7 كليد طلايي براي ارتباط بهتر
آيا مي خواهيد دوستان فراواني داشته باشيد، روابط خانوادگي خود را محكم تر كنيد، از زندگي خود لذت ببريد و در نهايت مردم را به پيروي از خود واداريد؟ پس با به خاطر سپردن 7 كليد طلايي كه به شما معرفي مي شود. گوش سپردن به حرف ديگران را بياموزيد و نتايج آن را مشاهده كنيد.
گوش سپردن به روش صحيح سبب مي شود تا شما دوستان فراواني بدست آوريد. روابط خانوادگي تان را بهبود بخشيد در شغل و حرفه خود منافع فراواني بدست آوريد و كسب و كار خود را رونق دهيد. همچنين گوش دادن به سخنان ديگران باعث مي شود كه آنان از بودن با شما لذت ببرند و همه جا قدم به قدم در كنارتان باشند.
من به عنوان پزشك و مشاور در امر كاهش استرس هر روز چندين ساعت به صحبتهاي افراد مختلف گوش ميدهم. اگر من اين كار را با دقت فراوان انجام ندهم ممكن است مشكل آنان را نادرست تشخيص دهم و متوجه نكات مهمي نشوم و يا با اين كار سبب شوم كه افراد احساس كنند من واقعاً مشتاق خوشبختي و سعادت آنان نيستم. و زماني كه به منزل مي رسم حتي بيش از افرادي كه در روز ملاقاتشان مي كنم بايد به سخنان اعضاي خانواده گوش دهم. بايد كاملاً به صحبتهاي همسرم گوش فرا دهم. البته بايد اعتراف كنم هميشه اين كار را با دقت انجام نمي دهم بايد به حرفهاي دخترم و يا دوست ديگري كه ممكن است تا آخر شب به منزلم بيايند گوش بسپارم.
واي خداي من! چقدر بايد به سخنان ديگران گوش داد. ممكن است با خود فكر كنيد با تمام اين تمرينات گوش دادن كه در طول روز انجام مي دهيم و تمام توجهي كه به اين كار معطوف مي داريم حتماً در اين امر خبره شدهام اما آيا ميدانيد كه در حقيقت اين چنين نيست؟ اكثرما انسانها اغلب شنودگان خوبي نيستيم دليلش اين است كه ما تنبل هستيم و نسبت به ديگران احساس تعهد نمي كنيم و يا چيز هايي نظير اين بلكه فقط دليلش اين است كه گوش دادن براي ما، بسيار مشكل است بر خلاف آنچه كه اكثر مردم اعتقاد دارند گوش دادن مهارت بسيار پيچيده و مشكلي است. حتي ممكن است فكر كنيد گوش دادن آنقدر ساده است كه ؟ در مورد آن اتلاف وقت مي باشد.
بنابراين اگر چه روابط خانوادگي و دوستانه مستقيماً به مهارت گوش سپردن مرتبط است و اگر چه مشتريان، مراجعان و همكاران ما همواره از ما تقاضا مي كنند كه به سخنانشان گوش دهيم اما اكثر نصايحي كه ما در مورد بهبود و تقويت گوش دادنمان مي شنويم موثر نخواهد بود زيرا اغلب اين نصايح بر پايه ابعاد تخصصي گوش دادن از قبيل: واكنش نشان دادن، نگاه كردن، پرسيدن سوالاتي در زمينه سخنان طرف مقابل و همچنين ؟ نكردن سخنان شخص هنگام صحبت كردن، متمركز است. تمامي اين روشها خوب و مفيد هستند اما گوش سپردن فقط با اجراي اين امور انجام نمي پذيرد و البته معمولاً اين روشها ما را در بهتر گوش سپردن ياري نمي كنند.
و حالا 7 كليد طلايي براي گوش دادن بهتر به شما پيشنهاد مي شود:
هدف از اين مقاله، يادآوري 7 كليد مهم در گوش دادن است كه مستلزم دقت و توجه فراواني است. اگر چه نميتوانم به شما قول دهم كه درك و فهم اين ابعاد كليدي همواره سبب موفقيت شما خواهد بوداما مطمئنم كه ناديده گرفتن و يا توجه نكردن به آنها حتماً سبب ايجاد مشكلات فراواني مي شود.
گوش دادن فقط شنيدن كلامي كه مردم به زبان مي آورند نيست. اگر چنين بود قطعاً انسان مي توانست آن را به رايانه ها آموزش دهد. اما مهارت گوش سپردن به فرد كاري است كه فراتر از شنيدن سخنان مي باشد. بطوريكه رايانه هيچگاه قادر نيستند حرف افراد را بشنوند. گوش دادن فقط شنيدن سخنان مردم نيست بلكه ؟ مواردي نظير توجه به اينكه گوينده كيست ديدگاه او نسبت به زندگي و جهان چيست، مي خواهد چه كاري انجام دهد، چه اميالي دارد، چه مسائلي نگرانش مي كند، احساساتش چگونه است از شخص شنونده چه انتظاري دارد و مواردي نظير اين مي باشد.
بنابراين، اگر مي خواهيم شنونده خوبي باشيم، فقط با شنيدن سخنان ديگران نمي توانيم به اين هدف دست يابيم. ما بايد جزئيات و جوانب بسيار ظريفي را در نظر بگيريم كه ديدني نيستند اما بسيار مهم مي باشند.
به همين دليل تشخيص اينكه چه كاري سبب مي شود كه شنوندگان ماهر موفقيت بدست آورند بسيار مشكل است زيرا تمام آنچه كه در سر و ديگر اعضاي بدن آنها روي مي دهد ديدني و قابل مشاهده نيست.
اما از سوي ديگر، شنونده خوب و ماهر اغلب به جزئيات مسائل، احساسات و اميال بازگو نشده توجه دارد و زماني كه اين نكات ظريف و دقيق را مي شنود با گوينده در مورد آنها چه به صورت كلامي و يا غير كلامي همدردي ميكند. گوينده اغلب ابراز مي داردكه «اوه! تو واقعاً ميداني كه من چه احساسي دارم!» و يا «خداي من! تو واقعاً درك مي كني كه چه اتفاقي برايم افتاده است!»
براي روشن تر شدن مطلب به چند مثال اشاره مي كنم:
مثال1- روزي پدري به همراه فرزندش به من مراجعه كرد و درخواست نمود تا او را براي معالجه به مركزي معرفي كنم. او مي خواست كه مشكلات شخصي و دروني فروخورده اش را كه از بدرفتاري و خشونت دوران كودكيش ناشي شده بود، حل كند. زماني كه به سخنانش كه به طور سطحي كاملاً آشكار و واضح به نظر ميرسيد گوش دادم، مسائل ديگري را نيز مي شنيدم كه در درون شخص وجود داشت. علاوه بر كلماتي كه بر زبان ميآورد من تمايلات ناگفته او نيز مي شنيدم.
«آيا من نيز در مورد فرزندم همان كارها را انجام خواهم داد؟»چه كار بايد بكنم تا او مانند من ضربه نخورد؟»
آيا من حرفهاي او را در درست شنيده بودم؟ بله اينگونه بود. بنابراين خيلي با ملاحظه و احتياط در مورد ترسها و اميال او صحبت كردم و ديدم كه آرامش خود را باز يافت و تأييد كرد كه به راستي اين افكار را در سرداشته است.
مثال2- خانمي براي مشاوره در زمينه كاهش استرس به من مراجعه كرد. زيرا شديداً در مورد شغلش احساس نگراني، تشويق و سر درگمي مي نمود. او به طور آشكار و واضح در مورد مشكلات فراواني در امورش صحبت نمود. اما همچنانكه من به سخنان او گوش مي دادم، علاوه بر مسائلي كه او خودش بر زبان مي آورد، موارد ديگري نيز مي شنيدم. «آيا من قادر به كنترل خود نيستم و در برابر ديگر همكارانم آشفته و مضطرب به نظر ميرسم؟» «آيا من بي صلاحيت مي باشم و يا مانند آقاياني كه با من همكار هستند، قادر به انجام كارم نميباشم؟»«آيا زماني كه به خانه مي رسم ناراحتي و خشم خود را به فرزندانم و همسرم منتقل مي كنم؟»
وعجيب است كه هيچ يك از افكار توسط آن خانم ذكر نشده بود! اما شنونده خوب و ماهر با كمي دقت و توجه مي تواند به اين قبيل افكار و عقايد دست يابد و آنها را به درستي تعبير و تفسير نمايد.
بنابراين هر قدر كه شما در مورد زندگي اطلاعات بيشتري داشته باشيد، مي توانيد شنونده ماهرتري باشيد. مهم نيست كه تا چه حدي مهارتهاي برقراري ارتباط با ديگران را مي دانيد، اما اگر آگاهي كاملي در مورد اشخاص نداريد، نمي توانيد بدرستي آنان را درك كنيد. من نمي دانم كه هر قدر در مورد احساسات آدمي، اطلاعات بيشتري داشته باشم، قطعاً زماني كه آنها ناراحت و نگران هستند و به سخنانشان گوش فرا مي دهم، احساسات آنان را بهتر درك مي كنم، بنابراين، زماني كه من از ارزشها و نقاط قوت خود بيشتر آگاهي داشته باشم، بهتر ميتوانم اين ويژگي ها و خصوصيات ديگران را ببينم و بشنوم.
به همين دليل كه اگر مي خواهيد شنونده خوبي باشيد، افق هاي ديد و شناخت خود را گسترش دهيد. تا مي توانيد به مطالعه كتابهاي متعدد- هم كتابهاي داستاني و هم غير داستاني- بپردازد. نوار گوش دهيد. در سخنراني ها، سمينارها و كارگاههاي آموزشي متعددي شركت كنيد. مهم نيست كه چقدر ميدانيد و چقدر باهوش هستيد. اما همواره سعي كنيد بيشتر بياموزيد.
اغلب اوقات، زماني كه به سخنان ديگران گوش مي دهيم، به دنبال خطاها و نقاط ضعف آنان ميگرديم. اغلب چه با ذكر مطلبي و يا با سكوت خود، عقايد، احساسات، نگرشها و نظرات ديگران را رد مي كنيم. اما هيچ كس تمايل ندارد كه ديگران با او مخالفت كنند. همه ما مي خواهيم ديگران با تظرات ما موافقت كنند و يا حداقل به افكار و احساسات ما احترام بگذارند و آنها را تأييد كنند. حتي اگر نظرات و نگرشهاي ما بر پايه و اساس نادرستي قرار دارند، ما از ديگران انتظار داريم كه براي اين عقايد و احساسات كه براي خودمان كاملاً معني دار است، ارزش قائل شوند.
اگر شما باعث مي شويد كه ديگران تصور كنند كه به عقايدشان احترام نمي گذارند، اين امر سبب ميشود تا آنان احساس كنند شما شنونده خوبي نيستيد.
چگونه مي توانيد توانايي خود را در محترمانه گوش سپردن به سخنان ديگران تقويت نماييد؟ اولين موردي كه شما بايد دريابيد، اين است كه اغلب مردم مانند ما فكر نمي كنند، احساس نمي كنند و براي سخنان خود دليل و برهان نمي آورند. آنها به روش خود امور خود را انجام مي دهند و حقيقتاً اهميتي نمي دهند كه افكار ما در مورد آنها صحيح است يا نا درست.
اگر شما در صحبتهاي ديگران به دنبال اين موارد ارزشمند باشيد، حقيقتاً در مي يابيد كه اين امتيازات و نكات برجسته درآنجاپنهان بوده اند. همچنين زماني كه شيوه و سبك تفكرات و استدلالات شما از اشخاص ديگري كه با آنها در ارتباط هستيد، كاملاً متفاوت است، اين روش ارزشمند و مفيد به ياريتان مي آيد. براي مثال، والدين اغلب زماني كه با فرزندانشان صحبت و تبادل نظر مي كنند در گوش دادن به صحبتهاي آنها دچار اشتباه ميشوند و فكر مي كنند كه آنها «بزرگسالان كوچك» هستند. اما در حقيقت اين چنين نيست. كودكان مانند بزرگسالان فكر نمي كنند، احساس نمي كنند و دليل و برهان نمي آورند. مراحل تفكر و استدلال آنها كاملاً متفاوت از بزرگسالان است. آنها آنگونه كه ما در مقابل محركها عكس العمل نشان مي دهيم، نمي باشند. آنان به نتايج و ثمرات كارهايي كه انجام مي دهند، توجهي ندارند. همچنين هيچ تمايلي ندارند كه مطالب برايشان مفصلاً توضيح داده شود.
اما ما بزرگسالان، آنها را ارزشمند مي دانيم. اگر اين تفاوتهاي اساسي را كه اغلب ناديده گرفته ميشوند، در نظر بگيريد، قادر خواهيد بود كه با كودكتان به طور موفقيت آميزي ارتباط برقرار كنيد. اگر روزي با يك معلم دوره ابتدايي برخورد كرديد، با او چند دقيقه در اين باره صحبت كنيد، زيرا اين مسألهاي است كه آنان هر روزه با آن مواجهند!
و باز هم تأكيد مي كنم به خاطر سپردن اين موارد سبب مي شود همواره هر كجا هستيد افراد از شما پيروي كنند و هيچگاه تنهايتان نگذارند. تفاوت اساسي بين شيوه صحبت كردن و گوش دادن مردان و زنان موضوع بسياري از كتابهاي پر فروش است. كتاب «دبوراتانن» با عنوان «شما فقط درك نميكنيد» و همچنين كتاب «جان گري» با عنوان «مردان يخي، زنان ونوسي»، دو كتابي هستند كه دقيقاً به اين تفاوتها پرداخته اند. اگر شما تا به حال هيچ يك از آنها را نخوانده ايد، به شما پيشنهاد مي كنم حتماً آنها را مطالعه كنيد. باور كنيد كه پس از خواندن اين كتابها،بارهاو بارها از اين پيشنهاد قدرداني خواهيد كرد.
مهارت گوش دادن را تقويت كنيد
اما براي آنكه بتوانيد شنونده خوبي باشيد، بايد اين افكار را رها كنيد و كاملاً به صحبتهاي طرف مقابلتان گوش بسپاريد. شمابايد كاملاً سخنانن و احساسات دروني افراد را درك كنيد. بايد سعي كنيد خود را به جاي ديگران قرار دهيد و موقعيت آنها را دريابيد و بايد مغزتان را آزاد بگذاريد تا به كشف ارزشها و موارد مهمي كه آنها ابراز مي دارند، بپردازيد.
تا زماني كه شما به جاي تمركز و دقت در سخنان ديگران به افكار دروني خود گوش مي دهيد، هيچ يك از اين امور به سادگي انجام پذير نخواهد بود. ممكن است همواره نتوانيد جلوي اين افكار را بگيريد اما مي توانيد بياموزيد كه به تدريج آنها را رها كنيد و توجه خود را به صحبتهاي ديگران معطوف نماييد.
در اين زمينه، تجربهاي را برايتان بازگو مي كنم. چندين سال پيش در يك گردهمايي در مورد «طريقه برقراري ارتباط با افراد» سخنراني مي كردم. اعضاي حاضر، گروهي از پزشكان مجرب بودند كه در بيمارستان مشهوري مشغول به كار بودند. يكي از تمريناتي كه پيشنهاد شد اينگونه بود كه بايد افراد دو به دو آن را اجرا مي كردند. بطوريكه يكي از افراد به عنوان بيمار و ديگري به عنوان پزشك ايفاي نقش مي كردند و در اين حال پزشك بايد بدون گفتن كلمهاي يا اجراي كاري فقط به صحبتهاي فرد گوش مي داد. بيمار فقط از دردها و ناراحتي هايش صحبت مي كرد و سپس سعي مي كرد خودش راهحلي را ارائه دهد اما پزشك فقط مي نشست و گوش مي داد.
حتي اگر شما اطلاعاتي را در مورد پزشكان نداشته باشيد، اما مي دانيد كه فقط آرام نشستن و گوش سپردن بدون فكر كردن به اين موضوع كه چه كاري بايد انجام دهيم، برايمان بسيار غير عادي به نظر مي رسد. در يبن حاضرين، پزشكي بود كه از شركت در اين گردهمايي خوشحال به نظر نمي رسيد. رئيس بيمارستان تأكيد كرده بود كه حتماً همه پزشكان در اين جمع حضور داشته باشند و اين پزشك از اجراي اين تمرينات احساس عذاب مي نمود. در طول اجراي اين تمرين ساده، او موفقيت و پيشرفت عظيمي را تجربه كرد. در پايان تمرينات از افراد حاضر درخواست نمودم آنچه را كه دريافتهاند و تجربه كردهاند، بازگو نمايند. پزشك مورد نظر اجازه خواست و رو به جمع حاضر چنين گفت: «من از اجراي اين تمرين دريافتم كه هرگز به سخنان بيماراني كه به من مراجعه مي كنند، گوش ندادهام من همواره به افكار دروني خود گشو سپردهام و تا امروز هرگز اهميت اين موضوع را در نيافته بودم.»
همچنين گفتني است كه در طول 20- 15 دقيقهاي كه براي استراحت اختصاص داده بودم، اين مردم آنچنان مشتاق بود كه با عجله به اتاق كارش مي رفت و با بيماراني كه به او مراجعه مي كردند اينكار را تمرين مي كرد. او روي صندلي مي نشست و از بيمار چند سئوال مي پرسيد. سپس با دقت و اشتياق به آنچه كه او مي گفت گوش مي داد او آنچنان سرگرم اينكار مي شد كه اغلب 15- 10 دقيقه ديرتر به كلاس مي آمد.
گوش سپردن بدون توجه به افكار دروني خودمان، براي محترمانه گوش سپردن به سخنان افراد و توجه به ارزش و اهميت گفتار آنان كاملاً ضروري است. تا زماني كه توجه شما كاملاً به افكار خودتان معطوف است. هيچ گاه نمي توانيد با احترام و دقت به ديگران گوش دهيد.
نكته مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه نبايد در مورد نكات مهم و ارزشمندي كه در گفتار ديگران وجود دارد، پيش داوري و يا نسنجيده قضاوت كنيم. بسيار اتفاق افتاده است كه با توجه به تجاربي كه قبلاً داشته ايم به سخنان شخصي گوش م يدهيم و فكر مي كنيم كه هيچ نكته ازنده و مفثدي در كلام او وجود ندارد. بنا بر اين به سخنانش توجهي نمي كنيم و تظاهر مي كنيم كه كاملاً حرفهايش را شنيدهايم.
براي مثال، دخترم تريسي اغلب زماني كه برايش در مورد مسائل مختلف زندگي پدرانه صحبت ميكنم، اين احساس را دارد. هر زمان كه احساس مي كند من سخنراني پدرانهام را آغاز كردهام، فوراً گوش دادن خود را متوقف مي كند. او پيش داوري مي كند كه من چه مي خواهم بگويم و سعي مي كند آن را از ديدگاه منفي بنگرد.
كودكان برخلاف بزرگسالان زماني كه از موضوعي لذت نمي برند، به وضوح احساسات خود را نشان مي دهند. زيرا آنها هنوز مهارت تظاهر كردن به بسياري از امور را نياموختهاند.
نكته قابل توجه اين است كه زماني كه به سخنان ديگران گوش نمي سپارم، در حقيقت روابط صميمانه و نزديك خود را با آنان از بين مي بريم و حال فرقي نمي كند كه دليل اين گوش ندادن چه مي باشد. چه به دليل تمركز و دقت بر افكار و عقايد خودمان، چه به دليل پيش داوري در مورد نكات مهم و ارزشمند سخنان ديگران و يا به دليل پايبندي به عقايد و افكار خودمان.
اما اگر براستي مي خواهيد شنونده خوبي باشيد، بايد اين تمايلات را رها كنيد و فكر خود را بر نكات ارزشمندي كه در گفتار ديگران نهفته است متمركز كنيد.
متأسفانه اغلب مردم زماني كه با شما مشكلي دارند و ناراحت هستند و يا زماني كه قصد ندارند انتظارات شما را برآورده كنند، به شما مستقيماً نمي گويند. آنان اغلب از مطرح نمودن موضوع نگران و ناراحت هستند و يا مي خواهند از مواجهه و رويارويي اجتناب كنند. اما به نكته هايي در مورد ناراحتي و عصبانيت شان اشاره مي كنند. حتي گروهي نيز بر اين عقيده اند كه با شما بطور مستقيم ارتباط برقرار مي كنند. بنابراين زماني كه شما متوجه تكاتي كه اشاره مي كنند، نمي شويد آنها دليل مي آورند كه شما واقعاً تمايلي به گوش دادن نداريد و يا واقعاً توجهي به سخنان آنان نمي كنيد.
اين اصل اغلب در امور و روابط شخصي و اجتماعي مان ديده مي شود. در امور اجتماعي با افراد گوناگون ارتباط داريم. فروشنده اي ويژگيهاي شيء خاصي را برجسته مي سازد. پيمانكاري قول ميدهد كه در مدت زمان معيني خانه اي را برايمان برپا كند. دوستي كاري را به ما محول مي كند.
در روابط شخصي نيز زماني كه كاري را نادرست انجام داده ايم و يا در روابط مان با والدين خود قصور كرده ايم، ممكن است آنان نكات ظريفي را به ما گوشزد كنند. ممكن است آنان كاملاً واضح و مستقيماً اين موارد را بازگو نكنند اما انتظار دارند كه ما اشارات آنان را دريابيم، تعبير كنيم و روش اصلاحي را در كار و رفتارمان پيش بگيريم.
هر قدر كه شما بيشتر خود را براي يافتن اين نكات ظريف آماده كنيد، بهتر مي توانيد به مشكالات ديگران پي ببريد، درك ميزان تعهد وفاداري، اصالت شخصيت و صداقت افراد مهارت بسيار سودمندي است.
يادگيري چنين مهارتهايي مشكل نيست اما بايد تمرين نمود و كوشش فراواني را در اين زمينه به كار گرفت. گاهي حتي اگر اين نكات بطور واضح و آشكار گفته شوند، ممكن است شما به سختي به آنان پي ببريد زيرا حقيقتاً خواستار شنيدن آنها نيستند و ترجيح مي دهيد آنها را نشنويد.
اما شنونده خوب كسي است كه اگر چه فردي با بيان و كلمات منفي با او سخن مي گويد اما او به اين تفكرات منفي با ديد مثبت گوش فرا دهد. مثلاً ممكن است براي ابراز همدردي با شخص گوينده چنين بگويد: «اوه، خداي من! توفان خانه ات را خراب كرده و تمام دارايي ات از بين رفته است، غم بزرگي است اما خدا را شكر كه خودت هنوز زنده و سلامتي هستي.» و يا بگويد: «خداي من! اين واقعاً فجيع است اما نگران نباش پس از گذشت 6 ماه قطعاً فراموش خواهي كرد كه چنين اتفاقي افتاده است.»
شما مي توانيد با فرد مصبيت زادهاي كاملاً ارتباط برقرار كنيد و با او همدردي نماييد. اما همچنين ميتوانيد با ديد مثبت و توجه به نقاط قوت و توانايي هاي دورني اش سخنانش را بشنويد و راهنمايياش كنيد.
گاهي اوقات برخي از مردم شديداً به منفي گرايي تمايل دارند بطوري كه حتي خصلتهاي انساني خود را فراموش مي كنند. شما به عنوان يك شنونده خوب، مي توانيد با تدبير، در زمان مناسب و بطور كاملاً سنجيدهاي خصوصيات مثبت و خوبشان را به آنان يادآوري كنيد.
زماني كه اصل وجودي مثبت و خوب فردي را تاييد و تصديق مي كنيد، اغلب او از اين حمايت شما قدرداني مي كند. بگذاريد مردم دريابند كه شما مي دانيد كه آنان تا چه اندازه در حوادث و شرايط حساس زندگي افرادي شجاع، متهور و با اراده هستند و در اين شرايط گوش سپردن به سخنان آنان كاري بس پرفايده است.
گاهي ممكن است برخي از افراد از اينكه شما استعدادهاي ارزشمند آنان را ذكر مي كنيد، خوشحال نشوند. اما اغلب آنان از اينكه شما به آنها اظهار عشق، محبت و حمايت كردهايد، قدرداني مي كنند و از ديگران مي خواهند كه همواره شما را دوست بدارند. آنها احساس مي كنند كه شما با عمق وجودشان ارتباط برقرار كرده ايد و اين عمل شما را با ارزش مي دانند. حتي اگر به وضوح از شما تشكر و يا قدرداني نكنند.
علاوه بر اين زماني كه شما خود را عادت مي دهيد كه استعدادها و صفات خوب افراد را دريابيد، خصوصيات انساني خود را نيز تقويت مي كيند. بنابراين اگر بار ديگر خودتان گرفتار بدبيني شديد، قادر خواهيد بود با دقت بيشتر به خوش بيني و صفات خوب انساني خود رجوع كنيد.
و حال كه شما با اين 7 كليد طلايي آشنا شديد، بهتر است بدانيد كه فقط دانستن اينها سبب نمي شود كه شما آنها را به كار ببنديد. خدا مي داند من خود بارها اين 7 مورد مهم را فراموش كردهام.
اما هر قدر بيشتر به اين نكات مهم مي انديشم و هر قدر كه بيشتر سعي مي كنم اين موارد را در زندگي ام بكار بندم، فكر مي كنم كه شنونده ماهرتري شدهام.
سعي كنيد همواره اين كليدهاي طلايي را بخاطر داشته باشيد و مهارت گوش دادن خود را تقويت كنيد. قطعاً روابط شخصي و اجتماعي تان روز به روز بهتر و مستحكم تر خواهد شد.
گوش سپردن به روش صحيح سبب مي شود تا شما دوستان فراواني بدست آوريد. روابط خانوادگي تان را بهبود بخشيد در شغل و حرفه خود منافع فراواني بدست آوريد و كسب و كار خود را رونق دهيد. همچنين گوش دادن به سخنان ديگران باعث مي شود كه آنان از بودن با شما لذت ببرند و همه جا قدم به قدم در كنارتان باشند.
من به عنوان پزشك و مشاور در امر كاهش استرس هر روز چندين ساعت به صحبتهاي افراد مختلف گوش ميدهم. اگر من اين كار را با دقت فراوان انجام ندهم ممكن است مشكل آنان را نادرست تشخيص دهم و متوجه نكات مهمي نشوم و يا با اين كار سبب شوم كه افراد احساس كنند من واقعاً مشتاق خوشبختي و سعادت آنان نيستم. و زماني كه به منزل مي رسم حتي بيش از افرادي كه در روز ملاقاتشان مي كنم بايد به سخنان اعضاي خانواده گوش دهم. بايد كاملاً به صحبتهاي همسرم گوش فرا دهم. البته بايد اعتراف كنم هميشه اين كار را با دقت انجام نمي دهم بايد به حرفهاي دخترم و يا دوست ديگري كه ممكن است تا آخر شب به منزلم بيايند گوش بسپارم.
واي خداي من! چقدر بايد به سخنان ديگران گوش داد. ممكن است با خود فكر كنيد با تمام اين تمرينات گوش دادن كه در طول روز انجام مي دهيم و تمام توجهي كه به اين كار معطوف مي داريم حتماً در اين امر خبره شدهام اما آيا ميدانيد كه در حقيقت اين چنين نيست؟ اكثرما انسانها اغلب شنودگان خوبي نيستيم دليلش اين است كه ما تنبل هستيم و نسبت به ديگران احساس تعهد نمي كنيم و يا چيز هايي نظير اين بلكه فقط دليلش اين است كه گوش دادن براي ما، بسيار مشكل است بر خلاف آنچه كه اكثر مردم اعتقاد دارند گوش دادن مهارت بسيار پيچيده و مشكلي است. حتي ممكن است فكر كنيد گوش دادن آنقدر ساده است كه ؟ در مورد آن اتلاف وقت مي باشد.
بنابراين اگر چه روابط خانوادگي و دوستانه مستقيماً به مهارت گوش سپردن مرتبط است و اگر چه مشتريان، مراجعان و همكاران ما همواره از ما تقاضا مي كنند كه به سخنانشان گوش دهيم اما اكثر نصايحي كه ما در مورد بهبود و تقويت گوش دادنمان مي شنويم موثر نخواهد بود زيرا اغلب اين نصايح بر پايه ابعاد تخصصي گوش دادن از قبيل: واكنش نشان دادن، نگاه كردن، پرسيدن سوالاتي در زمينه سخنان طرف مقابل و همچنين ؟ نكردن سخنان شخص هنگام صحبت كردن، متمركز است. تمامي اين روشها خوب و مفيد هستند اما گوش سپردن فقط با اجراي اين امور انجام نمي پذيرد و البته معمولاً اين روشها ما را در بهتر گوش سپردن ياري نمي كنند.
و حالا 7 كليد طلايي براي گوش دادن بهتر به شما پيشنهاد مي شود:
هدف از اين مقاله، يادآوري 7 كليد مهم در گوش دادن است كه مستلزم دقت و توجه فراواني است. اگر چه نميتوانم به شما قول دهم كه درك و فهم اين ابعاد كليدي همواره سبب موفقيت شما خواهد بوداما مطمئنم كه ناديده گرفتن و يا توجه نكردن به آنها حتماً سبب ايجاد مشكلات فراواني مي شود.
كليد اول- گوش دادن كاري سراسر فعاليت و جنب جوش است!
گوش دادن فقط شنيدن كلامي كه مردم به زبان مي آورند نيست. اگر چنين بود قطعاً انسان مي توانست آن را به رايانه ها آموزش دهد. اما مهارت گوش سپردن به فرد كاري است كه فراتر از شنيدن سخنان مي باشد. بطوريكه رايانه هيچگاه قادر نيستند حرف افراد را بشنوند. گوش دادن فقط شنيدن سخنان مردم نيست بلكه ؟ مواردي نظير توجه به اينكه گوينده كيست ديدگاه او نسبت به زندگي و جهان چيست، مي خواهد چه كاري انجام دهد، چه اميالي دارد، چه مسائلي نگرانش مي كند، احساساتش چگونه است از شخص شنونده چه انتظاري دارد و مواردي نظير اين مي باشد.
بنابراين، اگر مي خواهيم شنونده خوبي باشيم، فقط با شنيدن سخنان ديگران نمي توانيم به اين هدف دست يابيم. ما بايد جزئيات و جوانب بسيار ظريفي را در نظر بگيريم كه ديدني نيستند اما بسيار مهم مي باشند.
به همين دليل تشخيص اينكه چه كاري سبب مي شود كه شنوندگان ماهر موفقيت بدست آورند بسيار مشكل است زيرا تمام آنچه كه در سر و ديگر اعضاي بدن آنها روي مي دهد ديدني و قابل مشاهده نيست.
كليد دوم- براي شناختن ترسهاي فروخورده، اميال، احساسات و آرزوهاي دروني افراد به سخنانشان گوش دهيد.
اما از سوي ديگر، شنونده خوب و ماهر اغلب به جزئيات مسائل، احساسات و اميال بازگو نشده توجه دارد و زماني كه اين نكات ظريف و دقيق را مي شنود با گوينده در مورد آنها چه به صورت كلامي و يا غير كلامي همدردي ميكند. گوينده اغلب ابراز مي داردكه «اوه! تو واقعاً ميداني كه من چه احساسي دارم!» و يا «خداي من! تو واقعاً درك مي كني كه چه اتفاقي برايم افتاده است!»
براي روشن تر شدن مطلب به چند مثال اشاره مي كنم:
مثال1- روزي پدري به همراه فرزندش به من مراجعه كرد و درخواست نمود تا او را براي معالجه به مركزي معرفي كنم. او مي خواست كه مشكلات شخصي و دروني فروخورده اش را كه از بدرفتاري و خشونت دوران كودكيش ناشي شده بود، حل كند. زماني كه به سخنانش كه به طور سطحي كاملاً آشكار و واضح به نظر ميرسيد گوش دادم، مسائل ديگري را نيز مي شنيدم كه در درون شخص وجود داشت. علاوه بر كلماتي كه بر زبان ميآورد من تمايلات ناگفته او نيز مي شنيدم.
«آيا من نيز در مورد فرزندم همان كارها را انجام خواهم داد؟»چه كار بايد بكنم تا او مانند من ضربه نخورد؟»
آيا من حرفهاي او را در درست شنيده بودم؟ بله اينگونه بود. بنابراين خيلي با ملاحظه و احتياط در مورد ترسها و اميال او صحبت كردم و ديدم كه آرامش خود را باز يافت و تأييد كرد كه به راستي اين افكار را در سرداشته است.
مثال2- خانمي براي مشاوره در زمينه كاهش استرس به من مراجعه كرد. زيرا شديداً در مورد شغلش احساس نگراني، تشويق و سر درگمي مي نمود. او به طور آشكار و واضح در مورد مشكلات فراواني در امورش صحبت نمود. اما همچنانكه من به سخنان او گوش مي دادم، علاوه بر مسائلي كه او خودش بر زبان مي آورد، موارد ديگري نيز مي شنيدم. «آيا من قادر به كنترل خود نيستم و در برابر ديگر همكارانم آشفته و مضطرب به نظر ميرسم؟» «آيا من بي صلاحيت مي باشم و يا مانند آقاياني كه با من همكار هستند، قادر به انجام كارم نميباشم؟»«آيا زماني كه به خانه مي رسم ناراحتي و خشم خود را به فرزندانم و همسرم منتقل مي كنم؟»
وعجيب است كه هيچ يك از افكار توسط آن خانم ذكر نشده بود! اما شنونده خوب و ماهر با كمي دقت و توجه مي تواند به اين قبيل افكار و عقايد دست يابد و آنها را به درستي تعبير و تفسير نمايد.
كليد سوم- براي خوب گوش دادن به سخنان افراد بايد دانش و اطلاعات خود را افزايش دهيد.
بنابراين هر قدر كه شما در مورد زندگي اطلاعات بيشتري داشته باشيد، مي توانيد شنونده ماهرتري باشيد. مهم نيست كه تا چه حدي مهارتهاي برقراري ارتباط با ديگران را مي دانيد، اما اگر آگاهي كاملي در مورد اشخاص نداريد، نمي توانيد بدرستي آنان را درك كنيد. من نمي دانم كه هر قدر در مورد احساسات آدمي، اطلاعات بيشتري داشته باشم، قطعاً زماني كه آنها ناراحت و نگران هستند و به سخنانشان گوش فرا مي دهم، احساسات آنان را بهتر درك مي كنم، بنابراين، زماني كه من از ارزشها و نقاط قوت خود بيشتر آگاهي داشته باشم، بهتر ميتوانم اين ويژگي ها و خصوصيات ديگران را ببينم و بشنوم.
به همين دليل كه اگر مي خواهيد شنونده خوبي باشيد، افق هاي ديد و شناخت خود را گسترش دهيد. تا مي توانيد به مطالعه كتابهاي متعدد- هم كتابهاي داستاني و هم غير داستاني- بپردازد. نوار گوش دهيد. در سخنراني ها، سمينارها و كارگاههاي آموزشي متعددي شركت كنيد. مهم نيست كه چقدر ميدانيد و چقدر باهوش هستيد. اما همواره سعي كنيد بيشتر بياموزيد.
كليد چهارم- خيلي محترمانه و با آرامش به صحبتهاي مردم گوش فرا دهيد.
اغلب اوقات، زماني كه به سخنان ديگران گوش مي دهيم، به دنبال خطاها و نقاط ضعف آنان ميگرديم. اغلب چه با ذكر مطلبي و يا با سكوت خود، عقايد، احساسات، نگرشها و نظرات ديگران را رد مي كنيم. اما هيچ كس تمايل ندارد كه ديگران با او مخالفت كنند. همه ما مي خواهيم ديگران با تظرات ما موافقت كنند و يا حداقل به افكار و احساسات ما احترام بگذارند و آنها را تأييد كنند. حتي اگر نظرات و نگرشهاي ما بر پايه و اساس نادرستي قرار دارند، ما از ديگران انتظار داريم كه براي اين عقايد و احساسات كه براي خودمان كاملاً معني دار است، ارزش قائل شوند.
اگر شما باعث مي شويد كه ديگران تصور كنند كه به عقايدشان احترام نمي گذارند، اين امر سبب ميشود تا آنان احساس كنند شما شنونده خوبي نيستيد.
چگونه مي توانيد توانايي خود را در محترمانه گوش سپردن به سخنان ديگران تقويت نماييد؟ اولين موردي كه شما بايد دريابيد، اين است كه اغلب مردم مانند ما فكر نمي كنند، احساس نمي كنند و براي سخنان خود دليل و برهان نمي آورند. آنها به روش خود امور خود را انجام مي دهند و حقيقتاً اهميتي نمي دهند كه افكار ما در مورد آنها صحيح است يا نا درست.
اگر شما در صحبتهاي ديگران به دنبال اين موارد ارزشمند باشيد، حقيقتاً در مي يابيد كه اين امتيازات و نكات برجسته درآنجاپنهان بوده اند. همچنين زماني كه شيوه و سبك تفكرات و استدلالات شما از اشخاص ديگري كه با آنها در ارتباط هستيد، كاملاً متفاوت است، اين روش ارزشمند و مفيد به ياريتان مي آيد. براي مثال، والدين اغلب زماني كه با فرزندانشان صحبت و تبادل نظر مي كنند در گوش دادن به صحبتهاي آنها دچار اشتباه ميشوند و فكر مي كنند كه آنها «بزرگسالان كوچك» هستند. اما در حقيقت اين چنين نيست. كودكان مانند بزرگسالان فكر نمي كنند، احساس نمي كنند و دليل و برهان نمي آورند. مراحل تفكر و استدلال آنها كاملاً متفاوت از بزرگسالان است. آنها آنگونه كه ما در مقابل محركها عكس العمل نشان مي دهيم، نمي باشند. آنان به نتايج و ثمرات كارهايي كه انجام مي دهند، توجهي ندارند. همچنين هيچ تمايلي ندارند كه مطالب برايشان مفصلاً توضيح داده شود.
اما ما بزرگسالان، آنها را ارزشمند مي دانيم. اگر اين تفاوتهاي اساسي را كه اغلب ناديده گرفته ميشوند، در نظر بگيريد، قادر خواهيد بود كه با كودكتان به طور موفقيت آميزي ارتباط برقرار كنيد. اگر روزي با يك معلم دوره ابتدايي برخورد كرديد، با او چند دقيقه در اين باره صحبت كنيد، زيرا اين مسألهاي است كه آنان هر روزه با آن مواجهند!
و باز هم تأكيد مي كنم به خاطر سپردن اين موارد سبب مي شود همواره هر كجا هستيد افراد از شما پيروي كنند و هيچگاه تنهايتان نگذارند. تفاوت اساسي بين شيوه صحبت كردن و گوش دادن مردان و زنان موضوع بسياري از كتابهاي پر فروش است. كتاب «دبوراتانن» با عنوان «شما فقط درك نميكنيد» و همچنين كتاب «جان گري» با عنوان «مردان يخي، زنان ونوسي»، دو كتابي هستند كه دقيقاً به اين تفاوتها پرداخته اند. اگر شما تا به حال هيچ يك از آنها را نخوانده ايد، به شما پيشنهاد مي كنم حتماً آنها را مطالعه كنيد. باور كنيد كه پس از خواندن اين كتابها،بارهاو بارها از اين پيشنهاد قدرداني خواهيد كرد.
مهارت گوش دادن را تقويت كنيد
كليد پنجم- بدون توجه به اينكه خودتان چگونه عكس العمل نشان ميدهيد، به صحبتهاي ديگران گوش فرا دهيد.
اما براي آنكه بتوانيد شنونده خوبي باشيد، بايد اين افكار را رها كنيد و كاملاً به صحبتهاي طرف مقابلتان گوش بسپاريد. شمابايد كاملاً سخنانن و احساسات دروني افراد را درك كنيد. بايد سعي كنيد خود را به جاي ديگران قرار دهيد و موقعيت آنها را دريابيد و بايد مغزتان را آزاد بگذاريد تا به كشف ارزشها و موارد مهمي كه آنها ابراز مي دارند، بپردازيد.
تا زماني كه شما به جاي تمركز و دقت در سخنان ديگران به افكار دروني خود گوش مي دهيد، هيچ يك از اين امور به سادگي انجام پذير نخواهد بود. ممكن است همواره نتوانيد جلوي اين افكار را بگيريد اما مي توانيد بياموزيد كه به تدريج آنها را رها كنيد و توجه خود را به صحبتهاي ديگران معطوف نماييد.
در اين زمينه، تجربهاي را برايتان بازگو مي كنم. چندين سال پيش در يك گردهمايي در مورد «طريقه برقراري ارتباط با افراد» سخنراني مي كردم. اعضاي حاضر، گروهي از پزشكان مجرب بودند كه در بيمارستان مشهوري مشغول به كار بودند. يكي از تمريناتي كه پيشنهاد شد اينگونه بود كه بايد افراد دو به دو آن را اجرا مي كردند. بطوريكه يكي از افراد به عنوان بيمار و ديگري به عنوان پزشك ايفاي نقش مي كردند و در اين حال پزشك بايد بدون گفتن كلمهاي يا اجراي كاري فقط به صحبتهاي فرد گوش مي داد. بيمار فقط از دردها و ناراحتي هايش صحبت مي كرد و سپس سعي مي كرد خودش راهحلي را ارائه دهد اما پزشك فقط مي نشست و گوش مي داد.
حتي اگر شما اطلاعاتي را در مورد پزشكان نداشته باشيد، اما مي دانيد كه فقط آرام نشستن و گوش سپردن بدون فكر كردن به اين موضوع كه چه كاري بايد انجام دهيم، برايمان بسيار غير عادي به نظر مي رسد. در يبن حاضرين، پزشكي بود كه از شركت در اين گردهمايي خوشحال به نظر نمي رسيد. رئيس بيمارستان تأكيد كرده بود كه حتماً همه پزشكان در اين جمع حضور داشته باشند و اين پزشك از اجراي اين تمرينات احساس عذاب مي نمود. در طول اجراي اين تمرين ساده، او موفقيت و پيشرفت عظيمي را تجربه كرد. در پايان تمرينات از افراد حاضر درخواست نمودم آنچه را كه دريافتهاند و تجربه كردهاند، بازگو نمايند. پزشك مورد نظر اجازه خواست و رو به جمع حاضر چنين گفت: «من از اجراي اين تمرين دريافتم كه هرگز به سخنان بيماراني كه به من مراجعه مي كنند، گوش ندادهام من همواره به افكار دروني خود گشو سپردهام و تا امروز هرگز اهميت اين موضوع را در نيافته بودم.»
همچنين گفتني است كه در طول 20- 15 دقيقهاي كه براي استراحت اختصاص داده بودم، اين مردم آنچنان مشتاق بود كه با عجله به اتاق كارش مي رفت و با بيماراني كه به او مراجعه مي كردند اينكار را تمرين مي كرد. او روي صندلي مي نشست و از بيمار چند سئوال مي پرسيد. سپس با دقت و اشتياق به آنچه كه او مي گفت گوش مي داد او آنچنان سرگرم اينكار مي شد كه اغلب 15- 10 دقيقه ديرتر به كلاس مي آمد.
گوش سپردن بدون توجه به افكار دروني خودمان، براي محترمانه گوش سپردن به سخنان افراد و توجه به ارزش و اهميت گفتار آنان كاملاً ضروري است. تا زماني كه توجه شما كاملاً به افكار خودتان معطوف است. هيچ گاه نمي توانيد با احترام و دقت به ديگران گوش دهيد.
نكته مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه نبايد در مورد نكات مهم و ارزشمندي كه در گفتار ديگران وجود دارد، پيش داوري و يا نسنجيده قضاوت كنيم. بسيار اتفاق افتاده است كه با توجه به تجاربي كه قبلاً داشته ايم به سخنان شخصي گوش م يدهيم و فكر مي كنيم كه هيچ نكته ازنده و مفثدي در كلام او وجود ندارد. بنا بر اين به سخنانش توجهي نمي كنيم و تظاهر مي كنيم كه كاملاً حرفهايش را شنيدهايم.
براي مثال، دخترم تريسي اغلب زماني كه برايش در مورد مسائل مختلف زندگي پدرانه صحبت ميكنم، اين احساس را دارد. هر زمان كه احساس مي كند من سخنراني پدرانهام را آغاز كردهام، فوراً گوش دادن خود را متوقف مي كند. او پيش داوري مي كند كه من چه مي خواهم بگويم و سعي مي كند آن را از ديدگاه منفي بنگرد.
كودكان برخلاف بزرگسالان زماني كه از موضوعي لذت نمي برند، به وضوح احساسات خود را نشان مي دهند. زيرا آنها هنوز مهارت تظاهر كردن به بسياري از امور را نياموختهاند.
نكته قابل توجه اين است كه زماني كه به سخنان ديگران گوش نمي سپارم، در حقيقت روابط صميمانه و نزديك خود را با آنان از بين مي بريم و حال فرقي نمي كند كه دليل اين گوش ندادن چه مي باشد. چه به دليل تمركز و دقت بر افكار و عقايد خودمان، چه به دليل پيش داوري در مورد نكات مهم و ارزشمند سخنان ديگران و يا به دليل پايبندي به عقايد و افكار خودمان.
اما اگر براستي مي خواهيد شنونده خوبي باشيد، بايد اين تمايلات را رها كنيد و فكر خود را بر نكات ارزشمندي كه در گفتار ديگران نهفته است متمركز كنيد.
كليد ششم- نشانه هاي مشكلات را در سخنان افراد جستجو كنيد.
متأسفانه اغلب مردم زماني كه با شما مشكلي دارند و ناراحت هستند و يا زماني كه قصد ندارند انتظارات شما را برآورده كنند، به شما مستقيماً نمي گويند. آنان اغلب از مطرح نمودن موضوع نگران و ناراحت هستند و يا مي خواهند از مواجهه و رويارويي اجتناب كنند. اما به نكته هايي در مورد ناراحتي و عصبانيت شان اشاره مي كنند. حتي گروهي نيز بر اين عقيده اند كه با شما بطور مستقيم ارتباط برقرار مي كنند. بنابراين زماني كه شما متوجه تكاتي كه اشاره مي كنند، نمي شويد آنها دليل مي آورند كه شما واقعاً تمايلي به گوش دادن نداريد و يا واقعاً توجهي به سخنان آنان نمي كنيد.
اين اصل اغلب در امور و روابط شخصي و اجتماعي مان ديده مي شود. در امور اجتماعي با افراد گوناگون ارتباط داريم. فروشنده اي ويژگيهاي شيء خاصي را برجسته مي سازد. پيمانكاري قول ميدهد كه در مدت زمان معيني خانه اي را برايمان برپا كند. دوستي كاري را به ما محول مي كند.
در روابط شخصي نيز زماني كه كاري را نادرست انجام داده ايم و يا در روابط مان با والدين خود قصور كرده ايم، ممكن است آنان نكات ظريفي را به ما گوشزد كنند. ممكن است آنان كاملاً واضح و مستقيماً اين موارد را بازگو نكنند اما انتظار دارند كه ما اشارات آنان را دريابيم، تعبير كنيم و روش اصلاحي را در كار و رفتارمان پيش بگيريم.
هر قدر كه شما بيشتر خود را براي يافتن اين نكات ظريف آماده كنيد، بهتر مي توانيد به مشكالات ديگران پي ببريد، درك ميزان تعهد وفاداري، اصالت شخصيت و صداقت افراد مهارت بسيار سودمندي است.
يادگيري چنين مهارتهايي مشكل نيست اما بايد تمرين نمود و كوشش فراواني را در اين زمينه به كار گرفت. گاهي حتي اگر اين نكات بطور واضح و آشكار گفته شوند، ممكن است شما به سختي به آنان پي ببريد زيرا حقيقتاً خواستار شنيدن آنها نيستند و ترجيح مي دهيد آنها را نشنويد.
كليد هفتم- با خوش بيني و مثبت گرايي به سخنان افراد گوش دهيد.
اما شنونده خوب كسي است كه اگر چه فردي با بيان و كلمات منفي با او سخن مي گويد اما او به اين تفكرات منفي با ديد مثبت گوش فرا دهد. مثلاً ممكن است براي ابراز همدردي با شخص گوينده چنين بگويد: «اوه، خداي من! توفان خانه ات را خراب كرده و تمام دارايي ات از بين رفته است، غم بزرگي است اما خدا را شكر كه خودت هنوز زنده و سلامتي هستي.» و يا بگويد: «خداي من! اين واقعاً فجيع است اما نگران نباش پس از گذشت 6 ماه قطعاً فراموش خواهي كرد كه چنين اتفاقي افتاده است.»
شما مي توانيد با فرد مصبيت زادهاي كاملاً ارتباط برقرار كنيد و با او همدردي نماييد. اما همچنين ميتوانيد با ديد مثبت و توجه به نقاط قوت و توانايي هاي دورني اش سخنانش را بشنويد و راهنمايياش كنيد.
گاهي اوقات برخي از مردم شديداً به منفي گرايي تمايل دارند بطوري كه حتي خصلتهاي انساني خود را فراموش مي كنند. شما به عنوان يك شنونده خوب، مي توانيد با تدبير، در زمان مناسب و بطور كاملاً سنجيدهاي خصوصيات مثبت و خوبشان را به آنان يادآوري كنيد.
زماني كه اصل وجودي مثبت و خوب فردي را تاييد و تصديق مي كنيد، اغلب او از اين حمايت شما قدرداني مي كند. بگذاريد مردم دريابند كه شما مي دانيد كه آنان تا چه اندازه در حوادث و شرايط حساس زندگي افرادي شجاع، متهور و با اراده هستند و در اين شرايط گوش سپردن به سخنان آنان كاري بس پرفايده است.
گاهي ممكن است برخي از افراد از اينكه شما استعدادهاي ارزشمند آنان را ذكر مي كنيد، خوشحال نشوند. اما اغلب آنان از اينكه شما به آنها اظهار عشق، محبت و حمايت كردهايد، قدرداني مي كنند و از ديگران مي خواهند كه همواره شما را دوست بدارند. آنها احساس مي كنند كه شما با عمق وجودشان ارتباط برقرار كرده ايد و اين عمل شما را با ارزش مي دانند. حتي اگر به وضوح از شما تشكر و يا قدرداني نكنند.
علاوه بر اين زماني كه شما خود را عادت مي دهيد كه استعدادها و صفات خوب افراد را دريابيد، خصوصيات انساني خود را نيز تقويت مي كيند. بنابراين اگر بار ديگر خودتان گرفتار بدبيني شديد، قادر خواهيد بود با دقت بيشتر به خوش بيني و صفات خوب انساني خود رجوع كنيد.
و حال كه شما با اين 7 كليد طلايي آشنا شديد، بهتر است بدانيد كه فقط دانستن اينها سبب نمي شود كه شما آنها را به كار ببنديد. خدا مي داند من خود بارها اين 7 مورد مهم را فراموش كردهام.
اما هر قدر بيشتر به اين نكات مهم مي انديشم و هر قدر كه بيشتر سعي مي كنم اين موارد را در زندگي ام بكار بندم، فكر مي كنم كه شنونده ماهرتري شدهام.
سعي كنيد همواره اين كليدهاي طلايي را بخاطر داشته باشيد و مهارت گوش دادن خود را تقويت كنيد. قطعاً روابط شخصي و اجتماعي تان روز به روز بهتر و مستحكم تر خواهد شد.