منور خاطرات

هزاران سلام و هزاران سپاس به «عباس بابائي» و «حق شناس» همان حق شناسي كه پرواز او مثل گشته با پيك دمساز او عقابي كه تا عرش پرواز كرد و تا كهكشان...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

فتح الفتوح

چو داديم بر دشمن دين شكست كه دانست دست است بالاي دست خوشا ياد «بيت المقدس» كنيم به يك فتح و ده فتح كي بس كنيم كه ايران و اسلام پاينده باد همه...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

كبوتراي پرسپيد

بيا تا به جبهه ها سر بزنيم تو هواي سنگراش پر بزنيم زميناش وقتي كه بارون مي گيره بوي آلاله و ريحون مي گيره سنگراش بوي شهيدارو مي ده بوي قرآن بوي...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

وطن

دلم از عشق آن ماه دل افروز شده آتشفشاني خويشتن سوز كنون چنديست چون ني در نيستان شدم بر حال زار خويش نالان گهي چون شمع سوزم در شبستان گهي جوشان...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

از خاك بر افلاك...

به نام خدايي كه قرآن از اوست زمين و زمان سر به فرمان اوست به ما خاكيان بال پرواز داد تن خاكي و روح اعجاز داد كه با اين تن و جان سجودش كنيم و...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

اي هويزه

السلام اي بي نشان هاي شهيد عاشقان حضرت رب مجيد السلام اي شاهدان بي پلاك كز شما مانده فقط يك مشت خاك اي هويزه آستان بي نشان تربت جا مانده رزمندگان...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

پوتين

پادگان دژ مقاوم مانده بود ذات قائم بود و قائم مانده بود سنگر مردان حق اين گونه است استوار و سخت و عاري از شكست هفت بند پيكرش پر ناله بود جايگاه...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

شهري در آسمان

اين كليد فتح خرمشهر ماست خانه دل در همين شهر خداست شهر خون و شهر عشق و شهر شور شهر ايثار و حماسه شهر نور چهره غم بار اين شهر غريب ذكر اله...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

قطعه ایي از قتلگاه كربلا

«ش» يعني شيميايي شد دلم «م» يعني از محبت غافلم «ر» يعني رو كنم در كوي يار همچو ايوب از خدا خواهم قرار گرچه يك چله بدم در جبهه ها الفتي دارم از...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

خاك ايران

از «عبادت» تا شهادت را ببين اين شهادت در «عبادت» را ببين دفعه ثاني به ميدان بازگشت از سر دنيا و مافيها گذشت حمله از هر سو نمودي بر عدو تا بنوشد...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

وارث بدر و احد

«نادري» بنويس ياد جنگ را ياد سربازان خوش آهنگ را ياد سربازان گمنامش بخير ياد آن سرمستي و جامش بخر هست سربازي كمال عاشقي باز كن اينك دو بال عاشقي

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

با زمين اتمام حجت را ببين

خنده بر لب دست افشان شاد شد صيد بود و در پي صياد شد مرد عرفان و ادب، اخلاق و دين اسوه شور و حماسه در زمين

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

تنگ چزابه

پيش چشمم لاله خندان مي شود چشم من جاي شهيدان مي شود از زمانه دور مي گردد دلم قاب عكس نور مي گردد دلم كاش مي شد ماند و از اينجا نرفت ماند و سوي...

شنبه، 16 ارديبهشت 1391

باب الفتوح

خرمشهر، هويزه، بستان و... جولانگاه بعثيان است و آبادان بزرگ با تمام اهميتش سخت در محاصره ارتش عراق است؛ هيچ اراده ي مؤثري در داخل کشور در پي...

يکشنبه، 20 فروردين 1391

خوانديم تا چشم هايشان نبينند

سکوت مرگباري منطقه فاو را در برگرفته بود. انتهاي خط، سعيد و رضا درون سنگر به نگهباني نشست بودند. جلوي سنگر کانال مخروبه اي قرار داشت که سمت چپش...

شنبه، 12 فروردين 1391

در آمدي براي آسيب شناسي خاطره نگاري دفاع مقدس

بيش از دو دهه از دوران دفاع مقدس ما مي گذرد. اداره کنندگان اين دفاع تاريخي امروز در کسوت هاي متفاوت روزگار مي گذرانند و هر از چند گاهي که يادي...

سه‌شنبه، 23 اسفند 1390

اسوه‌های مدیریت

مهر ماه 1359 بود که تازه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شده بود که مهدی به خواستگاری‌ام آمد. او را یک بار در تلویزیون دیده بودم که به عنوان شهردار...

يکشنبه، 27 آذر 1390

تا کارش تموم شد آمد پيش ما

با روئي گشاده و با تبسمي که به لب داشت گفت علي اکبر به من کم لطفه، بي معرفت بيست و هفت ساله که سراغم نيامده. ولي حسين تا کارش تموم شد آمد پيش...

يکشنبه، 20 آذر 1390

طريق القدس

خب! حالا جنگ شروع شد، يک برجستگي علمي نظامي هم از او برايتان بگويم که شما دنبالش باشيد. بدانيد عزيزان، ايشان شد فرمانده نيرو. دانشکده فرماندهي...

يکشنبه، 20 آذر 1390

پيراهني که اين عارف با ان نماز شب خوانده بر تن کردم

خب، داشتيم مي رفتيم به سمت عمليات، از تهران حرکت کرده بوديم. وقتي که به قم رسيديم، طبق روال به راننده اشاره اي کرد. راننده پيچيد به سمت منزل...

يکشنبه، 20 آذر 1390