نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی

اسلام آخرین دین الهی و کامل‌ترین آن، که همه آن چه بشر برای تعالی و رشد خویش در طول زندگی بدان نیازمند است، در اختیارش می‌نهد. توحید به معنای یکتاپرستی، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبه‌های زندگی...
پنجشنبه، 25 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی
 نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی

 

نویسندگان:
صمد ایزدی (1)
وحیده عبداله‌پور علمداری (2)




 

چکیده

اسلام آخرین دین الهی و کامل‌ترین آن، که همه آن چه بشر برای تعالی و رشد خویش در طول زندگی بدان نیازمند است، در اختیارش می‌نهد. توحید به معنای یکتاپرستی، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر می‌گذارد. این اصل مهم اسلامی عاملی برای معنا بخشی به زندگی انسان است و نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. هدف این مطالعه بررسی جایگاه و نقش معنویت در سبک زندگی اسلامی می‌باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است، و جامعه آماری نیز شامل همه منابع مرتبط و در دسترس بوده است که برای جمع‌آوری داده‌ها مناسب تشخیص داده شد یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که سبک زندگی شامل همه رفتار‌ها، افکار، احساسات فرد و حرکت وی به سوی هدف زندگی است. در معنویت مورد تأیید اسلام، انگیزه، فکر، و عمل الهی است و لذا برای خدا و با انگیزه خدایی صورت می‌گیرد، از این رو حیات آفرین است. از دیدگاه اسلامی، هرگاه انسان با خدا اتصال و پیوند یابد، به جاودانگی دست می‌یابد. ایمان به خدا، موجبات کاهش بحران‌های روحی، آرامش قلوب، پیروزی بر مشکلات و تسلیم نشدن در برابر سختی‌ها و رنج‌ها را تأمین می‌کند. اتصال به نیروی لایزال الهی و تقویت ایمان به خدا، در سایه بندگی و عبودیت پروردگار موجبات تقویت نیروهای معنوی در انسان و در نتیجه معنایابی و جهت‌دهی درست به سبک زندگی را فراهم می‌آورد.

مقدمه

اسلام دینی است که به همه جنبه‌های زندگی بشری توجه نموده است و همه تأکید خود را بر سبک زندگی توحیدی متمرکز می‌کند و از همه دینداران می‌خواهد که مدار زندگی خود را بر توحید نهند و زندگی را فقط با معیارهای مادی، ارزیابی ننمایند. اسلام مکتبی است که علاوه بر جنبه‌های مادی انسان، بر جنبه‌های معنوی زندگی نیز تأکید نموده است. در دنیای امروز با وجود گسترش حیرت‌انگیز تکنولوژی و فناوری‌های نو و استفاده‌های مادی بشر از این ابزار‌ها و امکانات و افزایش رفاه مادی، آرمان‌های معنوی انسانی ارضاء نشده و گرایش به سوی معنویات، بیش از پیش احساس شده و پر رنگ گردیده است. در ادیان الهی و به خصوص در اسلام، تأکید اکیدی بر بعد معنوی انسان و پرداختن به ارزش‌های والای انسانی شده است و در کنار استفاده از امور مادی و زیبایی‌های دنیای مادی، توجه به آخرت‌گرایی مد نظر قرار گرفته است. تعادل در امر دنیا و آخرت و لزوم توجه به معنویات، از ضرورت‌های است که اسلام همواره بر آن تأکید می‌نماید. لذا، در این تحقیق در پی پاسخ دادن به سؤالات زیر هستیم:
- سبک زندگی اسلامی چگونه سبکی است؟
- مبانی و اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی چیست؟
- نقش و اهمیت معنویت در سبک زندگی اسلامی چگونه است؟

روش‌شناسی

در این مطالعه از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. شیوه اجرا به این ترتیب بوده است که محقق ابتدا به کمک داده‌های گردآوری شده به توصیف وضعیت مورد مطالعه می‌پردازد، داده‌ها و مدارک و شواهد به دست می‌آورد. آن‌ها را تحلیل و وارسی و در نهایت برای پاسخ به پرسش‌های تحقیق نتایج منطقی را کسب می‌نماید.

چارچوب نظری

اصطلاح سبک زندگی با محوریت نظریات و آرای جامعه شناسانی همچون ماکس وبر، گئورک زیمل و تورشتاین وبلن و... در سال‌های آغازین قرن بیستم مطرح گردید. از نظر وبر سبک زندگی، «ابزار مفهومی مهمی در مدل چند بعدی قشربندی اجتماعی است که چالشی با مدل تعیین اقتصادی مورد نظر مارکس بود.» (بنت، 98). «ا نظر وبر جامعه فقط از لحاظ اقتصاد قشربندی نمی‌شود بلکه از لحاظ منزلت، راه و رسم آشکار شدن منزلت در سبک‌های زندگی گروه‌های اجتماعی مختلف نیز قشربندی می‌شود. از نظر او، حوزه فرهنگی جامعه نه تنها محصول عوامل اقتصادی است بلکه محصول فرایندهایی است که طی آن کنشگران خود را به عنوان کسانی که به گروه‌های منزلتی خاصی تعلق دارند، متمایز می‌کنند.» (همان). وبر مفهوم سبک زندگی را در ذیل مقوله منزلت یا احترام به عنوان یکی از اضلاع سه ضلعی مشهور خود (ثروت - قدرت - منزلت) تعریف می‌کرد. در این تعریف عملاً سبک زندگی را مفهومی کم و بیش مترادف با فرهنگ می‌یافت.
به نظر آسابرگر در تعریف واژه سبک زندگی با واژه فراگیری روبرو هستیم که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس، تا سرگرمی و تفریح و ادبیات و موضوعات دیگر، همگی را شامل می‌شود، که همه این‌ها مفاهیمی هم‌چون مد و سبک را تداعی می‌کند. در واقع از نظر برگر سبک زندگی، مد یا حالت زندگی فرد می‌باشد. (آسابرگر، 141).
«سبک زندگی روش الگومند مصرف، درک و ارزش‌گذاری محصولات فرهنگ مادی است که استقرار معیارهای هویتی را در چارچوب زمان و مکان ممکن می‌سازد. سبک زندگی اساساً متوجه معانی نمادین محصولات است یعنی آنچه در ورای هویت آشکار این محصولات نهفته است، این رویکرد راهی است که به درک مدرن بودن سبک‌های زندگی و تقابل آن‌ها با شکل‌بندی‌های پیشین می‌انجامد و این معانی اموری توافقی است که پیوسته در حال از نو ابداع شدن هستند.» (گیدنز، 120). هر سبک زندگی، «مستلزم مجموعه‌ای از عادت‌ها، جهت‌گیری‌ها و از این رو برخوردار از نوعی وحدت می‌باشد که - علاوه بر اهمیت خاص خود از نظر تداوم امنیت وجودی - پیوند بین گزینش‌های فرعی موجود در یک الگوی کم و بیش منتظم را نیز تأمین می‌کند.» (همان، 122).
مینتل (1988) به منظور مطالعه روند چگونه هزینه کردن خانوارهای انگلیسی، اقدام به بررسی موضوع «سبک زندگی در بریتانیا» در‌ طی ده سال پرداخته است. این تحقیق جنبه‌های مختلفی از زندگی جوانان و زنان و نقش و تصمیم‌گیری آنان را در چگونگی گذران اوقات فراغت را مورد بررسی قرار داده است. نتایج بدست آمده درباره هزینه‌های انجام شده در خانواده‌های انگلیسی نشان داده است که هزینه خانه و وسایل، محصولات خوراکی، نوشیدنی‌ها و دخانیات، هزینه‌های مربوط به سرگرمی و تعطیلات، هزینه‌های شخصی و ارتقای سلامت و آموزش، شهریه‌ها و بیمه، پس‌انداز و مالیات مهم‌ترین اقلام هزینه‌ای هستند. در مورد جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی، این تحقیق نشان داد که مخاطبان منتخب، در انتخاب قالب‌های مورد نظر با یکدیگر از نظر احساس جوانی هماهنگ بوده‌اند. هم‌چنین حس جوانی با حس آزادی دارای ارتباط معنی‌دار بود که دلیلی بر دورنمای مبتنی بر حس جوانی است و نکته دیگر این که نتایج بررسی نشان می‌دهد که زیبایی و جوان بودن از دیدگاه منتخبان به صورت وسیعی با استفاده از لوازم آرایشی و بهداشتی که یکی از جذبه‌های سیصد پاسخ‌گوی مورد بررسی بود، دارای ارتباط است.
کاکرهام و هینت (2004) در تحقیق «سبک‌های زندگی سالم در مناطق آسیای مرکزی، مطالعه قزاقستان و قرقیزستان» نشان دادند که سبک زندگی سالم، تعیین کننده اجتماعی مهمی در روندهای اخلاقی جوامع سوسیالیست قبلی است و برای تعیین جنبه‌های مختلف سبک‌های زندگی در آسیای میانه (قزاقستان و قرقیزستان) از شاخص‌های (فعالیت‌ها) سبک زندگی سالم استفاده شد. شاخص‌هایی نظیر سیگار کشیدن، رژیم غذایی سالم، ورزش کردن، مصرف غذاهای کم کالری و نوشیدن مواد الکلی. مهم‌ترین نتیجه این تحقیق نشان دهنده این است که در قرقیزستان سبک زندگی سالم‌تری وجود دارد و این در حالی است که قرقیزستان از نظر اقتصادی ضعیف‌تر و امید به زندگی در آن پایین‌تر بوده و نزدیک به 90 درصد از جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند. کاکرهام و هینت به آموزه‌های اسلامی اشاره دارند که شاخص مهمی در مصرف الکل در نظر گرفته می‌شود. در حقیقت آنان مذهب را به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در ایجاد سبک زندگی سالم در نظر می‌گیرند.
محمد سعید مهدوی کنی در سال 1384 دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) پایان‌نامه دین و سبک زندگی، مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، را به پایان رسانده است. در این پایان نامه تلاش می‌شود تا رابطه میان دین به عنوان جوهر فرهنگ و عمیق‌ترین و با ثبات‌ترین لایه فرهنگ یا سبک زندگی به عنوان یکی از متحول‌ترین لایه‌های آن بررسی شود. پیوند وثیقی که این هر دو (دین و سبک زندگی) با مسائل کلیدی و حساس حیات بشری هم‌چون مسأله هویت (یا تمایز) فردی و اجتماعی و فعلیت‌بخشی به قدرت تشخیص و انتخاب انسانی خورده است، اهمیت چنین مطالعه‌ای را روشن می‌کند. اهمیت این مطالعه موردی صرفاً ناشی از اهمیت بررسی روابط دین با سبک زندگی نیست، بلکه بدیع بودن مطالعه جلسات مذهبی، مطالعه دین‌داری با تکیه بر رفتار روزمره مؤمنان (و نه اعتقادات، نگرش‌ها، مناسک و نهادهای دینی)‌، استفاده از سبک زندگی به عنوان روش تحقیق و استفاده از راهبرد ترکیبی به عنوان راهبرد روشی نو، از دیگر موارد قابل ذکر است. این تحقیق هم‌چنین نشان می‌دهد می‌توان از سبک زندگی برای طبقه‌بندی دین‌داری در جوامع مختلف بهره برد.
محمدرضا شعبانی در سال 1391 در پایان نامه اخذ درجه کارشناسی ارشد خود با عنوان هدفمندی زندگی از منظر قرآن و روایات، بیان می‌دارد که، از منظر قرآن و روایات اسلامی، انسان با شناخت و عمل به آن معیارهای رسیدن به زندگی هدفمند و توکل و عبادت در پیشگاه معبود خویش، به خوشبختی و سعادت می‌رسد. هدف از نگارش این پژوهش شناساندن حقیقت زندگی جهت‌دار از نگاه قرآن کریم و دیدگاه معصومان (علیهم‌السلام) برای نیل به جامعه‌ای متکامل است. مهم‌ترین دستاورد این پژوهش آن است که هدفمندی زندگی، به راحتی بدست نمی‌آید، مگر آن که بنده از یاد خدا غافل نباشد و در راستای زندگی هدفمند مطلوب، گام بردارد.

سبک زندگی اسلامی

با ایجاد تغییرات در زندگی اجتماعی افراد و ایجاد تحولات در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، باید مفاهیمی را که تحول یافته‌اند را به گونه‌ای صحیح تعریف و تبیین نماییم. به نظر می‌رسد مفهوم سبک زندگی (Life style) ظاهراً چنین خصوصیتی را داراست. سبک زندگی، گستره وسیعی دارد و همه جنبه‌های زندگی فردی و زندگی اجتماعی افراد را در بر می‌گیرد. مفهوم سبک زندگی، در باین کسانی که درصدد تبیین این مفهوم بر آمده‌اند،‌ دارای معانی مختلفی است. «سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتار‌ها و الگوهای کنش هر فرد گفته می‌شود که معطوف به جنبه‌های هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد. طبیعی است براساس چنین رویکردی، سبک زندگی افزون بر این که بر ماهیت و محتوی خاص تعاملات و کنش‌های اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره است، نشان دهنده چگونگی نظام باور‌ها و ارزش‌های افراد نیز خواهد بود.» (فاضل قانع، 37) پس، «سبک زندگی مجموعه منظم و به هم مرتبط از رفتار‌ها، اشیاء و موقعیت‌ها است یا الگویی انتزاعی از آن، پس با مطالعه یک یا چند رفتار نمی‌توان ادعا کرد سبک زندگی فرد یا گروهی شناخته شده است.» (مهدوی کنی، 186).
سبک زندگی بسیار گسترده است و ابعاد مختلفی دارد. سبک زندگی شیوه و روش زندگی فرد در حوزه‌های مختلف زندگی او اعم از فردی یا اجتماعی است. یکی از راه‌های درک بهتر مفهوم سبک زندگی، بررسی ابعاد و شاخص‌هایی است که می‌توان برای سبک زندگی برشمرد.
«سرمایه فرهنگی برآمده از جهان‌بینی و نظام معنایی دین اسلام، در کنار نمادهای آیینی و شعایر دینی، می‌تواند مجموعه پیروان اسلام را به صورت منسجم در شکل‌دهی ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و سلایق و ترجیحات برآمده از آن یاری دهد. البته، این موضوع می‌تواند به شکل‌گیری الگوهای ویژه‌ای برای زندگی بینجامد و نوعی از سبک زندگی دینی را پدید آورد.» (فاضل قانع، 46). بر طبق آموزه‌های دین اسلام در قالب جهان‌بینی و عقاید، اخلاق و تنظیم گرایش‌ها و منش‌ها، احکام و دستورهای عملی همه ساحات زندگی یعنی جهان‌بینی، هنجار‌ها، ارزش‌ها را می‌پوشاند و هویت خاص و سبک زندگی خاص آن را بازتولید می‌کند. این نوع خاص از زیستن، ابعاد فردی، فعالیت‌های اجتماعی (معاشرت، روابط با دوستان، ارتباط با همسایگان و...)، نگرش‌ها و گرایش‌ها و روابط انسانی فرد را شامل می‌شود و الگویی هم‌گرا از رفتارهای درونی و بیرونی، وضع‌های اجتماعی بر مبنای تمایلات و ترجیح‌های دینی و در تعامل با شرایط محیطی را شکل می‌دهد.

مبانی و اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی

از جمله اصول بنیادی سبک زندگی اسلامی می‌توان به، توحید (نگرش به هستی)، انسان‌شناسی (نگاه به انسان)، غایت‌مندی و هدفمندی زندگی، تحقق حیات طیبه و رعایت اعتدال در دنیا و آخرت می‌باشد.

الف) توحید

توحید در قرآن و روایات از جایگاه بسیار برجسته و ممتازی برخوردار است و تمام موضوعات و معارف در حوزه دین هر یک از راهی به موضوع توحید بر می‌گردند. توحید که رسالت اصلی‌اش تبیین مباحث مربوط به شناخت خدا، و خداپرستی و چگونگی دریافت و فهم یگانگی او و اسماء و صفات اوست، قلمرو بسیار گسترده و فراگیری دارد. باور به توحید و یگانگی خداوند متعال بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت و معنا بخشیده است. «اللّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» (بقره: 255) تأکید بر یگانگی خداوند و یکتا دانستن او، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و به عنوان یک قوه ناظر بر همه شئونات زندگی فرد مسلمان عمل کرده و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت بخشیده است. معنا و مفهوم بخشیدن به زندگی انسان از جمله اهداف دین اسلام است.
سرتاسر نهج‌البلاغه به توحید الهی و شناخت آن می‌پردازد. نهج‌البلاغه گزیده‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های حکمت‌های حضرت علی (علیه‌السلام) است، که در آن در زمینه‌های مختلفی هم‌چون، توحید و شناخت خدا، ‌ارسال رسل، مرگ و معاد، آفرینش پدیده‌ها، شگفتی‌های آفرینش و... جملاتی مبسوط ارائه شده است. چنان اعتقاد به توحید در امیرمؤمنان ریشه‌دار و عمیق بوده، که بسیاری از مباحث نهج‌البلاغه را در باب شناخت خدا و یکتایی او ایراد نموده است. در نهج‌البلاغه امام علی (علیه‌السلام) بحث‌های بسیاری در باب توحید مطرح نموده و نگاهی ویژه به این اصل اعتقادی اسلامی نمودند. «امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: مردی از امام سئوال کرد که‌ ای امیرمؤمنان با چه چیزی خدا را شناختی؟ آن حضرت جواب داد: خدا را از سست شدن اراده‌های قوی، گشوده شدن گره‌های دشوار و درهم شکسته شدن تصمیم‌ها، شناختم.» (نهج‌البلاغه، 681) نوع نگرش‌ها و باورهای هر فرد در هر عرصه‌ای تعیین کننده سبک زندگی او و در نهایت تعیین کننده رفتار‌ها و فعالیت‌های روزانه و جهت‌گیری‌های او نسبت به زندگی است، از همین روست که، سبک زندگی انسان زمانی دارای معنا و مفهوم می‌شود، که اتصال خود را به نیروی لایزال الهی قطع ننماید.

ب) نگاه به انسان

برای بررسی هر نوع سبک زندگی لازم و ضروری است که نوع نگاه آن مکتب و یا جهان‌بینی را به انسان به عنوان رکن رکین این زندگی مدنظر قرار دهیم. اسلام مکتبی انسان‌ساز است و به تمامی ابعاد زندگی انسان توجه نموده و راهکارهای لازم برای بهره‌مندی از زندگی سالم را برای انسان براساس آیات قرآنی و سیره پیامبر گرامی اسلام و معصومان فراهم نموده است. در سبک زندگی اسلامی انسان دارای جایگاهی بس والا و متعالی می‌باشد، به خاطر این که انسان توسط خدا برگزیده شده (طه: 122) و هدف از ارسال رسل، هدایت انسان و رساندن او به جایگاه خلیفه اللهی است. (بقره: 30) «لذا در خطاب قرآنی، هر چیز و همه چیز به خداوند باز می‌گردد، اما انسانیت نیز در قرآن جایگاهی محوری دارد، زیرا که انسان برگزیده خداوند است و همه عنایت خداوند به اوست و نشان ویژه منزلت انسان آن که وحی خداوند با یاد انسان آغاز می‌گردد. (علق: 5-1) قرآن به طبع خود بر خداوند تمرکز دارد و نه بر انسان. مفهوم انسانیت رایج در فرهنگ دنیوی مدرنیته، انسان را به عنوان یک ارزش رفیع می‌شناسد و او را از هرگونه ارتباط با آنچه الهی و مقدس است ر‌ها می‌شمارد و به سخن دیگر انسان را از آن برتر می‌داند. اما قرآن برای انسان مرکزیت و محوریت قائل است، اما این محوریت انسان تابع اراده و طرح الهی است.» (هشام جعیط، 69-68). در سبک زندگی اسلامی اگرچه انسان موجودی دارای اختیار و قدرت انتخاب می‌باشد، اما اختیار انسان در طول اراده خداوند قرار می‌گیرد، لذا اسلام همان تسلیم امر الهی بودن است، به همین جهت باید در مقابل سرنوشت تسلیم محض الهی باشیم (حدید: 22) از دیدگاه قرآنی انسان موجودی مختار و دارای قدرت انتخاب است. «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً» (انسان: 3). «این آیه به سه مسأله مهم و سرنوشت‌ساز در زندگی انسان اشاره می‌کند: مسأله تکلیف، مسأله هدایت و مسأله آزادی اراده و اختیار که لازم و ملزوم یکدیگر و مکمل یکدیگرند. در ضمن جمله إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً خط بطلان بر مکتب جبر می‌کشد. تعبیر به شاکرا و کفورا مناسبت‌ترین تعبیری است که در اینجا امکان دارد، چرا که در مقابل نعمت بزرگ هدایت الهی آن‌ها که پذیرا و تسلیم شوند، و راه هدایت پیش گیرند، شکر این نعمت را بجا آورده، و آن‌ها که مخالفت کنند کفران کرده‌اند.» (مکارم شیرازی، 337/25).

ج) هدفمندی زندگی

هدف حیات و زندگی در مکتب دین اسلام آن است که انسان‌ها در همه ابعاد زندگی، خداوند را محور امور و زندگی را بسترساز عبودیت الهی قرار دهند. در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم خلیل آمده است: «قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُكِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» (انعام: 162) در این آیه شریفه هدف از زندگی را این‌گونه مطرح می‌کند که هم نماز من و هم تمام عبادتم و حتی زندگی و مرگم، همه برای خداست. در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه این‌گونه آمده است: «بگو نه تنها از نظر عقیده، من موحد و یکتاپرستم، بلکه از نظر عمل، هر کار نیکی که می‌کنم، نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه برای پروردگار جهانیان است برای او زنده‌ام، به خاطر او می‌میرم و در راه او هر چه دارم فدا می‌کنم، تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من او است.» (مکارم شیرازی، 61/6). سبک زندگی هر فرد از نوع اهدافی که در زندگی دارد، نشأت می‌گیرد. لذا در دیدگاه اسلامی هم به دنیای افراد و هم به آخرت آنان، هم به زندگانی فردی و هم به زندگانی اجتماعی او توجه می‌شود. تعریفی که سبک زندگی اسلامی - ایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن براساس آخرت‌گرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوی برای زندگی اخروی دارد، آن است که هدف اصلی و زندگی واقعی مبتنی بر ایمان و عمل صالح است، درست در نقطه‌ی مقابل در فرهنگ و سبک زندگی غربی، هدف غایی بر زندگی دنیوی استوار است. از دیدگاه اسلام، طبیعت زندگی این جهان مادی، فناپذیری و نابودی است، ‌اما هرگاه انسان با خداوند اتصال و پیوند یابد، رنگ جاودانگی به خود می‌گیرند، چرا که ذات پاکش ابدی است و هر چیز نسبتی با او دارد، رنگ ابدیت می‌یابد.
«از این رو، غایت تمدن اسلامی آخرت است که راه آن را ادب دنیا و دین قرآنی نشان می‌دهد، اما غایت تمدن غربی دنیاست، و امر قدسی در آن شأنی جدی و حیاتی ندارد،‌ البته این بدان معنا نیست که در تمدن غربی دین وجود نداشته، و یا الهیات فراموش شده باشد، نکته اساسی این است که الهیات و دین دیگر در غرب تعیین کننده سرنوشت و تقدیر غربیان نیست. دین و الهیات در حاشیه تمدن غربی حضور دارد، و فلسفه و علم تحصلی در متن.» (مددپور، 376).

د) حیات طیبه

«مفسران در معنی "حیات طیبه" (زندگی پاکیزه) تفسیرهای متعددی آورده‌اند: بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کرده‌اند. بعضی به قناعت و رضا دادن به نصیب، بعضی به رزق روزانه، بعضی به عبادت توأم با روزی حلال و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. ولی شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که حیات طیبه، مفهومش آن‌چنان وسیع و گسترده است که همه این‌ها و غیر این‌ها را در بر می‌گیرد، زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزگی از آلودگی‌ها، ظلم‌ها و خیانت‌ها، عداوت‌ها و دشمنی‌ها، اسارت‌ها و ذلت‌ها و انواع نگرانی‌ها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار می‌سازد.» (مکارم شیرازی، 394/11). در سوره نحل آیه 97 به حیات طیبه توجه شده است، می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى‏ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ» در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه این‌گونه آمده است: «بر این اساس معیار تن‌ها، ایمان و اعمال صالح زائیده آن است و دیگر هیچ قید و شرطی، از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد و نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست و نتیجه این عمل صالح مولود ایمان در این جهان، حیات طیبه است یعنی تحقق جامعه‌ای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی خواهد بود و از نابسامانی‌ها و درد رنج‌هایی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هواپرستی و انحصارطلبی به وجود می‌آید و آسمان زندگی را تیره و تار می‌سازد، در امان است.» (مکارم شیرازی، 389/11). در سبک زندگی اسلامی برای رسیدن به حیات طیبه ایمان و به دنبال آن عمل صالح لازم و ضروری است، تا ابعاد مختلف حیات و زندگی و در نهایت معنویت محقق گردد.

ه) رعایت اعتدال در امر دنیا و آخرت

معنویت مبتنی بر آموزه‌های اسلامی، هم به بعد دنیوی زندگی انسان و هم به بعد اخروی آن توجه دارد. اسلام پیروان خویش را بر بهره‌برداری متوازن و میانه‌روی در امر دنیا و آخرت دعوت می‌نماید. از مطالعه آیات قرآن کریم از سویی دنیا را بی‌ارزش و ناچیز شمرده و به ترک از آن سفارش کرده‌اند و به انسان هشدار می‌دهد که در پس این دنیا جهانی پایدار و دایم است و این دنیا پوچ و بیهوده آفریده نشده است. در دنیای ممدوح، انسان دنیا را به خاطر رسیدن به کمالات و آخرت می‌خواهد، ولی در دنیای مذموم آن دنیایی است که انسان را غرق در لذات و شهوات دنیایی کرده و انسان را از یاد خدا باز می‌دارد. از این رو، دنیا هم می‌تواند نقش سازندگی داشته و یا نقش تخریب داشته باشد. اسلام بر تعادل در برخورداری از مواهب زندگی دنیوی تأکید نموده، به همی جهت امام علی (علیه‌السلام) در جایی از نهج‌البلاغه دنیا را می‌ستاید و در جایی دیگر دنیا را مورد مذمت قرار می‌دهد. دنیا در نهج‌البلاغه وسیله‌ای و مقدمه‌ای برای رسیدن به آخرت معرفی شده است. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «آگاه باشید! دنیا خانه‌ای است که کسی در آن ایمنی ندارد جز آن‌که به جمع‌آوری توشه آخرت پردازد و از کارهای دنیایی کسی نجات نمی‌یابد.» (نهج‌البلاغه، 113). از آیاتی که دنیای ممدوح را ترسیم می‌نماید، مال به عنوان خیر، معرفی شده (بقره: 180) و در بسیاری از آیات، مواهب مادی تحت عنوان فضل خدا آمده است (جمعه: 10) در جای دیگر همه نعمت‌های روی زمین را برای شما آفریده است (بقره: 29) با مطالعه آیات قرآن کریم به این نکته دست پیدا می‌کنیم که کسب مواهب دنیوی مطلوب است و دنیا به خودی خود از جهت انتساب به خداوند، سراسر حق است و باطل و پستی در آن راه ندارد، بنابراین مذموم نیست و دنیای ممدوح موجبات زندگی سعادتمند ابدی را برای بشر فراهم می‌آورد، اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نحوه استفاده و بهره‌برداری انسان، گاه ممدوح و گاه مذموم است. بنابراین خود دنیا و نعمت‌های آن به عنوان مخلوق خداوند، نمی‌تواند شر بوده و مورد مذمت قرار گیرد، بلکه عکس‌العمل انسان در قبال دنیاست که می‌تواند خوب و ممدوح باشد و یا مذموم باشد. قرآن کریم در مورد دنیاپرستی و دل‌باختن به زیبایی‌ها و زرق و برق دنیا می‌فرماید: «وَمَا هذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ كَانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت: 64).
اسلام مبارزه‌ای بی‌امان با مظاهر دنیاطلبی و دنیاپرستی و تعلق و وابستگی انسان به دنیا که موجبات محو و نابودی ارزش‌های عالی انسانی را فراهم می‌آورد، دارد. اسلام پیروان خویش را بر بهره‌برداری متوازن و میانه‌روی در امر دنیا و آخرت دعوت می‌نماید، از این رو، معنویت مورد تأیید اسلام به معنای سرکوبی خواسته‌های بشری و مادی نیست.

نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی

معنویت یکی از نیازهای اساسی انسانی است. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسش‌های بنیادین انسان در باب، هستی‌شناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخ‌هایی معرفتی در اختیار می‌نهد. البته انسان در زندگی خود همواره به عواملی بر می‌خورد که او را از یاد خدای بزرگ و متعال دور می‌گرداند، علت اصلی غرق شدن آدمی در غفلت از خدا را می‌توان به فراموشی خدا، هدف آفرینش، و خود دانست. انسان برای دستیابی به معنویت نیازمند آن است که بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید. از این رو ضروری است که به ارتباط بین توحید، خودشناسی و فلسفه آفرینش با معنویت و نقش و تأثیر آن بر سبک زندگی اسلامی پرداخته شود.

الف) رابطه توحید و معنویت در سبک زندگی اسلامی

دین‌باوری و اعتقاد به خدایی واحد، نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. زندگی بدون وجود خدا معنا نمی‌یابد و معنویت در آن راهی ندارد. اعراض از یاد خدا موجبات به خطر افتادن سلامت روان را فراهم می‌آورد، چنان‌که یاد خدا آرامش‌بخش قلب‌هاست. (رعد: 28) ذکر و یاد خدا یعنی پذیرش حضور دایمی پروردگار، چرا که خداوند از رگ‌های گردن به ما نزدیک‌تر است. «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق: 16) این نزدیکی و حضور دایمی که برخاسته از ارتباط و فقر ذاتی همه آفریده‌هاست، تنها با نام خدا و یاد اوست که التیام‌بخش جان‌هاست. ذکر دایمی پروردگار در دستیابی انسان به معرفت و شناخت کارساز است و موجبات تقویت بعد معنوی زندگی انسان را فراهم می‌آورد. برای شکوفایی و حاکمیت فطرت، پیاده شدن معیارهای الهی در همه شؤون زندگی انسان و مشخص کردن هدف، اصلاح شناخت در ابتدای حرکت الزامی است. رشد به عنوان هدف اصلی پیامبران الهی تأمین کننده سلامت روان و عامل مهم در حفظ و ارتقای معنویت انسان‌هاست. یکی از اعتقادات اسلامی آن است که همه ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. (بقره: 156) سبک زندگی که به صورت توأمان هم به مبدأ هستی و هم به معاد توجه کند، اثر تربیتی عمیقی بر فرد گذاشته و او را از ارتکاب خطا و اشتباه باز می‌دارد. در قرآن کریم سوره انفال می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یُحْیِیكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» (انفال: 24). «آیه فوق با صراحت می‌گوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی است حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینه‌ها. این تعبیر کوتاه‌ترین و جامع‌ترین تعبیری است که درباره اسلام و آئین حق آمده است.» (مکارم شیرازی، 128/7-127)
«آن‌‌ها که سرنوشت انسان و جهان را به طبیعت خشن و بی‌شعور واگذارده‌اند، چه امیدی می‌توانند به زندگی داشته باشند، در حالی که گرداننده آن را طبیعت ناخودآگاه و بی‌عقل می‌شمارند، اما آنان که جهان و انسان را مولود قدرت خدای حکیم، قادر، مدیر، مدبر، عادل، حامی مظلومان و دشمن ستم‌کاران می‌دانند، هیچ ترس و نگرانی و یأس و ناامیدی به خود راه نمی‌دهند، بلکه زندگی توأم با نشاط و پاکیزه‌ای دارند و همواره خود را در پناه قدرت الهی احساس می‌کنند.» (شریعتی سبزواری، 41-40). ایمان به خدا، فواید فراوانی در بهزیستی و آرامش بشر ایفا می‌کند، کاهش بحران‌های روحی، آرامش قلوب، پیروزی بر مشکلات و تسلیم نشدن در برابر سختی‌ها و رنج‌ها و بسیاری از عوامل دیگر را می‌توان از آثار ایمان و معنویت در زندگی بشری دانست. ایمان به خدا بر رفتار و کردار انسان تأثیر می‌گذارد و البته این ایمان دارای مراتبی است که هر کس به میزان دریافت معنوی و بهره‌ای که از ایمان دریافت می‌دارد، می‌تواند زندگی خویش را سامان بخشد و رفتارهای خویش را اصلاح نماید.

ب) رابطه خودشناسی و معنویت در سبک زندگی اسلامی

نقطه شروع پیشرفت و توسعه در همه جوامع بشری، تحول در نوع نگاه به انسان، زندگی دنیوی و جایگاه انسان در این دنیاست. از امور لازم و ضروری برای رسیدن به کمال نهایی و مقصد آفرینش، معرفت نفس و خودشناسی است قرآن توجه خاصی به خودشناسی دارد. آیاتی از قرآن کریم به مواظبت از نفس فرمان می‌دهد. قرآن مجید می‌فرماید: «‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقب خود باشید اگر شما هدایت یافته‌اید گمراهی کسانی که گمراه شده‌اند به شما زیانی نمی‌رساند.» (مائده: 105)
از جمله موارد فراموشی خویشتن، خدا فراموشی است و چون خدا را فراموش کردند، خویشتن را نیز فراموش کردند، و به عبارتی نسیان و فراموشی نفس با فراموشی خدا ملازمت دارد. (حشر: 19) در واقع انسانی که خدا را فراموش می‌کند، بعد مهمی از ابعاد وجودی خویشتن را فراموش کرده است. از دیدگاه اسلامی هر انسانی نسبت به خودشناسی مسئول است، چرا که خودشناسی از مقدمات خودسازی به شمار می‌رود. با خودشناسی است که انسان به خداشناسی دست می‌یابد و در نتیجه به معنویت دست می‌یابد.
خود از دیدگاه قرآن ساختاری فطری دارد که انسان را متوجه خویش می‌سازد و خودآگاهی ریشه در فطرت انسانی دارد. در اصل آفرینش، قابلیت‌ها، توانمندی‌ها، زمینه‌های تحول و کسب ویژگی‌های شناختی، عاطفی و رفتاری گوناگون در آن سرشته شده است و باید با شناخت توانمندی‌ها و ضعف‌های خویش، استعداد‌ها را پرورش دهد و برای نیل به اهداف عالی تربیتی کوشش کند. توانمندی‌های خود ابعاد گوناگون شناختی، عاطفی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی دارد. شناخت، پرورش و بارور کردن همه آن‌ها در جهت هدف آفرینش است. انسان در رشد و ارتقای خود نقش اساسی و محوری دارد و چنین نیست که محکوم شرایط اجتماعی باشد. حال باید دانست که زندگی از دیدگاه اسلام یک وظیفه و یک تکلیف مسئولانه می‌باشد. از دیدگاه قرآن، سعی و کوشش آدمیان، به دو راه ممتاز و متمایز از هم منجر می‌شود، و بدین‌گونه، دو نوع سیمای محتمل از آدمی پدیدار خواهد شد. در سیمای نخست، سعی و عمل آدمی، منظومه‌ای در نفس او رقم می‌زند که در آن هوی زمام‌دار است، خواه هوای نفس است یا هوای خلق؛ و اراده، خادم آن است و عقل و فطرت بندیان آن. دومین سیمای محتملی که سعی و عمل آدمی در نفس وی رقم می‌زند، سیمایی است که در آن، زمام به دست عقل است و عقل با آهنگ فطرت می‌خرامد و اراده، کارگزار عقل است و بندیان این قافله، هوای نفس و هوای خلق، عقل به هدایت راه می‌سپرد و آدمی را به خداوندگار و «صاحب» (رب) خویش رهنمون می‌شود. این انسان، با خود و خدای خویش آشناست، چه آشنایی با خود و آشنایی با خدا، ملازم یکدیگرند؛ چنان که بیگانگی با خود و بیگانگی با خدا نیز رفیق طریق. (باقری، 50/1-49) پس مسأله اساسی انسان از دیدگاه قرآن، آن است که انسان چه کسی را رب خویش برگزیند و در برابر چه چیزی سر تسلیم فرود آورد.
«وَهُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» (حدید: 4) انسان مؤمن عالم را محضر خدا می‌بیند و هیچ‌گاه خود را از خدای خویش جدا و بیگانه نمی‌انگارد. فردی که خود را همواره در محضر خدا می‌بیند، هرگز خود را به گناه نمی‌آلاید و از این طریق بعد معنوی وجود او تقویت می‌گردد.

ج) رابطه فلسفه آفرینش و معنویت در سبک زندگی اسلامی

مهم‌ترین عامل در معنویت، توجه به هدفمندی آفرینش و توجه به فلسفه آفرینش انسان است. کمال انسان و مقصد عالی حیات، قرب به خدا است. خدای متعال کمال مطلق است و قرب به کمال مطلق هدف اصلی است، با توجه به این که غیر خدا چیزی از خود ندارد و هر کمالی که بندگان خدا دارند، اصالتاً از خدا و متعلق به او است، انسان هرچه به خدا نزدیک‌تر شود، وابستگی بیشتری به او خواهد داشت. بنابراین هر کس که به خدا وابسته‌تر و فقیرتر باشد، به خدا مقرب‌تر است. قرب به خدا تنها در سایه اطاعت، بندگی و تقوای پروردگار حاصل می‌شود، عبودیت و تقوا نیز حاصل جمع ایمان و عمل صالح است، این هدف عالی انضباط رفتاری خاصی را برای انسان مؤمن الزام می‌کند.
«اجتماعات مدنی را یک هدف وادار به وحدت می‌کند و آن بهره‌برداری از مزایای زندگی دنیا است که به عقیده آنان سعادت همین است. ولی اسلام، مدار زندگی انسان را وسیع‌تر از زندگی مادی دنیا می‌داند اسلام مدار زندگی انسان را حیات اخروی می‌داند که حقیقت زندگی است. اسلام عقیده دارد زندگی دنیا جز کسب معارف الهی که همه آن‌ها منحل به توحید می‌شود نفع دیگری ندارد.» (طباطبایی، 44). در معنویت مورد تأیید اسلام، انگیزه، فکر، اعتقاد، اخلاق و عمل، الهی است و لذا برای خدا و با انگیزه خدایی صورت می‌گیرد، از این رو حیات آفرین است.
قرآن کریم از انسان می‌خواهد که برای معنا بخشیدن به زندگی‌اش بینش خود را تصحیح نماید. خدای تعالی به منظور تغییر بینش آدمیان از سطحی‌نگری به ژرف‌اندیشی در پدیده‌های جهان هستی و تعمیق باور آنان نسبت به علم، قدرت، حکمت و رحمت خود، پیوسته از نعمت‌هایی که به بندگان ارزانی داشته، سخن به میان می‌آورد. در قرآن کریم انسان‌ها به توجه و نظاره به زیبایی‌های طبیعت دعوت شده‌اند: «أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ» (ق: 6) «منظو از نگاه کردن در اینجا نگاهی توأم با اندیشه و تفکر است که انسان را به قدرت عظیم خالق این آسمان پهناور و شگفتی‌هایش آشنا سازد که هم عظمت خیره‌کننده‌ای دارد، و هم زیبائی‌های فراوان و هم استحکام و نظم و حساب.» (مکارم شیرازی، 233/22). اسلام به انسان به عنوان خلیفه و جانشین خدا بر زمین نگاه می‌کند. بنابراین همان طور که خدا بر خلقتش حاکم است و در عین حال نگهدارنده و حافظ آن است، انسان هم که حاکم بر طبیعت است،‌ باید مسئولیت‌پذیری در حفظ و بقای آن کوشا باشد. قرآن بار‌ها و بار‌ها، به طبیعت اشاره کرده و پدیده‌های طبیعی را آیات خدا معرفی کرده است که به همین دلیل مقدسند. (سید حسین نصر، 141). این توجه به عظمت خلقت باعث معناداری زندگی انسان شده و نقش مهمی را در تحکیم معنویت برعهده دارد.

نتیجه‌گیری

شیوه زندگی معنایی است که از به هم تنیدگی و پیوند و ارتباط و نظام‌مندی و شبکه‌ای بودن عوامل متعددی به وجود آمده است. به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری است که کم و بیش به طور نظام‌مند با هم ارتباط داشته و یک شاکله کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می‌آورند. سبک زندگی مبین اهداف، نیات، ارزش‌ها و باور‌ها، معانی و تفاسیر فرد در جریان رفتار روزمره و زندگی روزانه است و بر نحوه تعاملات و کنش‌های اشخاص در جامعه تأثیرگذار است. توجه به اهمیت مفهوم سبک زندگی و نهادینه نمودن آن، سبب می‌شود تا افراد ارزش‌ها، باور‌ها، نگرش‌ها و در مجموع، فرهنگ آن جامعه را بپذیرند و رفتارهای خود را که برآمده از نوع اعتقادات و باورهای ایشان است، مبتنی بر فرهنگ جامعه خود شکل دهند. با مقایسه سبک زندگی در اسلام و سبک زندگی در غرب، به نوع نگاه اسلام به انسان و تفاوت آن با نوع نگاه در غرب پی می‌بریم. سبک زندگی غرب بر مبنای مکتب اومانیسم و لذت‌گرایی و بر محور انسان است و سبک زندگی اسلامی بر محور توحید و محوریت خداوند در تمام امور زندگی معنا می‌یابد، چرا که در این صورت می‌توانیم زندگی را بسترساز عبودیت الهی نماییم. یکی از نیازهای اساسی انسان معنویت است. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسش‌های بنیادین انسان در باب هستی‌شناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخ‌هایی معرفتی داده می‌شود. هدف نهایی در دین اسلام، توحید و پرورش انسان‌هایی خداگونه و دستیابی انسان به قرب الی الله است. به همین منظور ارسال رسل و دعوت انبیای الهی از انسان‌ها خدا گونه شدن آن‌ها و دستیابی به مقام رفیع انسانی می‌باشد. از نظر قرآن، زندگی انسان با دو واقعیت متفاوت قابل تصور است که عبارت است از: زندگی تهی از یاد خدا و زندگی متکی بر خداخواهی. از این رو در سبک زندگی توحیدی، زندگی معنا و مفهوم می‌یابد و فرد و جامعه به آرامش روحی و معنوی دست می‌یابند. دل‌بستگی و تعلق خاطر به دنیا موجبات تخریب ارزش‌های انسانی و بهره‌برداری از زیبایی‌های دنیا در راه متعالی ساختن روح و معنویات موجبات سازندگی معنوی و پربار شدن روح انسانی می‌شود. انسان مؤمن عالم را محضر خدا می‌بیند، چون همواره خود را در محضر خدا می‌بیند، هیچ‌گاه خود را به گناه نمی‌آلاید و از این طریق بعد معنوی وجود او تقویت می‌گردد. با تقویت نیروهای معنوی در انسان به همراه و توأم با عبودیت، زندگی انسان معنا و جهت می‌یابد. لازم است، انسان برای دستیابی به معنویت بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشیار دانشگاه مازندران.
2. دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت - دانشگاه مازندران (نویسنده مسئول).

منابع تحقیق :
قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای، تهران: چاپخانه زیبا، 1372.
نهج‌البلاغه، شریف رضی، ترجمه محمد دشتی، قم: نشر قم، 1379.
آسابرگر، آرتور، روش تحلیل رسانه‌ای، ترجمه پرویز اجلالی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ای، 1375.
باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران: انتشارات مدرسه، چاپ بیست و پنجم، 1390.
بنت، اندی، فرهنگ و زندگی روزمره، ترجمه لیلا جو افشانی و حسن چاوشیان، تهران: نشر اختران، 1386.
جعیط، هشام، بحران فرهنگ اسلامی، ترجمه سید غلامرضا تهامی، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1381.
سید حسین نصر، قلب اسلام، مترجم سید محمد صادق خرازی، تهران: نشر نی، 1388.
شریعتی سبزواری، محمد باقر، توحید در نگاه عقل و دین، مؤسسه چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم: مؤسسه بوستان کتاب، 1390.
طباطبایی، روابط اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات آزادی، بی‌تا.
فاضل قانع، حمید، «سبک زندگی دینی و نقش آن در کار و فعالیت جوانان»، فصلنامه مطالعات جوان و رسانه، شماره 6، صص 63-36، 1391.
گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی، 1382.
مددپور، محمد، خود آگاهی تاریخی، تهران: مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، 1380.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم، 1376.
مهدوی کنی، محمد سعید، دین و سبک زندگی، مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)، چاپ سوم، 1390.


منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.
 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط