است بدون اینکه به حق مزبور خللی وارد آید.
- مالی که قبض و اقباض آن ممکن نیست وقف آن باطل است لیکن اگر واقف تنها قادر بر اخذ و اقباض آن نباشد و موقوف علیه قادر به اخذ آن باشد صحیح است.
- هر چیزی که طبعاً یا بر حسب عرف و عادت جزء یا از توابع و متعلقات عین موقوفه محسوب میشود داخل در وقف است مگر اینکه واقف آن را استثناء کند به نحوی که در فصل بیع مذکور است.
- اگر وقف بر موجود و معدوم معاً واقع شود نسبت به سهم موجود صحیح و نسبت به سهم معدوم باطل است.
- وقف بر نفس به این معنی که واقف خود را موقوف علیه یا جزء موقوف علیهم نماید یا پرداخت دیون یا سایر مخارج خود را از منافع موقوفه قرار دهد باطل است اعم از اینکه راجع به حال حیات باشد یا بعد از فوت.
- در موضوع وقف بر مصالح عامه اگر خود واقف نیز مصداق موقوف علیهم واقع شود میتواند منتفع گردد.
قوانین مربوط به تولیت اموال موقوفه
واقف می تواند تولیت یعنی اداره کردن امور موقوفه را مادام الحیوه یا در مدت معینی برای خود قرار دهد و نیز می تواند متولی دیگری معین کند که مستقلاً یا مجتمعاً با خود واقف اداره کند. تولیت اموال موقوفه ممکن است به یک یا چند نفر دیگر غیر از خود واقف واگذار شود که هر یک مستقلاً یا منضماً اداره کنند و همچنین واقف می تواند شرط کند که خود او یا متولی که معین شده است نصب متولی کند و یا در این موضوع هر ترتیبی را که مقتضی بداند قرار دهد.کسی که واقف او را متولی قرار داده می تواند بدواً تولیت را قبول یا رد کند و اگر قبول کرد دیگر نمی تواند رد نماید و اگر رد کرد مثل صورتی است که از اصل متولی قرار داده نشده باشد.
هر گاه واقف برای دو نفر یا بیشتر به طور استقلال تولیت قرار داده باشد هر یک از آن ها فوت کند دیگری یا دیگران مستقلاً تصرف می کنند و اگر به نحو اجتماع قرار داده باشد تصرف هر یک بدون تصویب دیگری یا دیگران نافذ نیست و بعد از فوت یکی از آن ها حاکم شخصی را ضمیمه آنکه باقی مانده است می نماید که مجتمعاً تصرف کنند.
هر گاه واقف برای اداره کردن موقوفه ترتیب خاصی معین کرده باشد متولی باید به همان ترتیب رفتار کند و اگر ترتیبی قرار نداده باشد متولی باید راجع به تعمیر و اجاره و جمع آوری منافع و تقسیم آن بر مستحقین و حفظ موقوفه و غیره مثل وکیل امینی عمل نماید. (15)
قوانین فقهی در موضوع وقف
با استناد به منابع فقهی و نظریات مختلف فقها می توان با استناد به آن ها به موارد زیر اشاره کرد:در برخی از منابع فقهی وقف در لغت به معنای توقف و درنگ کردن است و در اصطلاح فقها، عبارت از عقدی است که ثمره آن، حبس اصل و تسبیل منافع است؛ یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است. بر اساس فقه اسلامی وقف به معنای حبس و منع است و در اصطلاح عقدی است که نتیجه آن، ایستایی اصل و رهایی منافع آن است.
این تعریف شامل دو بخش است:
ایستایی اصل
معادل واژه تحبیس در عربی، که از ریشه "حبس" به معنای زندانی کردن و در قید درآوردن و جلوی آزادی چیزی را گرفتن است، زیرا با وقف شدن ملک، آزادی نقل و انتقال (خرید و فروش، هبه و غیره) از آن گرفته می شود.رهایی منافع
معادل واژه تسبیل در عربی، یعنی در راه خدا آزاد گذاردن است، زیرا منافع وقف برای موقوف علیهم مباح و آزاد است، تا از آن، انتفاع ببرند. به مال و زمین وقف شده، موقوفه و به کسانی که برای آنها وقف می شود، موقوف علیهم می گویند.در قرآن مجید آیه ای که بر وقف و احکام فقهی آن صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولی می توان از باب اولویت با آیات مربوط به «احسان و انفاق»، «قرض الحسنه »، «تعاون» و «صدقه» به جواز و بلکه جهان و استحباب وقف استدلال کرد.
از جمله آیاتی که به طور عموم بر انجام خیرات و تشویق و تحریض آنها دلالت دارد:
آیه ۹۲ از سوره آل عمران است که می فرماید: «لن تنالُوا البرَّ حتّی تُنفقوا من شیءٍ فإنّ الله به علیم؛
شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر آن که از آنچه دوست می دارید و بسیار محبوب است در راه خدا انفاق کنید. هرچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.» (16)
آیه ۴۶ از سوره کهف که می فرماید: «المالُ و البَنونَ زینةُ الحیاةِ الدنیا و والباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً خیرٌ اَملاً؛ مال و فرزندان زینت حیات دنیاست و (لیکن) اعمال صالح که تا قیامت باقی است (مانند نماز و تهجد و ذکر خدا و صدقات جاری چون بنای مسجد و مدرسته و موقوفات و خیرات در راه خدا) نزد پروردگار بسی بهتر (عاقبت) آن نیکوتر است.»
«... وَ ما تُقَدِّمُوا لاَنْفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیرًا وَ اَعْظَمَ اَجْرًا وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ اِنّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛
و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده مهربان است.»
«وَ الْباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوابًا وَ خَیرٌ اَمَلاً؛ و نیکی های ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر و خوش فرجام تر است». (16)
اگر بخواهیم از لحاظ فقهی معنی کلمه وقف را به دست آوریم باید بگوییم که به معنای حبس کردن مال است و جاری کردن منفعت یا ثمره آمال بدون آنکه اول بابت آن دریافت شود. به همین دلیل نیز پس از انجام عمل وقف و نقل و انتقال مال مربوطه یا از میان رفتن آن و منافع آن برای مقصد خاصی مصرف می شود. همین موضوع نیز باعث شده است تا به آن صدقه جاریه نیز گفته شود به دلیل آنکه منافع و به طور پیوسته باقی می ماند.
همه ما به خوبی می دانیم که صدقه نوعی از مصداق های تزکیه محسوب می شود. کامل ترین مصداقی که می توان برای صدقه نیز به آن اشاره کرد، وقف کردن است. حقیقت آن است که در وقف اصل مال ثابت می ماند و منافع آن و دوام و ثبات آن اصل جریان خواهد داشت و برای مقصود خاصی صرف می شود و هیچ صدقه ای همچون وقف نمی تواند چنین وضعیتی داشته باشد.
بررسی ساختار نهاد وقف
وقف یکی از سنت های دیرینه دینی در فرهنگ ایرانی- اسلامی کشورمان است که در دورههای مختلف بسته به شرایط اجتماعی و سیاسی نقش آن پررنگ یا کمرنگ شده است. اما نکته مهم این است در همه ادوار وقف نقش مهمی در سوگیری سیاسی و اجتماعی داشته است.برای مثال در دوره صفویه وقف بسیار با اهمیت بود به طوری که در رفاه عمومی آن زمان نقش مهمی به خود گرفت، شاید تا قبل از انقلاب اسلامی همراه با جهت سیاسی و اجتماعی جامعه حرکت کرد و به دولت نیز مشروعیت میداد.
اوج شکوفایی و رونق این نهاد در دوران صفویه بود. اساسا وقف به عنوان یک فرهنگ ریشه در همان دوران دارد و این فرهنگ با فراز و فرودهایی ادامه مییابد تا دوران پهلوی که دچار رکود میشود و باز در زمان انقلاب دوباره به اوج شکوفایی خود برگشت و نهادهایی برای نظارت بر موقوفات گماشته شدند، انواع دیگری از این سنت الهی شکل گرفت. اما آنچهکه نمیتوان آن را نادیده گرفت این است که وقف به عنوان یک نهاد فرهنگی و اقتصادی دیگر نتوانست مانند قبل احیا شود.
اولین تشکیلات اداری اوقاف به دوران سامانیان برمیگردد که وجود یک نظام اداری خود نشان دهنده آن است که در این دوره موقوفات سبتاً فراوان بوده است.
وقف اموال به صورت ساختمان و ابنیه تاریخی، از دوران آلبویه و سلجوقیان متداول شده است تا قبل از صفویه میتوان گفت دوره سلجوقی دوران باشکوه وقف در تاریخ ایران اسلامی بوده است.
این سنت به صورت پویا ادامه یافت تا دوران مغولها که وضعیت آن آشفته شد و این آشفتگی تا ابتدای دوران تیموریان ادامه داشت. اما در دوره تیموریان به دلیل علاقمندی حکام آن دوره به ائمه دوباره این سنت احیا شد به طوری که بسیاری از مساجد بزرگ ایران از موقوفات مربوط به این دوره است؛ مانند مسجد گوهرشاد.
اوج شکوفایی این سنت دیرینه در دوران صفویه بوده است یعنی زمانی که تشیع به عنوان مذهب رسمی مملکت شناخته شد. شکوفایی وقف در این دوران به حدی بود که موجب پیوند بین مردم و دولت، رونق فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و موجب مشارکت مردم شده بود و با جهتدهی نهاد روحانیت حامی حکومت در یک مسیر حرکت میکرد. در این زمان شاهد ارتقای دیوان اوقاف به یک رکن حکومتی و ایجاد الگوی جدیدی برای اداره موقوفات هستیم.
در این دوران وقف کاروانسرا، قهوهخانه، گرمابه، بازار و آبانبار، وقف برای عتبات عالیات مرسوم بود و بعد از ساخت مدرسه پرشمارترین وقف، مربوط به مسجد بود. در این دوران ما شاهد اداره موقوفات با گستردگی بالا هستیم به طوری که رئیس اداره جزو بالاترین مقامات کشور بوده است. در واقع زمان صفویه زمان شکلگیری اداره اوقاف به صورت امروزی آن بوده است. (17)
بررسی تحول نهاد وقف و دورنمای آینده آن
در کشو ما نهاد وقف از جایگا ویژهای چه به لحاظ دینی و چه به لحاظ اقتصادی برخوردار است. وقتی به پیشینه وقف در ایران نگاه میکنیم متوجه میشویم که این عمل شایسته نقش مهمی در تقسیم عادلانه ثروت، عمومی شدن تملکات شخصی و حتی در حفظ میراث فرهنگی داشته است. اما محدودیتهایی مانند حبس عین مال موقوف، بی مبالاتی متولیان وقف و ... باعث شده است این عمل کارکرد درست خود را از دست بدهد و نتوان آنطور که باید از منافع آن بهره برد.بنابراین احتیاج است با حفظ موازین شرعی، بازنگری در قواعد سنتی آن صورت گیرد تا این سرمایه در درون این بنیاد گردش طبیعی خود را داشته باشد و از آن بهترین بهره را در شکوفایی اقتصادی داشته باشیم.
نکته مهم در وقف که محور اساسی صحبت ما در این بخش است، موضوع حبس مال است. همانطور که میدانید وقف یعنی حبس عین مال و تبسیل منافع آن. آنچه از این تعریف برمی آید این استکه تنها اعیان مال را میتوان وقف کرد و منفعت، دین و حق نمیتواند موضوع این نهاد حقوقی باشد و از میان اعیان مالی قابل وقف است که حبس آن ممکن باشد و با انتفاع از بین نرود.
این درحالی است که اگر اموال وقفی میتوانست گردش طبیعی اقتصادی خود را داشته باشد و دارایی موقوفه برای هدف واقف به بهرهبرداری میرسید از معایب اقتصادی این نهاد کاسته میشد و میزان دارایی وقف گسترش مییافت. از نظر بسیاری از نظریهپردازان این حبس عین باعث میشود علاوه بر از بین رفتن و خرابی موقوفه و اداره نشدن درست آن، ثروت کشور از فعالیت بازماند و زیانهای فراوان اقتصادی به بار آورد.
دومین موردی که در بحث حبس عین ممکن است به اقتصاد آسیب برساند مالکیت این مال است که در ابتدا برای آزادسازی عین مال از اشخاص آن را منسوب به خداوند میدانستند اما بعدها اندیشه یافتن شخصیت حقوقی برای اموال شکل گرفت و نظریه جدید حقوقی با پذیرش یک شخصیت اعتباری برای وقف شخصیت حقوقی را برای آن صادر کرد که بسیاری از مشکلات را مرتفع میساخت.
وجود نهاد حقوقی وقف و گسترش آن در حقوق اسلام و قانون مدنی نشان تکامل فکری درخشانی است که هنوز خیلی از کشورهای مدرن نتوانستهاند پذیرای این قانون باشند. اما یکی دیگر از تحولات نهاد وقف، نگاه جامعهشناسی به این نهاد است که همان تنوع هدفهای خیر و تغییر آن از حمایت فردی به سوی منافع اجتماعی است.
یعنی در گذشته دستگیری و حمایت از محرومان و مستمندان بوده ولی الان کار خیر تنها به دستگیری از نیازمندان ختم نمیشود بلکه انجام خدمات عمومی است مانند مدرسه سازی یا ساخت بیمارستان. یا حتی در کشورهای پیشرفته وقف به تامین وسایل تحقیق در پزشکی و... ترویج فرهنگ و... پرداخته است و جایگزین مدل قبلی خود یعنی حمایتهای فردی گردیده است.
واژه تسبیل که در تعریف وقف آمده است به معنای صرف مال در راه خدا است و قانون مدنی نیز همین واژه را در تعریف به کاربرده است زیرا این واژه گرایش جمعی دارد زیرا در این تعریف مال باید از خودپرستی و سودجویی دوربماند و با انگیزه نوعدوستی به سود دیگران حبس شود.
در قوانین کشورهای اروپایی نیز اگرچه وقف به معنای حبس مال و تبسیل مال، مانند آنچه در قانون و شرع ما است وجود ندارد ولیکن همیشه سازمانهایی که دارایی آنها برای کار خیر و عام المنفعه صرف میشود وجود دارد و نقش مهمی نیز در امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی این کشورها دارد و برخی از این موسسات حتی شهرت جهانی نیز دارند؛ مانند بنیاد نوبل در سوئد.
نکته مهمی که در این قسمت وجود دارد این استکه قوانین بسیاری از کشورها مانند آلمان و سوئیس و برزیل و ... با قوانین کشورما در وقف شباهتهای زیادی دارد و این نشان از تحول نهاد وقف در ایران است که از دایره سنتی خود خارج شده است و الان هماهنگ با قوانین جهانی شده است و به مرور زمان وقف بیشتر از پیش در شکوفایی اقتصادی و تحولات سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار شده است. (18)
کارکردهای وقف در اقتصاد اسلامی
یکی از مواردی که سالام بر روی آن تاکید دارد روابط اقتصادی سالم است. همانگونه که زندگی اجتماعی روبه تکامل رفت و قوانین و قاعده خاص خود را میطلبید به مرور زمان قراردادهای بین افراد نیز شکل گرفت و کمکم توسعه کمی و کیفی پیدا کردو بر تنوع آن افزوده شد.اسلام بر اساس معامله برد- برد که این روزها در جهان غرب خیلی رایج شده است، ضوابطی را برای حفظ مصالح افراد و عقلایی کردن روابط مالی تشریح کرده است. که بخشی از این ضوابط را در قالب تعریف عقد قرارداد مطرح کرده است که خود موضوع اساسی دربانکداری اسلامی است کارکرد عقود در نظام بانکداری اسلامی بسیار چشمگیر است که برای حذف بهره بانکی و دوری از ربا، ایده سهیم بودن در سود و زیان سرمایهگذاری و مشارکت مطرح شده است و از طرفی دیگر بحث مهمی در اقتصاد اسلامی است.
این عقود شامل یازدهگونه است. عقود یازدهگانه، اقتصاد را در اسلام شکل میدهد. این عقود یازدهگانه با موضوع وقف خیلی بیربط نیست درواقع نوعی وقف بر پایه مشارکت جمعی است که خود بر اقتصاد غالبا تاثیر مثبتی دارد. اما این عقود یازدهگانه کدام هستند؟
قرض الحسنه
قراردادی است که قرضدهنده مقدار معینی از مال خود را به دیگری واگذار می کند. در مقابل، قرض گیرنده، متعهد می شود که عین مال یا قیمت آن را در زمان معین باز پس دهد.مضاربه
قراردادی است که یک نفر بودجه را تأمین می کند و طرف دیگر با آن به تجارت می پردازد و سود حاصل از سرمایه بین طرفین تقسیم می شود.مشارکت مدنی
قراردادی بازرگانی است که ب دو یا چند شخص حقیقی یا حقوقی، سرمایه نقدی یا جنسی خود را برای کسب سود به شکل مشاع در هم می آمیزند.مشارکت حقوقی
قراردادی است که شخص حقوقی قسمتی از سرمایه شرکت های سهامی جدید را تأمین یا قسمتی از سهام شرکت های موجود را خریداری می کند و در سود آن ها شریک می شود.فروش اقساطی
اشخاص حقوقی مانند بانک ها ماشین آلات و تأسیساتی را که عمر مفید آن ها بیش از یک سال است، خریداری می کنند و به صورت قسطی به مشتریان می فروشند.معاملات سلف
یعنی بانک محصولات تولیدی آینده بنگاه ها را پیش خرید می کند.اجاره به شرط تملیک
بانک مورد اجاره را تهیه کرده در صورتی که مستأجر به تعهدات خود عمل کرده و اقساط را آن را پرداخت کند، در پایان مدت اجاره، مالک آن مورد میشود.جعاله
کارفرما تعهد می کند که در قبال عمل مشخصی به عامل، اجرت معینی بپردازد.مزارعه
زمین مشخصی برای مدت معین در اختیار فردی قرار می گیرد تا در آن کشاورزی کند. در نهایت سود حاصل بین طرفین تقسیم می شود.مساقات
قراردادی میان صاحب باغ و دیگری که کار نگهداری از باغ و برداشت را انجام می دهد و به ازای آن مقداری از محصول را دریافت میکند.خرید دین
بانک ها می توانندوجه اسناد و اوراق تجاری متعلق به واحدهای تولیدی، بازرگانی و خدماتی را قبل از سررسید آن و با کسر مبلغی از آن به عنوان سود پرداخت کنند.وقتی مردم بخشی از درآمدهای خود را پسانداز میکنند و در قالب عقد قراداد آن را وارد نظام بانکی میکنند یا وارد بخش تولیدی و تجاری میکنند موجب میشود جامعه به سمت پویایی اقتصادی قدم بردارد و با افزایش فعالیتهای اقتصادی و افزایش تولید در جامعه رفاه نسبی مردم نیز توسعه خواهد یافت.
نقش وقف در کاهش اختلافات طبقاتی در جامعه
سنت حسنه وقف، صدقات و خیرات علاوه بر آثار بیشمار اخلاقی و معنوی، تاثیر بسزایی در سبک زندگی و اقتصاد جامعه دارد. وقف در واقع توزیع مجدد درآمد بین افراد جهت هدایت جامعه به سمت توازن اجتماعی است. در وقف به نوعی مالکیت خصوصی به مالکیت عمومی تبدیل میشود.اگر وقف در جامعه رواج یابد بسیاری از معضلات اجتماعی حل خواهدشد و در محو فقر و محرومیتها تاثیر بسیاری خواهد داشت و از اختلافات شدید طبقاتی جلوگیری میکند و تاثیر بسزایی در تامین عدالت اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی دارد.
اگرچه اساس کار دولتها، ایجاد رفاه نسبی برای مردم است اما به علت کمبود بودجه، نوسانات اقتصادی و تجاری، کمبود منابع و ... مشکلات و موانعی در امر خدمات رسانی به مردم ایجاد میگردد و ممکن است دولت در مقاطعی قادر به خدمات رسانی و حمایت های پوششی نباشد. در این مواقع موسسات خصوصی، خیریه، انجمنهای مردمی نهاد و ... خلاء ناتوانی دولت در تامین رفاه نسبی را پوشش خواهند داد.
موقوفات یکی از عوامل بخش خصوصی است که از مؤثرترین ابزار تأمین رفاه مردم و کاهشدهنده کمبودهای دولت است. وقف در جذب پس اندازها و سرمایه گذاری تاثیر دارد و موجب توازن در گردش پول و حفظ ارزش آن در جامعه است که موجب میشود افرادی که توان مالی دارند علاوه بر حفظ پول خود، سود آن را در راه تقویت اقتصادی و وضع مالی افراد کمتر برخوردار جامعه صرف کنند.
اما نکته مهم در این است که اگر وقف از قالب کنونی خود خارج شود و زمینههای جدیدتری را شامل شود، میتواند به عنوان عاملی کارسازتر برای رسیدن به رشد اقتصادی تلقی شود. رشد اقتصادی که خود موجب رونق و توسعه کشور در زمینههای اجتماعی و سیاسی میشود و به تبع تاثیر آن مستقیم بر زندگی مردم و رفاه اجتماعی است و تنها در صورت رونق اقتصادی است که شکاف طبقاتی هم کمتر میشود. (19)
نتیجه گیری و جمع بندی
در جمعبندی مطلب باید گفت؛ اگرچه این نهاد سابقه طولانی در فرهنگ و دین ما دارد اما امروزه با چالشهایی از دید کارآمدی و سازمانی روبرو است. برای گسترش، توسعه و تاثیر کارکرد در اقتصاد اسلامی نیاز به ترویج و اشاعه فرهنگ وقف در جامعه است. وقف هم به توازن اجتماعی و هم به تامین اجتماعی کمک میکند وقف چهره حقوقی دارد و سرمنشاء عدالت اجتماعی است و نهادی است که از طریق آن میتوان بخش قابل توجهی از مشکلات جامعه را شناخت و اموال و داراییهای این نهاد را در جهت رفع آن ها به کار بست.از طریق گسترش موقوفات می توان اکثر نیازها و ضروریات جامعه را تأمین کرد و اینگونه فشار از بودجه کل کشور کمتر میشود. اما این مستلزم تدوین یک سیاست اصولی و برنامه ریزی شده از سوی دولت است، تا فرهنگ وقف در جامعه و بین مردم به شکوفایی برسد.
برای این کار نیاز است با تبلیغ و ترویج فرهنگ وقف و ایجاد اعتماد و اطمینان در بین مردم نسبت به کارایی و آثار موقوفات مفهوم وقف را از شائبههایی که در ذهن افراد وجود دارد پاک کرد و زمینههای همکاری مردم و تشویق به ایجاد موقوفات جدید متناسب با نیازهای جدید جامعه را ایجاد کرد.
پی نوشتها
- www.davoodcheshmi.com/
- www.adleiranian.co
- www.davoudabadi.ir
- افرام بستانی, فؤاد, منجد الطلاب, ترجمه محمد بندرریگی, اسلامی, تهران، ١٣٧١ , چاپ دهم؛
- دهخدا، علی اکبر، فرهنگ دهخدا وزارت فرهنگ، تهران، 1349 ه ش؛
- کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، عقود معین، عطایا گنج دانش، تهران، ۱۳۷۸ ه ش, چاپ سوم؛
- مفید، ابوعبداالله محمد، المقنعه مؤسسه نشر اسلامی حوزه علمیه قم, ۱۴۱۰ ه ش , چاپ دوم؛
- طوسی، ابوجعفرمحمد المبسوط فی فقه الامامی المکتب المرتضویه لاحیاء آثار الجعفریه، قم، ۱۳۷۸ ه ش. چاپ اول؛
- حلی، جمال الدین ابن منصور[علامه] تحریر الاحکام، سسه آل البیت، قم، بی تا، چاپ چهارم؛
- تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۴۳۲.
- کتابی، عبدالحی، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ص۲۰۳.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۹۳.
- www.vakiltop.com
- www.vakilsara.ir
- www.rc.majlis.ir
- www.sistani.org
- www.rc.majlis.ir
- www.ensani.ir
- www.file.razavi.ir