0
مسیر جاری :
ما بدین در نه پِی حِشمت و جاه آمده ایم شرح دیوان حافظ

ما بدین در نه پِی حِشمت و جاه آمده ایم

ما انسان ها به عرصه ی هستی و دنیا برای کسب مقام و جلال و شکوه نیامده ایم، بلکه از بخت بد در پی فریب خوردن و عصیان آدم و حوا از بهشت رانده شده و به این جهان فناپذیر هبوط کرده ایم.
عمری است تا به راه غمت رو نهاده ایم شرح دیوان حافظ

عمری است تا به راه غمت رو نهاده ایم

دیر زمانی است که ما رندان و عاشقان، غم عشقت را پذیرفته ایم و به این راه رو آورده ایم و مردم را با دعوی و خودنمایی نمی فریبیم و ریاکاری را نیز ترک گفته ایم.
ما بی غمانِ مستِ دل از دست داده ایم شرح دیوان حافظ

ما بی غمانِ مستِ دل از دست داده ایم

ما همان عاشقان و رندان مستی هستیم که غصّه ی این دنیا و جاه و مال آن را ندارند؛ اما داغدار دوستی و راستی و یار عشق و همدم جام باده ایم.
دردم از یار است و درمان نیز هم شرح دیوان حافظ

دردم از یار است و درمان نیز هم

اینکه صاحب نظران و عاشقان می گویند:«آن»از جمال و زیبایی بالاتر است، یار ما هم آن جلوه و جمال وصف ناپذیر را دارد و هم کمال و هم جاذبه را.
دیدار شد میسّر و بوس و کنار هم شرح دیوان حافظ

دیدار شد میسّر و بوس و کنار هم

من از بخت و اقبال خوب خود و هم از زمانه سپاس گزارم که سرانجام، دیدار معشوق و بوسیدن و در آغوش گرفتن او برایم میسر شد.
آن که پا مال جفا کرد چو خاک راهم شرح دیوان حافظ

آن که پا مال جفا کرد چو خاک راهم

خاک پای آن کسی را که مرا چون خاک راه از روی ستم پایمال کرد و نابود ساخت، می بوسم و عذرخواهی هم می کنم و از قدم رنجه ی او که برای پایمال کردن من به زحمت افتاد، سپاس گزارم.
گر ازین منزل ویران به سوی خانه روم شرح دیوان حافظ

گر ازین منزل ویران به سوی خانه روم

اگر از این مکان خراب و ویران به سوی خانه و کاشانه ی خود بروم، عاقل و فرزانه می شوم و دیگر دیوانگی نمی کنم که زادگاه خود را ترک کرده و به سوی دور و دراز بروم.
خرّم آن روز کزین منزل ویران بروم شرح دیوان حافظ

خرّم آن روز کزین منزل ویران بروم

خوشا آن روزی که از این منزل ویران و خراب بروم و در کوی محبوب خود، آرامش خاطر و آسایش خیالی پیدا کنم. خوشا آن روزی که این دنیا را به سوی عالم معنی ترک کنم.
غم زمانه که هیچش کران نمی بینم شرح دیوان حافظ

غم زمانه که هیچش کران نمی بینم

برای رهایی از غم و اندوه بی پایان این روزگار، دوایی جز شراب سرخ ارغوانی نمی بینم. شراب عشق دوست، دوایی است برای رفع غم ها و ناراحتی های این دنیا.
در خرابات مغان نور خدا می بینم شرح دیوان حافظ

در خرابات مغان نور خدا می بینم

در خرابات مغان (محفل رندان و آزادگان و عاشقان حقیقی)تجلی نور خدا را می بینم و چه شگفت انگیز است که چه نوری را از چه جایگاه و مکانی می بینم؛ از نظر زاهدان ریاکار، خرابات محل فسق و فجور است، اما من در آنجا...