مسیر جاری :
بُشری اِذِالسلامه حَلَّت بِذی سَلَمْ
مژده می دهم که سلامت و آرامش به شهر و دیار من بازگشته و آن کسی که همه ی نعمت ها را می شناسد و بدان معترف است، این عافیت را بالاترین نعمت پروردگار می داند و خود را مشمول نهایت لطف و او را ستایش می کند.
عاشق روی جوانی خوش نو خاسته ام
هر چند که زاهد ملامتگر، رندی را عیب می داند، ولی من آن را هنر می دانم و آشکارا می گویم که عاشق و رندی لاابالی و نظر بازم و به آن می بالم تا بدانی که به چندین هنر و فضیلت آراسته ام.
مرحبا طایر فرّخ پی فرخنده پیام
ای پرنده ی خوش قدم و ای پیک خجسته پیام!خوش آمدی؛ رسیدنت به خیر و نیکی باشد.چه خبری از جانان آورده ای؟ معشوق کجاست و چگونه می توان به او رسید؟
عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
عشق ورزیدن و ایام جوانی و شراب سرخ رنگ و محفل عیش و شادی دوستانه و یاران همدل و یکرنگ و نوشیدن پیوسته شراب.
ای رُخت چون خلد و لعلت سلسبیل
ای کسی که چهره ی زیبا و دلفریب تو مانند بهشت و لب لعل گونت مانند چشمه ی آب زلال بهشت، حیات بخش است.لب نوشین تو، جان و دل ما عاشقان را گرفته و بر باد داده است.
هر نکته ای که گفتم در وصف آن شمائل
هر نکته و سخن نغز و لطیفی که در توصیف آن زیباروی خوش خلق و نیکوسرشت بیان کردم، هر کس که آن را شنید، مرا تحسین کرد و مورد ستایش قرار داد و گفت:خداوند به گوینده ی آن خیر و خوشی دهد.
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
ای دوست!چنانچه نعمت وصال کوی تو به من دست دهد، به شکرانه ی بخت و اقبال موافقی که نصیبم شده، همه ی کار و بار من به سرانجام می رسد و سامان می یابد.
به دقت گل شدم از توبه ی شراب خجل
فصل بهار و شکوفایی گل سرخ است.در این فصل به سبب توبه از نوشیدن شراب شرمسار که امیدوارم هیچ وقت کسی از انجام عمل نادرست خود شرمنده نشود.شرمنده از توبه ی خود هستم.
شَمَمْتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برق وصال
شادی محبت و لذت عشق را بوییدم و درخشش وصال را نظاره کردم که چون برق آسمان ناپدید شد.ای نسیم صبا و پیام آور عشق!بیا و خبری از معشوق بیاور که برای بوی خوش او که به همراه می آوری، جان می دهم.
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
ای باد صبا!ای پیک عاشقان!خوش خبر باشی که از جانب تو خبری از محبوب یا مژده ی فرا رسیدن زمان وصال معشوق به ما می رسد.