شخصیت‌پردازی كافكا در داستان داوری

داستان «داوری»، روایتی است كه در آن رئالیسم و سوررئالیسم به گونه‌ای تحسین برانگیز درهم می‌آمیزند و در پایان، خواننده را در ابهامی لاینحل رها می‌كنند. كافكا در مورد این داستان می‌گوید:
چهارشنبه، 15 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شخصیت‌پردازی كافكا در داستان داوری
شخصیت‌پردازی كافكا در داستان داوری

 

نویسنده: بهروز حاجی‌محمدی




 

داستان «داوری»، روایتی است كه در آن رئالیسم و سوررئالیسم به گونه‌ای تحسین برانگیز درهم می‌آمیزند و در پایان، خواننده را در ابهامی لاینحل رها می‌كنند. كافكا در مورد این داستان می‌گوید:
این داستان داوری را در یك نشست طی شب بیست و دوم و سوم، از ساعت ده شب تا شش صبح نوشتم. پاهایم را به سختی می‌توانستم از زیر میز تحریر بیرون بكشم، تا این حد بر اثر نشستن چوب شده بود. خستگی و شادی هراسناك، این داستان چه جوری جلویم شكل گرفت، انگار كه روی آب جلو می‌رفتم. طی این شب چندین بار سنگینی‌ام را به پشتم دادم. چگونه همه چیز می‌تواند گفته شود، چگونه برای هر چیز، برای عجیب‌ترین خیال‌پردازی‌ها، آتش عظیمی انتظار می‌كشد كه در آن فرو می‌میرد و دوباره زبانه می‌كشد... فقط به این شیوه نوشتن عملی می‌شود، فقط با چنین انسجامی، با گشودن كامل جسم و روح. (یادداشت‌ها، ص 260)
تصویری كه كافكا از وضعیت جسمی و روحی خود به هنگام نگارش این داستان ارائه می‌دهد، بیشتر به تولد یا دهان‌گشاییِ زخمی در بدن شباهت دارد. این داستان سوررئالیستی بر بنیادهای كاملاً عینی استوار است. كافكا در یكی از نامه‌های خود به نامزدش فلیسه بائر، صراحتاً به تشابهات عینی و مصداق‌های بیرونی متن اشاره دارد:
آیا می‌توانی معنی‌ای در كتاب «داوری» كشف كنی: یك معنی سرراست و مربوط به موضوع كه آدم بتواند آن را دنبال كند؟ من نمی‌توانم چیزی پیدا كنم، و نه اینكه چیزی را در آن به توصیف دربیاورم. ولی دربردارنده چیزهای غریبی است. همین قدر اسم‌ها را نگاه كن! زمانی نوشته شده است كه من هنوز نامه‌ای به تو ننوشته‌ام، هرچند كه با تو روبرو شده بودم و دنیا با وجود تو ارزش والایی پیدا كرده بود. حالا توجه كن. گئورگ (Georg) همان تعداد حروف فرانتس (Franz) را دارد، بنده‌مان (Bendemann) از بنده (Bende) و مان (Mann) تشكیل شده، حروف بنده به تعداد حروف كافكاست، و دو حرف صدادارشان در یك جای كلمه قرار دارد؛ با تأسف برای بنده‌ی بی چاره، مان احتمالاً به منظور تقویت او در زحماتش آمده است. فریدا (Frieda) همان تعداد حروف فلیسه را دارد و با همان حرف ف شروع می‌شود. فریده (Freide) و گلوك (Glϋck) خیلی به یكدیگر نزدیك هستند، براندن فلد به علت فلد، نوعی ارتباط با بائر دارد و با یك نوع حروف شروع می‌شوند. تشابهات دیگری هم وجود دارد كه همه‌ی آنها را، لازم به گفتن نیست، بعدها كشف كردم. تمام كار، اتفاقاً، در یك شب نوشته شده است، از ساعت یازده تا شش صبح. وقتی پس از یكشنبه‌ای فلاكت‌بار كه می‌توانستم فریاد بكشم نشستم كه بنویسم. (نامه، صص 392 و 393)
داستان «داوری» از نگاه راوی سوم شخص، یكی از درونمایه‌های مكرّر داستان‌های فرعی كافكا یعنی كشمكش بین پدر و پسر را به نمایش می‌گذارد. گئورگ بنده‌مان، شخصیت اصلی داستان، بازرگانی است جوان كه دو سال پیش مادرش را از دست داده است و در حال حاضر با پدرش زندگی می‌كند. گئورگ، «سه بار در سه نامه‌ی دیرادیر به دوستش، درباره‌ی نامزدی یك مرد بی‌اهمیت با یك دختر به همان‌قدر بی‌اهمیت» مطلب می‌نویسد. توضیح متعاقب راوی مبیّن نكته‌ای جالب است: «گئورگ ترجیح می‌داد درباره‌ی این جور چیزها بنویسد تا آنكه اعتراف كند خودش یك ماه پیش با دخترخانمی از یك خانواده چیزدار به نام فریدا براندن‌فلد نامزد شده بود.» (مجموعه داستان‌ها، ص100) توجه به این نكته ضرورت دارد كه داستان «داوری» در سال 1912 و همزمان با آشنایی كافكا با فلیسه بائر، نامزدش، نوشته شده بود. گئورگ به پدرش می‌گوید كه برای دوستش در روسیه نامه‌ای ارسال كرده است. پدر كه ظاهراً در بستر بیماری است، نخست از وجود چنان دوستی اظهار بی‌اطلاعی می‌كند؛ اما متعاقباً مدعی می‌شود كه از سال‌ها پیش با دوست گئورگ در ارتباط بوده است و از همه‌ی ماجراهای او باخبر است. سپس مخالفت خود را با نامزدی گئورگ اعلام كرده با اقتدار یك قاضی قدرتمند، او را به «مرگ با غرق شدن» محكوم می‌كند. گئورگ از خانه بیرون می‌دود و خود را از بالای پل مجاور، به رودخانه می‌اندازد و خودكشی می‌كند. در «داوری» نیز چون مسخ، با تحمیل قدرت مقاومت‌ناپذیر پدر بر پسرِ خود مواجهیم. گئورگ بنده‌مان به همین دلیل خودكشی می كند؛ گرگور سامسا را هم پدر با پرتاب سیب زخمی می‌كند و نهایتاً می‌كشد. «داوری» نیز مثل مسخ، عواقب ناشی از شكست پسر در پذیرش اقتدار پدر را نشان می‌دهد.
تحلیل شخصیت اصلی این داستان از منظری دیگر نیز میسّر است: می‌دانیم كه كافكا همواره به دلیل عدم توانایی‌اش در رقابت با پدر و تأمین نظرات او خود را سرزنش می‌كرد و گناهكار می‌دانست. مقاومتش در برابر خواسته‌های پدر نیز بر این احساس گناه می‌افزود. در نتیجه كافكا با خلق شخصیت گئورگ و خودكشی نهایی او، خود را مجازات می‌كند. دوست گئورگ در روسیه را هم می توان نیمه‌ی مطلوب شخصیت كافكا تلقی كرد. تحلیل شخصیت گئورگ نیز از نوع رابطه او با دوستش در روسیه امكان‌پذیر است:

در این داستان دوستی كه در روسیه به سر می‌برد امتداد شخصیت گئورگ است یا به عبارت دیگر همان كافكای نویسنده است كه تمام عمرش را در تنهایی گذراند و ازدواج نكرد... رابطه میان گئورگ و دوستش از راه نوشتن نامه است و از سوی دیگر می بینیم كه دوست گئورگ در تنگدستی به سر می‌برد و «شغل نامعلومی دارد كه اشاره به همان نویسندگی كافكاست كه تا پیش از نوشتن این داستان در حالت ركود بوده» و سرانجام می‌بینیم كه در آخر داستان دوست گئورگ به نوشته‌ای چاپ نشده تشبیه می‌شود كه زرد و كهنه شده و باید دور انداخته شود. پس دوست گئورگ را می‌توان مظهر ادبیات پنداشت چرا كه دودلی در انتخاب ازدواج با دختر یا ادامه رابطه با دوستش را دچار بحران عاطفی می‌كند... پس داستان «داوری» كشمكش میان دو جنبه از شخصیت كافكاست؛ یعنی آن كافكایی كه می‌خواهد ازدواج كند و تشكیل خانواده بدهد (گئورگ) با آن كافكایی كه مخالف با ازدواج است (دوستش در روسیه) در كشمكش است. (شناختی از كافكا، صص 98 و 99)

كافكا در نامه‌ای به فلیسه به تاریخ 10 ژوئن 1913 در مورد داستان «داوری» و تحلیل شخصیت‌های آن می‌گوید:
«داوری» قابل توضیح نیست، شاید روزی قسمت‌هایی از خاطراتم را كه به این مربوط می‌شود به تو نشان بدهم...«دوست» را نمی‌شود یك آدم حقیقی به حساب آورد، شاید او چیزی است كه گئورگ و پدر به صورت مشترك دارند. داستان ممكن است سفری باشد در اطراف پدر و پسر، و شكل متغیر «دوست» احتمالاً تغییری نمایان در ارتباط پدر و پسر باشد. ولی از این هم مطمئن نیستم. (نامه، ص 395)
در اینجا دو نكته شایان توجه است: نخست، تأثیر زندگی فردی هنرمند در اثر هنری اوست. زندگی هر هنرمند، مثل هر انسان دیگر، قهراً می‌تواند بر آثار او تأثیرگذار باشد. خود كافكا نیز منكر آن نیست و «قسمت‌هایی از خاطرات» خود را گواهی بر این تأثیرات می‌داند. نكته‌ی دوم آن است كه بسیاری از آثار هنری را نمی‌توان به شكلی قطعی تفسیر كرد. عدم قطعیت، ذاتیِ این گونه آثار است. حتی خود نویسنده، به رغم شواهد و قرائن موجود آن در زندگی عینی، از تفسیر یكسویه‌ی اثر خود عاجز است. به همین اعتبار، هیچ اطمینان و یقینی در كار نیست. وقتی خود نویسنده، در عین اشاره به شواهد درون متن، از قطعیت تفسیر خود مطمئن نیست، چگونه می‌توان از اثر او تفسیری نهایی ارائه كرد؟
دیگر نكته‌ی مهم در توجه انتقادی به این اثر، همنشینی رئالیستی و سوررئالیستی عوامل ساختاری آن است. این بدان معناست كه بنیاد این داستان فراواقعی بر مصادیق كاملاً عینی و به ویژه زندگی خود كافكا استوار است. كافكا در نامه‌ای به فلیسه، كه در تحلیل حاضر نیز به آن استناد شد، صراحتاً به این مصادیق اشاره می‌كند: او گئورگ بنده‌مان و فریدای داستانی را به ترتیب بازتابی از خود و نامزدش فلیسه تلقی می‌كند. از این نیز فراتر می‌رود و می‌گوید: «تشابهات دیگری هم وجود دارد كه همه‌ی آن‌ها را ... بعدها كشف كردم.» كافكا درباره‌ی «داوری» گفته است كه این داستان: «تا حدودی خشن و بی‌معنی است و اگر حقایقی درونی را تشریح نمی‌كرد (حقایقی كه هرگز نمی‌تواند كلاً تثبیت شده باشد، و باید هر بار توسط خواننده یا شنونده‌ای تأیید یا تكذیب شود) به هیچ درد نمی‌خورد.» (نامه به فلیسه، ص148)
دو نقل قول اخیر حاوی دو نكته‌ی مهم و كارساز در نقد آثار ادبی است: نخست اینكه خود كافكا در مقام نویسنده، ضمن تصریح بر زیرساخت رئالیستی اثر، بر تأویل‌پذیری آن تأكید می‌كند و ارزش واقعی آن را در تكذیبِ پایان‌ناپذیر تفاسیر از سوی خوانندگان متعدد می‌داند. دوم اینكه تأثیر زندگی و محیط نویسنده بر آثار او گاه چنان ناخودآگاه و پوشیده است كه خود او نیز بعدها آنها را «كشف» می كند. پیداست كه خوانندگان این قبیل آثار نیز خالقان معنایند. در واقع، در فرآیند قرائت آثار نویسندگانی چون كافكا، معانی متعددی رمزگشایی، تأیید و تفسیر شده و متعاقباً تكذیب می‌شوند. این نوع آثار، همان متونی‌اند كه رولاند بارت از آن‌ها با عنوان متون نوشتنی (writerly texts) یاد می‌كند. (1)

پی‌نوشت‌ها:

1.J. A. Cuddon, A Dictionary of Literary Terms and Literary Theory,pp.769-70
ایضاً رجوع كنید به: بابك احمدی، ساختار و تأویل متن، ج1، صص 210-261.

منبع مقاله :
حاجی‌محمدی، بهروز، (1393)، شخصیت‌های اصلی در آثار كافكا، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا