مسیر جاری :
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
هر کس که از نسیم صبحگاهی بوی خوش محبوبی چون تو را شنید، گویی از یاری آشنا سخن دوست و معشوق را شنیده است.
بیا که رایت منصور پادشاه رسید
شاه منصور وارد شیراز شد و پرچم فتح شیراز و پیروزی او برافراشته شد و مژده ی این پیروزی او در همه جا پیچید؛ به طوری که خورشید و ماه نیز آن را در آسمان شنیدند.
معاشران ز حریف شبانه یاد آرید
ای دوستان همدل!از یار یکدل و یکرنگ و دوست هم پیاله ی شبانه ی خود یادی کنید و حقّ خدمت خالصانه ی او و راه و رسم دوستی صمیمانه را به جا آورید.
ابر آذاری بر آمد باد نوروزی وزید
ابر بهاری آشکار شد و نسیم نوروزی شروع به وزیدن کرد.در چنین فصلی پولی برای شرابنوشی و شادی می خواهم.کیست آن جوانمردی که بگوید وجه تو رسید و فراهم شد؟
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
بشارت داده شد که فصل بهار آمد و سبزه و گل رویید.اگر مقرری ماهیانه از سوی شاه برسد، آن را برای خرید گل و شراب صرف خواهم کرد.
جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
جهان بر ابروی عروس عید فطر از هلال ماه نو وسمه کشید و آن را آراست و هلال عید را باید در ابروی زیبای یار تماشا کرد.جهان با آمدن عید فطر و دیدن هلال ماه نو شاد شد و زیبا گشت و برای اینکه این ماه به خوبی...
نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید
ای یار!نفسم بند آمد و جانم به لب رید و از تو کامی نگرفتم و به وصالت نرسیدم.فریاد از این بخت ناموافق و به خواب رفته ی من که قصد بیداری ندارد.
اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید
اگر آن یار فرشته سیرت بهشتی به سویم باز آید و او را ببینم، عمر و فرصت از دست رفته ی دوران جوانی من نیز دوباره به هنگام پیری باز می گردد.
زهی خجسته زمانی که یار باز آید
خوشا آن وقت خجسته و مبارکی که یار غمخوار و مهربان از سفر باز آید و آرزوی عاشقان غمدیده و مشتاق خود را برآورده سازد.
چو آفتاب می از مشرق پیاله بر آید
هنگامی که شراب روشن و تابناک از پیاله ی لبالب از شراب به دهان میخوران عاشق از جمله خود ساقی سرازیر شود، بر اثر حرارت شراب و انعکاس درخشش سرخ آن و شرم و شادی و شوق، گونه های ساقی گلگون می شود، مثل باغی...