نگاهی به گردشگری بومی در ایران
نويسنده: قاسم جانی
بومی کردن گردشگری یا آنچه از آن به عنوان گردشگری بومی یاد می شود، عبارت است از تطابق گردشگری با محیط زیست و محیط فرهنگی هر مکان. در این رهیافت نگرشی دوسویه از جریان گردشگری وجود دارد؛ از یک سو گردشگری بومی شامل عمل و عکس العمل گردشگران است و از دیگر سو، اندازه و وسعت و دامنه عملکردی گردشگری را نشان می دهد. در زمینه عمل و عکس العمل گردشگران پیوسته مفهومی از تطبیق رفتاری وجود دارد که در چارچوب کنش پذیری بین میزبان و گردشگر رخ می دهد. رسانه های تصویری با توجه به اعتمادی که مردم بیش از منابع اطلاعاتی دیگر به آنها دارند، نقش مهمی را در زمینه توسعه گردشگری بومی ایفا می کنند. رسانه ها با نمایش دادن تصاویر طبیعی، در تصمیم گیری گردشگران برای مسافرت و انتخاب محل مسافرت تاثیر دارند. عرصه وسیعی که این رسانه ها به سوی کثرت و تنوع چشم اندازها یا مناظر بازی می کنند، تحکیم هویت فردگرایانه و تغییر علایق و انتخاب ها را در تجربه گردشگری معاصر سبب شده است.
این امر به پیدایش گونه تازه ای از گردشگران انجامیده که نقطه مقابل گردشگری انبوه قرار دارد و آن، مسافرت های انفرادی و خانوادگی بوده که در حال افزایش است. به طور معمول اینگونه گردشگران به وظیفه خود مثل نیازها و حساسیت های جامعه میزبان آگاه بوده و به آن احترام می گذارند. در این قالب برنامه ریزان گردشگری در مقاصد، با توجه به گرایش بازار و تطبیق کنش پذیری میزبان- گردشگر در جلب گونه های خاصی از گردشگران تلاش می کنند و می کوشند به طوری که طرفه جریان گردشگری بومی را فراهم آورند. در این صورت توسعه گردشگری بومی با قابلیت بالاتری انجام می شود. در این مورد شناخت کنش ها و تلاش برای برطرف کردن مشکلات کنش گری میان میزبان- گردشگر بهتر صورت می گیرد. همچنین روند مستمر گردشگری در شکل دهی به خواسته ها و نیازها در این زمینه تسهیل می شود. از این رو می توان از طریق پردازش های رسانه ای به اهداف بومی سازی گردشگری و پیشبرد آن به سوی پایداری اقدام کرد. وسعت گردشگری بومی نیز یکی از دیگر عوامل موثر در کار است.
ممکن است دولتی بخواهد بخش کوچکی از کشور یا موضوعات کمی از مسائل فرهنگی را تبدیل به موضوعات گردشگری کند یا ممکن است درهای کشور را برای گردشگران به همه مکان ها و برای گونه های گردشگری باز کند. بومی کردن گردشگری با این دو سیاست کاملاً متفاوت است.
نباید نوع عملکرد گردشگری سبب عدم توازن بین مکان ها در یک منطقه شود. بنابراین در تدوین و اتخاذ طرح ها و سیاست های بومی سازی گردشگری بر منطقه بندی کردن گردشگری به منظور تصمیم گیری درخصوص سیاست های توسعه تاکید می شود.
امروزه گردشگری با توجه به دامنه تقاضا و نیازهای فضاهای جغرافیایی رو به توسعه بوده و از اهمیت و جاذبه خاص برخوردار است. در سه دهه اخیر که اقتصاد سنتی تعدادی از کشورها به رکود سختی دچار شده ،گردشگری بومی به کمک اقتصاد آنها شتافته و این امر خود دوام و ادامه حیات آن جوامع را به درآمد دیگری وابسته کرده است.
بنابراین دولت ها می کوشند سرمایه گذاران جریان گردشگری را در مکان های مختلف برقرار کنند و تحت تاثیر این گرایش ها در بعضی از کشورها گردشگری حتی به عنوان جانشینی منحصر به فرد برای اقتصاد، از تشویق و حمایت فراوان دولت برخوردار شده است. در واقع گردشگری نه تنها به اقتصاد محلی کمک کرده بلکه بهبود وضعیت جوامع محلی را سبب شده است.
بر این مبنا منطقه بندی گردشگری برای ایجاد توازن در پذیرش گردشگر و بومی سازی آن برای تطبیق روابط محیط و انسان اهمیت دو چندان یافته است. از این رو با توجه به گستره گردشگری و طیف وسیع تغییرات آن در بین مناطق مختلف لازم است که در یک فرآیند برنامه ریزی و طرح جامع ملی گردشگری، زمینه توسعه گردشگری در سطوح منطقه ای مهیا شود. بنابراین منطقه بندی گردشگری می تواند به عنوان محدوده ای مطمئن برای توسعه مشخص شده، با حمایت از سوی دولت در چارچوب منافع منطقه ای و در وحدت با برنامه توسعه ملی، زیرساخت های مناسبی را برای توسعه و بومی سازی گردشگری فراهم آورد.
در عمل گردشگری باید در آمایش سرزمین نقش تعادل بخشی ایفا کند. باید عدالت اجتماعی در توزیع درآمدها و تعادل منطقه ای و توزیع زیرساخت ها رعایت شود وگرنه تضادهای منطقه ای مشکلات اجتماعی را به وجود خواهد آورد و کشورهایی که سیاست رعایت عدالت اجتماعی را دنبال می کنند، می دانند که بدون رعایت عدالت اجتماعی در توزیع سرمایه گذاری درآمدها موفق نخواهند بود. برنامه ریزی منطقه ای توسعه گردشگری باید در چارچوب سیاست های توسعه گردشگری در سطح ملی قرار گیرد. با برنامه ریزی منطقه ای گردشگری دسترسی به زیرساخت ها و روساخت ها برای همه مناطق متعادل می شود. بر این مبنا گردشگری می تواند با گرایش به توسعه پایدار زمینه ساز توسعه منطقه ای و شکل گیری گردشگری بومی شود.
بر این اساس می توان گردشگری بومی را به کار بردن راهبردهای توسعه پایدار در راستای شناخت نیازهای هر منطقه و افزایش آگاهی همراه با سودمندی برای جوامع در مقیاسی منطقه ای و در نهایت دستیابی به گردشگری پایدار تعریف کرد. از این نظر گردشگری بومی در برگیرنده معرفی و حمایت از فرهنگ منطقه، معرفی روش های اشتغال زا و درآمدساز به مردم آن منطقه، شناخت بهتر نیازها و خواسته ها در هر دو بعد میزبان و گردشگر، تشویق مردم منطقه به احیای آداب و رسوم محلی و صنایع دستی است.
در یک برنامه ریزی صحیح، گردشگری بومی موجب رشد و توسعه منطقه توسط مردم محلی و استفاده آنها از امکانات رفاهی در سطح بالا می شود.
این امر به پیدایش گونه تازه ای از گردشگران انجامیده که نقطه مقابل گردشگری انبوه قرار دارد و آن، مسافرت های انفرادی و خانوادگی بوده که در حال افزایش است. به طور معمول اینگونه گردشگران به وظیفه خود مثل نیازها و حساسیت های جامعه میزبان آگاه بوده و به آن احترام می گذارند. در این قالب برنامه ریزان گردشگری در مقاصد، با توجه به گرایش بازار و تطبیق کنش پذیری میزبان- گردشگر در جلب گونه های خاصی از گردشگران تلاش می کنند و می کوشند به طوری که طرفه جریان گردشگری بومی را فراهم آورند. در این صورت توسعه گردشگری بومی با قابلیت بالاتری انجام می شود. در این مورد شناخت کنش ها و تلاش برای برطرف کردن مشکلات کنش گری میان میزبان- گردشگر بهتر صورت می گیرد. همچنین روند مستمر گردشگری در شکل دهی به خواسته ها و نیازها در این زمینه تسهیل می شود. از این رو می توان از طریق پردازش های رسانه ای به اهداف بومی سازی گردشگری و پیشبرد آن به سوی پایداری اقدام کرد. وسعت گردشگری بومی نیز یکی از دیگر عوامل موثر در کار است.
ممکن است دولتی بخواهد بخش کوچکی از کشور یا موضوعات کمی از مسائل فرهنگی را تبدیل به موضوعات گردشگری کند یا ممکن است درهای کشور را برای گردشگران به همه مکان ها و برای گونه های گردشگری باز کند. بومی کردن گردشگری با این دو سیاست کاملاً متفاوت است.
نباید نوع عملکرد گردشگری سبب عدم توازن بین مکان ها در یک منطقه شود. بنابراین در تدوین و اتخاذ طرح ها و سیاست های بومی سازی گردشگری بر منطقه بندی کردن گردشگری به منظور تصمیم گیری درخصوص سیاست های توسعه تاکید می شود.
امروزه گردشگری با توجه به دامنه تقاضا و نیازهای فضاهای جغرافیایی رو به توسعه بوده و از اهمیت و جاذبه خاص برخوردار است. در سه دهه اخیر که اقتصاد سنتی تعدادی از کشورها به رکود سختی دچار شده ،گردشگری بومی به کمک اقتصاد آنها شتافته و این امر خود دوام و ادامه حیات آن جوامع را به درآمد دیگری وابسته کرده است.
بنابراین دولت ها می کوشند سرمایه گذاران جریان گردشگری را در مکان های مختلف برقرار کنند و تحت تاثیر این گرایش ها در بعضی از کشورها گردشگری حتی به عنوان جانشینی منحصر به فرد برای اقتصاد، از تشویق و حمایت فراوان دولت برخوردار شده است. در واقع گردشگری نه تنها به اقتصاد محلی کمک کرده بلکه بهبود وضعیت جوامع محلی را سبب شده است.
بر این مبنا منطقه بندی گردشگری برای ایجاد توازن در پذیرش گردشگر و بومی سازی آن برای تطبیق روابط محیط و انسان اهمیت دو چندان یافته است. از این رو با توجه به گستره گردشگری و طیف وسیع تغییرات آن در بین مناطق مختلف لازم است که در یک فرآیند برنامه ریزی و طرح جامع ملی گردشگری، زمینه توسعه گردشگری در سطوح منطقه ای مهیا شود. بنابراین منطقه بندی گردشگری می تواند به عنوان محدوده ای مطمئن برای توسعه مشخص شده، با حمایت از سوی دولت در چارچوب منافع منطقه ای و در وحدت با برنامه توسعه ملی، زیرساخت های مناسبی را برای توسعه و بومی سازی گردشگری فراهم آورد.
در عمل گردشگری باید در آمایش سرزمین نقش تعادل بخشی ایفا کند. باید عدالت اجتماعی در توزیع درآمدها و تعادل منطقه ای و توزیع زیرساخت ها رعایت شود وگرنه تضادهای منطقه ای مشکلات اجتماعی را به وجود خواهد آورد و کشورهایی که سیاست رعایت عدالت اجتماعی را دنبال می کنند، می دانند که بدون رعایت عدالت اجتماعی در توزیع سرمایه گذاری درآمدها موفق نخواهند بود. برنامه ریزی منطقه ای توسعه گردشگری باید در چارچوب سیاست های توسعه گردشگری در سطح ملی قرار گیرد. با برنامه ریزی منطقه ای گردشگری دسترسی به زیرساخت ها و روساخت ها برای همه مناطق متعادل می شود. بر این مبنا گردشگری می تواند با گرایش به توسعه پایدار زمینه ساز توسعه منطقه ای و شکل گیری گردشگری بومی شود.
بر این اساس می توان گردشگری بومی را به کار بردن راهبردهای توسعه پایدار در راستای شناخت نیازهای هر منطقه و افزایش آگاهی همراه با سودمندی برای جوامع در مقیاسی منطقه ای و در نهایت دستیابی به گردشگری پایدار تعریف کرد. از این نظر گردشگری بومی در برگیرنده معرفی و حمایت از فرهنگ منطقه، معرفی روش های اشتغال زا و درآمدساز به مردم آن منطقه، شناخت بهتر نیازها و خواسته ها در هر دو بعد میزبان و گردشگر، تشویق مردم منطقه به احیای آداب و رسوم محلی و صنایع دستی است.
در یک برنامه ریزی صحیح، گردشگری بومی موجب رشد و توسعه منطقه توسط مردم محلی و استفاده آنها از امکانات رفاهی در سطح بالا می شود.