0
مسیر جاری :
يکي روبهي ديد بي دست و پاي سعدی شیرازی

يکي روبهي ديد بي دست و پاي

يکي روبهي ديد بي دست و پاي شاعر : سعدي فرو ماند در لطف و صنع خداي يکي روبهي ديد بي دست و پاي بدين دست و پاي از کجا مي‌خورد؟ که چون زندگاني به سر مي‌برد؟ که شيري برآمد...
به ره در يکي پيشم آمد جوان سعدی شیرازی

به ره در يکي پيشم آمد جوان

به ره در يکي پيشم آمد جوان شاعر : سعدي بتگ در پيش گوسفندي دوان به ره در يکي پيشم آمد جوان که مي‌آرد اندر پيت گوسفند بدو گفتم اين ريسمان است و بند چپ و راست پوييدن...
ببخش اي پسر کدمي زاده صيد سعدی شیرازی

ببخش اي پسر کدمي زاده صيد

ببخش اي پسر کدمي زاده صيد شاعر : سعدي به احسان توان کرد و، وحشي به قيد ببخش اي پسر کدمي زاده صيد که نتوان بريدن به تيغ اين کمند عدو را به الطاف گردن ببند نيايد دگر...
يکي سيرت نيکمردان شنو سعدی شیرازی

يکي سيرت نيکمردان شنو

يکي سيرت نيکمردان شنو شاعر : سعدي اگر نيکبختي و مردانه رو يکي سيرت نيکمردان شنو به ده برد انبان گندم به دوش که شبلي ز حانوت گندم فروش که سرگشته هر گوشه‌اي مي‌دويد...
بناليد درويشي از ضعف حال سعدی شیرازی

بناليد درويشي از ضعف حال

بناليد درويشي از ضعف حال شاعر : سعدي بر تندرويي خداوند مال بناليد درويشي از ضعف حال بر او زد به سرباري از طيره بانگ نه دينار دادش سيه دل نه دانگ سر از غم برآورد و...
تو با خلق سهلي کن اي نيکبخت سعدی شیرازی

تو با خلق سهلي کن اي نيکبخت

تو با خلق سهلي کن اي نيکبخت شاعر : سعدي که فردا نگيرد خدا بر تو سخت تو با خلق سهلي کن اي نيکبخت که افتادگان را بود دستگير گر از پا درآيد، نماند اسير که باشد که افتد...
يکي در بيان سگي تشنه يافت سعدی شیرازی

يکي در بيان سگي تشنه يافت

يکي در بيان سگي تشنه يافت شاعر : سعدي برون از رمق در حياتش نيافت يکي در بيان سگي تشنه يافت چو حبل اندر آن بست دستار خويش کله دلو کرد آن پسنديده کيش سگ ناتوان را دمي...
يکي را کرم بود و قوت نبود سعدی شیرازی

يکي را کرم بود و قوت نبود

يکي را کرم بود و قوت نبود شاعر : سعدي کفافش بقدر مروت نبود يکي را کرم بود و قوت نبود جوانمرد را تنگدستي مباد که سفله خداوند هستي مباد مرادش کم اندر کمند اوفتد کسي...
به سرهنگ سلطان چنين گفت زن سعدی شیرازی

به سرهنگ سلطان چنين گفت زن

به سرهنگ سلطان چنين گفت زن شاعر : سعدي که خيز اي مبارک در رزق زن به سرهنگ سلطان چنين گفت زن که فرزند کانت نظر بر رهند برو تا ز خوانت نصيبي دهند که سلطان به شب نيت...
شنيدم که پيري به راه حجاز سعدی شیرازی

شنيدم که پيري به راه حجاز

شنيدم که پيري به راه حجاز شاعر : سعدي به هر خطوه کردي دو رکعت نماز شنيدم که پيري به راه حجاز که خار مغيلان نکندي ز پاي چنان گرم رو در طريق خداي پسند آمدش در نظر کار...