مسیر جاری :
روش و آداب ختم حضرت ابوالفضل (ع) + متن و صوت
خوشنویسی در هنر اسلامی تا دوران معاصر
جایگاه خط در تمدن اسلامی
سیر خوشنویسی چینی
نگاهی به توصیه امام به دانشجویان در وصیت نامه
متن کامل دعای توسل با خط درشت + صوت و ترجمه
کاهش هزینهها، افزایش سود خرید عمده و ایمن از علیبابا
بهترین مرکز تعمیر کنسول بازی در تهران [PS5،PS4،xBox]
خطابهای ماندگار وصیت نامهی سردار سلیمانی
تعبیر قرآنی خانه عنکبوت و مفاهیم علمی درباره آن
نحوه خواندن نماز والدین
چهار زن برگزیده عالم
پنج دعای مهم در شب لیله الرغائب
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
احکام روزه مستحبی همه مراجع
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
قهرماني در مسابقه ي انسانيت
کارمند آموزش و پرورش بود ولي خرجش را من مي دادم. پرسيدم: « پس پولهايت را چه کار مي کني؟ » گفت: « توپ و لباس هاي ورزشي براي بچّه ها مي خرم تا اين بچّه هاي ده – دوازده ساله سرگرم بشوند و دنبال کارهاي خلاف...
من زمين خورده هستم!
او برنامه هاي خودسازي مختلفي براي خود داشت. تمرينات سخت بدني جودو و کشتي، کوهنوردي و راهپيمايي هاي طولاني از جمله برنامه هاي هميشگي او بود گويي مي خواست به نبردي سخت برود. او حتّي ديگر دانشجويان را
کمربند مشکي کاراته
او علاقه ي ويژه اي به ورزش هاي رزمي و باستاني داشت و در کنار تحصيل علاوه بر شرکت در کلاس هاي آموزش کونگ فو، در باشگاه کاراته نيز مرتباً شرکت مي کرد و موفّق به کسب کمربند مشکلي در ورزش کاراته شده بود. وي...
خلوت کوه، روح او را مي ساخت
در روزهاي اوج جنگ که در گردان خاتم و در جبهه ي نظامي با دشمن مي جنگيد از جوانان روستا و سلامتي و نشاط و تندرستي آنان غافل نيست و از اداره تربيت بدني شهر درخواست مي کند براي ورزش جوانان روستا تشک کشتي در...
خاطره یک فرمانده از پیرمرد تک تیرانداز لر
سردار صفوی در کتاب از جنوب لبنان تا جنوب ایران به نقل از خاطرات خود از قبل از انقلاب و دفاع مقدس میپردازد. وی در این کتاب، درباره دلاورمردیها و رشادتهای اقوام لر میگوید: یک روز که در ستاد عملیات جنوب...
مربي ورزش طلاب
هر روز صبح مي گفت: « بچّه ها برويم ورزش » بعد از طلوع آفتاب ما را از سپاه تا بند دره به حالت دو مي برد و بر مي گرداند. وقتي به محوطه ي سپاه بر مي گشتيم تازه نرمش کردن و بدنسازي شروع مي شد، آن هم نيم ساعت....
وسيله ي جذب و جلوگيري از انحراف
او به ورزش، به ويژه فوتبال، خيلي علاقه داشت. در دوران دبيرستان علاوه بر اينکه در محله بازي مي کرد، به باشگاه پاس هم آمده بود. از آنجا که خيلي به من محبّت داشت و مي خواست در همه ي کارها با هم باشيم، به...
بچّه برو خونتون!
افسر بعثي ابروهايش را بالا مي انداخت. يعني نرويد. خيلي ترسيده بودم تا حالا در چنين موقعيتي قرار نگرفته بودم. دهانم از ترس تلخ شده بود. يک لحظه با خودم گفتم: همه را ببندم به رگبار، امّا کار درستي نبود.
تنها داوطلب زدن پنالتي
شهيد رفيعي پور به اسب سواري علاقه ي فراوان داشت. به همين جهت، اسب قرمز رنگ خود را شخصاً نگهداري و مواظبت مي نمود و بر اثر تمرين زياد، به يک اسب سوار ماهر معروف شد.
تنها داوطلب زدن پنالتي
شهيد رفيعي پور به اسب سواري علاقه ي فراوان داشت. به همين جهت، اسب قرمز رنگ خود را شخصاً نگهداري و مواظبت مي نمود و بر اثر تمرين زياد، به يک اسب سوار ماهر معروف شد.