بنياد اوقاف و امور خيريه‏ي فرانسه و نقش آن در توسعه‏ي سياسي، فرهنگي و اجتماعي

فرانسويان از دير باز موقوفات و هداياي خويش را به کليسا و نهادهاي مذهبي مي‏سپردند تا در امور خيريه مصرف شود. امروز نيز بنيادهاي موقوفه‏ي کوچک و بزرگ بسياري در اين کشور سرگرم امداد و همياري به همنوعان هستند. سي سال پيش براي سامان دادن به اوقاف و امور خيريه و براي استفاده‏ي بهينه از تلاش‏هاي پراکنده و فردي نيکوکاران و خيرين، بنياد اوقاف و امور خيريه‏ي فرانسه (1) تکشيل شد(2).
چهارشنبه، 13 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بنياد اوقاف و امور خيريه‏ي فرانسه و نقش آن در توسعه‏ي سياسي، فرهنگي و اجتماعي
بنياد اوقاف و امور خيريه‏ي فرانسه و نقش آن در توسعه‏ي سياسي، فرهنگي و اجتماعي
بنياد اوقاف و امور خيريه‏ي فرانسه و نقش آن در توسعه‏ي سياسي، فرهنگي و اجتماعي

نويسنده: حسن فرشتيان

مقدمه

فرانسويان از دير باز موقوفات و هداياي خويش را به کليسا و نهادهاي مذهبي مي‏سپردند تا در امور خيريه مصرف شود. امروز نيز بنيادهاي موقوفه‏ي کوچک و بزرگ بسياري در اين کشور سرگرم امداد و همياري به همنوعان هستند. سي سال پيش براي سامان دادن به اوقاف و امور خيريه و براي استفاده‏ي بهينه از تلاش‏هاي پراکنده و فردي نيکوکاران و خيرين، بنياد اوقاف و امور خيريه‏ي فرانسه (1) تکشيل شد(2).
به تعبير فرانسويان اين بنياد هم اکنون در آغاز دوران جواني و بالندگي خويش به سر مي‏برند. اين بنياد نقش هدايت کننده و جهت دهنده‏ي بنيادهاي خيريه و موقوفات را عهده‏دار است. در اين نوشتار ما آن را با نام مختصر «بنياد» ذکر مي‏کنيم، و در ميان همه‏ي بنيادهاي وقفي و خيريه‏ي فرانسه نقش اين بنياد را که نقشي محوري است مورد بررسي قرار مي‏دهيم. اهميت نقش اين بنياد در توسعه‏ي سياسي، فرهنگي و اجتماعي را مي‏توان در اين نکات جستجو کرد:
- رشد روز افزون فعاليت‏هاي کيفي و کمي اين بنياد؛ به عنوان نمونه در سال 1999: تحت نظارت قرار دادن 503 بنياد وقفي، توزيع بيش از 4500 کمک هزينه يا بورس و ساير کمک‏ها، توزيع و صرف 318 ميليون فرانک در امور خيريه؛
- جلب حس اعتماد همگاني به گونه‏اي که بيشتر افراد خير ترجيح مي‏دهند به گونه‏اي سرمايه‏هاي خويش را با اين بنياد مرتبط سازند و امور اموال خيريه را بدان بسپارند.
- فزوني يافتن امور خيريه و اوقاف در مغرب زمين و در آغاز هزاره‏ي سوم ميلادي علي رغم غير ديني بودن جامعه و علي رغم مشکلات اقتصادي سال‏هاي اخير؛ در سال 1999 شش صد هزار نفر اموالي را به صورت وقف يا هبه در اختيار بنياد قرار دادند.
به همين دلايل، مطالعه و بررسي حقوقي اجتماعي اين پديده کاملا ضروري و اجتناب ناپذير است. بررسي همه‏ي ابعاد حقوقي، فرهنگي و اجتماعي اين بنياد و دلايل موفقيت چشمگير آن در توان و ظرفيت اين مقال نمي‏گنجد. در اين مجال کوشش مي‏شود تا شمايي کلي از فعاليت‏هاي فرهنگي و اجتماعي اين بنياد و نمادي از ساختار برنامه‏اي آن ارايه شود. براي پرهيز از اطاله‏ي نوشتار به سرفصل‏هاي مهم فعاليت‏ها و ارقام مربوطه خودداري مي‏شود. جهت ارايه‏ي نمودار ارقامي فعاليت‏ها فقط به ارقام و اعداد آخرين گزارش ساليانه (3) آن اشاره مي‏شود.
از جهت ساختاري بخشي از فعاليت‏هاي بنياد به شکل طرح و برنامه‏ي مستقل است و برخي ديگر در رابطه با بنيادهايي است که به عنوان زير مجموعه‏ي اين بنياد، خود را تحت مديريت اين بنياد قرار مي‏دهند، زيرا در بسياري از موارد واقفين و نکوکاران ترجيح مي‏دهند به جاي آنکه خود را درگير ضوابط پيچيده‏ي اداري و اجرايي بنياد خويش نمايند، مستقيما سازمان خيريه و يا موقوفه‏ي خويش را تحت مديريت بنياد قرار دهند.
خواهيم ديد که يکي از رموز موفقيت اين بنياد، «به روز بودن» آن است. بنياد فراتر از چهارچوب‏هاي سنتي امور خيريه حرکت کرده و فقط به شستن قبرهاي مردگان و آباداني قبرستان‏ها و روشن کردن شمع در کليساها اکتفا نکرده است؛ بلکه به ميان مردم رفته و طرح و برنامه‏هاي خويش را بر اساس نياز جامعه انتخاب کرده است. کارکرد بنياد بر اساس پرهيز از گداپروري بوده، و به جاي «ماهي دادن» به گرسنگان، «ماهي گرفتن» را به آنان مي‏آموزاند. در هر بخش طرح‏هاي چند ساله دارد و اين طرح‏ها با برپايي يک سمينار و جمع بندي به پايان مي‏رسد و بنياد طرحي جديد را آغاز مي‏کند.
بنياد پروژه‏ها با دقت تمام در کميته‏ي متخصصان بررسي مي‏کند و آنها را اولويت‏بندي مي‏کند. هفده کميته مسؤول اظهار نظر در مورد پروژه‏هاي پيشنهادي و مسؤول ارائه طرح‏هاي مناسب با اهداف بنياد هستند. عمده‏ترين فعاليت‏هاي بنياد در محورهاي پنج‏گانه‏ي ذيل خلاصه مي‏شود: امداد و تعاون اجتماعي، بهداشت و سلامت همگاني، تحقيقات پزشکي و علمي، محيط زيست و امور فرهنگي.
بيشترين حجم فعاليت‏هاي کيفي بنياد و در بخش امداد رساني و کمک دايمي و يا مقطعي متمرکز مي‏شود. فعاليت‏هاي اين بخش به اين زير گروه‏ها تقسيم مي‏شود:

کمک به اجتماعي زيستن

در سال 1978 تا 1983 ميلادي، بنياد سياست خود را حول محور کمک به استخدام و کاريابي متمرکز کرد. در اين راستا کمک‏هايي را به شرکت‏ها و نهادهايي اختصاص داد که جوانان داراي مشکلات اجتماعي را استخدام نمايند. يارانه‏هايي به جواناني تعلق گرفت که با خلاقيت و به ابتکار شخصي، شرکت‏هاي کوچکي را ايجاد کنند. سال 1982 به سازماندهي سمينارهايي در رابطه با تحقيقات صنعتي و استفاده از ابراز ميکروفيلم در استخدام جوانان مشکل‏دار پرداخت. سپس برنامه‏هايي براي بازپروري جوانان نسل سوم مهاجران که داراي مشکلات اجتماعي بودند اختصاص داد، سال‏هاي 1985 تا 1988 تلاش شد تا مطرودين از جامعه با برنامه‏هاي علمي و عملي به اجتماع بازگردانده شوند. در اين راستا به جوانان دواطلب امکان داده شده تا در محله‏هاي خود با تشکيل گروه‏هاي فرهنگي، هنري و امدادي به قشرهاي آسيب‏پذير اخلاقي که در معرض خطرات بيشتري هستند (مثل جوانان، زنان مهاجر و نوجوانان مناطق روستايي) کمک شود. کمک به زندانيان در زندان از طريق آموزش و کمک‏هاي رواني و معنوي به خانواده‏هاي آنان، و کمک به اشتغال و کاريابي آنان پس از آزادي از زندان، از اولويت‏هاي برنامه‏هاي اين ايام بود. مراکزي جهت اسکان موقت و بازپروري فوري افراد آسيب ديده‏ي روحي (مثل خانواده‏هاي بي‏خانمان، زنان کتک خورده و نوجوانان از منزل اخراج شده) فراهم شد. در اين مکان‏ها اين افراد تحت آموزش‏هاي اجتماعي قرار مي‏گرفتند. به آنان کمک مي‏شد تا شخصيت خويش را بازيابند و با تکيه بر توانايي‏هاي فردي خويش وارد زندگي اجتماعي شوند. حتي به هنگام اجاره‏ي منزل شخص، بنياد آنان را ضمانت مي‏کرد تا اعتماد صاحب خانه‏ها جلب شود. در سال 1985 کمک‏هاي مالي به 140 شرکت کوچک معادل 18 ميليون فرانک پرداخت شد تا اين شرکت‏ها
بتوانند طي يک برنامه‏ي سه تا پنج ساله به سوددهي رسيده و اين وام‏ها را بازپرداخت نمايند.
سال 1994 برنامه‏هايي با عناوين «مسکن براي همه» و «همکاري بين همسايگان» در جهت بهبود وضع اسکان مناطق کم‏درآمد و جهت ايجاد حس تعاون و همکاري ميان ساکنان مجتمع‏هاي مسکوني و همسايگانشان تدارک شد.
سال 1999 توجه بسياري به ساخت مسکن‏هايي براي پذيرش بي‏خانمان‏ها شد. بيش از 5 ميليون فرانک بودجه صرف اين مهم شد و با اجراي 85 پروژه وضعيت اسکان اين قشر بهبود نسبي يافت. در همين سال برنامه‏ي «همکاري شهروندان» با بودجه‏ي هفت ميليون فرانکي براي همکاري شهروندان و احساس مسؤوليت نمودن آنان در برابر مشکل افراد حاشيه نشين اجرا شد. در اين برنامه کمک‏هاي فردي شهروندان با کمک مالي و ستادي بنياد در هم آميخته شد و بنياد از فعاليت‏هاي فردي و گروهي در اين زمينه حمايت نمود. در ماه اکتبر در شهر تور (TOURS) فرانسه نشستي بين مردم و دست اندرکاران تهيه‏ي مسکن براي بي‏خانمان‏ها برگزار شد. در اين نشست حاضرين ضمن تبادل اطلاعات با تجربيات يکديگر آشنا شدند. سال 2000 پروژه‏ي ايجاد مسکن در جهت اسکان افراد بي‏خانمان ادامه يافت.

امداد رساني به سالمندان

در ابتداي شروع به فعاليت بنياد، برنامه‏ي آن براي کمک به سالمندان به شکل موردي و مقطعي بود. سال 1974 به ابتکار مدير روزنامه‏ي اکو (ECHOS) براي کمک به طرح‏هاي مربوط به سالمندان مبلغ 246 هزار فرانک از طريق کمک‏هاي مردمي جمع آوري شد، سال بعد طي روزهاي 22 تا 25 اکتبر و 5ر12 ميليون فرانک جمع شد. اين مبالغ براي خريدن راديو و تلويزيون، آبونمان مجلات مختلف، اتصال خطوط تلفن، و ساير تجهيزات کلوپ‏ها و خانه‏هاي سالمندان اختصاص يافت. يکي از فعاليت‏هاي مهم اين مقطع، تجهيز و راه‏اندازي شکبه‏هاي زنگ اخبرا و وضعيت قرمز نزد سالمندان بود. با اتصال اين شبکه‏ها سالمندان به مجرد احساس کوچکترين ناراحتي تحت مداوا و مراقبت‏هاي لازم و فوري قرار مي‏گرفتند. خطوط تلفني نيز براي برقراري دوستي ميان سالمنداني که از تنهايي رنج مي‏بردند، برقرار شد.
سال 1982 در يک برنامه‏ي سراسري توجه مسؤولين به فراهم نمودن امکانات عمومي براي سالمندان جلب شد. در همين راستا با انتشار بروشورهايي در مورد «چگونگي راه اندازي شکبه‏هاي حمل و نقل عمومي در مناطق روستايي»، حساسيت‏هاي لازم در جامعه براي اصلاحات مورد نظر در جهت آسايش زندگي سالمندان فراهم شد. در همين زمينه سميناري با کمک وزارت حمل و نقل برپا شد.
آموزش‏هايي به سالمندان براي اداره‏ي انجمن‏ها و براي فعاليت‏هاي دواطلبانه داده شد، سالمندان طي يک دوره‏ي آموزشي به حقوق خويش واقف مي‏شدند و خدمات و سرويس‏هايي که بايد به آنان داده شود و به آگاهي‏شان رسانيده مي‏شد.
محل‏هايي جهت اسکان موقت سالمندان فراهم شد.اين مسکن‏هاي موقت محل پذيرايي سالمنداني بود که پس از وقوع حادثه‏اي به دلايل جسمي و يا روحي نمي‏توانستند به منزل خويش بازگردند.
بنياد تلاش نمود تا با ايجاد تسهيلات مادي، خانواده و اقوام سالمندان را تشويق کند تا آنان عضو سالمند خانواده را نيز در ميان خويش نگاه دارند، به همت بنياد، سميناري در سال 1987 در يونسکو با عنوان «نقش خانواده در نگهداري سالمندان» برگزار شد و سال بعد کتابي را با نام «پذيرش يک سالمند» جهت تشويق و ارايه‏ي راه حل براي نگاهداري سالمندان منتشر کرد. در همين سال‏ها بنياد به دو نوع انجمن‏هاي خانواده‏ي سالمندان کمک مي‏کرد. نوع اول کمک به انجمن‏هايي بود که تلاش مي‏کردند تا خانواده و بستگان سالمند وي را نگاه دارند و نوع دوم عبارت بود از انجمن‏هايي که تلاش مي‏کردند تا خانواده‏هايي را براي پذيرش سالمندان پيدا کنند.
با توجه به نگراني‏هايي که از هم اکنون در مورد مشکلات مربوط به امکانات زندگي در رابطه با سالمند شدن ساکنان قاره‏ي اروپا در سال‏هاي آينده مطرح مي‏شود، بنياد در سال 1988 در طرح مطالعه‏ي «سالمندي در اروپا در آستانه‏ي سال 2025» مشارکت مالي نمود. سال 1990 سمينار ملي با عنوان «سن بالا» براي بحث و تبادل تجربيات پيرامون بهينه ساختن وضع زندکي سالمندان تشکيل شد.
تلاش‏هاي بعدي بنياد معطوف به ايجاد ساختمان‏هايي شبيه خوابگاه‏هاي مستقل بود که سالمندان بتوانند در کنار
يکديگر ولي به صورت مستقل زندگي کنند اين آپارتمان‏هاي کوچک نه آن بي‏روحي و سردي آسايشگاه‏هاي سالمندان را داشت و نه باعث تنهايي و انزواي آنان مي‏شد؛ بلکه هم امکان دسترسي سريع براي ارايه‏ي خدمات به آنان را فراهم مي‏ساخت و هم امکان ايجاد ارتباط با ديگران را فراهم مي‏کرد.
از سال 1992 شکبه‏اي از متخصصان مسايل سالمندي جهت مطالعه و تبادل اطلاعات و تجربيات ايجاد شد. از همين سال، سومين هفته‏ي ماه اکتبر «هفته‏ي آبي» نامگذاري شد و همه ساله در اين هفته روحيه‏ي تعاون و مشارکت ميان نسل‏ها و سنين مختلف تقويت مي‏شود.
سال 1994 برنامه‏اي با عنوان «نزد خود سالمند شويد» اجرا شد. در اين برنامه تلاش شد تا نيازهاي مربوط به منازل سالمندان برآورده و تسهيلات لازم براي ادامه‏ي سکونت آنان در منازلشان و کوچ نکردن آنان به خانه‏هاي سالمندان فراهم شود. طرح ديگري با عنوان «سالمند شويد مثل اينکه نزد خودتان هستيد» اجرا شد در اين طرح تلاش شد تا با فراهم کردن منازل جمعي و گروهي سالمندان، از مشکلات معيشتي و روحي آنان کاسته شود.
سال 1988 پروژه‏اي با شعار «سرافراز سالمند شويد» براي سالمندان اجرا شد تا اينان دوران سالمندي خود را با افتخار و مغرورانه به سر برند. سال 1999 «سال بين المللي سالمندان» بود لذا فعاليت بنياد در اين زمينه تشديد يافت. در سپتامبر اين سال بنياد سمينار دو روزه‏اي با عنوان «خوب مسن شدن در شهر خويش» در شهر ديژون (DIJON) فرانسه برپا کرد. در اين سمينار نمايندگان 40 شهر (از بيش از 30 کشور) شرکت داشتند و در رابطه با ارتباط شهرها و شهرداري‏ها و نهادهاي محلي با سالمندان و مسايل مخصوص آنان به بحث و تبادل تجربيات پرداختند. شوراي اتحاديه‏ي اروپا در بروکسل از اين برنامه‏ها حمايت کرد. در مراسم «هفته‏ي آبي» همين سال، مسابقات ورزشي ميان سه نسل متفاوت با نام» 1، 2، 3 نسل‏ها» برگزار شد از سال 1998 تا سال 2000 برنامه‏اي با نام «سرويس خانگي، ارتباط اجتماعي همکاري طبيعي و اشتغال» در جهت بهبود وضعيت افراد مسن اجرا شد. هدف اين برنامه وادار کردن اين افراد به تحرک و ارتباط با ديگران بود. در همين برنامه تمهيداتي براي همراهي کردن افراد مسن تدارک ديده شد تا اين افراد به کمک يک فرد «همراه» که از محله‏ي او يا از ميان نزديکانش انتخاب شده بود از گوشه‏ي تنهايي به درآمده و با اجتماع رابطه‏ي بيشتري ايجاد کنند. اين همراهان گاهي نوجواناني در جستجوي کار هستند و برخي نيز داوطلبانه مبادرت به همراهي و مددکاري سالمندان مي‏کنند. سال 2000 ضمن پيگيري پروژه‏هاي سابق، طرحي در زمينه‏ي بهبود مراقبت‏هاي شبانه از افراد مسن به اجرا درآمد.

فعاليت‏هاي جوانان

«بنياد» در سال 1977 بخشي از تلاشي‏هايش را به برنامه‏هاي «جوانان و کودکان» اختصاص داد ولي به دليل حجم و گستردگي کار و به دليل تفاوت‏هاي ماهيتي برنامه‏هايي جوانان و برنامه‏هايي کودکان، اين بخش يک سال بعد به دو بخش «کودکان» و «جوانان» تقسيم شد.
بخش جوانان در دهه‏ي نود ميلادي فعاليت‏هاي خويش را بر دادن بورس بر دادن بورس به جوانان متمرکز ساخت تا آنان به خودکفايي و استقلال مالي دست يابند. کمک هزينه‏هاي سفر نيز در اختيار آنان قرار گرفت تا بدين وسيله ضمن آشنايي با ساير ملت‏ها و ساير آداب و رسوم، روحيه‏ي تساهل و مدارا با ديگران در آنان تقويت شود و در جريان سفر بتوانند با مسايل فرهنگي، جغرافيايي، ورزشي و انساني جديد آشنا شوند. به جواناني که طرح‏هاي اجتماعي و انساني داشتند، بورس‏هايي داده شد تا طرح‏هايشان را اجرا کنند. مخصوصا بورس‏هايي جهت پروژه‏هاي فعاليت‏هاي بشر دوستانه در کشورهاي جهان سوم در اختيار جوانان قرار گرفت. مسابقه‏اي در زمينه‏ي مطلوب کردن مکان‏هاي تفريحي مدرسه و خارج از مدرسه، در سطح ملي بين دانش آموزان برگزار شد و به 110 پروژه‏ي برتر امکاناتي حداکثر تا 15 هزار فرانک داده شد.

کودکان

در آغاز، برنامه‏هايي جهت نگاهداري کودکان خردسال در مهد کودک و محل‏هايي مشابه تدارک ديده شد. دويست و پنجاه محل براي پذيرش و نگاهداري اطفال آماده شد. سال 1985 سميناري در يونسکو توسط بنياد در اين زمينه برگزار شد. از سال 1979 تا 1989 طرح «خانه‏هاي سبز» براي فراهم نمودن ملاقات بچه‏ها با هم اجرا شد. بچه‏ها همراه با
والدين يا يکي از بستگان خويش به اين خانه‏ها مي‏آيند تا ضمن ملاقات با هم سالان خويش، اولين تجربه‏هاي زندگي در اجتماع و در محيطي غير از خانه را بياموزند. در سال 1989 با سميناري در يونسکو اين طرح خاتمه يافت.
يکي از فعاليت‏هاي مهم بنياد، کمک به بهبود وضع تفريحات کودکان بود. در سال 1979 بنياد در چهارچوب سال بين المللي بچه‏ها سميناري با عنوان «تجربه‏ي وقت آزاد بچه‏ها» برپا کرد. پس از آن با حمايت‏هاي مالي تجهيزات تفريحي را براي محل‏هاي تفريحي و آموزشي کودکان فراهم نمود و در همين ايام، بنياد از طرح «تعطيلات با کيفيت براي همه» که گامي در جهت تعميم و همگاني کردن امکانات تفريحي و مسافرتي بود حمايت کرد.
اهتمام به بازي و سرگرمي کودکان موجب شد که بنياد، سميناري در شهر تور فرانسه به سال 1979 با عنوان «بچه‏هاي جهان روستايي» برگزار کرد و در پي آن، مسابقه‏اي در سطح کشور با عنوان «بچه‏ها، شهر، روستا» انجام گرفت.
در سال 1987 با همکاري مجلات بچه‏ها، مسابقه‏اي برگزار نمود و در ايجاد 250 مرکز تفريحات کودکان در فضاي آزاد حمايت کرد. اين برنامه در سال 1990 با يک ملاقات و نشست در سطح ملي و چهار نشست در سطح منطقه‏اي و با انتشار يک کتاب خاتمه يافت.
از برنامه‏هايي که هم اکنون نيز ادامه دارد مي‏توان از ايجاد بخش‏هايي جهت ارايه‏ي خدمات کمک آموزشي به بچه‏ها در جهت کمک به زنان بي‏سرپرست و کمک به حل مشکلات خانوادگي و مناقشات رواني ميان فرزندان و والدين نام برد. با توجه به آمار بالاي طلاق و مشکلاتي که ملاقات ميان فرزندان و والدين جدا شده ايجاد مي‏کند، محل‏هايي ساخته شد تا به سان يک مرکز اقامتي امکان ملاقات والدين جدا شده با فرزندانشان را در محيطي به دور از اغتشاشات و شلوغي‏هاي خانوادگي فراهم سازد.
سال 1992 تلاش شد تا انجمن‏هاي «کمک به بچه‏هاي مورد اذيت و آزار قرار گرفته» گسترش کمي و کيفي بنمايند. در همين سال‏ها مکان‏هايي ساخته شد تا اين گونه بچه‏ها را به طور موقت بپذيرند. سال 1994 با استمداد از متخصصان، برنامه‏هايي براي آموزش خانواده در جلوگيري از خشونت و براي مساعدتر ساختن جو خانواده‏ها تدارک ديده شد، در اين زمينه تلاش گسترده‏اي نيز در سال‏هاي بعد انجام پذيرفت.
سال 1999 بيش از 10 ميليون فرانک بودجه در رابطه با اين بخش هزينه شد. پروژه‏ي «خانواده‏هاي داراي مشکلات بزرگ رواني» براي اولين بار در سطح وسيعي اجرا شد. در مورد جلوگيري از خشونت در خانواده، دو سوم فعاليت‏هاي بنياد پيشگيري و مراقبت از ايجاد چنين فضايي بود. بنياد ابتدا در پاريس و سپس در شهرهاي ديگر موزه و نمايشگاهي با عنوان «سکوت، خشونت» برپا کرد و مخاطب برخي اين نمايشگاه‏ها، کودکان خردسال بودند تا به شکل غير مستقيم، تحت آموزش‏هاي ضد خشونت قرار گيرند. در اين سال بيش از 1300 کودک آموزش مستقيم ديدند و در اين زمينه شش کتاب داستاني منتشر شد، و بيش از 10 هزار نسخه آن به فروش رفت. در سال 2000 مسابقه‏اي بين المللي براي مدارس در رابطه با خشونت برگزار شد و هدف از آن ايجاد حساسيت بين بچه‏ها در مورد اين موضوع بود. بنياد به پروژه‏هايي که جهت رفع خشونت در شهرک‏ها و محله‏هاي حساس انجام مي‏گرفت، کمک‏هاي بسيار کرد و در برخي موارد حتي تا 100% هزينه را تأمين کرد. در سال 1999 بنياد 21 پروژه در رابطه با ايتام اجرا کرد، منازلي جهت اسکان بچه‏هاي آواره ساخت و بورس‏هايي به بچه‏هاي يتيم اختصاص داد.

معلولان

يکي از دل مشغولي‏هاي مهم بنياد، رسيدگي به معلولين است. سال 1970 اين برنامه با طرح «پاپيون سفيد» آغاز شد. در اين طرح که به نوعي از کمک‏هاي همگاني استمداد گرفته مي‏شد با فروش پاپيون‏هاي سفيد اعانه‏هايي براي حمايت از جوانان عقب مانده‏ي ذهني جمع آوري شد. در دسامبر همين سال برنامه‏ي «بسيج قلب‏ها» در جهت کمک به اطفال معلول به اجرا درآمد. اين اعانه‏ها براي کمک به وضع زيستي معلولان به کار گرفته شد. تجهيزاتي از قبيل سمعک و کمک به دستگاه شنوايي در اختيار آنان قرار گرفت. سرويس‏هاي بهداشتي مجمتع‏هاي مسکوني معلولان جسماني به شکلي منطبق با نيازهاي آنان ساخته شد. سال 1975 سال خاتمه يافتن اين طرح و ارايه‏ي بيلان کار بود.
در سال‏هاي بعد با برنامه‏ي «زندگي به گونه‏اي ديگر» اين خدمات در اختيار معلولين قرار گرفت: در اختيار قرار دادن
شخص همراه و مددکار، کمک به تأسيس آپارتمان‏هاي ميانه که نقش واسطه‏اي دارند و به بيماران ذهني کمک مي کنند تا پس از خروج از بيمارستان‏هاي رواني و قبل از بازگشت به منزل، خويشتن را با شرايط زندگي جديد منطبق سازند، کمک به دستيابي معلولين به سرويس‏هاي تفريحي و فرهنگي و آموزشي، کمک به شغل‏يابي مناسب براي آنان (به عنوان مثال اشتغال نابينا به عنوان تلفن‏چي)، کمک به حضور و بهره‏وري آنان از فنون پيشرفته و رايانه، توزيع بورس از 10 هزار تا 25 هزار براي کمک به پروژه‏هاي شخصي معلولين.
سال‏هاي دهه‏ي نود به امور فرهنگي معلولين توجه ويژه‏اي شد. انشتار راهنماي پاريس با توجه به نيازها و امکانات قابل دسترسي براي معلولين، کمک به نشر کتب ويژه‏ي نابينايان نمونه‏اي از اين برنامه‏ها بود. شرکت در سمينار «معلوليت، مطالعه و کتابخانه» در دانشگاه پاريس دهم، شرکت در کميسيون معلولين به هنگام بناي کتابخانه‏ي ملي فرانسه، شرکت در کميسيون بناي محل‏هاي آموزشي و منطبق کردن آن با نيازهاي معلولين، از قبيل سيستم صوتي براي کم شنوايان و دسترسي به صندلي چرخدار، حمايت از طرح‏هايي که موزه‏ها را براي همگان قابل دسترسي مي‏نمايد، همکاري با سازمان ميراث ملي براي قابل دسترس کردن تمام بناهاي ملي، نمونه‏اي از اين فعاليت‏هاست. به همين دليل بنياد، اولين سمينار بين المللي «موزه و معلولان» را در سال 1988 در يونسکو با حمايت جامعه‏ي اروپا و موزه‏ي فرانسه برگزار کرد. در اين نشست 250 متخصص امور موزه و معلولين و ساير متخصصان حضور داشتند، نتيجه‏ي سخنراني‏هاي سمينار نيز منتشر شد.
براي بررسي کلي مشکلات معلولان به هنگام سالمندي و ارايه‏ي راه‏حل، گروه مطالعاتي در زمينه‏ي «معلولان و سالمندي» تشکيل شد. در همين زمينه با گروه خبرگان «ماستريخت» مشارکت و همکاري شد. از گروه متخصصان بين المللي براي شرکت در سمينار مربوطه استقبال گرديد. وسايل حمل و نقل عمومي با ايجاد تغييرات مناسبي براي همگان قابل دسترس شد و افرادي به عنوان همراه در اختيار ناشنوايان و نابينايان قرار داده شدند. بودجه‏ي سال 1999 در اين بخش حدو شش ميليون فرانک بود. ايجاد شبکه‏هايي براي کمک‏هاي محلي به معلولان، نوسازي ساختمان‏هاي محل سکونت معلولان براي قابل دسترس نمودن ساختمان براي آنها، پذيرش و دادن خدمات اجتماعي و پزشکي به معلولان از مهمترين برنامه‏هاي اين سال بود. «تلاش براي ورود آسان به زندگي بزرگ سالي» کودکان معلول را از جهت رواني و جسماني آماده مي‏سازد تا آسان‏تر وارد زندگي اجتماعي بزرگ سالان شوند و هم مشکلات ويژه‏ي خويش را در زندگي بزرگ سالي بشناسند و راه‏حل‏هاي کنار آمدن با اين مشکلات را بياموزند.

امداد بين الملل و خدمات اورژانس در جهان سوم

آغاز فعاليت‏هاي بنياد در کشورهاي جهان سوم، سال 1978 بود. در اين سال بنياد در عمليات «ساحل» به قحطي زدگان ناشي از خشکسالي نيجر و موريتاني و سنگال کمک کرد. سال‏هاي 1973 تا 1984 کمک به توسعه‏ي روستايي در سرلوحه‏ي فعاليت‏هاي اين بخش قرار گرفت و تجهيزات و ابراز کار روستاييان در اختيارشان قرار داده شد و با آموزش فنون کشاورزي و صنايع دستي تلاش شد تا روستاييان، خود توسعه‏ي خويش را به دست گيرند. به ساختن مدارس ابتدايي در روستاها، و نيز به کارگران مهاجر خارجي کمک شد تا آنان به کشورهاي خويش بازگردند.
به جاي صدور فن آوري غرب بر کشورهاي جهان سوم، تلاش شد تا فن آوري بومي بر اساس نيازها و توانايي‏هاي منطقه‏اي و محلي توسعه يابد. آموزش‏هاي بهداشتي مثل پرستاري و رعايت بهداشت توسعه يافت. حساسيت خانواده‏ها و مخصوصا مادران نسبت به بهداشت و سلامت کودکان جلب گرديد. مدارس شبانه روزي و مهدکودک ساخته شد. کمک به بازسازي شهر زلزله‏زده‏ي پازتيسا در گواتمالا، آموزش و سواد آموزي در اردوگاه مهاجران آسياي جنوب شرقي در تايلند و براي جوانان مهاجر در فرانسه، کمک به قربانيان خشک‏سالي در دره‏ي رودخانه‏ي سنگال و در بخشي از ماداگاسکار که قرباني مديريت بد اقتصادي شده بودند از برنامه‏هاي اين دوره محسوب مي‏شود.
بعدها سياست بنياد بر همکاري متقابل با انجمن‏ها و گروهاي محلي شکل گرفت. در سنگال 130 روستاي دره‏ي رودخانه، انجمن تعاون درست کردند و در ماداگاسکار نيز بنياد با همکاري انجمن‏هاي محلي در زمينه‏ي بازيابي منابع
طبيعي (آب، خاک، انرژي)، توليد (ماهگيري و تعاوني‏هاي کوچک صنعتي)، فن آوري مطابق شرايط بومي، آموزش (سواد آموزي) و بهداشت فعاليت کرد. در فيليپين و سنگال نيز به وسيله‏ي وام و اعتبارات به مدد کشاورزان برخاست.
شناسايي و اسکان و بازپروري بچه‏هاي خياباني (در شهرهايي مثل سن‏لويي ماداگاسکار و شهرهاي مراکش) بخشي ديگر از فعاليت‏هاي بنياد است.
سازماندهي انتقال تجربيات از شمال به جنوب و سازماندهي ملاقات ميان 150 مسؤول شرکت‏هاي تعاوني 55 کشور از پنج قاره از ديگر زمينه‏هاي فعاليت بنياد است که منجر به همکاري سازمان‏هاي غير دولتي (NGO) جنوب و و شمال شد.
برخي از کمک‏هاي بنياد در وضعيت اضطراري عبارت است از حمايت از آسيب ديدگان کلمبيايي در پي غرق شدن آرمرو (ARMERO) در سال 1985 و حمايت و امداد از کشورهاي ساحلي در پي تهاجم ويران گرايانه و ملخ‏هاي مهاجم در سال 1986، حمايت از کردهاي عراقي قرباني جنگ در سال 1990، کمک به آسيب ديدگان طوفان بنگلادش در سال 1991 و 1992، کمک به پناهندگان عشاير و نيمه عشاير سومالي در شمال شرقي کنيا در 1992 و کمک به پناهندگان نيامي نيجر در سال 1992.
کمک‏هاي اضطراري در اروپا نيز صورت پذيرفته است؛ مثل کمک به مردم روماني در سال‏هاي 1992 - 1990 و کمک به کشورهاي يوگسلاوي سابق در سال 1992 و پس از آن. در داخل فرانسه نيز در مواردي به آسيب ديدگان از سيل کمک‏هايي شده است. بودجه‏ي سال 1999 در اين بخش بيش از سه و نيم ميليون فرانک بود. تلاش شد اين بودجه با همکاري ارگان‏هاي محلي مصرف شود و همکاري نزديکي با سازمان‏هاي غير دولتي (NGO) برقرار شد. امروزه بيش از 50 ميليون انسان در جهان مجبور به مهاجرت شده‏اند و 60% آنان کودکان و خردسالان هستند. در اين سال طرحي براي استحکام پيوندهاي خانوادگي ميان اعضاي خانواده‏هاي کشورهاي جهان سوم اجرا شد. بودجه‏اي پنج ميليون فرانکي براي کمک به خانواده‏هاي مهاجرين و آسيب ديدگان از جنگ بالکان اختصاص داده شد. در آمريکاي لاتين، خانه‏هاي مسکوني همگاني ساخته شد و نسبت به امنيت بهداشتي و خوراکي آنان طرح‏هايي اجرا شد. در پي جاري شدن سيل در جنوب فرانسه، بودجه‏اي يک ميليون و دويست هزار فرانکي براي کمک به سيل زدگان اختصاص داده شد.

بهداشت و سلامت همگاني

توجه «بنياد» به امدادهاي بهداشتي و درماني از سال 1970 آغاز شد. کمک به بيمارستان‏ها يکي از فعاليت‏هاي مهم بنياد بود. «بنياد» از طريق «بنياد مبارزه با بيماري لوسمي» با طرح «خانه‏ي والدين» همکاري نمود. اين طرح در سال 1985 با افتتاح اولين «خانه‏ي والدين» در بيمارستان سن‏لويي پاريس افتتاح شد. هدف از اجراي اين طرح، ساختن محل‏هايي براي اسکان والدين اطفال بستري شده در بيمارستان بود تا با امکان اقامت والدين در نزديک فرزندان بيمارشان کمکي روحي و عاطفي براي والدين و اطفالشان ايجاد شود.
از سال 1987 با مشارکت مالي در تهيه و پخش فيلم‏هاي آموزشي تلاش تا کودکان با برخي بيماري‏ها و راه‏هاي پيشگيري و علاج آن آگاه شوند (به عنوان نمونه مشارکت مالي و در تهيه‏ي فيلم «ژولي شش ساله») بنياد در تهيه و توزيع اقلام فرهنگي براي کودکان بستري شده گام‏هاي اساسي برداشت. در فرانسه انجمني با نام «انجمن لبخند پزشکان» وجود دارد که با تهيه‏ي برنامه‏هاي شاد و کمدي و حتي با آوردن دلقک در بخش اطفال بيمارستان تلاش مي‏کند تا محيط خشک و جدي بيمارستان‏ها را براي کودکان قابل تحمل سازد. بنياد با اختصاص کمک‏هايي به اين انجمن، تسهيلاتي براي فعاليت آن فراهم ساخت. علاوه بر اين، به ساير انجمن‏هايي که دواطلبانه عهده‏دار فعاليت‏هاي آموزشي و تفريحي براي کودکان بستري شده بودند نيز کمک شد.
با آمدن فن آوري‏هاي نوين و شبکه‏هاي رايانه‏اي از سال 1988 بنياد با راه‏اندازي شبکه‏هاي داخلي در بخش اطفال، هم امکان اطلاع رساني و آموزش کودکان بيمارستاني را فراهم ساخت و هم اوقاف فراغت آنان را با بازي‏هاي کامپيوتري پر کرد.
در پي گسترش و شيوع بيماري ايدز، بنياد از سال 1989 به انجمن‏هايي که در جهت اسکان و پذيرش بيماران مبتلا به ايدز فعاليت مي‏کنند، کمک‏هاي شاياني کرد. از سال
1992 با چهار انجمني که در زمينه‏ي رفع نيازهاي بيماران مبتلا به ايدز فعال هستند، همکاري مستقيم کرد. در همين سال به بيماران علاج ناپذير و صعب العلاج توجه ويژه‏اي شد و تلاش گريد تا با روش‏هاي علمي، دردهاي روحي آنان و خانواده‏هايشان تسکين يابد. کمک به افراد بي‏خانمان براي دسترسي به دارو و درمان از برنامه‏هاي بنياد در سالهاي 1985 تا 1988 بود. سال 1990 طرحي تحقيقاتي بر روي جوانان مشکل‏دار (بستري شده يا جواناني که مبادرت به خودکشي کرده بودند.) انجام شد. هدف اين پروژه، يافتن راهکارهاي مناسب براي پاسخگويي به نيازهاي جوانان و حل مشکلات آنان بود. دو سال بعد اين پروژه تکميل و واحدهاي پزشکي و روان پزشکي در بيمارستان‏ها تأسيس شد. اين واحدها افراد مشکل‏دار را تحت مراقبت‏هاي ويژه‏ي رواني قرار مي‏دادند. در سال 1992 براي رسيدگي به بهداشت کودکان برنامه‏ريزي گرديد. در اين مجموعه برنامه‏ها، آگاهي‏هاي لازم و مورد نياز در مورد حاملگي، زايمان و تغذيه از شير مادران به اطلاع زنان رسانيده شد. در سال 1994 برنامه‏هايي براي بهبود پذيرش بيمار در بيمارستان‏ها طراحي و اجرا شد. در طرح «شهر، بيمارستان» شهروندان متمکن تشويق مي‏شدند که هر کدام، هزينه‏ي بيمارستاني و درمان يک بيمار مستمند را عهده‏دار شوند و تسهيلاتي نيز براي اسکان خانواده‏هاي بيماران بستري شده در اختيار خانواده‏ها قرار داده شد. نوجوانان بستري شده نيز تحت حمايت و مراقبت روان شناسان قرار گرفتند تا عبور از وضعيت بحراني براي آنان تسهيل شود.
در سال 1999 بودجه‏ي اختصاصي کمک به بيماران ايدز براي برقراري ارتباط آنان با جامعه و نيز کمک در تهيه‏ي داروهاي ضروري، مبلغ چهار و نيم ميليون فرانک بود. به سازمان‏هايي که داوطلبانه به اين بيماران کمک مي‏کردند. يارانه‏هايي تعلق گرفت. امکانات ورزشي از قبيل اسکي، تيزاندازي، دوچرخه سواري، شنا و گلف براي کودکان بستري شده فراهم شد. به طرح‏هايي که جهت کاهش درد بيماران مطالعه مي‏کردند کمک‏هايي اعطا شد. بيش از پنج ميليون فرانک براي کمک به بيماران لاعلاج و همراه نمودن يک همراه براي واپسين ايام آنها هزينه شد. بنياد بنا دارد در سال 2001 سميناري در اين زمينه برگزار کرده و به جمع بندي نتايج اين طرح بپردازد. حدود شش ميليون فرانک براي بهداشت، مراقبت و پيشگيري جوانان هزينه شد. اين برنامه‏ها با همکاري مدارس انجام شد. بخش‏هاي ويژه‏اي براي رسيدگي به مسأله‏ي خودکشي و براي کمک و نجات جواناني که قصد خودکشي داشتند يا بدان مبادرت کرده بودند شکل گرفت.

تحقيقات پزشکي و علمي

بخش تحقيقات علمي در سال 1973 شروع شد و در سال 1980 به «تحقيقات و سلامتي همگاني» تغيير نام دارد. در ابتدا به طرحي کمک کرد تا از متخصصان خارجي دعوت شود براي تبادل و انتقال معلومات و به محققان فرانسوي براي يک دوره‏ي پنج و سپس دو و سه ساله که يک بار قابل تمديد بود، به فرانسه بيايند. اولين متخصصي که در سال 1973 دعوت شد، پرفسور رپاپورت سرطان شناس امريکايي بود. سال بعد تحقيقات بيولوژيکي آغاز شد و سپس تحقيق در مورد سيستم عصبي انجام گرفت.
از سال 1974 همه ساله يک جايزه‏ي علمي به محققي داده مي‏شود که بتواند پيامش را به بهترين شيوه به گوش جهانيان برساند. اين جايزه از سال 1985 «جايزه‏ي موريس پروس» ناميده شد.
کمک به تجهيزات آزمايشگاه‏هاي مربوط به تولد اطفال و تحقيقات مرتبط با کروموزوم انجام گرفت. اين تحقيقات بنياد را به اين نتيجه رسانيد که جهت جلوگيري و پيشگيري از رفتارهاي نابهنجار کودکان توجه خود را به دو نکته معطوف دارد: در مرحله‏ي اول، حل مشکلات مربوط به زايمان‏هاي مشکل و سپس ايجاد فضاي مناسب زندگي خانوادگي بود. زيرا تحقيقات نشان داد که، هم زايمان سخت و هم روابط خشن والدين در منزل، تأثيرات مخربي بر شکل گيري شخصيت رواني کودکان دارد. سال 1982 بنياد در درون خويش بنياد جديدي براي کمک به بيماران لوسمي تشکيل داد و به محققان در اين زمينه نيز کمک کرد. پس از آن بنيادهاي جديد و فعالي براي کمک به بهبود وضعيت درمان و رسيدگي به اوضاع کودکان بيمار و حمايت از تبادل و انتقال تجربيات محققان و پزشکان تشکيل و با برگزاري کنفرانس‏هاي بين المللي و اعطاي بورس به محققان و پزشکان خارجي گام‏هاي مهمي در اين زمينه برداشته است.
در سال 1999 بودجه‏ي اين بخش 27 ميليون و هفت صد هزار فرانک بود. سرطان که سبب 30% مرگ و ميرها در فرانسه است از موضوعات مورد تحقيق بنياد در اين سال‏هاست. در اين رابطه به متخصصان و پزشکان بورس‏هاي تحصيلي و تحقيقي داده مي‏شود و در اين زمينه بنياد به پايانامه‏هاي برتر کمک هزينه‏هايي اهدا مي‏کند.

امور فرهنگي

فعاليت‏هاي فرهنگي بنياد با اعطاي بورس به دو دختر جوان که رهبري يک گروه موسيقي را عهده‏دار بودند، آغاز شد. بنياد در 1970 و 1971 با تشکيل کنفرانس‏هاي ادبي و هنري به تشويق، معرفي و قدراني از هنرمندان پرداخت. سال 1972 با تشکيل يک بخش مخصوص براي «توسعه‏ي فرهنگي»، اقدامات فرهنگي خويش را متمرکزتر کرد. سال بعد، حمايت از رسانه‏هاي سمعي و بصري را در سرلوحه‏ي کار خويش قرار داد. به برخي برنامه‏هاي مفيد تلويزيون جوايزي اهدا شد (به عنوان نمونه در سال 1973 به يک برنامه‏ي تلويزيوني که براي احياي ارزش‏هاي علمي، انساني و تکنيکي تلاش مي‏کرد و نيز به آلبرت اوليويه براي يک برنامه‏ي مستند هنري جايزه داد.) درسال 1986 نيز به تأسيس موزه‏ي سينما در پاريس کمک شد.
اهداي جايزه به کتب، بخش ديگري از فعاليت‏هاي فرهنگي بنياد است. جايزه‏ي پول والري به کتبي داده مي‏شود که از جهت منبع و ارجاعات غني باشند. يک جايزه‏ي ادبي هنري به آلبوم، کتاب، داستان، رمان و سرگرمي‏هايي که براي نوجوانان مفيد باشد و تعلق مي‏گيرد. بنياد براي پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان سرمايه گذاري و از ايجاد و توسعه‏ي کتابخانه‏ها توسط شهرداري‏ها و مدارس و سازمان‏هاي خصوصي حمايت کرد. بين سال‏هاي 1981 و 1985 به بيش از 300 طرح فعال کردن کتابخانه‏ها کمک شد، بيشتر اين طرح‏ها توسط دواطلبان و به شکل خوجوش آغاز شده است.
از سال 1983 تا 1988 به آثار باستاني و ملي توجه خاصي شد. به کتابخانه‏ي ملي براي خريد کتب خطي کمک و از نقاشي‏هاي قرون وسطي ميکروفيلم تهيه شد. «مسابقه‏ي آثار ملي» براي قابل استفاده کردن آثار و بناهاي ملي برگزار شد. به مالکين اين بناها کمک شد تا اين بناهاي باستاني و ملي را احيا کرده و امکان بازديد علاقه‏مندان را فراهم سازند. ساختمان‏هاي روستايي قديمي مرمت شد و به صورت ژيت (GITE) براي اسکان مسافران درآمد.
«بنياد» طرحي ارايه کرد تا گسيختگي ميان هنرمندان و عصرشان برطرف شود. هدف اين طرح نزديک کردن هنر و هنرمند با جامعه بود. واسطه‏هايي به عنوان «سفارش دهنده‏ي آثار هنري» نقش رابط ميان هنرمند و جامعه را ايفا کردند. در اين طرح، بنياد استقلال اين واسطه‏ها را تضمين و يا خود نقش واسطه را اجرا کرد. به هر حال واسطه‏ها ناظر حسن اجراي کار هستند. لذا براي نظارت بيشتر بر آثار هنري، بنياد در شهرستان‏ها نيز شعبه‏هاي نظارتي مشخص کرد. واسطه‏ها به هنرمندان کمک مي‏کنند تا شرايط خلاقيت و آفرينش اثر فراهم گردد. اين گونه آثار بايد بازگو کننده‏ي حوادث تاريخي و اجتماعي معاصر باشند که بر زندگي بشر معاصر تأثير گذاشته است. اين آثار، وجدان جمعي معاصر را تشکيل مي‏دهند و آفريننده‏ي «هنر معاصر» هستند. از سال 1994 بنياد اين واسطه‏ها را براي بازاريابي آثار هنري و گرفتن سفارش به کارگرفت. واسطه‏ها ظرفيت خريد و جذب بازار را مطالعه کرده و هنرمندان را مطلع مي‏ساختند که شهرداري و مؤسسات دولتي و خصوصي و يا مشتريان خصوصي چقدر مي‏توانند در زمينه‏ي آثار آنها سرمايه گذاري کنند. يکي ديگر از فعاليت‏هاي بنياد در اين زمينه، تحقيق در مورد شيوه‏هاي جديد آموزش تاريخ هنر براي دانش آموزان و دانشجويان است.
در سال 1999 بودجه‏ي امور فرهنگي و بنياد حدود هشت ميليون فرانک بود. در اين سال بخش واسطه‏ها و سفارش دهنده‏هاي آثار هنري تقويت شدند. شهروندان هنر دوست، شهرداري‏ها، شرکت‏ها، بازرگانان و منتخبان محلي مردم، به عنوان سفارش دهنده‏هاي اصلي آثار هنري مورد توجه قرار گرفتند و ارتباط آنان با هنرمندان گسترش يافت. بنياد با اجراي اين طرح فرصتي مغتنم براي هنرمندان فراهم کرد تا از کنج کارگاه‏هاي خود وارد اجتماع شده و با آفرينش آثاري مطابق ذوق سفارش دهندگان به آثار خويش روح «معاصر بودن» را تزريق کنند. اتحاد اروپا فرصتي فراهم کرد تا اين تلاش‏ها فراتر از مرزهاي کشور به ساير نقاط اين قاره‏ي قديم سفر کنند. بنياد با همکاري برخي نويسندگان تلاش کرد تا برخي حوادث مثل نسل کشي رواندا براي ثبت
اين فاجعه در حافظه‏ي تاريخي بشر به صورت آفرينش‏هاي هنري جاودانه کند.
برنامه‏هايي بنياد براي حفظ محيط زيست در سال 1972 آغاز شد. در سال‏هاي آغازين، مهمترين برنامه‏ي بنياد براي کمک به حفظ محيط زيست، اطلاع رساني همگاني و حساسيت آفريني عمومي بود. بنياد براي تهيه‏ي فيلم‏هاي حساسيت آفرين و جلب حمايت از زيبايي‏هاي طبيعي، سرمايه‏گذاري کرد. در سال 1972 با کمک صندوق ملي بناهاي تاريخي «انجمن ملي فرانسه، فرهنگ، ملاقات و اقامت» تأسيس شد.
در اين زمينه برنامه‏ي اصلي بنياد سرمايه گذاري کلان نبود بلکه به جاي مصرف اموال موقوفه و خيريه در جهت فعاليت‏هاي مستقيم حفظ زيست، اين سرمايه‏ها را در جهت بسيج عمومي شهروندان هزينه کرد. به عبارتي ديگر، هدف اوليه‏ي بنياد، نيروي انساني و همت والاي بشري، چه به شکل فردي و چه در قالب سازمان‏ها و انجمن‏ها بود. در اين راستا برنامه‏ي کلي بنياد در چهار محور خلاصه مي‏شد:
- برانگيختن احساس مسؤوليت شهروندي در جهت پي‏ريزي شالوده‏هاي اوليه‏ي روابط متقابل انسان و طبيعت؛
- ايجاد شکل جديدي از فضاي طبيعت که همگام و پاسخگوي نياز بشر معاصر باشد.
- تشکيل قطب مرجع براي آموزش‏هاي محيط زيستي؛
- توسعه‏ي روستايي مردمي و پايدار در اروپايي گسترده.
در اين زمينه اهداف و فعاليت‏هاي کوتاه مدت زيادي انجام شد. ما نمونه‏هايي از اين فعاليت‏هاي مقطعي را يادآوري مي‏کنيم. براي حفظ حرفه‏ها و بناهاي سنتي تلاش گسترده‏اي صورت گرفت (مثل برگزاري مسابقه و اهداي جايزه براي نانوايي‏هايي که بناي سنتي و ابزار حرفه‏اي قديمي را حفظ کنند و فرانسه‏ي قديم را به نمايش گذارند). با همکاري تلويزيون مسابقه‏اي براي دانش آموزان برگزار شد که فيلمي با صداگذاري در طبيعت براي هارموني طبيعت بسازند. در همين رابطه با همکاري «اتحاديه‏ي مراکز تفريحي ايام تعطيلات» مسابقه‏ي ديگري با عنوان «ارزش جوانان» براي نوجواناني که تعطيلات را در مراکز تفريحي مي‏گذرانند ساخته شد که به نگرشي به حوادث روستا يا سنن زندگي آنان و اختراعات و ابتکارات و روستانشينان تهيه شده بود.
مسابقه‏اي نيز در زمينه‏ي عکاسي با همکاري شرکت کداک و هواپيمايي فرانسه و جت‏تور در مورد مناطق کرانه‏اي برگزار شد.
بنياد تلاش کرد تا راه‏حل‏هايي به شهرهاي مختلف ارايه بدهد تا بتواند با حفظ ويژگي‏هاي طبيعي و سنتي بر مشکلات صنعتي و اقتصادي غلبه پيدا کنند. در اين زمينه بين سال‏هاي 1973 و 1975 براي شهرهاي کمتر از ده هزار سکنه که با حفظ محيط زيست رشد اقتصادي داشته‏اند مسابقه‏اي با عنوان «توسعه و هماهنگي شهرهاي کوچک» برگزار شد. در سال‏هاي 1977 و 1978 براي شهرهاي تا بيست هزار نفر که در کنار حل مشکلات صنعتي توانسته باشند با سالم نگاه داشتن محيط زيست در صنعت جذب گردشگران فعاليت داشته باشند با عنوان «مناطق ساحلي و کرانه‏اي» مسابقه‏اي برگزار شد.
از فعاليت‏هاي ديگر بنياد توجه به حل مشکلات متفاوت بچه‏ها در زندگي روستايي و شهري و هماهنگي آنان با طبيعت پيرامون خويش بود. سال 1979 با طرح پروژه‏ي «بچه‏ها در شهر» به محله‏ها و شهرداري‏ها کمک‏هاي آموزشي و عملي لازم داده شد تا در شهرسازي فضاي مورد نياز بچه‏ها فراهم شود. مسابقه‏ي «بچه‏ها، شهرها، روستاها» براي جلب توجه منتخبين شوراهاي محلي و مسايل مربوط به فضاي مورد نياز بچه‏هاي شهري و روستايي برگزار شد.
مي‏دانيم که يکي از مشکلات امروز بشر، ايجاد هماهنگي ميان سيمان و آجر، و آهن با طبيعت است. بنياد در سال 1974 با اجراي يک برنامه‏ي ده ساله تلاش کرد تا مطالعات فني و اجتماعي لازم براي ساختن ساختمان‏هاي محکم و ايمن روستايي به وسيله‏ي مصالح ساختماني طبيعي روستاها انجام پذيرد. اين پروژه «ساختمان کشاورزي و روستايي» ناميده شد. بنياد، کميته‏اي از گروه‏هاي مطالعاتي ما بين وزارتخانه‏هاي مربوط تشکيل داد. فعاليت اين گروه‏ها عبارت بود از: ايجاد شغل براي معماران روستايي، کمک به اشتغالات روستايي، کمک به همکاري معماران و مهندسين و کارشناسان چوب، کارآموزي و بازآموزي متخصصان معماري، طرح‏ريزي معماري جديد روستايي، تشويق به کارگيري چوب در ساختمان‏هاي روستايي، پيگيري تحقيقات مربوطه و انتشار گزارش‏هاي آن. بنياد در سال 1982 فعاليت‏هاي خود را کاهش داد و از برنامه‏هاي
«B.A.P» حمايت کرد و دو سال بعد به فعاليت خويش در اين زمينه خاتمه داد.
بنياد در مورد محيط زيست، فقط به حفظ محيط زيست فرانسه نمي‏انديشد، بلکه فعاليت‏هايي در برخي کشورهاي جهان سوم نيز انجام مي‏دهد. به عنوان نمونه مي‏توان از فعاليت‏هاي بنياد در سال 1989 نام برد. در اين سال بنياد ديسکتي از موزيک محلي ماداگاسکار با نام «موزيک و محيط زيست» تهيه و توزيع کرد. منافع و عايدات آن به نفع جنگل‏هاي ماداگاسکار هزينه شد. در همين سال به طرح انرژي خورشيدي سنگال کمک کرد در برخي از کشورهاي جهان سوم به احياي مزارع، گاو و گوسفند داري کمک کرد. به فرشباف‏هاي مراکشي نيز کمک‏هايي اختصاص داد.
در سال 1989 بنياد برنامه‏اي را با عنوان «زمين، منابع طبيعي و اشتغال» با هدف حمايت از اشتغال‏زايي مناطق روستايي آغاز کرد. در اين برنامه از انجمن‏ها و سازمان‏هايي که در مناطق محروم با استفاده از امکانات محلي و طبيعي موجب توليد اشتغال شوند، حمايت کرد. پروژه‏هاي زيادي مطرح شد و کميته‏ي مربوطه پروژه‏هايي را که از حمايت و پشتيباني مقامات محلي برخوردار بودند، در اولويت قرار داد. در نهايت 35 پروژه پذيرفته شد. در اين مورد مي‏توان از طرح حمايت از شرکت تعاوني بهره برداري از چوب پنبه در مناطق پي‏رنه فرانسه، و طرح استفاده از گياه عرعر در اسانس سازي صنعت عطر و ادوکلن نام برد.
پس از آن فراخواني طرح‏ها شدت يافت. مثل فراخواني طرح استفاده‏ي بهينه از ماشين در چيدن محصولات کشاورزي توليد اسانس‏هاي جديد معطر، قابل استفاده کردن زمين‏هاي غير قابل استفاده. در سال 1991 پس از بررسي گروه‏هاي مربوطه، از ميان پرونده‏ي نامزدها و طرح‏ها، 270 طرح پذيرفته شد و 64 طرح رد شد.
سال 1993 پروژه‏ي «محيط زيست، و چند حرکت روزانه» براي تهيه و توزيع ابزار آموزش محيط زيست آغاز به کار کرد، در اين طرح تلاش شد تا به نوجوانان آموخته شود که آنان نيز با چند حرکت روزانه مي‏توانند نقش مهمي در حفظ محيط زيست ايفا کنند. سال 1994 ابزارهاي کمک آموزشي محيط زيست براي اطفال، به مقدار وسيعي تهيه و بين آنان توزيع شد. از طرح بازيافت زباله‏ها حمايت و شکبه‏ي متخصصان اکولوژي براي حمايت از سازمان‏هاي حامي محيط زيست تشکيل گرديد. باغ برانفر که تحت مالکيت اختصاصي بنياد درآمد با همکاري بنياد خيريه‏ي نيکلا هولت، محل اختصاصي آموزش‏هاي مربوط به محيط زيست شد. در اين پارک مرکز و قطبي براي آموزش‏هاي محيط زيست در منطقه در نظر گرفته شده است که در سال 2002 به ثمر خواهد نشست. بنياد از سال 1996 با بنيادها و سازمان‏هاي محيط زيست خارج از فرانسه همکاري کرد. اين همکارهاي غالبا در اروپا بود، اسپانيا، ايرلند، اسلووني و مجارستان از جمله کشورهاي اروپايي بودند که بنياد با سازمان‏هاي محلي آنها همکاري کرد. تلاش شد تا گفت و گوي مناسب‏تري ميان سازمان‏هاي محيط زيست و نهادهاي دولتي برقرار شود.
در سال 1997 در منطقه‏ي بروتان فرانسه فعاليت‏هاي مشترکي با نهادهاي محلي براي حمايت بهينه از محيط زيست صورت گرفت. سپس در سال 2000 اين فعاليت‏ها به مناطق ديگر نيز گسترش يافت. در اين فعاليت‏ها تلاش شد تا فضا، آب، خاک و منابع طبيعي ديگر مورد استفاده‏ي مناسبت‏تر قرار گيرند. گروه‏هاي مختلف مرتبط با طبيعت مثل کشاورزان، ماهيگيران، شکارچيان، جهانگردان، کوهنوردان، مدافعان محيط زيست، طبيعت شناسان و متخصصان ديگر و سازمان‏هاي مربوطه با اهداف متفاوت به همکاري مداوم فراخوانده شدند. از جهت مالي، بنياد به طرح‏هايي که براي ارزشيابي طبيعت است کمک کرد. در سال 2001 تلاش دارد که اين فعاليت‏ها را گسترش داده و شبکه‏هايي براي همکاري ميان کساني که به طبيعت سر و کار دارند ايجاد شود.
از آخرين پروژه‏هاي بنياد، حمايت از توسعه‏ي باغ داري مشترک و ايجاد باغچه‏هايي با همکاري شهروندان است. برخي از اين باغچه‏ها در حومه‏ي شهرها قرار دارد و شهروندان پس از کار در محيط اداري و يا صنعتي شهر، ساعات فراغت را به اين گوشه‏هاي خلوت دنج پناه مي‏برند و چون اين باغچه‏ها به صورت قطعاتي کوچک در اجاره‏ي آنان قرار دارد احساس مالکيت مي‏کنند و رابطه‏اي مستقيم با اين قطعه از طبيعت ايجاد مي‏کنند. در سال 1999 پنجاه طرح در اين زمينه توسط بنياد حمايت شدند. بعدا اين فعاليت‏ها به شکل شبکه‏اي ملي گسترش يافت و شهروندان ضمن تبادل اطلاعات از آخرين دستاوردهاي باغ داري آگاه مي‏شدند.
بنياد اميدوار است از طريق اين طرح‏ها به بخش فراموش شده‏ي بشري توجه کند. زيرا بشر امروز ضمن کار و تلاش در محيطهاي تصنعي، در فضايي از آسمان خراش‏ها زندگي مي‏کند که کمتر طبيعي هستند و کمتر با طبيعت سر و کار دارند، اين ياغچه‏ها از يک سو انسان را با طبيعت مرتبط مي‏سازد و از سويي ديگر فضاي شهرها را که با آجر و آهن و سيمان شکل گرفته است با فضاي سبز و زنده طبيعت متصل مي‏سازد.
اين مختصري از فعاليت يک بنياد وقف و امور خيريه بود. ديديم که تلاش‏هاي اين «بنياد» فراتر از چهارچوب‏هاي سنتي امور خيريه بود، و مطمئنا يکي از رموز موفقيتش همين «به روز بودن» است. اگر اين بنياد فقط به شستن قبرهاي اموات و آباداني قبرستان‏ها و يا احيانا به روشن کردن شمع در کليساها اکتفا مي‏کرد آيا به چنين موفقيت‏هايي دست مي‏يافت؟ و آيا نسل جديد حاضر مي‏شد در اين زمينه سرمايه گذاري کند؟ امروزه غرب، دنياي اموات نيست بلکه جهان زندگان است در غرب آنهايي موفق هستند که زنده باشند و بخواهند زنده بمانند. واقفان مي‏خواهند خود زنده بمانند، اموالشان زنده بماند، و با زنده ماندن اموال، خود نيز به زندگي معنوي خويش ادامه دهند. ولي با نذر شمع براي کليسا و يا وقف و حبس زمين‏هاي آباد براي اربابان کليسا نه تنها احساس زنده ماندن ندارند بلکه گمان دارند خود همراه با اموالشان مي‏ميرند. وقفي زنده مي‏ماند که براي «زندگي» و براي «خوب زندگي کردن» باشد. شايد شما نيز طرح‏هايتان زنده و جوان باشد. شايد شما هم پس از مطالعه‏ي اين گزارش همراه با نگارنده آرزوي زنده ماندن موقوفات وطن را داشته باشيد.

پی نوشت:

1- FONDATION DE FRANCE.
2- ذکر اين نکته ضروري به نظر مي‏رسد که نهاد حقوقي وقف به شکل وقف شرعي که در اسلام مرسوم است در حقوق غرب وجود ندارد. مخصوصا آنکه برخي از فقها در وقف شرط مي‏دانند که لله (براي خدا) باشد. اگر براي خدا بودن را يکي از شروط وقف بدانيم مسلما امروز در حقوق غربي وقف بدين معنا وجود ندارد. اما دليل قاطعي براي اشتراط نيت خدايي در وقف نيست، آنچه که در نيت وقف از جهت حقوق مطرح است همان نيت تحبيس الاصل و تسبيل المنفعة است. در فقه نيت خدايي داشتن، در رابطه با ثواب و اجر اخروي وقف، شرط شده است (حتي کساني که نيت خدايي ندارند اگر چه از اجر معنوي وقف شرعي محروم هستند اما همين نفس عمل خير، به گمان برخي از دانشمندان اسلامي، خود بي‏پاداش نخواهد ماند). خلاصه آنکه در حقوق موضوعه، نيت خدايي داشتن شرط نشده است. بنابراين «تحبيس اصل» و «تسبيل منفعت» دو رکن اساسي وقف محسوب مي‏شود. اين دو رکن در بنيادها و فونداسيون‏هاي غربي وجود دارد. البته در برخي از اين بنيادها، اموال هبه‏اي و هدايا نيز در راه‏هاي خيريه هزينه مي‏شود، ولي قاعده‏ي کلي اين است که اموال محبوس مي‏شوند و منافع آنها براي امور خيريه هزينه مي‏شود. اين «بنياد» همان ترجمان امروزي «وقف» است. اگر چه به دليل اختلاف‏هاي مبنايي سيستم حقوق اسلامي و حقوق غربي، نهاد وقف در اسلام و در غرب کاملا يک شکل نيستند و هر کدام ويژگي خاص خويش را داشته و در چهارچوب اصول نهادين همان سيستم قابل تفسير و توضيح هستند. لذا در ترجمه‏ي فونداسيون ترجيح داده مي‏شود که آن را به «بنياد وقف و امور خيريه» ترجمه کنيم (ر. ک: فرشتيان، حسن، «وقف در حقوق فرانسه»، ميراث جاويدان، صص 75 - 68، ش 8، تابستان 1376).
3- در زمان تهيه‏ي اين مقاله (نيمه‏ي اول سال 2001ميلادي)، آخرين آمار منتشره‏ي مربوط به عملکرد سال 1999 بنياد است.
منبع: ميراث جاويدان





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.