مسیر جاری :
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است
ای واعظ و نصیحت گو! به دنبال کار خود برو و دست از سر ما بردار؛ من نصیحت پذیر نیستم؛ این چه بانگ و فریادی است که به راه انداخته ای؟ دل من از راه به در شده و شیوه ی عاشقی و رسوایی را در پیش گرفته است و شور...
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست
ای یار! تو همیشه پیش چشم منی و من همیشه به یاد توام؛ خانه ی چشم من آشیانه و منزل توست؛ پس بزرگواری کن و فرود آی که این خانه متعلق به توست؛ همیشه پیش چشم من بمان.
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
کسی که در کوی معشوق، گوشه ی خلوت را برگزیده و از دنیا و هرچه در آن است دل بریده و فقط به یار فکر می کند، چه نیازی به گردش و تماشا دارد؟ وقتی کوی معشوق هست، چه حاجتی به رفتن به صحرا و گشت و گذار در آن
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
از آن هنگام که خدا تو را چنین زیبا و دلفریب ساخت و خط ابروی زیبای تو را آفرید، امید من به توجه دلربایانه ی توست که به آن، هم امید دارم و هم ندارم؛ آری خداوند، گشایش کار مرا به ناز و اشاره های آن وابسته...
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
آن شب قدری که می گویند:عزیز و جلیل القدر است و انسان به مراد خود می رسد، همین شبی است که ما عاشقان در محضر معشوق خود هستیم و از الطاف بیکران او بهره مندیم؛ خدایا!این خوشبختی ما نتیجه ی تأثیر کدام ستاره...
زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست
ای معشوق!هزاران دل در خم یک تار موی تو گرفتارند و رشته ی محبت توست که دل های عاشقان بی شماری را به دام انداخته است.آری آنها که به تار موی این محبوب ازل و ابد آویخته اند، گریزی و گزیری از این عشق ندارند...
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
ای یار!ما آنچنان از خیال تو مستیم که به شراب توجهی نداریم.آری ما با یاد تو مستیم و احتیاجی به شراب نداریم؛ به خم بگویید که به فکر خود باشد و به دنبال کار خودش برود؛ آری ما مستی خود را از خیال یار می گیریم...
به جان خواجه و حقّ قدیم و عهد دُرست
سوگند به جان تو ای بزرگ و سرور من و هم چنین سوگند به حق دوستی دیرینه و عهد و میثاقی که هنوز پابرجاست، هر روز -هنگام دعای سحرگاهی -به یاد تو هستم و برای بخت و اقبال تو دعا می کنم.
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
من معشوق خود را -در حالی که جام شرابی در دست دارد -تصور می کنم که پای در محفل رندان و آزادگان می گذارد و همه ی عاشقان از دیدن چشمان زیبا و خمارآلود او مست می شوند.
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
معشوق من، دیشب بر من تجلی کرد و به بالین من آمد در حالی که زلف هایش را پریشان کرده بود و از گرمی می عرق نموده بود؛ مست بود و خنده بر لب داشت؛ گریبان پیرهنش باز مانده بود و زغل عاشقانه می خواند و تنگ شرابی