قبیله ی عشق
رفته بودم يك شبى در مجلسى در ميان جمع مردم حرف خوبى زد كسى گفت: آقا گر بپرسند كافران پس چه شكلى است قامت آقايتان ما چه گوئيم در جواب آقاى من...
دوشنبه، 12 مرداد 1388
طراوت باران
گفته بودم چو بيايي دل من شيدايي است هرچه باشد شكر است و همه جا زيبايي است بي نگاه تو جهان سرد و خموش است ولي در پس پرده شبها، رخ مه سيمايي...
دوشنبه، 12 مرداد 1388
بي انتهاي شب
در بي انتهاي شب سيماب آتشين گوي ايستاده و ستارگاني گرد بر گردش در انتظار آنقدر ايستاده در چشمان پيرانه ي خاک که گويي صفا صف پاي مي کوبند در...
شنبه، 27 تير 1388
ترانه‏ساز رودها
ای ترانه‏ساز رودها و ای مخاطب تمام درودها! سلام بر تو باد، که در همیشگی نامت، تاریخ زیسته است و با غربت هزار ساله‏ات، انسان گریسته است. سلام...
دوشنبه، 22 تير 1388
قصيده مديحه ي مولوديه
باز بطرف جنان بلبل طبعم روان گشت بسي شادمان زگل عشق نغمه خوان فکل غم ذهب تازه گلي دلربا دميده بس دلبرا در گلشن مصطفي (صلي الله...
شنبه، 6 تير 1388
در ناگهاني ناگهان تر
آرام آرام مي آيم و تکيه مي دهم به همه ي لحظه هايي که از شاخسار عمرم پريده اند ؛تکيه مي دهم به لحظه هايي که با شتاب پريدند و مرا با اين همه ي...
چهارشنبه، 27 خرداد 1388
به آستان حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
بهار منسجم موعود، در پس انتظار تاريخ، طالع خواهد شد و روزگاران، به منتهاي مطلوب، بار خواهد يافت. آري! اين وعده اي است که از تمامي مناديان صبح...
سه‌شنبه، 12 خرداد 1388
حبيبم
فريبا و زيباستي گرفتار او پيرو برناستي چو گيسوي خود برفشاند فلک ندا مي دهد شام يلداستي چو بيرون شود روي او از حجاب سراسر جهان غرق غوغاستي به...
چهارشنبه، 6 خرداد 1388
کسي که تعداد گنجشک هاي جهان را مي داند
ساعت دو و بيست دقيقه نيمه شب بود که تو را در خواب ديدم، خودت بودي؛ خودت که در بيداري نمي يابمت. کلي با تو حرف داشتم. لب باز کردم که بگويم؛ خنديدي!...
يکشنبه، 3 خرداد 1388
پيداي پنهان
بهار وراي کدامين زمستاني؟ دير زماني است آمدنت را به انتظار نشسته ام. دانه ي عشقي که از تو در قلبم نهاده شد، جوانه زد، سبز شد و با قطرات اشکم...
يکشنبه، 3 خرداد 1388
ندبه‏ى انتظار
- احساس بودن کردم؛ احساس دانه بودن و آینده‏ى خاک را در دست داشتن. آن زمان که باد، بوی گیسوان تو را از بازترین پنجره های جهان بر سر و روی من وزاند،...
يکشنبه، 3 خرداد 1388
انتظار سبز
باز هم امروز در نمازم یاد خم ابروی تو افتادم و باز هم محراب، به خروش آمد. همیشه نمازم به‏ یاد توست ای روح همه‏ى تکبیرة الاحرامها! بوی بال می...
يکشنبه، 3 خرداد 1388
آبي هايم
من آسمان هستم.آدم ها براي توصيف دل هاي خوب و مهربان، مرا مثال مي زنند. آنها باران رحمت خداوند را از چشم من مي بينند و ماه و ستاره را از دل من...
شنبه، 2 خرداد 1388
منتظر قدوم آسماني
روزهاي بي شکيبي که تلخي اش هر آن دلي را مي سوزاند و قلبي به لطافت گلبرگ را مي خراشد. روزهايي که زمين در سرگيجه هاي ممتد خود، تو را صدا مي زند. روزهايي...
شنبه، 2 خرداد 1388
به ياد حضرت مهدي (عليه السلام)
به ادب خدمتتان عرض سلامي دارم عددي کوچکم و بنده بي مقدارم اگر از حال من غمزده جويا باشيد خسته از دوري تان منتظر ديدارم خبري نيست در اين...
پنجشنبه، 31 ارديبهشت 1388
آدینه
این بار، برای دل دیوانه می نویسم که لحظه هایش را با بی قراری و انتظار می گذراند و هر دم، بهانه‏ى جمله ها را می گیرد؛ بهانه‏ى یک طلوع شیرین و...
چهارشنبه، 30 ارديبهشت 1388
حالا که قحط نکیساست
غروب است. من در وسط بزرگ ترین تنهایی جهان ایستاده ام. بادهای صد و بیست روزه ی تردید، بر من می وزند و تکه های مرا می برند. اکسیژن دشت را نفس می...
چهارشنبه، 30 ارديبهشت 1388
هست و نيست
عالم اندر ذکر تو در شور و غوغا هست و نيست باده از دست تو اندر جام صهبا هست و نيست نور رخسار تو در دل ها فروزان شد ، نشد عشق رويت در دل...
سه‌شنبه، 29 ارديبهشت 1388
دلتنگي ظهور
قلم را ستايش مي کنم ، آنگاه که بي محابا براي تو جوهر مي فشاند . مي خواهم بر صفحه سپيد کاغذ ، دلتنگي هايم را بنگارم . دلتنگي ما براي تو ، قدمتي...
سه‌شنبه، 29 ارديبهشت 1388
در انتظار يار
جمعه ها بي تو ميان و همه دس به سر مي شن جمعه ها بدون تو يکي يکي هدر مي شن تو که نيستي، جمعه از تقويمامون خط مي خوره روي گونه هاي گريه، مهر...
سه‌شنبه، 29 ارديبهشت 1388