0
مسیر جاری :
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم شرح دیوان حافظ

ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم

ای یاران! دل بیمار و عاشق پریشانم دیگر طاقت ندارد. به داد دلم برسید و به من کمک کنید تا طبیب درد عشق یعنی معشوق را بر سر این بیمار بیاورم و آن را درمان کنم؛ چرا که دوای درد عاشق، دیدار معشوق است.
دوستان وقت گل آن بِه که به عشرت کوشیم شرح دیوان حافظ

دوستان وقت گل آن بِه که به عشرت کوشیم

ای دوستان! در فصل بهار و موسم گل سرخ بهتر است که به عیش و شادی بپردازیم؛ این سخن عارف و صاحبدلی است و باید آن را صمیمانه بپذیریم.
صوفی بیا که خرقه ی سالوس برکشیم شرح دیوان حافظ

صوفی بیا که خرقه ی سالوس برکشیم

صوفی بیا تا خرقه ی فریب و نیرنگ را که مستوجب آتش است از سر بیرون بیاوریم و بر این نشان دورویی و نفاق خطّ بطلان بکشیم و نابودش سازیم.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم شرح دیوان حافظ

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

بیا تا همه جا را گل باران کنیم و شراب عشق در جام بریزیم و بنوشیم، سقف این آسمان کج رو را بشکافیم و طرح تازه ای بنا کنیم تا عاشقان به کام دل خود برسند.
خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم شرح دیوان حافظ

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم

بیا تا خرقه ی صوفی ریاکار را برای تطهیر به میخانه ببریم و سخنان شطح آمیز صوفیانه را برای عرضه به بازار خرید و فروش خرافات ببریم؛ سخنان پر از گزاف و دروغ صوفیان از جنس خرافات است که ارزشی ندارد.
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم شرح دیوان حافظ

بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم

بگذار تا از گذرگاه میکده و آستان پیر مغان عبور کنیم، زیرا همه ی ما برای نوشیدن یک جرعه از شراب عشق و آگاهی از اسرار آن نیازمند این درگاه هستیم.
ما درسِ سحر در ره میخانه نهادیم شرح دیوان حافظ

ما درسِ سحر در ره میخانه نهادیم

ما درس سحرگاهی قرآن و ورد نیمه شبی را فدای میکده و کوی می فروشان کردیم و آنچه را که از دعا و راز و نیاز نیم شب به دست آورده بودیم برای رسیدن به معشوق از دست دادیم.
صلاح از ما چه می جویی که مستان را صلا گفتیم شرح دیوان حافظ

صلاح از ما چه می جویی که مستان را صلا گفتیم

از ما انتظار صلاح و تقوی و پرهیزکاری اهل ظاهر را نداشته باش، زیرا که ما مستان و عاشقان دیگر را هم به مجلس بزم خود دعوت کرده ایم و از وقتی که عاشق چشم خمار و مست تو شده ایم، با سلامت وداع گفتیم؛ من همین...
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم شرح دیوان حافظ

خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم

برخیز و بیا تا از میکده و خرابات و آستان پیر مغان، گشایشی برای کار خود طلب کنیم و از آنها یاری بخواهیم تا راز عالم معنا گشوده گردد. سر راه دوست بنشینیم و آرزو و مرادی از او بخواهیم.
فتوی پیر مغان دارم و قولی است قدیم شرح دیوان حافظ

فتوی پیر مغان دارم و قولی است قدیم

سخن و فتوایی قدیمی از مرشد و پیر خرابات به یاد دارم و آن اینکه:نوشیدن شراب در جایی که معشوق همدم و هم پیاله ی میگسار نیست، حرام است؛ در واقع این باده ی حلال برای آنها که درک عالم رندان و عاشقان را ندارند،...