مسیر جاری :
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در لرستان
آشنایی آداب و رسوم جالب شب یلدا در تبریز
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در رشت
قد و وزن و دور سر نوزاد 2 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 4 ماهه
آداب و رسوم جالب شب یلدا در مازندران
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در اصفهان
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در شیراز
قد و وزن و دور سر نوزاد 5 ماهه
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در تهران
نحوه خواندن نماز والدین
اختراعات آلبرت انیشتین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زیارتگاه های اهل بیت و اصحاب ائمه علیهم السلام در سوریه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
مهم ترین خواص هویج سیاه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
زلال قلم در وصف جانبازان
پا جاي پاي ماه گذاشته اي و خم به ابرو نمي آوري. ايثار و تشنگي، ترس و شجاعت، ايمان و بي ايماني، همه در برابر همه صف کشيده اند و روحت، ميدان کارزار آنهاست... .
پا جاي پاي ماه گذاشته اي و روح زخم خورده...
با خاطرات پاسداران واصل
شهيد محمد ابراهيم همت(فرمانده دلاور لشکر 27 محمد رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم)) «به زحمت جارو رو از حاج همت گرفت. داشت محوطه رو آب و جارو مي کرد. کار هر روز صبحش بود. ناراحت شد و گفت: بذار خودم...
علي جهاني
علي از بچه محلهاي خيلي با حالمون بود. با هم همكلاسي بوديم. بچهاي خيلي محجوب بود؛ بچهاي عارف و شاعر بود. روح بزرگش توي جسمش جا نميگرفت خيلي وقتها شعرهاشو برام ميخوند. همشون بوي بهشت ميدادند. عاشق...
تبليغات لشكر
يادش بخير سال 66 لشكر 10 سيدالشهدا (ع) رفته بود مياندوآب و خودش رو برا عمليات بيتالمقدس 2 آماده ميكرد. براي پوششي بودن و اين كه مقر لشكر لو نره گلاب به روتون يه سري گاوداري بود كه پوشش خوبي برا نيروها...
سه برادر
فصل نخست زير شمشير غمش رقصكنان بايد رفت
بهار 1339 بود. درختان لباسي از شكوفه به تن كرده بودند و پرندگان خوش الحان آواز شادي سر داده بودند. در خانهاي در روستاي ايجدان فرزند پسري به دنيا آمد كه نام...
ستاره هاي سهيل
کم کم به حوزه هنري نزديکي مي شويم. همان جايي که بيشتر اوقات از اين قبيل همايش هاـ همايش رزمندگان گردان حمزه (ع)ـ برگزار مي شود. جايي براي پارک ماشين نيست اين به آن معني است که همه آمده اند و من و دوستانم...
رمل هاي شهيد
جاده بازاست تا شهادت هست، کفشهاي من و تو وامانده ست بندها را ببند!راه بيفت! جاده چندي ست بي صدا مانده ست بوي «اي کاش» مي دهد دهنت، گريه تنهاترين بهانه ي توست هي دريغ و دريغ، حسرت تيغ، تيغ در اين دريغ...
ماجراي سانسور نامه ها
هرگاه عراقي ها به هيأت صليب سرخ اجازه ي ورود به اردوگاه را مي دادند تا از ما بازديد نمايد، مدت زمان بازديد دو سه روز طول مي کشيد. صليبي ها نامه هايي را که از ايران براي ما ارسال مي شد و گاهي عکس همراه...
بوي گوگرد، بوي خاک
در زندگي آدم ها روزهايي هست که تحت هيچ شرايطي فراموش نمي شود و از ذهن محو نمي گردد.هر سال با طلوع آفتاب روز 25 فروردين، من ناخواسته به 25 فروردين ماه سال 1360 برمي گردم. روزي که من براي اولين بار در عمليات...
جشن پتو
شب جمعه بود.من با هادي و جليل و اکبر و سيد محسن رفته بوديم حسينه ي لشکر. نماز که تموم شد، طبق هر شب جمعه دعاي کميل خونديم. اون موقع گردان تخريب حسينيه نداشت و ما براي نماز و ناهار و شام مي رفتيم حسينيه...