مسیر جاری :
#اشعار درباره معصومین در راسخون
#اشعار درباره معصومین در مقالات
#اشعار درباره معصومین در فیلم و صوت
#اشعار درباره معصومین پرسش و پاسخ
#اشعار درباره معصومین در مشاوره
#اشعار درباره معصومین در خبر
#اشعار درباره معصومین در سبک زندگی
#اشعار درباره معصومین در مشاهیر
#اشعار درباره معصومین در احادیث
#اشعار درباره معصومین در ویژه نامه
راهکارهای فرهنگی ارتقای بهره وری موقوفات
رهبر معظم انقلاب و تبیین خط اصیل ائمه: ایستادگی تا احقاق حق
جاهای دیدنی تهران | راهنمای سفر یکروزه
وحدت اسلامی؛ مبانی، ضرورت ها و راهکارهای عملی
پاسخی به یک سؤال کلیدی، وحدت یا برائت
حفظ وحدت، شکرانه نعمت
چگونه قسمت های مختلف ماشین ظرفشویی را تمیز کنیم؟
نُه تهدید به شهادت : تلاشهای ناموفق منصور برای ترور امام صادق(ع)
مکانیزم تبدیل ناهنجاری به هنجار و بالعکس در فضای مجازی
بایسته های اخلاق در فضای سایبر
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
چگونه از گناهان کبیره توبه کنیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
دعای طلب رزق و روزی امام جواد(ع)

فریاد یا زهرا
چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا که داده خرمن هستی ما برباد یا زهرا سرت بادا سلامت ای گل گلزار پیغمبر که بلبل از غم گل از نفس افتاد یا زهرا

غصه و غم
بسته بر شادىّ و عشرت غصه و غم راه را عقده از غم بر رخ دل بسته راه آه را بر دلم داغى گران باشد كه جانم سوخته مانم آيا با كه گويم اين غم جانكاه را؟

عزاى صادق آل پيمبرست
زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست گويا عزاى صادق آل پيمبرست يا رب چه روى داده، كزين سوگ جانگداز خلقى پريش خاطر و دلها پر آذرست

صبح محشر
عالم ز آه تیرهتر از صبح محشر است خون جگر به دیده آل پیمبر است شهر مدینه گشته عزاخانه وجود رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است

شرح غم
صبا بگو به فاطمه شرح غم زمانهام که خون ز جور دشمنان شد دل غمگنانهام چنان که درب خانهات سوخت در آتش ستم آتش کینه شعله ور گشته به درب خانهام

شانهاش خم بود
همان امام غریبی که شانهاش خم بود به روی شناه پیرش غم دو عالم بود میان صحن حسینیه دو چشمانش همیشه خاطره ظهر یک محرم بود

سالها آب شدم
سالها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا کاش میکرد دمی شرم ز جد و پدرم

داغ صادق
داغ صادق شرر سینهام افروخته کرد جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود

داغ حضرت صادق
لبالب شد ز خون دل اياغ حضرت صادق دلم چون لاله مىسوزد ز داغ حضرت صادق چو در خاك مدينه زائرش منزل كند از جان به هرجا اشك مىگيرد سراغ حضرت صادق

تیر غم
ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند ز دیدهام همه شب اشک دانه دانه گرفت