مسیر جاری :
اشتراک عيني Correlative Objective
اين اصطلاح توسط نقاش و شاعر امريکائي واشينگتن آلستون (1843-1779) سکه زده شد و بعدها توسط تي. اس. اليوت در حوزه نقد ادبي به کار رفت. وي تحت تأثير نقد نوين اين اصطلاح را در مقاله يهاملت و
اسطوره Myth
اسطوره در لغت به معني افسانه و قصّه است. واژهي فرنگي آن از کلمهي يوناني mythos گرفته شده که به طور کلّي بر هر قسم قصّه و پيرنگي، چه واقعي باشد چه ساختگي، اطلاق ميشود. ارسطو اين واژه را در کتاب
استعاره Metaphor
استعاره در لغت به معني عاريت گرفتن، به عاريت خواستن، ايرمان گرفتن و يکي از انواع مجاز است و عبارت از اضافت (نسبت) مشبه به يا مستعار به مشبه يا مستعار منه که با علاقه باشد، پس اگر مشبه به ذکر و
استخدام/ گُمارش Syllepsis
يکي از آرايههاي ادبي است که از ايهام گرفته شده و آن است که واژهاي دو معنا داشته باشد و شاعر يا نويسنده تنها يک معنا را از آن خواسته باشد اما اين واژه در جايگاهي واقع شود (مثلاً در پي شناسهاي يا واژهاي...
ارسال المثل/ ارسال مَثَل Gnomic Verse
ارسال مَثَل در لغت به معني مثل آوردن و تمثيل جستن است و در بديع آن است که شاعر مَثَل معروفي را در شعر خود بياورد يا شعر يا سخن حکيمانهاي بگويد که حکم مثل پيدا کند و قبول عامه يابد و به صورت ضرب
ادبيات تعليمي/ ارشادي Didactic Literature
ارشاد در لغت راه نمودن، راه راست نمودن، راه حق نمودن، به حق و درستي رهنمون کردن است و در اصطلاح هر اثر ادبي که هدف آن ارشاد و تعليم باشد در جرگهي ادبيات ارشادي و تعليمي جاي ميگيرد. موضوع
ادبيّات پوچ نما/ پوچي Literature of the Absurd
اين عنوان به آن دسته آثار داستاني (داستان) و نمايشي اطلاق ميشود که به نحوي بر پوچي، بيهودگي، بي معنائي و بي هدفي شرايط هستي و زندگي انسان تأکيد دارند. در آثاري از اين دست، نويسنده، پوچي را توصيف
ادبيات آرمانشهر/ ادبيات مدينه فاضله Utopian Literature
Outopos يا utopia کلمهاي يوناني و به معني «هيچستان» است. اصطلاح ادبيات آرمانشهر که مأخوذ از همين واژه است به آن دسته از آثار ادبي عطف ميکند که به طرح جامعهي آرماني ميپردازند.
اجازهي شاعري/ جواز شاعرانه Poetic Licence
آزادي شاعر در ترک معيارهاي رايج زبان است که در کاربُرد مجاز قافيه، وزن و ديگر جنبههاي شعر متجلّي ميشود و بنا به ضرورت شعري در محدودهاي قابل پَسَند ذوق سليم صورت ميگيرد. حدود اين آزادي تا
ابهام Ambiguity/Plurisignation
ابهام در لغت به معني پوشيده گذاشتن، مجهول گذاشتن، به مرحلهي وضوح نرساندن، بسته کردن کار، پوشيده گفتن، دور کردن و راندن کسي را از کار، پيچيدگي، بستگي، پوشيدگي و تاريکي است و در اصطلاح بديع سخني