مسیر جاری :
اقسام جهاد و دستورالعمل جهاد دفاعی در قرآن
طریقه خواندن نماز حاجت روز یکشنبه
طریقه خواندن نماز حاجت روز شنبه
بهترین کود برای نهال بادام و انگور
از انتخاب تا استفاده صحیح ضدآفتاب درماتیپیک
طریقه خواندن نماز حاجت روز سه شنبه
طریقه خواندن نماز حاجت روز دوشنبه
چرا باید به مردم لبنان و فلسطین کمک کنیم؟
نماز روز یکشنبه ماه ذیقعده چگونه خوانده می شود؟
نماز روز دوشنبه امام جواد چگونه خوانده می شود؟
مهم ترین خواص هویج سیاه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
روسای جمهور آمریکا از ابتدا تا کنون
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
پیش شماره شهر های استان گیلان
دهن لقی یا تسیکیفوی جهانگرد
تسیکیفو پس از غیبتی طولانی به دهکدهی خود باز میگشت. سپیده دمان بیدار شده و روی به راه نهاده بود.
داستان کسی که در پی چیزی شگفت انگیز میگشت
خود زاتوف هم نمیدانست در پی چه میگردد و چه میخواهد اما میپنداشت که هرگاه آن را پیدا نکند نمیتواند آرام بگیرد و راحت بنشیند.
تنها سر
در دهکدهای مادری با هفت پسر خود به سر میبرد. نام آنان در افسانهها نمانده است و چه خوب زیرا نامهای مالگاشی بسیار دور و درازند و نوشتن آنها سخت و دشوار و خواندنشان دشوارتر است. تنها این را در افسانهها...
سه خواهر
پدر و مادرشان آنان را مافوکلی، فونی کلی و فوتسی کلی نام نهاده بودند و معنای این واژهها «سرخ کوچک» و «زمرد کوچک» و «سفید کوچک» است.
عروسی ریالی
ریالی جوانی بسیار زیبا و برازنده بود. پدر و مادرش آرزو داشتند که او هر چه زودتر زنی بگیرد، لیکن ریالی بسیار مشکل پسند بود و هر دختری را نمی پسندید. دربارهی یکی میگفت: «چشمانش درخشندگی ندارد.» دربارهی...
رامیکیلوک شاه
چند روز بود که زورق بر رود بزرگ میلغزید و مردان به آهنگ پاروهایی که بر آب میخوردند آواز میخواندند:
دختر آبها و ماهیگیر بینوا
مدتها پیش ماهیگیری رنسوا نام در دهکدهی «سه انبه» به سر میبرد. این دهکده عبارت از چند کلبهی فالفا یی بود که سه درخت کهن سال و عظیم انبه با برگهای تیرهی خود بر آنها سایه انداخته بودند.
رانورو
میگویند زازاواویندرانو ها، یعنی دختران آب، صدها سال پیش در عهد قوم افسانهای وازیمبا ها، که اجداد مالگاشیان بودهاند، زندگی میکردند.
مار هفت سر و سرسیمین
اما گوش کنید تا به شما بگویم که مار هفت سر مدتی پس از بلعیدن ثروتهای آندریامباهواکا چگونه مرد. روزی رنیتسیمامانگا با این مار هراس انگیز اختلافی پیدا کرد. در قصه فراموش کردهاند سبب این اختلاف را بگویند...
دو آندریامبا هواکا
هر دو به یک نام خوانده میشدند و با هم برادر بودند. برادر بزرگتر ثروت بسیار داشت، گاوهایش از شماره بیرون بودند و برنجزارهایش تا چشم کار میکرد گسترده شده بودند. برادر کوچکتر به توانگری او نبود زیرا او...