محرم اسرار
نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
پس از جنگ حنين (كه در سال هشتم هجرت واقع شد) مسلمانان به فرمان پيامبر (ص) براي سركوبي شورشيان طائف ، به سوي آنها رفتند، سرانجام آنها داخل قلعه محكم طائف شدند، و بيش از ده روز در درون قلعه بودند. پس از محاصره قلعه طائف توسط مسلمين ، پيامبر (ص) به علي (ع) فرمان داد تا با جمعي به سوي سپاه خثعم كه در آنجا بودند برود و با آنها نبرد كند و بتهائي را كه در دسترس او قرار مي گيرد بشكند. حضرت علي (ع) به سوي سپاه رفت ، شخصي بنام شهاب در صبحگاه از دشمن به ميدان تاخت ، و مبارز طلبيد، علي (ع) قهرمانانه به او حمله كرد و او را كشت ، و سپاه دشمن را پراكنده نمود و شكست داد، و بتهاي آنها را فرو ريخت ، سپس به حضور پيامبر (ص) آمد و گزارش كار را داد و با هم مدتي خصوصي صحبت كردند. جابر مي گويد: عمر بن خطاب (از روي اعتراض) به رسول اكرم (ص) گفت : آيا با علي (ع) رازگوئي مي كني نه با ما؟!. پيامبر (ص) در پاسخ عمر فرمود: ما انا انتجيته ولكن الله انتجاه : من با او راز نمي گويم بلكه خداوند با او راز مي گويد يعني اين ويژگي را خدا به علي (ع) داده است .
منبع:داستان دوستان
منبع:داستان دوستان