امام على عليه السلام در نگاه اهل سنت
به يقين، برجستهگى شخصيت آن حضرت، آنگاه چشمگيرى خاصى مىيابد كه در سخنان و ديدگاههاى ديگران تجلى كند كه چنين باورى، دستمايهاى گرانبار در هنگام سخنورى بوده و لذت خاصى در كلام شيعيان مىآفريند همچنين در بحثها و گفت و شنودها با صاحب نظران ديگر مذاهب و يا در عرصههائى مختلف مانند حج و عمره دلائل نيرومندى بر حقانيتشيعه خواهد بود.
در اينجا، چند آيه از آيات قرآن و ديدگاههاى اهل سنت را دربارهى شان نزول هر يك از باب نمونه بيان مىكنيم:
الف - آية 207 از سورة 2 (بقره) «ومن الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» ; از مردم، كسى است كه جان خود را در برابر خشنودى خداوند مىفروشند و خداوند نسبتبه بندهگان مهربان است.
تفسير آية در كلام اهل سنت
هنگامى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تصميم بر هجرت از مكه به مدينه گرفت، براى تحويل امانتهاى مردم و پرداخت پولهاى آنان، على عليه السلام را به جاى خود قرار داد و شبانه به سوى «غار ثور» حركت كرد. و فرمان داد على عليه السلام در بستر او خوابيده و پارچهى سبز رنگى (برد خضرمى) كه مخصوص خود پيامبر صلى الله عليه و آله بود، روى خويش بكشد. مشركان، در همان شب، اطراف خانهى پيامبر صلى الله عليه و آله را محاصره كردند. در اين هنگام ايزد، به «جبرئيل» و «ميكائيل» وحى فرستاد: «من، بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را طولانىتر كردم، كدام يك از شما حاضر است ايثار به نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود ترجيح دهد؟» . هيچ كس حاضر نشد. به آنان وحى كرد: «اكنون على عليه السلام در بستر خوابيده است و آمادهى فداى جان خود خواهد بود به زمين رويد و حافظ و نگاهبان او باشيد» .
هنگامى كه جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پايين پاى على نشسته بودند، جبرئيل مىگفت: «به به! آفرين بر تو اى على! ايزد، به واسطهى تو، بر فرشتهگان افتخار مىكند.» . ناگاه آيهى «ومن الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» نازل شد.
و در آن، صفات على عليه السلام بيان گرديد (1) .
ابن ابى الحديد معتزلى كه از اهل سنت است - دربارهى تفسير اين آيه معتقد است كه حماسهى على عليه السلام در ليلة المبيت - شب خوابيدن به جاى رسول الله صلى الله عليه و آله - مورد تاييد همه است جز كسانى كه مسلمان نيستند و افراد سبك مغز...، آن را انكار نمىكنند (2) .
ب - آيه 3 از سورهى 9 (توبه) «واذان من الله ورسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برىء من المشركين ورسوله فان تبتم فهو خير لكم وان توليتم فاعلموا انكم غير معجزى الله وبشر الذين كفروا بعذاب اليم» .
و اين اعلامى است از ناحيهى ايزد و پيامبرش به [عموم] مردم در روز حج اكبر [روز عيد قربان] كه ايزد و پيامبر او، از مشركان بيزارند. اگر توبه كنيد، به نفع شما است و اگر سر پيچى كنيد، بدانيد شما نمىتوانيد خدا را ناتوان سازيد [و از قلمرو قدرتاش خارج شويد ] و كافران را به مجازات دردناك مژده ده.
تفسير آيه در كلام اهل سنت
ج - آيه 29- 30 از سورهى 83 (مطففين) «ان الذين اجرموا كانوا من الذين امنوا يضحكون واذا مروا بهم يتغامزون» .
تا بدكاران [در دنيا] پيوسته به مؤمنان مىخنديدند و هنگامى كه از كنار آنها مىگذشتند، با اشارهى چشم و ابرو، به تحقير و عيب جويى آنان بر مىخواستند.
تفسير آيه در كلام اهل سنت
روزى على عليه السلام و جمعى از مؤمنان، از كنار جمعى از كفار مكه گذشته، آنها به حضرت و مؤمنان خنديدند و آنان را استهزا كردند. اين آيات [به دفاع و جانب دارى امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره كنندگان، را در قيامت روشن ساخت (4) .
د - آيه 61 از سوره 3 (آل عمران) «فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءكم ونساءنا ونساءكم وانفسنا وانفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين» .
هر گاه بعد از علم و دانش كه [در بارهى مسيح] به تو رسيده [باز ] كسانى ستيز با تو برخيزند، به آنها بگو: «بياييد فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را بخوانيم آنگاه مباهله مىكنيم و نفرين ايزد را بر دروغ گويان قرار دهيم.
مباهله، به معناى «رها كردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن» است; يعنى، بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت كار او را به دست ايزد سپردن.
تفسير آيه در كلام اهل سنت
ه - آيه 1- 3 از سوره 70 (معارج) «سال سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع من الله ذى المعارج» .
پرسندهاى از عذابى فرود آينده، پرسيد كه ويژهى كافران است و هيچ كس نمىتواند آن را دفع كند، از سوى ايزد ذى المعارج - صاحب فرشتهگانى كه بر آسمانها صعود مىكنند.
تفسير آيه در كلام اهل سنت
هنگامى كه رسول الله - درود خداوند بر او و دودمان پاكاش باد - على عليه السلام را در روز عيد غدير خم به خلافت منصوب كرد، دربارهى او فرمود: «هر كس، من، مولا و ولى او هستم، على، مولا و ولى او است» .
چيزى نگذشت كه اين سخن، در تمامى شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهرى خدمت پيامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به يگانهگى ايزد و حقانيت و رسالتخود فرمان دادى، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى، ما، همهى اينها را پذيرفتيم، اما به اينها راضى نشدى تا اينكه اين جوان (على بن ابى طالب) را به جانشينى خود برگزيدى و گفتى: «من كنت مولاه فهذا على مولاه» . آيا اين سخن، از ناحيهى خودت استيا از سوى ايزد؟» .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «قسم به آن كه موجودى جز او نيست، اين، از ناحيهى ايزد است.» .
نعمان روى برگرداند و در حالى كه مىگفت: «ايزدا! اگر اين سخن، حق است و از ناحيهى تو استسنگى از آسمان بر من بباران!» .
ناگاه سنگى بر سرش فرود آمد و او را هلاك كرد. ناگاه آيه «سال سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع» نازل شد (6) .
و - آيه 5 از سوره 1 (فاتحه الكتاب) «اهدنا الصراط المستقيم» . ما را به راه راست هدايت فرما.
تفسير آيه در كلام و صاحب نظران
در سخن ديگرى از امام صادق عليه السلام «صراط مستقيم» ، «راه به سوى معرفت ايزد» تفسير شده كه دو صراط است: يكى صراط در دنيا و ديگرى صراط در آخرت.
صراط دنيا، امام واجب الاطاعه است، براى كسى كه او را شناخته و از وى پيروى كرده است. صراط در آخرت، صراطى است كه پل دوزخ است و كسانى كه در دنيا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر اين صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاك خواهند شد (8) .
نتيجه اينكه حضرت على عليه السلام، بارزترين مصداق «صراط مستقيم است» و صراط مستقيم، جز از راه ولايت، معبر ديگرى ندارد.
آيه 274 از سوره 2 (بقره) «الذين ينفقون اموالهم بالليل والنهار سرا وعلانية فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون» .
كسانى كه اموال خود را، در شب و روز، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، پاداششان نزد پروردگار است و نه ترسى براى آنها است و نه غمگين مىشوند.
تفسير آيه در كلام اهل سنت
داستان شان نزول اين آيه، آن است كه امام على عليه السلام در حالى كه چهار درهم در روز، يك درهم در شب، سومين آن را مخفيانه و درهم آخر را آشكارا در راه ايزد انفاق كرد.
بىشك حكم كلى و معيار روشن اين شيوه، آن است كه تمامى دين باوران، در عصرها و نسلهاى مختلف، در آشكار و مخفى بودن - و كيفيت اعمال صالح خود - جنبههاى اخلاقى و اجتماعى و يا ابعاد شخصيت كمك گيران را مراعات كنند، آنجا كه حفظ آبروى افراد لازم است، از انفاق آشكار دورى جويند و چون تعظيم شعائر مذهب و تشويق افراد به عمل شايسته مطرح شود - و در كنار آن آبروى افراد حفظ شود - در برابر نگاه و توجه ديگران كمك كنند. در كنار كمكهاى خويش، هيچگاه از فقر و تنگ دستى، بيمى نداشته باشند و به وعدههاى الهى اميدوار و به او توكل كنند تا بدين سان رضايت ايزد را كسب كرده و توشهاى هميشهگى براى آخرت خود بيندوزند (10) ، همانند امام متقيان و پيشواى ايزد خواهان، حضرت على عليه السلام.
ح - آيهى 12 از سوره 69 (الحاقه) «لنجعلها لكم تذكرة وتعيها اذن واعية» .
(تا آن را وسيلهى تذكرى براى شما قرار دهيم و گوشهاى شنوا آن را نگهدارى مىكنند) .
تفسير آيه در كلام اهل تسنن و تشيع
حديث، از آنجا آغاز مىشود كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله هنگام نزول آيهى «وتعيها اذن واعية» فرمود:
«من، از ايزد درخواست كردم، گوشهاى على را از اين گوشهاى شنوا و نگهدارندهى حقايق قرار دهد.» .
به دنبال سخن پيامبر صلى الله عليه و آله، على عليه السلام فرمود: «من، هيچ سخنى بعد از آن، از رسول الله نشنيدم كه آن را فراموش كنم (11) ، بلكه هميشه، آن را به خاطر داشتم.
ط - آيات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان) «ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا ... ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما واسيرا انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء ولا شكورا» .
نيكان از جامى مىنوشند كه با عطر خوش، آميخته است... [آنان] غذاى - خود را - با اينكه به آن علاقه - و نياز - دارند، به مسكين و يتيم و اسير مىدهند - و مىگويند - : «ما، شما را براى رضاى الهى، طعام مىدهيم و هيچ پاداش و تشكرى از شما نمىخواهيم...
تفسير آيه در كلام اهل تسنن و تشيع
ماجراى نزول آيات، بدين گونه بود كه حسن و حسين عليهما السلام بيمار شدند. پيامبر صلى الله عليه و آله با جمعى از ياران به عيادتشان رفتند و به على عليه السلام گفتند: «اى ابو الحسن! خوب بود، نذرى براى شفاى فرزندان خود مىكردى.» .
على عليه السلام، فاطمه عليها السلام و فضه، رضوان الله عليها، - خادم آنان - نذر كردند، اگر آن دو شفا يابند، سه روز، روزه بگيرند. (طبق برخى از روايات، حسن و حسين عليهما السلام نيز گفتند: «ما هم نذر مىكنيم و روزه مىگيريم.» .
چيزى نگذشت كه هر دو، شفا يافتند در حالى كه از نظر مواد غذايى، دستخالى بودند. على عليه السلام سه من جو قرض كرد و فاطمه عليها السلام يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت.
هنگام افطار، سائلى به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمانان هستم، غذايى به من دهيد! ايزد، به شما، از غذاهاى بهشتى مرحمت كند!» .
آنان، همهگى، مسكين را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را نيز روزه گرفتند و موقع افطار، يتيمى نداى كمك سر داد و باز آنان، غذاى خود را به او دادند.
در سومين روز روزه، اسيرى از غذاى آنان طلب كرد و باز آنان، ايثار كرده و غذاى خويش بدو بخشيدند و خود با آب افطار كردند.
صبح فردا حضرت على، دستحسن و حسين عليهم السلام را گرفته، خدمت رسول الله آمدند و هنگامى كه پيامبر، عزيزان خود را نظاره كرد، ديد از شدت گرسنهگى مىلرزند! فرمود: «اين حالى كه در شما مىبينم، براى من بسيار گران است!» . سپس برخاست و با آنان بر خانهى فاطمه وارد شده، ديد، دختر عزيزش، در محراب عبادت ايستاده است، در حالى كه از شدت گرسنهگى شكم او به پشت چسبيده و چشماناش به گودى نشسته است.
اندوه، وجود رسول الله صلى الله عليه و آله را فرا گرفت و در حالى كه غبار غم بر قلب مبارك آن حضرت نشسته بود، جبرييل نازل شد و گفت: «اى محمد: اين سوره را بگير! ايزد، با چنين خاندانى، به تو تهنيت مىگويد.» .
«آن گاه جبرييل، سورهى هل اتى - و هجده آيه مربوط به ايثار على، فاطمه، حسن، حسين عليهم السلام را نازل كرد (13) .» .
آيهى 19 از سوره 8 (توبه) «اجعلتم سقاية الحاج وعمارة المسجد الحرام كمن امن بالله واليوم الاخر وجاهد فى سبيل الله لا يستوون عند الله والله لا يهدى القوم الظالمين» .
آيا سيراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند [عمل ] كسى قرار داديد كه ايمان به ايزد و روز قيامت آورده و در راه او جهاد كرده است؟ [اين هر دو]، هرگز، نزد ايزد، مساوى نيستند ايزد، گروه ظالمان را هدايت نمىكند.
تفسير آيه در كلام اهل تسنن
شيبه گفت: «من، تعمير كنندهى مسجد الحرام (و كليددار كعبه) هستم.
على عليه السلام گفت: «با اينكه از شما حيا مىكنم، اما بايد بگويم، با اين سن كم، افتخارى دارم كه شما نداريد» .
آن دو پرسيدند: «كدام افتخار؟ !» .
حضرت فرمود: «من، با شمشير، جهاد كردم تا شما ايمان به ايزد و پيامبر آورديد!» .
پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را خواست و از ماجرا پرسش كرد. ناگاه جبريل نازل شد و گفت: «اى محمد! پروردگارت، به تو سلام مىرساند و مىگويد كه اين آيات را بر آنها بخوان: «اجعلتم سقاية الحاج...» (14) .» .
پی نوشت :
1. تفسير نمونه، آيه الله مكارم شيرازى و جمعى از نويسندگان، ج 2، ص 46 ; رك: الغدير، ج 2، ص 44.
2. نك: شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 3، ص 270 ; احياء العلوم، غزالى، ج 3، ص 238 ; نزهة المجالس، صفورى، ج 2، ص 209 ; فصول المهمه، ابن صباغ مالكى; تذكرة الخواص، سبط ابن جوزى حنفى، ص 21 ; مسند احمد حنبل، ج 1، ص 348 ; تاريخ طبرى، ج 2، ص 101 تا 99 با سيرهى ابن هشام، ج 2، ص 291 با تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 29.
3. رك: مسند احمد حنبل، ج 1، ص 231 (طبع مصر) ; همان، ج 23، ص 212 ; همان، ج 21 ص 150 ; خصايص نسائى، ص 28.
4. رك: تفسير فخر رازى، قرطبى، روح المعانى و كشاف زمخشرى، ذيل آيه 29 و 30 از سورهى مطففين; تفسير نمونه، ج 26، ص 238 و 284 ; تفسير ابن كثير، ج 2، ص 4 و 535 ; تفسير احسن الحديث ج 8، ص 324 و ج 11، ص 68 ; تفسير البيان، ج 2، ص 99 ; ج 3، ص 556 ; تفسير الجديد ج 6، ص 365 ; تفسير الكاشف، ج 1، ص 196 و ج 2، ص 414.
5. نك: صحيح مسلم، ج 7، ص 120 ; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 185 ; تفسير طبرى، ج 3، ص 192 ; مستدرك حاكم نيشابورى، ج 3، ص 150 ; دلائل النبوة، حافظ ابو فهيم اصفهانى، ص 297 ; روح المعانى، آلوس، ج 3، ص 167 ; كشاف زمخشرى، ج 1، ص 193 ; فصول المهمة ابن صباغ، ص 108 ; الجامع لاحكام القرآن، علامه قرطبى، ج 3، ص 104.
6. تفسير نمونه، ج 25، ص 7.
7. تفسير الميزان (مترجم)، ج 1، ص 49 ; تفسير البرهان، علامه بحرانى، ج 1، ص 50.
8. همان; رك: تفسير نمونه، ج 19، ص 40 ; تفسير الميزان، ج 15، ص 406 ; تفسير مجمع البيان، ج 6، ص 427.
9.) نك: تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 290 و 291.
10. رك: تفسير نمونه، ج 2، ص 267 ; تفسير نور ; حجة الاسلام قراشى، ج 1، ص 549 ; و تفسير مراغى، ج ، ص .
11. نك: تفسير قرطبى، ح 10، ص 6743 ; مجمع البيان، روح البيان، روح المعانى، الميزان وتفسير ابو الفتوح رازى، ذيل آيه 12 سوره معارج; مناقب ابن مغازلى شافعى، ص 245.
12. رك: الغدير، علامه امينى، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضى نور الله شوشترى، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسير نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسير احسن الحديث، ج 12، ص 274 ; الجديد، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسير، ج 7، ص 139 ; الكاشف، ج 4، ص 670 ; كشف الاسرار، ج 10 ص 319.
13. نك: تفسير طبرى، فخر رازى و آثار اصحاب النزول واحدى، تفسير خازن بغدادى، معالم التنزيل بغوى، مناقب ابن مغازلى و جامع الاصول ابن اثير.
براى توضيح بيشتر در بارهى اين حديث و شخصيات مدارك آن به احقاق الحق مرحوم شوشترى، ج 3، ص 122 تا 127 مراجعه كنيد.
(تفسير نمونه، ج 7، ص 322) .
نيز به; تفسير الكاشف، ج 5، ص 201 ; تفسير الحديد، ج 4، ص 158 تفسير ابن كثير، ج 2، ص 535 ; تفسير نمونه، ج 7، ص 322 مراجعه كنيد.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله