شب قدر به سبب نزول قرآن، شبی شکوهمند است، شبی که والاترین و پربرکتترین شبهای سال به شمار میرود، شبی که پیامبر خدا آن را ستوده و درباره آن فرموده است: «ماه رمضان، سرور ماهها و شب قدر، سرور شبهاست»1.
جایگاه والای این شب و نقش مهم آن در میهمان سرای الهی و بهرهوری از برکات و دستاوردهای این ضیافت الهی تا آنجاست که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «قلب ماه رمضان، شب قدر است»2.
دست یافتن به معنای حقیقی شب قدر، بسیار دشوار و فراتر از سطح ادراک مردم عادی است «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ». پس دست یافتن به دستاوردهای اصلی و حقیقی این شب عظیم و پرثمر، بدون بهرهگیری از علم و شناخت صحیح و بدون استفاده از تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) و رهنمودهای روشنگر و زندگی ساز آنان، هرگز امکان پذیر نمیباشد3.
علت نامگذاری این شب به شب قدر بدان علت است که؛ قدر به معنای اندازه و تعیین است، و تعيين مقدار بقا و هنگام فناى تمام موجودات عالم؛ مانند مقدار زندگى و زمان مرگ را شامل میشود. همه حوادث جهان از آن جهت که حدود، اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است4.
در حقیقت تمام حوادثی که قرار است در طول سال در جهان هستی و همچنین در زندگی انسانها، اتفاق بیافتد، در این شب تقدیر، اندازهگیری، تصویب و امضا میشود. چنان که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: «یقدر فی لیله القدر کل شییء یکون فی تلک السنه الی مثلها من قابل من خیر و شر و طاعه و معصیه و مولود، او اجل او رزق، فما قدر فی تلک السنه و قضی فهو المحتوم؛ همه چیزهایی که بناست در طول این سال ابتدای سال آینده اتفاق بیفتد، در این شب اندازهگیری و مشخص میگردد. اعم از کارهای خیر و نیکی، شر و بدی، طاعت و معصیت خدا، تولد، مرگ و روزی. بنابراین هر چیزی که در این شب قدر مقدر و اندازهگیری و امضا شود، حتمی خواهد بود»5.
از شب قدر به عنوان محکمترین دلیل بر وجود حجت خدا پس از حجت دیگر و استمرار امامت تا روز قیامت یاد شده است6.
مومنان شب قدر آمده تا قدر خویش بدانید و تقدیر خویش را نیک رقم بزند. التماس دعا
سید احمد سجادی
پینوشتها:
1) شریفی خوانساری، محمدرضا، تفسیر سوره قدر، قم، مرتضی، ص 96.
2) ضرابی، احمد، در تمنای قدر عارفان (گام های معرفت به رموزی نهفته و اسراری ناگفته از شب های قدر)، مشهد، مؤسسه فرهنگی پیوند با امام، 1383، ص 57.
3) طالقانی، هدایت الله، بر کرانه قدر، قم، راسخون، 1377، ص 224.
4) کلینی، محمد بن یعقوب، (1388). ترجمه اصول کافی. جلد 1. مترجم لطیف راشدی - سعید راشدی. قم: انتشارات اجود.
5) کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج 7، ص 625.
6) تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 635.