و دارای صحن مشترک و باشکوهی است که بزرگترین ومهم ترین زیارتگاه شهر شیراز است. تاریخ دقیق وروشنی از چگونگی کشف قبر این بزرگواران وهمچنین کیفیت ساختمان بقعه های آنها در دست نیست. (1)
آنچه مسلم است، حضرت سید میراحمد بن موسی (علیهما السلام) حدود سال 203 هجری قمری (سال وفات حضرت امام رضا (علیه السلام)) همراه با تعداد زیادی از برادران و برادرزادگان ودوستان، راهی خراسان شده و در فارس با سپاه فرماندار مأمون عباسی درگیر شده وهمراه با برادرشان شهید شده اند.
وقف نامه ای دردست است که می تواند گوشه ای از تاریخ ساختمان بقعه ی حضرت سید میرمحمد بن موسی الکاظم (علیهما السلام) را روشن سازد.
این وقف نامه که درسال 725 هجری قمری تنظیم و نوشته شده هنگام تعمیر خانه ای درکنارمسجد جامع عتیق شیراز درمیان یک جعبه همراه با مدارک دیگری پیدا شده است.(2)
از آنجا که واقف از خاندان دستغیب است وهمچنین مقداری از درآمد موقوفات وقف بر اولاد ذکور وی بوده، وقف نامه به مرحوم سید محمد رضا دستغیب. متوفای 1369 هجری قمری وبزرگ خاندان دستغیب درآن ایام. داده می شود.
نسخه اصل این وقف نامه. به ابعاد 208ضربدر31 سانتیمتر. اکنون نزد حجت السلام حاج سید بدرالدین دستغیب، نوه ی مرحوم سید محمد رضا دستغیب است. همچنین رونوشتی پر غلط از آن دراداره ی اوقاف شیراز موجود است.
وقف نامه دودسته سجلات دارد:
1. اسنادی که در زمان تنظیم ونوشتن وقف نامه ثبت شده است.2. اسنادی که هنگام پیداشدن وقف نامه نوشته شده است.میرزا ابوالحسن حسینی دست غیب (متولد 1262 قمری) که خود وپدرش متولی بقعه ی مبارکه ی سید میرمحمد (علیه السلام) بوده اند، درمقدمه ی کتاب درسفرنامه ی عتبات (3)
به وقف هایی که از سوی اجدادش براین بقعه مبارکه واقع شده اشاره کرده. که به احتمال قوی یکی از آنها همین وقف نامه ای است که پیش روی خوانندگان گرامی است. ومی گوید:
آباء واجداد گرام این حقیر واسطه ی خیرات جاریات بر سر مزار کثیر الانوار سید میر محمد (علیه السلام) بنای بقعه ی رفیعه ی عالی نموده واملاک خود را وقف بر آنها نموده که از پنجاه ملک متجاوز است و... (4)
ازاجداد حقیر برآنجا وقف فرموده یکی میرزاعنایت الله یکی شاه منصور یکی میرزا هدایت الله که مدرسه ی دارالهدایه عقب سر بقعه ازبناهای آن است معروف به مدرسه حکیم ویدأ به ید تولیت آنها با آباء واجداد حقیر بوده تا به حقیررسیده، آنچه از اجداد خود می دانم این است:
احمد بن مهدی بن عبدالحسین بن اسماعیل بن ابوالحسین بن جعفر بن محمد زمان بن هدایت الله. واسناد و وقف نامجات هنوز دردست حقیر باقی است.
وجمیع این املاک را به تدریج ایام غاصبین خدانشناس به ملکیت متصرف گردیده تا آنکه والد حقیر که روحش درعلیین با جدش احمد مرسل خاتم النبیین محشور باد.
پاره ای از آنها را پس از زحمات زیاد درعرض سی سال واثبات وقفیت هریک ومخارج گزاف و پاره ای از آنها را به مصالحه ی ثانویه و وجه نقد دادن تصرف کرده وتتمه در دست اهل ظلم و ستم باقی مانده و پاره ای ازآنها را هم حقیر به زحمت زیاد به تصرف وقف درآورده...
متن وقف نامه
بسم الله الرحمن الرحیمسید امیرمحمد بن موسی الکاظم علیهما من الصلوات أشرفها وأنهاها.
هوالواقف اللنیات ومفیض الخیرات تعالی شأن العزیر.
یا واقف السرائر بالفضل والکمال یا عالم ضمائر بلمجد والجمال.
سلطان بی زوال جهاندار بی شریک
حی خطا پذیر خداوند ذوالجلال
بی حمد برکمال تو بنیاد کار سست
بی شکر بر نوال تو در دین صد اختلال
لعنایة امرمنه لدیه و کل شیء یعود الیه، وله الحمد وهوالملک القدیم، من افتتح کتابه الکریم.(5)
ببسم الله الرحمن الرحیم، الذی وفق الا خیار من عباد بالاقامة علی موقف الخیرات واید الابرار من رغبة بالا تیان علی وظائف الطاعات واشاعه المبرات، وشفی مذنب العباد عن سقم امراض الخطایا والمعاصی بدواء قبول التوبة عن الزلات والخطیئات، فهو یقبل التوبة عن عباده ویأخذ الصدقات.
والصلاة و السلام علی من بعثه للهدایة من عین عنایته الی کافة الامم والبریات أعنی طبیب أسقام العثرات، و أحدق الانبیاء واصدق الرسل لهدایة الخلق علی طریق النجاة، وآله وعترته الشفعاء للمذنبین فی العرصات، سیما أخیه وأحبه و وصیه وخلیفته من بعده امیرالمؤمنین و منجی الهالکین فی الورطات، صلاة وسلامأ یدومان بدوام الارضین والسموات.
حمد نامحدود وثناء غیرمعدود حکیمی را جله شأنه لایق که از دارالشفاء لطف ومرحمتش به بیماران این زاویه ضلالت بی نوا، شربت عرفان هدایت آماده ومصفا، وسپاس بی حد وقیاس طبیبی را عم برهانه درخور که از شفاخانه ی غیب به دستیاری مسیح عنایتش به نفس روح پرور روح اثر واحیی الموتی (6)
مرده دلان بادیه ی غوایت را حیات اهتداء وهدایت موجود ومهیا، علیمی که ساکنان محافل ملکوت وحاضران مجلس جبروت را که دم از مدعای نحن نسبح بحمدک ونقدس لک (7) می زنند طبق سبق لا علم لنا الا ما علمتنا (8)و
پیش نهاد وتدریس مدارس مکمن ایجاد را به فعل کل، که منشاء سعادات است تفویض داد وابواب حقایق اسامی موجودات ودقایق ذرات کائنات به حکم وعلم آدم الا سماء کلها (9) .
به دل پاک وباطن صفاناک ابوالبشرخلیفة الله فی عرضه البسط الا غبر بگشاد ولاجرم منشورتعظیم وتکریم ولقد کرمنا (10)عنوان صحیفه ی کارنامه ی بنی آدم آمد.
و تاج وهاج وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا نصب تارک مبارک وقامت با استقامت ایشان شد تا چون نوبت خلعت به وجود پر وجود در صدف وجود وصدف بحر کرم وجود حضرت خاتم النبیاء. علیه وآله من الصلوات افضلها ومن التحیات أکملها. رسند، کتب کمال او را به دیباچه وما ارسلناک الا رحمة للعالمین(11)
مقدمه لولاک کما خلقت الا فلاک (12) موشح ساخت وذات مبارک و وجود متبرکش را با وجود امیت ولا تخطه بیمینک (13) به شرف رتبت و یعلمکم الکتاب والحکمة (14) بنواخت.
وبعد برمرآت ضمیر واقفان مواقف فضل وکمال، وعارفان حقائق و معارف دانش وبینش وحال، ومسند نشینان محافل عزت واقبال، صورت این معنی ظاهر وهویدا ومعنی این صورت مبین و جلوه نماست که نشئه ی فانیه ی دنیویه محل مخاطر وآفات ومنزل کوادر و مخافات است، .
شراب راحتش مستبیع خمار ملال و بهارعیش و فراغتش پژمردگی وکلال، معجون وادویه ی حاصل روزگار غدار بی اعتبار با جزای کدورت آمیخته وصورت این ترکیب مجتمع ازارکان متضاده درقالب انفکاک وتفرقه برریخته عذبش کسراب بقیعة یحسبه الظلمآن ماء نشوری (15)
ممزوج وملوس از اختلاط اخلاط فاسده به تخلی مختلط، چندان سعادتمندی که ندای بشارت انتمای یا ایها الذین آمنوا انفقوا مما رزقناکم من قبل أن یأتی أحدکم الموت (16)
قرین لبیک سمعا وطاعة اصغا واجابت و به مقتضای کریمه ی مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة (17) درمزرعه و باغ آمال وامانی خود، اشجار واثمار رحمت بی منتهی یزدانی غرس نموده.
بنابراین مقدمات میمنت آیات و مؤدای حدیث صحیح سید السادات. علیه وآله افضل الصلوات. که " ما (18) لک من مالک الا ما أکلت فأفنیت، أو لبست فأبلیت، أو تصدقت فأبقیت؛" (19)
توفیقات ربانی وتأییدات سبحانی که از مبادی احوال پیوسته قرین امانی وآمال بندگان عالی حضرت متعالی منزلت رفیع مرتبت قدسی فطرت قدوسی صحبت، سیادت ونجابت و (20)
نقابت منقبت، و افادت و افاضت و عنایت و هدایت موهبت، حکمت و حذاقت و مناعت زینت، مهبط فیوضات صمدانی و مظهر عنایات یزدانی، موفق به توفیقات ابدی و مؤید به تأییدات سرمدی، مؤسس مبانی خیرات و مشید قواعد مبرات،
حاوی فنون و فضایل و کمالات، جامع شؤون استعدادات، مقرب اعظم سلاطین، معتمد افخم خواقین، نقاوه اجلت السادات العظام الکرام، سلاله النجباء بین الانام، میرزا عنایت الله الحسنی الحسینی دست غیب، ابقاه الله سبحانه و تعالی، توفیق رفیق حال و مال گشت تا به دیده تحقیق و نظر تدقیق مشاهده و ملاحظه فرموده که دولت و اقبال جهانی بر شرف و عرصه ی انتقال است، مگر آنچه وسیله ی تقرب سازند و به حضرت مهیمن علی الا طلاق کما قال عز و علا ما عندکم ینفد و ما عندالله باق (21)
و مقرر است که افضل صدقات که به مرور ایام و شهور و به کرور سنی اعوام و دهور بر صفائح اوراق لیل و نهار باقی و برقرار ماند، بنا نهادن بقاع خیرات و وقف کردن رقبات است بر بقاع خیرات و تعیین مصارف محصولات آن بر ابواب میراب، و شهرت اخبار و کثرت آثار در فضیلت اوقات از قاف است تا قاف.
لهذا حضرت سیادت و نقابت پناه معظم الیه از اطیب اموال و مکاسب خود، در عرصه ی زمین معینه ی معلومه، که مزار فیض آثار کثیرالانوار امامزاده ولایت پناه و مخدوم زاده ی حقایق و معارف آگاه ثمرة شجرة الامامة و شجرة ثمرة الشهامة، نجم برج هدایت و در درج ولایت، الذی عجز عن وصف کماله الناظم، علیه و آبائه المعصومین الصلاه والسلام و التحیة من الله الملک الدائم، که از امهات بقاع الخیر دارالملک شیراز است.
و موقع آن محله از محلات مالاکت که متصل به مسجد عتیق شیراز و از غایت اشتهار آن مزار فیض آثار کثیرالانوار چون قبله اقبال مقبلان از ذکر حدود و شرح اوصاف و نعوت مستغنی است، .
که قبل از این آبا و اجداد عالی حضرت معظم الیه در پناه مزار فیض آثار کثیرالانوار علیه التحیه و السلام ساکن بودند و عالی حضرت معظم الیه توفیق این سعادت و فیض ابدی یافت که بقعه ی رفیعه بر روی مزار فیض آثار کثیرالانوار بنا کند.
دو باب خانه ی معینه ی معلومه ی متصله ی بقعه ی رفیعه که می بود از مالکین و متصرفین. که به ارث به ایشان انتقال یافته بود. عالی حضرت معظم الیه از مالکین و متصرفین بالطوع و الرغبه و به تصدیق ارباب خبره، دو باب خانه ی معینه ی معلومه ی مشهوره را مبایعه ی صریحه ی صحیحه شرعیه نمود، ملک تلق شرعی معظم الیه گردید و مزید بر بقعه ی رفیعه نمود.
و بر روی مزار فیض آثار کثیرالانوار علیه التحیه و السلام بقعه ی رفیعه که مشتمل بر شش تاق و رواق و قهوه خانه و چراغ خانه و فراش خانه و چهار باب فوقانی و درب و دربگاه در نهایت استحکام بنا نهاد.
و تاق روی ضریح مقدس را با رواق وصل به آن را مسجد گردانید و وقف بر کافه ی اهل ایمان واسلام ساخت که در آنجا به عبادت قیام نمایند.
و تاق قبله ی ضریح مقدس را[بر]مجلس حفاظ و ذاکران جناب سیدالشهدا علیه السلام وقف نمودند، که در آنجا تلاوت کلام الله و تعزیه داری جناب ابا عبدالله علیه التحیه والثناء نمایند و ثواب آن را به روح ائمه ی معصومین علیهم السلام و امامزاده ی واجب التعظیم والتکریم نمایند، و واقف را یاد و شاد نمایند.
و شرط دیگر آنکه بقیه ی تاق ها و فضای رواق ها[ی]بقعه ی رفیعه با فضای جنبین که از قبله و(22)
شمال و صباح بوده باشد، وقف بر مدفن کافه ی ایمان و اسلام نمود، که به اذن متولی شرعی در آنجا دفن نماید.و چهار باب اتاق فوقانی را از برای طلاب علوم دینیه و متولی شرعی معین، که در آنجا سکنی نماید.
لهذا حضرت سیادت و نجابت و نقابت پناه معظم الیه، همت عالی همت را بر افاضه ی صدقات جاریه و اشاعه ی مثوبات مستمره مصروف داشته، رقبات تملکه ی متصرفه ی خود را، که به وجود شرعیه و اسالیب معتبره در قید تملک و حوزه ی تصرف شرعی خود در آورده بود .
و سنی اعوام عدیده به ملکیت شرعی متصرف ملی حضرت معظم الیه بود جاریة فی تحت ید تصرف خود بلا منازعة منازعی و مخاصمة مخاصمی وقف شرعی و حبس ملی نمود، خالصا لو جه الله تعالی و طلبا لمرضاته و هربا من الیم عقابه یوم لا ینفع مال ولا بنون الا من أتی بقلب سلیم و مسجد و مزار فیض آثار کثیرالانوار علیه التحیة و الثناء و بقعه ی مز بورتین نمود.
و اما آنچه واقع است در بلده ی دارالعلم شیراز، موازی ده باب حوانیت متعدده ی متصله به یکدیگر وصل به طرف جنوبی بقعه ی منوره می باشد، که تمامی و همگی و جملگی حوانیت مزبور حال دایر و آباد و معمور و بالفعل مسکون است.
و اما آنچه واقع است در حومه ی شیراز جنت طراز، تمامی و همگی و جملگی شش دانگ مزرعه ی مشهوره به سخطویه متصله به دایکان و برناباد و رحمت آباد و محدود به حدود اربعه، که غنی از ذکر و اوصاف است،
به انضمام یک رشته قنات مختصه و شرب مرتبه ی بر آن حسب الاستمرار بدون وضع استثناء شیئی از آن، و تمامی و جملگی یکصد و هفتاد و شش سهم از اصل دویست و شانزده سهم سهام کل مزرعه ی معینه ی معلومه ی مشهوره به استوران سفلی واقعات در قری الا سافل حومه شیراز با مجاری شرب مرتبه بر هر یک از قنوات منسوبه به آنها.
و اما آنچه واقع است در بلوک کوارمن اعمال فارس، تمامی و همگی و جملگی موازی چهل و سه سهم از جمله پنجاه و یک سهم سهام از کل شش دانگه مزرعه ی مرسومه به شکنج وصل به مزارعات کدو و خرمایی وصل به رود خانه ی کفر و پیر که لغایة الشهرة و نهایة المعرفة می باشد، مع شرب تابعه ی مرتبه بر آن از چشمه ی برم پیر حسب الاستمرار بدون وضع شیئی از آن.
و اما آنچه واقع است در بلوک را مجرد من اعمال فارس، تمامی و جملگی موازی یک صد و بیست و پنج سهم از کل یکصد و چهل و یک سهم از سهام کل شش دانگه مزرعه ی مشهوره ی برزگران وصل و به زرروان مع شرب مرتبه ی بر آن حسب الاستمرار بدون استثناء شیئی از آن.
و اما آنچه واقع است در بلوک براج من اعمال فارس تمامی و جملگی نصف شائع کامل از کل شش دانگه مزرعه ی مشهوره به سهم الدینی با مجاری شرب مرتبه بر آن از چشمه ی قدمگاه.
و اما آنچه واقع است در بلوک فسا من اعمال فارس، تمامی و همگی شش دانگه مزرعه ی موسومه ی مشهوره به جلیان واقعه در نوبندگان فسا مع شرب تابعه ی مرتبه بر آن حسب الاستمرار، بدون وضع استثناء شیئی از آن.
که کلا مزارعات مزبور و مفصله ی فوق، مشتمله بر آلات و ادوات و مصالح الا ملاک و گاو و گاوبند و مؤون زراعت و خوید موجوده شتوی، کلا طراّ معمور و آباد، .
دارای رعیت و مسکون می باشد، منظم و منسق است و در هیچ شی ء آن را استثناءات، اعم از ده و رعیت و اموری که متعلق به زراعت نسق قراء مزبور است، خللی واقع نیست، ابتیاعی و موروثی و متصرفی (23)
واقف خیر مواقف معظم الیه با جمیع لواحق و توابع صحیحه ی صریحه ی شرعیه ی ملیه و کافه ی ضمایم و عامه ی جرائم و ملحقات و مضافات و منضمات سمی أو لم یسم،
ذکر أو لم یذکر لغایة الشهرة و نهایة المعرفة است وقفا نافذا مؤبدا شرعیا و حبسا دائما ملّیا صحیحا، لا یباع و لا یرهن و لا یملک و لا یورث ولا یمهر،[الی]أن یرث الله الارض و من علیها و هو خیر الوارثین.
و واقف خیر المواقف معظم الیه. کما قررها الشارع الصادع. صیغه ی املاکات موقوفات مزبوره را جاری و واقع ساخت و املاکات و مزارعات و حوانیت مزبورتین موقوفتین را از ید تملک خود اخراج و از اله حقیت و ملکیت نمود و در ثانی به عنوان تولیت تصرف نمود وقف مزبور و به قبض و اقباض و سایر مسمات مقرون گردیده تمامیت و لزوم شرعی پذیرفت.
و اما بیان شرائط و اموری که واقف خیر مواقف تصریح به آن نموده و در متن توضیح شده و عمل بر آن لازم و متحتم است:
اولا: آنکه تولیت املاکات و رقابت و حوانیت و موقوفات و بقعه ی رفیعه را اولا به نفس نفیس خود مادام حیا باقیا و بعده به اسن اصلح ارشد اولاد ذکور خود ما تعاقبوا و تناسلوا نسلا بعد نسل و عقبا عقیب،
و ما انقرض اولاد ذکور نسلا بعد نسل به اولاد ارشد ذکور اناث مفوض ساخت، و بر تقدیر فقدان ایشان به اصلح و اعلم و اتقای اهل بلد که بوده باشد، و در کل طبقات تولیت تقدم بطن اعلا بر افسل مشروط است.
و ثانیا: آنکه هر ساله آنچه از املاکات و رقبات و موقوفات مزبور مداخل و منافع به هم رسد، چه از حاصل شتوی و چه محصولات صیفی و چه از سایر موقوفات به عمل آید، بعد از وضع اخراجات از قبیل مؤون زراعت و مصالح الا ملاک او غیر ذلک مما لزم اخراج کرده وآنچه موجب کثرت و ازیاد ریع حاصل و رقبات مزبوره گردد و بقیه را به موازی پنجاه سهم سهام منسهم و منقسم می گردد.
از آن جمله، به جهت تعمیرا ت بقعه ی رفیعه ی چهارده سهم اخراجات شود.و از بابت تعزیه ی جناب سیدالشهدا ء علیه السلام هفت سهم در ایام تعزیه اخراجات سفره به مصرف امورات متعلقه به تعزیه ی جناب اباعبدالله الحسین علیه السلام مصروف دارند.
و عالی حضرت معظم الیه از بابت حق التولیه خود دوازده سهم تصرف نماید.و چهارده سهم از بابت حق الارتزاق در وجه سایر وراث واقف. ذکورا. منقسم سازند.
وسه سهم دیگر از بقیه ی پنجاه سهم را به انضمام دو سهم از تعمیرات که کلا پنج سهم شود در وجه ناظر و قراء و ذاکر و فراش و چراغچی و کفشدار و مؤذن و سقا بقدر شأنهم و مراتبهم، قسمتی متولی معین نموده برسانند.
و اشخاص خدام باید متعدد باشد در شغل و منصب مزبور واحد باشند و باید خدام همگی ایشان به زیور صلاح و سداد و دیانت آراسته و صاحب تقوی و امانت باشند و از اشرار بلد نبوده باشند.
و اختیار عزل و نصب خدام و رتق و فتق امورات و مهمات کلیا و جزئیا با عالی حضرت متولی است و احدی از آحاد ناس را سوای متولی در هر طبقه دخل و تصرف در امورات بقعه ی رفیعه ننمایند،
و اگر العیاذ بالله احدی بدون اذن متولی دخل و تصرف در امورات رقبات و املاکات و حوا نیت و موقو فات و خدمات بقعه ی رفیعه علیه التحیه و الثناء نماید، ضالّ و مضلّ و کافر و معلون است.(24)
و از جمله شرائط وقف آن است که:متولی در هر طبقه اعیان موقوفه ی مزبور ی فوق را به اجاره ی حکام جور و سلاطین و جمعی که انتزاع از ید ایشان معسر بوده باشد ندهند.
و مدت اجاره از سه سال زیاده ننماید.و تا مدت اجاره ی اول منقضی نشود، مورد اجاره ی ثانیه نسازند.و از جمله شرائط دیگر آن است که:
در هیچ زمان از ازمنه، علمای اهل اسلام و فقهای ذوی الاحترام، که اعلمیت و افضلّیت دارند و حکام شرع و عرف و غیر هم و مباشرین شرعیه و عرفیه، حساب از متولی نخواهند و دخل و تصرف در بقعه رفیعه و املاکات و حوانیت مذکوره و موقوفات معینه ننمایند و ناظر بر او نگمارند.
و در همه ی اوقات حمایت و امداد متولی هر طبقه نمایند که متولی معظم الیه از عهده ی موقوفات موقوف علیه بر آید.
و متولی هر طبقه از قرار شروط وقف نامچه عمل نمایند. و هر یک از قراء و ذاکر و فراش و چراغچی و کفشدار و سقا و مؤذن، که در خدمات بقعه ی رفیعه کوتاهی و سهل انگاری و مخالفت رأی متولی هر طبقه نمایند،
اخراج ایشان بر متولی هر طبقه لازم و واجب است. و حیث تمت و لزمت هذه الورقة الوقف علی الوجه المشروح فی هذه المجلة، فلا محلّ لا حد مؤمن بالله و الیوم الآخر أن یغیّرها، و لا یبدّ ل منها شیئاً، فمن غیّرها فعلیه لعنة الله و الملائکة والناس أجمعین، لا یقبل الله تعالی منه صرفاً و لا عدلاً، و جری ذلک فی الخمیس یوم الرابع عشر من شهر ذی قعدة الحرام سنة خامس و العشرون و سبعمائة من الهجرة النبویّة المقدّسة.
مهر دایره ای: عنایت الله الحسینی الحسنی دست غیب سجلات
نوع 1
1. بسم الله الرحمن الرحیم، قد صدر الوقف المؤبّد الشرعی من عالی حضرت السید السند الا ید السعود الجلیل النبیل الواقف دامت متعالیة و قربت بالعزّ و ایّامه و لیالیه علی النهج المبین فی هذه الورقة مقراًّ بجمیع ما تعتبر فی صحّته و لزومه، تمامیته، العبد المعترف بذنوبه.مهر: العبد محمد صادق بن محمد جعفر الرضوی
2. قد صدر الاعتراف من عالی حضرت السید السند الجلیل المؤید بالهدایات الربانی ادام الله تعالی عزه و معالیه بما نسب لحضرته فی هذه الصحیفة الصحیحة الشرعیة علی قانون الشریعة المقدّسة، کتبه الفقیر.
مهر: العبد محمد باقربن محمد تقی الحسینی.
3. و بعد، فقد سمعت الاقرار و الاعتراف من عالی حضرت السید السند الجلیل النبیل ذی القدر الرفیع و الجاه المنیع الهاوی بفنون فضائل الدنیویة، الحائز لصنوف الذخائر الاخرویّة، دامت ایّام توفیقاته و بسطت أزمنة برکاته و سعاداته بما نسب الی حضرته الشریفة فی هذه الصحیفة الصحیحة علی قانون الشرع المستطاب و منهاج السداد و الصواب.
مهر: العبد عمادالدین الحسنی الحسینی ابن أبوالحسن دست غیب
4. اعتراف السید الواقف زید توفیقه بما نسب الیه فی هذه الصحیفة المبارکة بتمامه بمشهد منی و کتب العبد الفقیر
مهر: محمد ابن عبدالرضا الطباطبائی
5. قد تشرّفت بسماع الاعتراف من عالی حضرت سید السند الجلیل النبیل المستغینی اسمه الشریف عن الاطراء و التوصیف دام بین العلوم عزّه و توفیقاته و کثر فی البریّة برّه و برکاته بجمیع ما نسب الی جناب المستطاب فی هذه الصحیفة الصحیحة الشرعیّة و أنا الفقر نظام الدین.
مهر: نظام الدین...
6. قد أقرّ المخدوم الجلیل و الصاحب النبیل ادام الله تعالی ایام توفیقاته بما کتب و زبر فی بین الصحیفة لدی و انا العبد المذنب
مهر: الیس الله بکاف عبده، مجدالدین الحسنی الحسینی دست غیب
7. واقف عارف به اهوال روز مواقف، که به مؤدای الاسماء ینزل من السماء به عنایت ملقب و به آداب عنایت مؤدب، أنّه بجمیع قیود محرر متن اقرار و اعتراف نمود. حررّه العبد المذنب الی رحمة الله الصمد.
مهر: منصور الحسنی الدست غیب...
8. ممّن تشرّف بسماع الاقرار من السید الاوحد و القریر الامجد، الفائز بین قداح المجد و العلی بالقدح المعلّی، الحائز قصبات السبق بین أهل التقی و الهدی، الذی یباهی بالا نتساب الی جنابه العالی و المفاخر و المعانی، و یفتخر بالا نتماء الی حضرته الرفیعة المکارم و العوالی، زبدة الاعاظم و الاکابر، وارث المجد کابراً عن کابر، برمّة ما عزی الیه ادام الله توفیقه و تأییداته فی اجراء الخیرات المبرّات فی تلک المحلة الملیة العبد المسی ء الجانی الفانی.
مهر: الواثق بالملک المبین عبده محمد بن فیاض الدین
9. بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لواهب الدرایة و الشکر لصاحب العنایة و الصلاة علی سید الانبیاء و آله الطاهرین؛ و بعد، فقد اعترف و اقرّ عالی السیّد الجلیل الرفیع المنیع الواقف المواقف بیوم المواقف ادام الله تعالی توفیقاته جمیع ما زبر فی هذه الصحیفة الشرعیة لدی کتب العبد المذنب
مهر: العبد المذنب الفقیر عبدالنبی
10. بسم الله الرحمن الرحیم، تشرّفت بسماع الاعتراف من عالی حضرت الواقف المعارف بالمواقف السید الحسیب الموفق المؤید غرّه جبهه الشرف و السعاده افتخار النجباء و الساده قدوة الا عالی و المفاخر و المعالی بجمیع ما اسند الیه فی هذه الصحیفة الصحیحة الوثیقة الانیقة من المبدء الی المقطع و اشهدنی علی مد لو لاتها بأسرها عطر بسائم ریاض الفضل و المعالی بوجوده؛ و کتب العبد المذنب الفقیر الضعیف حسن الحسینی دست غیب.
مهر: لا اله الا الله الملک الحق المبین عبده صدرالدین الحسنی الحسینی دست غیب
11. قد سمعت الاقرار و الاعتراف من السید النجیب الجلیل ذی الشرف الرفیع و الحسیب المنیع الموفق بالتوفیقات الربانیّة و نیل السعادات و الهادیات الرحمانیة ادام الله تعالی عزه و معالیه بوقوع جمیع ما نسب الیه فی هذه الصحیفة الوثیقة وصحّتها من البدایه الی النهایة. کتبه اقّل عبادالله و احوجهم الی رحمته
مهر: لا اله الا الله الملک الحق المبین عبده زین العابدین بن محمد صادق
12. اعترف الواقف السید السند العارف الموفق المؤید المقرب الحضرت العلیة العالیة(25)
الخاقانیة خلّد الله تعالی ملکه و سلطانه و ایّد ظلال جلاله المفارق الانام الی یوم القیام بتمام ما رقم و زبر و أنا العبد الاثم
مهر: شاه جلال الدین الحسینی
13. به اقرار عالیحضرت السید الواقف الموفق المؤید زادالله تعالی تأییده برّمه ما عزی و نسب الی ذاته الشریف فی هذه الکتاب المستطاب من المبدء الی المنتهی، صرت شاهداً و انا الداعی لدوام الدولة القاهرة الباهرة.
مهر: عبده شاه کمال الدین حسینی
نوع 2
1. بسم الله الرحمن الرحیم، این نسخه ی وقف نامچه صحیح و معتبر است حررّ فی 23 شهر رجب سنه ی 1355 الاحقر محمد جعفر. مهر بیضی کوچک: محمد جعفر
2. بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله الواقف علی السرائر و العالم بما فی القلوب و الضمائر، معطر الخیرات و مفیض البرکات و منمی الصدقات، الفیّاض الجواد الکریم الواحد الحکیم القدیم، والصلاة علی واسطه الفیض و الهادی الی الحق و الصدق محمد المصطفی و آله مصابیح الدجی، و لعنه الله علی اعدائهم الی یوم القیامة الکبری، و بعد؛ قد وفقّت لمطالعه هذا الکتاب متناً و سجلاً، و أمعنت النظر فیه و تفکّر ت فی معانیه و تأملت فی عباراته و تدبرّت فی کلماته، فوجدته کتاباً قدیماً و حجه قویماً و شیئاً عجیباً قایلاً بلسان الحال، هذا کتاباً ینطق بالحق و یهدی بالرشد، تلوح آثار الصدق عن وجوه معانیه و تظهر أمارات الحق عن عباراته و مبانیه، فهو عندی فی غایة المتانة و حری بالعمل و العنایة، رحم الله واقفه العظیم الشأن و کاتبه و سجّله و العامل به و من أعان علی البرّ و التقوی بجاه محمد و آله، فی یوم الاثنین الرابع و العشرین من شهر صفر المظفر 1357 من الهجرة المبارکة، حررّه الا حقر جمال الدین الشریف المحلاتی.
3. بسمه تعالی، این وقف نامه در کمال اعتبار است. انوار 22 / 10 / 1315 شمسی
4. بسمه تعالی، این وقف نامه در نهایت اعتبار است. فی 18 شهر شوال 1378 بهاءالدین محلاتی
5. بسم الله الرحمن الرحیم، هذا الکتاب لا ریب فیه، و قد تشرّفت بزیارته و قراءته فی الیوم الحادی و العشرین من شهر شعبان 1384، الا حقر عبدالحسین بن محمد تقی دست غیب الحسینی.
پی نوشت :
1- درباره زندگانی حضرت سید میر احمد بن موسی الکاظم علیهما السلام و تاریخ بقعه ی ایشان کتاب های متفاوتی نوشته شده که آخرین آنها زندگی و قیام احمد بن موسی علیهما السلام نوشته ی آقای جلیل عرفان منش است. .
2- صفحه =43
3- نسخه اصل این سفرنامه به خط مؤلف در کتابخانه ی مدرسه ی علمیه ی امام عصر(عج) شیراز موجود است.
4- یک کلمه قابل خواندن نیست.
5- صفحه =44
6- آل عمران: 49.
7- البقره: 30.
8- البقره 32.
9- البقره: 31.
10- الاسرا: 70.
11- همان. .
12- بحارا لا نوار، ج 15، ص 28.
13- عنکبوت: 28.
14- البقره: 151.
15- النور: 39.
16- المنافقون: 10.
17- البقره: 261.
18- در بحارالانوار: " هل " به جای " ما ".
19- بحارالانوار: ج 73، ص 138.
20- صفحه =45
21- النحل: 96.
22- صفحه =46
23- صفحه =47
24- صفحه =48
25- صفحه =50
میراث جاویدان
نویسنده: محمد برکت