طاووس رنگ

پرواز شد بهونه قصه ي عاشقونه يه علمه پرنده جاشون تو آسمونه يكي خبرنگاره يك تو كار تصوير يك قصه نويسه عكاسه اون يكي شير يكي خبر رسونه يكي قلم...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

حديث عاشقي

وحوش و جن و انسان گريه مي كرد گل و خار بيابان گريه مي كرد يقيناً گفته اند بر بسمل عشق تمام عرش يزدان گريه مي كرد

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

کدام شعر؟ کدام تعهد؟/تأملی در واژه ی ترکیبی «شعرِ دفاع مقدس»

پنجره ای به جز شهود و کشف برای ورود به حقیقت اشیا و یا تماشای حقایق وجود، وجود دارد که آن را «شناخت» نامیده اند. هرچند که شناخت، خود محیط بر...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

چشم انتظار

گلم...، جز شعر پائيزي ندارم كه من حرف دل انگيزي ندارم زبانم دست خالي آمد اينجا؟! ببخشيدم اگر چيزي ندارم

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

چشم دل

كه مرا كرده است بنده خويش به من آن كس كه داد حرفي ياد در جهاني كه آكنده است به بلند و پست و سخت و سست آنكه ات افكند به راه درست پدر و مادر و...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

آژير دل

خداوندا چه سخته مشكل مو هميشه مشكلي شد حاصل مو سپيدي نيست در وضعيت مو هميشه سرخ آژير دل مو گل سرخ پر از عطر بهارم به صحرا آبشار چشمه سارم

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

سلاح عشق

هزاران آرزو در سينه دارم چو آئينه دلي بي كينه دارم دلم را گرچه بشكستي وليكن تو را در خاطر ديرينه دارم

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

قنوت سبز

حرفي ندارم جز آه كوتاه فرسنگ ها بود اين يك قدمگاه كن ناله خاموش فريادرس نيست درس كريميست نجوا با چاه شبنم دچار عينك غم شد گل من كلام عشق در...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

تفحص

دوباره بحث مردم داغ داغه غم پائيز و انديشه ز باغه خود هر باغبان مي داند اين را حديث يك كلاغ و چل كلاغه

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

فشنگ آخر

از نور دوازده ائمه سيماي امام در ظهور است گلشن راز ديويم چنان پري شدن دشوار است برجنس تو مشتري شدن دشوار است از گلشن راز نكته اي فهميدم؟! «محمود...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

راز پرواز

مرا خاطر ز چزابه غمينه كه نعش همقطارم بر زمينه شهيد از جاي خود برخيز و بنگر بهاي خون تو «فتح المبينه»

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

معبر آسمان

عشق است علي و نور احمد صلوات بر بسمل عشق نور سرمد صلوات ذكري است عظيم و نص قرآن كريم بر احمد و بر آل محمد (ص) صلوات

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

صور اسرافيل

بر پيشاني اش نوشته بود يا رسول الله توكل نمود، قدم در پيش نهاد (علي توكلي) از كانال ماهي ها گذشت آشناي مجنون شد هنوز ليلي لبانش...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

سيمرغ خدايي

مو به مو خواندم من از آيات قرآن كريم من نديدم قبل بسم الله شيطان رجيم زيباترين سروده من در شب نبرد داغ گلوله است به دل هاي دشمنان آغاز هر سخن...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

شراب اربعين

بده مي كه چون شعله عريان شوم چراغ ره كوي مستان شوم ساغر بزن شعله يي در دلم كه عاشق ترين بي دل غافلم بده ساقي آن آتش توبه سوز كه مخمور آن ساغرم...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

علي عليه السلام

علي (ع) مرتضي مير خلايق بزرگ عارفان نور حقايق شعاع نور خورشيد هدايت نخستين موج درياي ولايت علي جان جهان و نور هستي يگانه مظهر عهد الستي

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

چهل شب

غبار رهت شور عرفان دميد تعمل مرا از تامل رسيد بد و نيك اين روزگارم گذشت خزانم رسيد و بهارم گذشت مرا با دف و ني بيا ياد كن جهاني ز شعرم تو دلشاد...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

آشيانه پرواز

خوش شنيدم ز اوستادي راد آن زماني كه بود در بغداد چون سنايي حكيم و مرد سخن در كفش جمله مات نرد سخن نبود برقرار دايم ظلم هست ناقوس مرگ ظالم ظلم

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

بهشت برين

ميشه بازم غزل حماسه ساخت همه هستي رو بي بهانه باخت ميشه تنهايي رو استخاره كرد گل هاي پائيزي رو بهاره كرد ميشه بازم تو دلا جوونه زد تو نمازا...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391

رقص پرواز

كه با جان شيرين نماند وداع و سازد وي از كشور خود دفاع ز «فردوسي» ام اين نكته ياد كه داد سخن همچو او كسي نداد دريغ است ايران كه ويران شود كنام...

يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391