مسیر جاری :
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
رازهای زندگی حضرت زهرا (س) از زبان سلمان فارسی
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
اصول و قواعد دوازده گانه خوشنویسی
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
شنيدم که از پادشاهان غور
شنيدم که از پادشاهان غور شاعر : سعدي يکي پادشه خر گرفتي بزور شنيدم که از پادشاهان غور به روزي دو مسکين شدندي تلف خران زير بار گران بي علف نهد بر دل تنگ درويش، بار...
چو الپ ارسلان جان به جانبخش داد
چو الپ ارسلان جان به جانبخش داد شاعر : سعدي پسر تاج شاهي به سر برنهاد چو الپ ارسلان جان به جانبخش داد نه جاي نشستن بد آماجگاه به تربت سپردندش از تاجگاه چو ديدش پسر...
قزل ارسلان قلعهاي سخت داشت
قزل ارسلان قلعهاي سخت داشت شاعر : سعدي که گردن به الوند بر ميفراشت قزل ارسلان قلعهاي سخت داشت چو زلف عروسان رهش پيچ پيچ نه انديشه از کس نه حاجت به هيچ که بر لاجوردين...
شنيدم که در مصر ميري اجل
شنيدم که در مصر ميري اجل شاعر : سعدي سپه تاخت بر روزگارش اجل شنيدم که در مصر ميري اجل چو خور زرد شد بس نماند ز روز جمالش برفت از رخ دل فروز که در طب نديدند داروي موت...
جهان اي پسر ملک جاويد نيست
جهان اي پسر ملک جاويد نيست شاعر : سعدي ز دنيا وفاداري اميد نيست جهان اي پسر ملک جاويد نيست سرير سليمان عليهالسلام؟ نه بر باد رفتي سحرگاه و شام خنک آن که با دانش و...
که شاه ارچه بر عرصه نام آورست
که شاه ارچه بر عرصه نام آورست شاعر : سعدي چو ضعف آمد از بيدقي کمترست که شاه ارچه بر عرصه نام آورست که ملک خداوند جاويد باد نديمي زمين ملک بوسه داد که در پارسايي چنويي...
الا تا بغفلت نخفتي که نوم
الا تا بغفلت نخفتي که نوم شاعر : سعدي حرام است بر چشم سالار قوم الا تا بغفلت نخفتي که نوم بترس از زبردستي روزگار غم زيردستان بخور زينهار چو داروي تلخ است، دفع مرض...
حکايت کنند از يکي نيکمرد
حکايت کنند از يکي نيکمرد شاعر : سعدي که اکرام حجاج يوسف نکرد حکايت کنند از يکي نيکمرد که نطعش بينداز و ريگش بريز به سرهنگ ديوان نگه کرد تيز بپرخاش در هم کشد روي را...
گزيري به چاهي در افتاده بود
گزيري به چاهي در افتاده بود شاعر : سعدي که از هول او شير نر ماده بود گزيري به چاهي در افتاده بود بيفتاد و عاجزتر از خود نديد بدانديش مردم بجز بد نديد يکي بر سرش کوفت...
نکوکار مردم نباشد بدش
نکوکار مردم نباشد بدش شاعر : سعدي نورزد کسي بد که نيک افتدش نکوکار مردم نباشد بدش چو کژدم که با خانه کمتر رود شر انگيز هم در سر شر رود چنين جوهر و سنگ خارا يکي است...