0
مسیر جاری :
«انکرالاصوات» خواند اندر نبي «صوت الحمير» سنایی غزنوی

«انکرالاصوات» خواند اندر نبي «صوت الحمير»

«انکرالاصوات» خواند اندر نبي «صوت الحمير» شاعر : سنايي غزنوي در نعيم خلق خود را خوش سخن کن چون طبيب «انکرالاصوات» خواند اندر نبي «صوت الحمير» ميري از حرصست چون مور از تهور...
دهر در شعر نظيريم ندانست وليک سنایی غزنوی

دهر در شعر نظيريم ندانست وليک

دهر در شعر نظيريم ندانست وليک شاعر : سنايي غزنوي چون ترا ديد درين شغل مرا ديد نظير دهر در شعر نظيريم ندانست وليک چون شهان سوي زري من چو خران سوي شعير ليک در جمله تو از...
مرد کي گردد به گرد هفت کشور نامور سنایی غزنوی

مرد کي گردد به گرد هفت کشور نامور

مرد کي گردد به گرد هفت کشور نامور شاعر : سنايي غزنوي تا بود زين هشت حرف اوصاف دانش بي‌خبر مرد کي گردد به گرد هفت کشور نامور خلق خوب و طبع پاک و يار نيک و بذل زر مهر جود...
اي ذات تو ناشده مصور سنایی غزنوی

اي ذات تو ناشده مصور

اي ذات تو ناشده مصور شاعر : سنايي غزنوي اثبات تو کرده عقل باور اي ذات تو ناشده مصور ذات تو ز جنس و نوع برتر اسم تو ز حد و رسم بيزار موضوع نه‌اي چنانکه جوهر محمول...
بيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر سنایی غزنوی

بيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر

بيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر شاعر : سنايي غزنوي گر چه پژمرده شود باز قبول آرد بر بيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر زند آسيب وليکن نکند زير و زبر دولت با هنران...
از خلافست اينهمه شر در نهاد بوالبشر سنایی غزنوی

از خلافست اينهمه شر در نهاد بوالبشر

از خلافست اينهمه شر در نهاد بوالبشر شاعر : سنايي غزنوي وز خلافست آدمي در چنگ جنگ و شور و شر از خلافست اينهمه شر در نهاد بوالبشر عصر عالم را به پاي و عمر را به سر جز خلاف...
دوش سرمست نگارين من آن طرفه پسر سنایی غزنوی

دوش سرمست نگارين من آن طرفه پسر

دوش سرمست نگارين من آن طرفه پسر شاعر : سنايي غزنوي با يکي پيرهن زورقي طرفه به سر دوش سرمست نگارين من آن طرفه پسر کرده از غايت دلتنگي ازين گونه خطر از سر کوي فرود آمد...
طالع از طالعت عجايب‌تر سنایی غزنوی

طالع از طالعت عجايب‌تر

طالع از طالعت عجايب‌تر شاعر : سنايي غزنوي کس نديدي عجايب ديگر طالع از طالعت عجايب‌تر گه به خاک آردت چو عزم قدر گه به چرخت برد چو قصد دعا گه به مهرت ببندد از دل سر...
اي خنده زنان بوس تو بر تنگ شکر بر سنایی غزنوی

اي خنده زنان بوس تو بر تنگ شکر بر

اي خنده زنان بوس تو بر تنگ شکر بر شاعر : سنايي غزنوي وي طنز کنان نوش تو بر رنگ گهر بر اي خنده زنان بوس تو بر تنگ شکر بر کز خنده شيرينت بخندد به شکر بر جان تو که باشد...
با اصول جوهر ما باد و خاک و آب و نار سنایی غزنوی

با اصول جوهر ما باد و خاک و آب و نار

با اصول جوهر ما باد و خاک و آب و نار شاعر : سنايي غزنوي روي او اندر صفا و روشني چون آينه‌ست با اصول جوهر ما باد و خاک و آب و نار من بدو چون بنگرم يا او به من چون بنگرد ...