مهمترین چالش‌های پیش روی توسعه اکوتوریسم در ایران

چالش‌های پیش‌روی اکوتوریسم را می‌توان به دو دسته چالش‌های زیست محیطی و چالش‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم کرد. از مهم‌ترین عواملی که روی هر دو دسته تأثیرات عمیقی دارند، برنامه‌ریزی صحیح و فرهنگ‌سازی همه‌جانبه است. فرهنگ سفر جمعی در قالب تور، با بهره‌گیری از تخصص شرکت‌های مجری هنوز در ایران نهادینه نشده است؛ امری که ‌خود یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی است. مردم کشورهای توسعه‌یافته به سفرهای جمعی
سه‌شنبه، 25 تير 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهمترین چالش‌های پیش روی توسعه اکوتوریسم در ایران
مهمترین چالش‌های پیش روی توسعه اکوتوریسم در ایران
مهمترین چالش‌های پیش روی توسعه اکوتوریسم در ایران

چالش‌های پیش‌روی اکوتوریسم را می‌توان به دو دسته چالش‌های زیست محیطی و چالش‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم کرد. از مهم‌ترین عواملی که روی هر دو دسته تأثیرات عمیقی دارند، برنامه‌ریزی صحیح و فرهنگ‌سازی همه‌جانبه است. فرهنگ سفر جمعی در قالب تور، با بهره‌گیری از تخصص شرکت‌های مجری هنوز در ایران نهادینه نشده است؛ امری که ‌خود یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی است. مردم کشورهای توسعه‌یافته به سفرهای جمعی سازمان‌یافته و استاندارد بها می‌دهند و برای سفرهای کوتاه‌مدت آخر هفته و سفرهای درازمدت فصلی یا سالیانه خود از شش ماه یا حتی یک سال قبل برنامه‌ریزی می‌کنند و حتی پس‌انداز مخصوص سفر دارند؛ زیرا می‌دانند سفر در کنار لذت‌بخش بودنش، ارزش‌ها و ابعاد جدیدی به شخصیت آن‌ها اضافه می‌کند و از این رو حاضرند هزینه‌هایش را هم بپردازند.
گردشگران بسیاری به‌تدریج از سفرهای صرفاً تاریخی در مسیرهای تکراری، فاصله گرفته و به طبیعت‌گردی در مسیرها و مناطق بکر و تازه، روی آورده است. تجربه دنیاهای تازه و شگفت‌انگیز، آشنایی و حتی همزیستی کوتاه‌مدت با مردم و فرهنگ‌های گوناگون، انرژی گرفتن از طبیعت و غوطه‌ور شدن در دنیای ژرف آن، از نیازهای جدی انسان امروز است و هم از این روست که طبیعت‌گردی با همه جلوه‌هایش حرکتی نو در جهان است. اما سفر در ایران با این که در فرهنگ و ادبیات مردم ریشه‌ای قدیمی دارد، هنوز در مرحله سفرهای تاریخی باقی‌مانده و در آن نیز به لحاظ بهره‌مندی از تخصص و استانداردهای لازم، نوپا است و بدیهی است تا طبیعت‌گردی جدی و تخصصی فاصله‌ای قابل توجه دارد. فرهنگ‌سازی می‌تواند به تسریع روند مثبت تحولات سفر کمک کند؛ کاری که می‌بایستی نه فقط در سطح رسانه‌ها برای عموم، بلکه در سطح کتاب‌های درسی ابتدایی و قبل از آن، انجام شود.
از مهمترین مزایای سفر جمعی در قالب تور، استفاده از تخصص و اطلاعات شرکت برگزار کننده، جلوگیری از اتلاف وقت، امنیت بیشتر، سرعت بالاتر و حتی هزینه کمتر است. به همه اینها باید بهره‌مندی از فضای ارتباط جمعی دوستانه، آشنا شدن با انسان‌های هم‌فکر و هم‌سلیقه و همچنین یادگیری و تاثیرپذیری نسل‌ها از یکدیگر را اضافه کرد. در ایران چنین جا افتاده که گویی هزینه سفر با تور، بالاتر از سفر شخصی است؛ در حالی که اگر نیک بنگریم جمع هزینه‌هایی که ما در سفرهای شخصی‌مان بابت نداشتن اطلاعات و تخصص، اتلاف وقت، بهره‌مندی ناقص از سفر و دیدنی‌های آن، خستگی و بالارفتن ضریب خطر در رانندگی یا خطرات ناشی از حضور ناآگاهانه در طبیعت و ... می‌دهیم، خیلی بیشتر از هزینه‌ای است که برای یک تور استاندارد و تخصصی پرداخت می‌کنیم. ضمن آن که بها ندادن به استاندارد سفر همیشه و لزوماً ناشی از مشکل مالی نیست؛ بسیار دیده‌ایم صاحبان ماشین‌های مدل بالایی که در کنار خیابان چادر زده‌اند. به طور کلی این نگاه در کشور ما وجود دارد که باید برای همه چیز هزینه کرد، الا سفر. سفر به هر صورت، باید ارزان تمام شود. اما این دیدگاه فقط در مورد سفرهای داخلی ملاحظه می شود؛ در حالی که مردم برای سفر خارجی، خیلی راحت هزینه می‌کنند. از دلایل تفاوت یاد شده، این است که مردم ما به دیدنی‌ها و ارزش‌های طبیعت اطراف و جامعه خودشان بهای کافی نمی‌دهند و یا در واقع آنها را نمی‌شناسند. با یک مقایسه ساده بین تور پنج روزه بیابان لوت و کلوت‌های ما و تور نیم روزه صحرای دوبی، موضوع روشن‌تر می‌شود. در سفر بیابان لوت و کلوت‌ها، شما از یکی از جاذبه‌های منحصر به فرد بیابان‌های دنیا بازدید می‌کنید و در طول پنج روز از تمامی خدمات تخصصی شامل راهنمایی، اقامت، حمل‌ونقل، پذیرایی کامل در کلیه وعده‌های غذایی، برقراری امنیت در محیط‌های طبیعی و ... بهره‌مند می‌شوید و ضمن آن اطلاعات علمی کافی هم دریافت می‌کنید (گاهی حتی از اساتید فن برای توضیحات علمی در این سفرها دعوت شده است). هزینه چنین سفری در سال گذشته، برابر۱۷۵۰۰۰ تومان بود؛ در حالی که تور کمتر از یک روزه صحرای دوبی که در طول آن کار خاصی هم، بجز چرخاندن مردم با ماشین‌های فورویل بر روی تپه‌های ماسه‌ای و در نهایت بر پا کردن رقص و دستی در آخر شب نمی‌کنند، حدود ۱۰۰ هزار تومان قیمت دارد. تا زمانی که مردم ما ارزش جاذبه‌های کشور خود را نشناسند، موازنهٔ آمار جهانگردی در کشور ما منفی خواهد بود. بدیهی است تصحیح این دیدگاه‌ها ، نیاز به فرهنگ‌سازی عمیق و برنامه‌ریزی شده دارد.
چالش دیگر، آگاهی جوامع میزبان نسبت به ارزش جاذبه‌های طبیعی، فرهنگی و تاریخی خود است. آن‌ها باید به این جاذبه‌ها مانند یک دارایی نگاه کنند. در غیر این صورت، خودشان با دست خودشان آن‌ها را نابود می‌کنند؛ درخت‌های با ارزش را می‌برند، زباله می‌ریزند، چشمه و رودخانه را آلوده می‌کنند، گوزن‌هایشان را می‌کشند، گلزارها و مراتع را لگدمال می‌کنند، روی دیوار قلعه قدیمی شعار می‌نویسند و بالاخره خانه و باغچه‌هایشان را آباد نمی‌کنند و ... و همه این‌ها یعنی ضربه به منابع اکوتوریسم و توسعه پایدار. برگزاری کلاس‌های آموزشی، تشویق و دادن جایزه، جمع‌آوری اطلاعات بومی‌ها در قالب پروژه‌های تعریف شده، دادن تسهیلات به مردم جوامع میزبان برای تجهیز امکانات پذیرایی و اقامت و... از جمله راهکارهای زیبایی است برای نهادینه کردن تدریجی حفاظت از محیط‌زیست، منابع اکوتوریسم و ارزش‌های فرهنگی و تاریخی جوامع و در نهایت توسعه پایدار.
از سوی دیگر فرهنگ‌سازی بی‌رویه در زمینه معرفی جاذبه‌های طبیعی و رفتن به طبیعت، بدون تأکید بر استانداردهای توریسم مسئولانه، روش صحیح حضور در طبیعت با استفاده از تخصص و اطلاعات شرکت‌های مجاز و متخصص در طبیعت‌گردی، خود موجب آلودگی‌های زیست محیطی، ضربه به منابع اکوتوریسم و حتی خطر آفرینی برای توریست‌ها می‌شود.
از مهم‌ترین چالش‌ها نداشتن برنامه‌ریزی کلان، فقدان طرح جامع اکوتوریستی در سطح کشور و نداشتن تبلیغات اصولی است. مسیر‌های اکوتوریستی در ایران، با این همه وسعت و تنوع، هنوز شناسایی و تدوین نشده‌اند و به دلیل این ناشناختگی، آن ها را تبلیغ هم نمی‌توان کرد. در نتیجه یا تبلیغ نداریم یا اگر هم داشته باشیم، سازمان یافته و هدفمند نیست و معمولاً منجر به هجوم بی‌رویه مردم به این مناطق می شود. نمونه بارز این امر بلایی است که بر سر تنگه واشی آمده است. برای مثال حتی در مورد تنگه واشی که با هجوم جمعیت و تخریب روز افزون رو بروست، چنانچه مردم منطقه آموزش ببینند، در صورت سپردن مدیریت اکوتوریسم منطقه به دست آن‌ها و سهیم کردنشان در منافع حاصل از آن، خود روش‌های جدید و منطقی حفاظت از محیط زیست و جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی منطقه را طراحی و پیاده خواهند کرد و مانع آسیب به منطقه خواهند شد.
در اثر عدم شناسایی مناطق اکوتوریستی و بها ندادن به آنها، زیرساخت‌های لازم در این مناطق نیز ایجاد نمی‌شود. در حال حاضر بجز در بعضی مسیرهای معروف مانند دماوند و علم کوه و ... ، در بسیاری از مسیرها نقشه و تابلوی راهنما، بروشور، پست امدادرسانی، سیستم هوایی نجات (نیاز مبرمی که هنوز فکری برای آن نشده است)، سرویس‌های بهداشتی، امکان باز گرداندن زباله، وسایل‌نقلیه برای حمل افراد یا چهارپایان برای حمل‌ونقل بار، امکان اقامت (کمپ، پناهگاه، چادر)، امکان پذیرایی و تهیه غذای گرم و سالم، راهنمای متخصص و ... وجود ندارد. در نتیجه بار فراهم کردن تمامی این امکانات، از مبدأ تا مقصد، با صرف وقت، انرژی و هزینه‌های سنگین‌تر بر دوش شرکت مجری تور طبیعت است و این در حالی است که برخی مردم فکر می‌کنند چون به هتل نمی‌روند، برای مثال باید تور طبیعت گردی بیابان لوت را ارزان تر از تور شهرگردی اصفهان یا شیراز بخرند.
چالش مهم دیگر، فعالیت دفترها و گروه‌های غیرمجاز یا مجاز غیرمتخصص در زمینه طبیعت‌گردی است. در درجه اول متولیان دولتی جهان‌گردی و محیط‌زیست نمی‌توانند نظارتی بر کار این‌گونه دفترها داشته باشند. آنها معمولاً توریسم مسئولانه را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار نمی‌دهند و از آنجا که نمی‌خواهند هزینه کنند، جوامع محلی را به کار نمی‌گیرند و درواقع هیچ درآمدی به منطقه تزریق نمی‌کنند؛ درنتیجه مردم بومی هم تشویق نمی‌شوند که منابع خود را حفظ کنند. بنابراین آنها نه‌تنها به توسعه پایدار کمکی نمی‌کنند، بلکه به آن ضربه هم می‌زنند. از سوی دیگر به دلیل عدم ارائه خدمات تخصصی و رعایت نکردن استانداردها، موجبات نارضایتی توریست‌ها را فراهم کرده و گاه حتی امنیت آن‌ها را به خطر می اندازند. افزون بر این، آن‌ها از هر مسیری و به هر طریقی وارد طبیعت می‌شوند؛ هیچ آموزش و اطلاعاتی به مسافران خود در زمینه حفاظت از محیط زیست و ارزش جاذبه‌های طبیعی نمی‌دهند و در نهایت همه این‌ها موجب آلودگی و ضربه به محیط‌زیست، منابع اکوتوریسم و اساساً فرهنگ سفر جمعی می‌شود.
در درجه دوم دفترهای غیرمجاز به‌دلیل آن که اولاً هزینه‌های سربار مانند اجاره بهای دفتر مجاز با سند اداری یا تجاری، مطابق با ضوابط سازمان جهان‌گردی، بیمه، مالیات، هزینه پرسنلی، و ... ندارند و ثانیاً هزینه خدمات تخصصی مانند سفرهای تحقیقاتی، تهیه اطلاعات، چاپ بروشور، راهنمای متخصص، خدمات محلی، قاطر امداد و تمامی لوازم آسایش مسافران را پرداخت نمی‌کنند، می‌توانند تورهای به ظاهر هم نام با تورهای استاندارد را با قیمت پایین‌تر بفروشند. گروه‌های غیرمجاز گاه تا بدانجا پیش می روند که تور خود را، بدون آنکه واقعاً به مسیر و جاذبه‌های آن آشنا باشند، همزمان با شرکت متخصص اعلام می‌کنند. و برای جبران نقص ‌ناشی از عدم اطلاعات خود، در محل اجرای تور، گروه خود را به دنبال راهنمای شرکت متخصص روانه می‌کنند. جالب این جاست پولی که آن‌ها از مردم بابت تور غیرمجاز خود دریافت می‌کنند، اگر چه به ظاهر پایین‌تر از هزینه تورهای استاندارد است، اما چون خدمات لازم را ارائه نمی‌دهند و تنها درصد پایینی از آن را هزینه می‌کنند یا تقریباً هزینه نمی‌کنند؛ در مجموع، سود این‌گونه تورها بالاتر از سود تورهای استاندارد است. مردم هم فکر می‌کنند پول کمتری پرداخت کرده‌اند؛ غافل از آن که برابر با هزینه‌ای که داده‌اند، خدمات لازم را دریافت نکرده اند. این فعالیت‌های موازی، موجب هرج‌ومرج و ضربه به شرکت‌های مجاز و متخصص و تور استاندارد طبیعت‌گردی با قیمت واقعی است. در شرایطی که شرکت‌های متخصص باید بتوانند امکانات مالی خود را برای توسعه کار خود و شناسایی هرچه وسیع‌تر جاذبه‌های طبیعت ایران و تدوین مستندات آن به‌کار گیرند، ناگزیر می‌شوند با صرف هزینه و انرژی بیشتری به جبران خسارت‌های مالی و فرهنگی فعالیت این گونه دفترها بپردازند.
از دیگر چالش‌ها، باید به کافی نبودن تعداد راهنماهای متخصص طبیعت‌گردی نسبت به تقاضای موجود این گونه تورها و وسعت و تنوع جاذبه‌های طبیعی ایران اشاره کرد. از سوی دیگر معدود اکوتور لیدرهای آموزش دیده نیز، اگر چه از نظر تئوریک اطلاعات قابل قبولی دارند؛ از نظر عملی، برای حضور در طبیعت، آمادگی بدنی، مصمم بودن، قاطعیت لازم و هدایت خود و گروه، توانایی و کارآیی کافی را ندارند. راهکار این است که تعداد موسسات آموزشی استاندارد افزایش یابد، کلاس‌ها در سطح وسیع‌تری برگزار شود و سرفصل‌های درسی جدید و آموزش‌های عملی حرفه‌ای‌تر به دروس و آموزش‌های قبلی اضافه شود و نیز اعطای گواهینامه راهنما مستلزم امتحانات سخت‌تر و جدی‌تری باشد. همچنین آموزش رسمی راهنمایان محلی در مناطق اکوتوریستی، یکی دیگر از راه کارهای موثر است.
برخی مصوبه‌ها و تدوین و اجرای قوانین و مقررات دست و پاگیر، بدون توجه به ساختارهای خاص اکوتوریسم، از جمله چالش‌های مورد بحث است؛ مانند قرار گرفتن تشکیلات اداری جهانگردی و بالطبع اکوتوریسم در زیر مجموعه میراث فرهنگی و محدودیت استفاده از بنزین. شرکت‌های طبیعت گردی برای مطالعات میدانی، شناسایی و طراحی مسیرهای بکر و جدید، نیاز به سفرهای تحقیقاتی دارند که باتوجه به محدودیت بنزین امکان پذیر نیست. نظربه محدودیت پمپ‌های گاز، گازسوز شدن وسایل‌نقلیه این شرکت‌ها نیز کمکی نمی‌کند.
اجاره دادن منابع طبیعی و واقع ثروت ملی، مثل مراتع، جنگل‌ها و حریم سواحل و صدور مجوز ساخت مجموعه‌های به اصطلاح تفریحی و اقامتی در این مناطق، معمولاًبه دلیل عدم نظارت قوی از سوی سازمان‌های ذیربط و عدم رعایت استانداردهای اکوتوریستی، زیست محیطی و ویژگی‌های ساخت‌وساز بومی، بسیار مخرب و از مهمترین چالش‌ها است که ضربه آن‌ها مستقیماً به منابع اکوتوریستی وارد می شود. نمونه‌های بارز این وضعیت در جنگل ها و مراتع ماسال و سواحل خزر مشاهده می‌شود.
همچنین اجرای طرح‌های غیرمسئولانه مانند ساخت اکوموزه روستایی گیلان در جنگل‌های سراوان، از این قبیل است که اگرچه بسیار جذاب و دیدنی است، ولی به لحاظ مکان‌یابی هم منجر به تخریب محیط زیست شده و هم به دلیل آن که در محیط‌های زنده روستایی ایجاد نشده است، جوامع بومی را درگیر و فعال نمی‌کند و در نتیجه کارآیی لازم را ندارد.
نقص در ناوگان حمل‌ونقل، سیستم‌های تهویه، صوتی و تصویری اتوبوس‌ها، رانندگان غیرحرفه‌ای و آموزش ندیده و مشکلات تهیه بلیت قطار و هواپیما برای تور و ... از دیگر چالش‌ها است.
توجه و نگاه ارگان‌های دولتی درگیر در این مقوله را چگونه ارزیابی می‌نمائید؟
تشکیل کمیته ملی طبیعت‌گردی و اختصاص بخشی از تشکیلات اداری سازمان جهان‌گردی به طبیعت‌گردی و برگزاری سمینارهای مرتبط که اخیراً شاهد آن هستیم، قابل تقدیر است؛ اما با این همه نسبت به تقاضای موجود و وسعت و تنوع جاذبه‌های طبیعی کشور، از کارایی و کفایت لازم برخوردار نیست. زمانی می‌توان نگاه ارگان‌های دولتی به این موضوع را قابل اتکا دانست که به تهیه طرح جامع اکوتوریسم کشور، با استفاده از تجربه کشورهای موفق در این زمینه و با تکیه بر قابلیت‌ها و ظرفیت‌های اکوتوریستی خاص و بومی کشور، همت گمارند. در حالی که ما هنوز حتی یک سایت قوی اطلاع رسانی در زمینه اکوتوریسم کشور نداریم.
نکته مهم دیگر آن است که در واحدهای نظارت سازمان، معیارهای دقیقی برای نظارت بر کار دفاتر وجود ندارد و اخیراً به دلیل تب طبیعت‌گردی و موجی که در جامعه راه افتاده است، افزون بر گروه‌ها و دفترهای غیرمجاز، تعداد دفترهای مجازی که در بردن گوی طبیعت‌گردی از یکدیگر سبقت می‌گیرند و به گونه‌ای غیرتخصصی و خطرآفرین تورهای طبیعت اجرا می‌کنند، زیاد شده است. اخیراً حتی برخی شرکت‌های مهندسی سازنده ویلا در شمال هم یک پسوند طبیعت‌گردی به فعالیت‌هایشان اضافه کرده‌اند و برای آن بیش از کار ساخت‌وساز خود تبلیغ می‌کنند. افزون بر اینها، نهادهای دیگری نیز در زمینه طبیعت‌گردی به فعالیت‌های موازی با شرکت‌های مجاز و متخصص مشغول هستند، که هم نوع فعالیت و مجوزشان نامشخص و هم متولی آنها نامعلوم است. یکی از این نهادها، NGO ها هستند. معلوم نیست که بالاخره صادرکننده مجوز NGO ها، وزارت کشور است یا بخشی از تشکیلات سازمان جهان‌گردی؟ ای‌بسا NGOهای صاحب مجوزی که در اساسنامه‌های خود انواع فعالیت‌های بی ارتباط با یکدیگر را نوشته‌اند؛ اما تنها کاری که می‌کنند تورگردانی طبیعت است؛ آن هم با امکانات رایگانی مانند دفتر و بودجه‌های دولتی و گاه بین‌المللی نهادهای دیگری مانند فرهنگ‌سراها و مهم‌تر از همه باشگاه طبیعت‌گردی دولتی مستقر در خود سازمان هم از این قبیل هستند که سخن درباره آن‌ها را باید به جایی دیگر موکول کرد. به نظر شما آیا همه این ها موجب ضربه به اکوتوریسم کشور نمی‌شود؟ در این میان تکلیف دفترهای مجاز و متخصص چه خواهد بود؟
ضروری است نوع مجوز شرکت‌های طبیعت‌گردی از مجوز تورگردانان عام فرهنگی و شهرگردی متمایز شود. دفترهای متخصص طبیعت‌گردی باید پس از ارزیابی نحوه فعالیت، کادر فنی و ظرفیت‌هایشان، شناسایی شده و سپس مجوز خاص آن‌ها صادر شود. همچنین سازمان جهان‌گردی می‌بایستی تکلیف خود را با تمامی نهادها و دستگاه‌هایی که به صورت موازی با دفترهای مجاز و ضابطه‌مند به کار تورگردانی، اعم از تورهای طبیعت یا فرهنگی، می‌پردازند روشن کند.
بخش خصوصی برای ترتیب دادن تورهای تخصصی گردشگری در کشور هم‌اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟
متأسفانه به دلیل اینکه هیچ چارچوب مشخص و مدونی برای فعالیت‌های تخصصی طبیعت‌گردی در بخش خصوصی وجود ندارد، از دفترهای فعال در طبیعت‌گردی معیار و استانداردهای لازم درخواست نمی شود؛ در نتیجه اجرای تورهای تخصصی استاندارد، با نگاه توریسم مسئولانه و خدمات قابل قبول، به امان خدا رها شده است و تنها و تنها به وجدان، طرز تفکر و نگاه مدیران بخش خصوصی بستگی پیدا کرده است تا شاید بتوانند در حد امکان و تا جایی که به حیطه فعالیت آنها مربوط می‌شود، تورهای موردنظر را به گونه‌ای تخصصی برگزار کنند. اگرچه از دست چنین مدیرانی هم، در جایی که چگونگی اجرای تور به زیرساخت ها و عرصه‌های کلان‌تر، مربوط به دولت، بستگی پیدا می‌کند، کاری ساخته نیست. دیگر آن که نگاه بازاری، سودجویانه و غیرمسئولانه برخی فعالان بخش خصوصی و اجرای تورهای سطح پایین و به اصطلاح شاد شاد که فقط و فقط با جک و دست و رقص و .... به پایان می‌رسد، از یک سو باعث پایین آمدن سطح سلیقه مخاطب یا مسافران می‌شود و از سوی دیگر وجهه سفر با تور را خراب می‌کند. اما با این همه، با یک دیدگاه امیدوارانه می‌توان گفت کار اصولی و تخصصی، اگرچه توسط تعداد کمی از دست اندرکاران بخش خصوصی انجام شود، آرام آرام، سطح توقع و سلیقه مردم را بالا برده و بقیه نیز مجبور می‌شوند کار خود را به استانداردها نزدیک کنند و این روندی است که هم اکنون شاهد آن هستیم.
شرکت کلوت هم‌اکنون از چه توان و تخصصی برای تورهای تخصصی برخوردار است و چه برنامه‌ای برای فصل پاییز تدارک دیده است؟
کلوت بنیان گزار طبیعت‌گردی تخصصی در کشور به شمار می‌رود. با پشتوانه مطالعاتی و کادر اجرایی و پرسنل ورزیده، از ظرفیت قابل توجهی برای برگزاری تورهای تخصصی طبیعت‌گردی برخوردار هستیم. کلوت هم اکنون در بیش از ۹۰ نقطه و روستای نزدیک به تهران سفرهای طبیعت‌گردی یک روزه و در بیش از ۱۰۰ مسیر طبیعت‌گردی در جای جای ایران، سفرهای طبیعت‌گردی چند روزه برگزار می‌کند. این سفرها برای دیدار و آشنایی با جلوه‌های ناب و گوناگون طبیعت ایران و برخی نقاط جهان، از کوه‌های بلند تا جنگل‌های انبوه و باستانی‌، بیابان‌های وسیع، آبشارها، تالاب‌ها، جزیره‌ها و ساحل‌های زیبا، حیات وحش و مناطق حفاظت شده، روستاهای شگفت‌انگیز و زیبایی‌های فرهنگی و تاریخی مردم این نواحی در نقاط بکر و دست نخورده، ترتیب داده می‌شوند. زیبایی‌هایی که گاه در دنیا منحصر به فرد هستند؛ مانند کلوت‌های بیابان لوت. سفرهای کلوت بر سه دسته‌اند: طبیعت‌گردی، فرهنگی و یا ترکیبی از هردو. سفرهای نوع دوم و سوم برای همگان و همه گروه‌های سنی قابل استفاده است. بسیاری از سفرهای مورد بحث با فعالیت ورزشی مانند راه‌پیمایی، کوه‌پیمایی یا دوچرخه‌سواری و اسب‌سواری همراه هستند؛ در حالی که بعضی از آن‌ها نیز فقط برای دیدار از آثار تاریخی و فرهنگی مناطق بکر یا دیدار از آداب و رسوم و جشن‌های آیینی خاص یک منطقه مانند مراسم پیر شالیار، زندگی عشایر یا روستاهای شگفت‌انگیز صورت می‌پذیرد. در بسیاری این دیدارها، در طول سفر امکان زندگی و آشنایی نزدیک با نحوه زندگی و فرهنگ مردم جوامع میزبان و عناصرآن مانند لباس، موسیقی، هنر و صنایع‌دستی آن‌ها وجود دارد که خود بر لذت و ارزش این‌گونه سفرها می‌افزاید.
کلوت با تکیه بر مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی گروه تحقیق خود، در هر فصلی حداقل ۲ برنامه سفر جدید طراحی می‌کند و بدین ترتیب از یک سو بر توان و دامنه فعالیت‌هایش می‌افزاید و از سوی دیگر به نیاز همراهان قدیمی برای دیدار از مناطق جدید، پاسخ می‌دهد؛ هرچند سفر به طبیعت، برخلاف دیدار از یک اثر تاریخی، همواره از قابلیت تکرار برخوردار است؛ زیرا طبیعت در هر فصل و در هر زمان، رنگ و بوی خاص خود را دارد.
در تقویم سفرهای پاییزی کلوت، سفر به مناطق جنگلی برای دیدار از طوفان رنگ‌ها در پاییز مانند جنگل ابر، لارنه، جهان‌نما، شصت کلاته، باران کوه، قلعه مارون، آبشار لاتون، جنگل و آب گرم گیلده و ... تدارک دیده شده است. همچنین سفرهای کویری مانند سفر به کویرهای مصر، یزد، ساغند، طبس، قصر بهرام و مرنجاب و سفرهای دامنه گردی در روستاها و کوه‌پیمایی در کوهستان مانند سفر به روستاهای آرمیده در دامنه‌های بینالود، از جمله سفرهای فصل پاییز کلوت هستند. سفر به کلیمانجارو و دشت سرنگتی و سافاری‌های دیدار از حیات وحش آفریقا، راه‌پیمایی‌های جالب و شورانگیز در نپال، کوه‌پیمایی تا کمپ اصلی اورست، دیدار از شگفتی‌های هند و نوستالژی سمرقند و بخارا و... از جمله سفرهای برون مرزی کلوت در شش ماه آینده هستند.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط