مسیر جاری :
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
خَمِ زلف تو دام کفر و دین است
ای یار! پیچ و تاب گیسوی تو در راه کفر و دین، دامی گسترده است و همه را -چه کافر و چه مؤمن -گرفتار می سازد و همه ی اینها، نمونه ی کوچکی از کارهای عجیب و غریب توست؛ همه در پی کشف اسرار پیچیده ی الهی اند.
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
از فراق تو خون گریستم؛ آن قدر اشک ریختم که مردمک چشمانم غرق در خون شده است؛ ببین که حال دو چشم من و یا حال مردمی که در شوق دیدارت می سوزند، چگونه است؟
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
من آن عاشق مست هستم که گوشه ی میخانه، محل عبادت های عاشقانه من است و دعای سحرگاهی منع دعا برای پیر مغان و مرشد کامل است. من در میخانه عبادت می کنم و برای سلامتی پیر مغان دعا می نمایم.
روزگاری است که سودای بتان دین من است
مدت زیادی است که عشق به زیبارویان، دین و آیین من شده است و من آنها را با تمام وجود دوست دارم و غم این عشق، سبب شادی و نشاط دل غمگین من است.
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
من برای دیدن معشوق خود و لبان زیبایش -که تشنه ی ریختن خون عاشقان است -حاضرم جانم را فدا کنم.
به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
ای معشوق! دل عاشق پیشه ی من، خود را در دام زلف تو گرفتار کرده است، به ناز و غمزه، او را بکش که این سزای اوست. این همه سختی های راه عشق، شایسته ی دل های عاشقان است که گرفتار زلف یار شده اند.
روضه خلد برین خلوت درویشان است
عارفان و درویشان در خلوت خود و با یاد معشوق، حال خوشی دارند که انگار در بهشت جاویدان به سر می برند؛ خدمت به درویشان برای کسی که چنین خدمتی را با اشتیاق می پذیرند، مایه ی بزرگی و حشمت است.
صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
شراب، آن چنان تأثیر گذار و پاک کننده ی وجود انسان از تعلقات مادی است که حتی صوفی را از زهد و ریاضت خشک بیرون می آورد و او را به عالم عشق و مستی می کشاند؛ آن گاه است که او اسرار نهانی را در می یابد و باطن...
به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
هر عارف و سالکی که راه کوی میکده را دانست و ارزش و مقام آن را فهمید، در می یابد که برای رسیدن به معشوق، راهی به جز آن نیست؛ میکده جایی است که در آن عاشقان به دور از دروغ و نیرنگ و ریاکاری به عبادت یار...
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
همه ی اسباب شادی و عیش من فراهم است:گل در کنارم هست و جام شرابی نیز در دستم است. معشوق نیز در کنارم نشسته و من از او کام می گیرم؛ در چنین روز خوشی، سلطان و پادشاه جهان، غلام و بنده ی من است؛ اگر