مسیر جاری :
غزه؛ قلب تپنده مقاومت، زنگ بیدارباش امت و نشانههای آخرالزمان
بر اساس آیه قرآن: بشر بودن پیامبران، تنها دلیل منکران نبوت!؟
مصیبت های انسان، مطابق با عدل خدا یا برخلاف آن!؟
خداوند، آمر به فحشاء یا ناهی از آن!؟
هدفداری خدا چگونه با بینیازی او قابل جمع است؟
اعتقاد به اسلام، اکراهی یا اختیاری!؟
دادن نامه عمل بدکاران، به دست چپ یا از پشت سر!؟
آگاهی از جنس جنین در رحم، مخصوص خداست یا غیر آن!؟
بر اساس قرآن مدت زمان بارداری ثابت است یا متغیر!؟
خبر عذاب دردناک، خبری خوب یا بد!؟
داستانی درباره ماه رمضان به قلم محمد امیری
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
میوه و سبزیجات نشاستهای
گیاه بیلهر خواص و عوارضی دارد؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه

بايد الگوي خوبي باشيم
براي نمايش فيلم به کوهسرخ رفته بوديم. شب بود و هوا سرد. نمايش فيلم که تمام شد، ساعت به 12 رسيد. گفتيم صلاح نيست آن وقت شب بين جاده حرکت کنيم. شب را در همان محل بيتوته کرديم. نيمه هاي شب با صداي يکي از...

99 درصد جاذبه، يک درصد دافعه
برادر حسن خيلي هواي نيروهايش را داشت، چه از جنبه ي روحي و چه از جهت جسمي مراقبشان بود، درست مثل يک پدر، آن روز صبح زود براي شناسايي حرکت کرديم. هوا خيلي سرد بود و من هم ضعف جسماني داشتم. تا خاکريز

ايجاد رابطه ي عاطفي و قلبي
شهيد ميرزايي عادت نداشت خيلي تذکر اخلاقي بدهد ولي با شيوه ي خاصّ خودش بچه ها را ترغيب به کارهاي عبادي مي کرد. تابستان بود. رفته بوديم ميدان مين خنثي کنيم.

تا مي تواني اطراف من نيا!
« همسرم از تهران به لشکر 28 سنندج منتقل شده بود. من دوست نداشتم به سنندج بروم و مي دانستم اگر به شوهرم بگويم که از نامجو کمک بگيرد، او اين کار را نخواهد کرد. لذا شخصاً در وزارت دفاع خدمت نامجور سيدم. اوّل...

مقررات بايد رعايت شود
تازه آمده بودند. مي خواست از آنها بازديد کند. رفت سراغ نفر اوّل. فانسقه اش را کشيد. گفت: « خيلي شُله، فانسقه را همچين بايد محکم ببندي که دست داخلش جا نشود. »

مسواک نشانه ي نظم و پاکيزگي است
شهيد قجه اي سعي مي کرد از ساعات کار به نحو احسن استفاده کند. او به نظم و انضباط توجّه بسيار داشت، و همين توجّه به نظم بود که از او در صحنه هاي نبرد فردي پيشرو ساخت. در يکي از صفحات دفترچه ي او مي خوانيم:

من گواهينامه ندارم
آن روز هم مثل هميشه با لبخندي مليح و دوست داشتني سراغم آمد. به صورت او خيره شدم و خنديدم: - « عموبهرام! بگو تا يادت نرفته. »

بايد از امام سرمشق بگيريم
راننده که گويي بيش از محمّد براي رسيدن عجله داشت پيچيد درخيابان يک طرفه تا راهش را نزديک کند. محمّد زد روي پايش و گفت: « چه خبره! داري گناه مي کني، در قانون جمهوري اسلامي يک طرفه رفتن ممنوعه. قانون را...

روحيه ي نظاميگري
در عمليّات کربلاي 5 به دليل تأخير عمليّات از سوي لشکر محمّد رسول الله و روح الله عمليّات را آغاز نکرديم. بچّه ها مي گفتند: چرا عمليّات شروع نمي شود؟ آقا حميد به آنان گفت: « امر، امرِ فرماندهي است. ما هم...

خلاف قانون، حرام است
نشناخت علي را. جلو در اردوگاه نگهمان داشت. گفت: « ببخشيد برادر! کارت شناسايي تان لطفاً. » علي گفت: « همراهم نيست. » نگهبان گفت: « ببخشيد. برادر عاصمي گفتند بدون کارت کسي را راه ندهيد توي اردوگاه. »