عوامل رفتاری برقراری ارتباط مؤثر در گفتار و رفتار امام رضا (ع)

معصومان (علیهم‌السلام) به عنوان تبیین کنندگان کلام وحی، در گفتار و رفتار خود با مخاطبان، به شیوه‌ای اثربخش ارتباط برقرار می‌کردند. با بررسی احادیث ایشان، این شیوه‌ها را در شرایط گوناگون انتقال پیام می‌توان استخراج و دسته‌بندی
چهارشنبه، 5 آبان 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
عوامل رفتاری برقراری ارتباط مؤثر در گفتار و رفتار امام رضا (ع)
 عوامل رفتاری برقراری ارتباط مؤثر در گفتار و رفتار امام رضا (ع)

 

نویسندگان: علی خیاط (1)
علی جانفزا (2)



 

چکیده

معصومان (علیهم‌السلام) به عنوان تبیین کنندگان کلام وحی، در گفتار و رفتار خود با مخاطبان، به شیوه‌ای اثربخش ارتباط برقرار می‌کردند. با بررسی احادیث ایشان، این شیوه‌ها را در شرایط گوناگون انتقال پیام می‌توان استخراج و دسته‌بندی کرد. هدف از تدوین این نوشتار استخراج و دسته‌بندی بعضی از عوامل رفتاری ارتباط مؤثر در گفتار و رفتار امام رضا (علیه‌السلام) است. این عوامل در باب‌های مختلف حدیثی امام (علیه‌السلام) و نه صرفاً باب‌های تربیتی وجود دارد. این نکته مورد تأکید است که دوران امامت آن حضرت به خصوص تنوع سه دوره‌ی مختلف و به تبع آن مخاطبان مختلف این دوران می‌تواند الگویی برای شیوه‌ی رفتاری مدیران در عصر حاضر باشد. در این مقاله که به شیوه‌ی کتابخانه‌ای نگاشته شده، در چند عنوان به عواملی چون بهره‌گیری از نشانه‌های غیرکلامی، انتقال غیرمستقیم پیام، ادب و احترام متقابل، همگامی، هماهنگی قول و عمل، موقعیت‌شناسی در سخن گفتن و سکوت و ارتباط نزدیک اشاره شده است.
معاشرت، زمینه‌سازی برای پیام اصلی، اولویت‌شناسی و موقعیت‌شناسی و بالاخره سطح‌بندی ارتباط از دیگر عوامل رفتاری دارای شاهد مثال در احادیث رضوی است.

مقدمه

انسان برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود به مخاطب یا مخاطبان، از ابزارهای مختلفی می‌تواند بهره برد. بیان یا کلام به عنوان مهم‌ترین عامل برقراری ارتباط مؤثر و البته در دسترس‌ترین آنها به عنوان یکی از نعمت‌های الهی مورد تأکید خداوند قرار گرفته است به طوری که در آیات 3 و 4 سوره‌ی مبارکه رحمن می‌فرماید: «انسان را آفرید و به او بیان آموخت.» اما آیا گفتار به تنهایی می‌تواند موجب ارتباطی اثربخش باشد؟
بدون شک همواره نمی‌توان از سخن و کلام به عنوان ابزار انتقال مفاهیم بهره برد. بهره‌گیری از ابزارها و عوامل رفتاری از بدو کودکی تا ایجاد پیچیده‌ترین ارتباطات انسانی همواره، همگام و همراه انسان بوده و هست. از گریه‌ی کودک برای نشان دادن مفهوم مورد تفاضا گرفته تا بهره‌گیری بزرگسال از این ابزار انتقال، محققان علوم ارتباطات اجتماعی را به نوعی دیگر از دسته‌بندی در خصوص ابزارها و عوامل ارتباطی رهنمون می‌سازد.
این سؤال مطرح است که آیا این عوامل و ابزارها در فرآیند ارتباطی معصومان (علیهم‌السلام) و به خصوص امام هشتم (علیه‌السلام) جایگاهی دارد یا با بررسی شواهد حدیثی امام رضا (علیه‌السلام) می‌توان به شاهد مثال‌هایی در این خصوص دست یافت؟
در صورت وجود و بهره‌گیری امام رضا (علیه‌السلام) از این ابزارها، عوامل رفتاری ارتباط مؤثر از دیدگاه ایشان چیست؟
پیش‌زمینه‌ی ذهنی ما براساس اعتقاد کلامی و همچنین آموزه‌های قرآنی بر این است که خداوند متعال، قرآن کریم را از طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای بهتر زیستن نازل فرموده و ایشان و معصومان (علیهم‌السلام) تبیین کنندگان آموزه‌های وحی هستند. از طرفی هنر معصومان (علیهم‌السلام) در برقراری همین ارتباط مؤثر با مخاطبان برای تبیین و فهماندن پیام الهی است و البته با واکاوی در احادیث رسیده از این گوهران تابناک می‌توان به عواملی چند در برقراری ارتباط اثربخش و موانع آن دست یافت.
نکته‌ی مهم در این خصوص این است که شیوه‌ی برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبان که عمدتاً با هدف تربیت مخاطب، تذکار، تبیین کلام وحی و احادیث اجداد گرامی ایشان بوده در متن احادیث نهفته است و پژوهشگر می‌تواند با مطالعه، دسته‌بندی و واکاوی احادیث در تمامی باب‌ها، زیرساخت‌های ارتباطی ایشان با مردم آن عصر را استخراج و دسته‌بندی کند.
در منابع علوم ارتباطات اجتماعی و روان‌شناسی، عواملی برای برقراری ارتباط مؤثر برشمرده شده‌اند که از جمله در این آثار، از «گشودگی» یا «افشای خود» نام برده شده است (فرهنگی، 1389، ج 1: 114). همچنین رعایت ادب و احترام مخاطب از عناوین دیگر است. در توضیح این مورد آمده است حرمت‌شکنی در گام نخست، حالتی روانی برای مخاطب ایجاد می‌کند که مانع از پذیرش سخنان گوینده و حتی شعله‌ور شدن آتش خشم و تنفر در وی می‌شود (گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، 1387، ج 2: 449).
مثبت‌اندیشی (وود، 1379: 74-73)، اعتمادآفرینی، همگامی (ریچاردسون، 1381: 48-47)، رازداری که در روابط میان‌فردی از دو جنبه قابل بررسی است: حفظ اسرار خود و دیگران، اولویت‌شناسی و توجه به سطح فهم مخاطب (گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، 1387، ج 2: 456-454)، گوش دادن فعال (بولتون، 1388: 61)، حمایت‌گری (فرهنگی، 1389، ج 1: 118) و بالاخره سخن گفتن شایسته را می‌توان از عوامل برقراری ارتباط مؤثر برشمرد (گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، 1387، ج 2: 463).
در این منابع، دسته‌بندی خاصی برای این عوامل شمرده نشده، ولی در مقاله‌ی پیش‌روی آن دسته از عوامل که ناظر به رفتار کنشگر است به عنوان عوامل رفتاری با ذکر شواهد از میراث حدیثی امام رضا (علیه‌السلام) دسته‌بندی و عرضه شده است.
خصوصیت این عوامل نشان دهنده‌ی دقت‌نظر بهره گیرنده‌ی آن در استفاده‌ی به جا و تأثیرگذار در انتقال مفاهیم والای مورد نظر آن امام همام (علیه‌السلام) در برهه‌ی خاص امامت ایشان است.
البته نباید از نظر دور داشت عوامل برقراری ارتباط مؤثر بیش از اینهاست و در این نگاشته تلاش شده با محوریت احادیث امام رضا (علیه‌السلام)، مواردی که دارای شاهد مثال مربوط به عوامل رفتاری است دسته‌بندی و ذکر شود. همچنین بعضی از عوامل برقراری ارتباط مؤثر، درونی است که خواننده می‌تواند برای اطلاع از شواهد میراث احادیث رضوی به مقاله‌های دیگر که در همین خصوص نگاشته شده مراجعه کند (جانفزا و دیگران، 1393: 50-25).

بهره‌گیری از نشانه‌های غیرکلامی

پاره‌ای از پیام‌ها، کلامی و پاره‌ای دیگر غیرکلامی هستند. در بعضی از کتاب‌ها به نوع غیرکلامی، زبان تن گفته می‌شود (بولتون، 1388: 123). اولین ارتباط انسان، با زبان تن است، به طوری که ما با نخستین علائم و اشاره‌هایی که مخابره می‌کنیم درک می‌شویم، چرا که دوستانه نبودن حرکت‌ها، صحبت خوب و خوشایند را دشوار می‌سازد. به طور کل مواردی چون تبسم، بازوان از هم باز، خم شدن به جلو، لمس کردن، تماس چشمی و سر تکان دادن (گابور، 1389: 19-13) از جمله تسهیل کنندگان بُعد غیرکلامی ارتباط هستند.
توضیح این نکته در متون حدیثی گرچه مشکل است و گاهی نیز توضیح اشتباه حالت‌های غیرکلامی، جزء آسیب‌های فهم حدیث به شمار می‌رود (مسعودی، 1386: 252)، در عین حال با اندکی دقت و تدبر در فحوای کلام راوی می‌توان به پیام‌های غیرکلامی نقل شده از معصوم (علیهم‌السلام) دست یافت. چه بسا اتفاق می‌افتاد امام (علیه‌السلام) بدون رد و بدل کردن کلام و با اقدامی ویژه، به بهترین شکل پیام خود را به فرد منتقل فرموده است.
اکنون نمونه‌ی پیام‌های غیرکلامی امام رضا (علیه‌السلام) را در ادامه بنگرید:

1. تبسم

بهره‌گیری از تبسم در فرآیند ارتباط، بسیار بااهمیت می‌نماید. گرچه برای لبخند معانی چون تمسخر هم می‌توان در نظر گرفت ولی عمدتاً لبخند حاکی از رضایت است (هارجی، 1386: 64) و طبیعتاً چون می‌تواند باعث قضاوت مثبت درباره‌ی افراد شود، در ادامه‌ی ارتباط تأثیری بسزا دارد.
در بعضی از احادیث امام رضا (علیه‌السلام) به خصوص زمانی که می‌خواهند به مخاطب آرامش خاطر عنایت فرمایند، تبسم، نمود پیدا کرده و حضرت بعد از فرازهایی، با تبسمی سخن خود را ادامه می‌دهند. به طور مثال قبل از یکی از مناظره‌ها که مأمون برای حضرت تدارک دیده بود، امام (علیه‌السلام) هنگامی که نگرانی نوفلی، یکی از یاران همراهش را دید با تقدیم تبسمی به او وعده‌ی پیروزی دادند (ابن بابویه، 1398 ق: 418).

2. گریه

اخبار کوچ توأم با اکراه امام رضا (علیه‌السلام) از مدینه به مرو بسیار نقل شده است. نکته اینکه امام (علیه‌السلام) برای نشان دادن اکراه از رفتن به سفر، به زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و در هنگام بازگشت، با صدای بلند گریه کردند (همان، 1387 ق، ج 2: 218). همچنین امام (علیه‌السلام) ضمن اینکه خانواده‌ی خود را به این سفر بی‌بازگشت نبردند (جعفریان، 1387: 437) به آنها نیز فرمودند تا بر ایشان گریه کنند. بعد از تقسیم 12 هزار دینار بین خانواده، پیام خود را در خصوص عدم بازگشت از سفر به اطلاع حاضران رساندند (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 140).
در این زمینه استفاده‌ی هوشمندانه‌ی امام (علیه‌السلام) از رسانه‌ی گریه در پایان دادن به بعضی گمانه‌زنی‌های شیعیان از یک طرف و ناکام گذاشتن پیام فریبکارانه‌ی مأمون نقش بسیار مؤثری دارد.
قرائتی دیگر از این روایت از محول سجستانی نقل شده است. در این روایت بر گریستن امام (علیه‌السلام) با صدایی بلند تأکید شده است:
"من در مدینه‌ی منوره بودم که مأمورین مأمون وارد شدند و در نظر داشتند که آن حضرت را به خراسان ببرند، حضرت رضا (علیه‌السلام) وارد مسجد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) شدند و با جدشان تودیع کردند، هنگامی که می‌خواستند از مسجد بیرون شوند چند بار به طرف قبر مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برگشتند و با صدای بلند گریه کردند.
در این هنگام من خدمت آن جناب رسیدم، سلام کردم و حضرت جواب سلام مرا دادند، من او را تسلی دادم. حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمودند: از من دیدن کنید زیرا من از جوار جدم خارج خواهم شد، در سرزمین غربت از دنیا خواهم رفت و در کنار هارون دفن خواهم شد (همان: 217)."

3. حرکت‌ها و حالت‌های بدن

برای نشان دادن اوج احساس، چه بسا با یک حرکت به اندازه‌ی ده‌ها کلمه بتوان ناراحتی یا خوشحالی خود را به مخاطب منتقل کرد. بر کسی پوشیده نیست که این کار می‌تواند دارای اثربخشی بیشتری نسبت به کلام باشد. راویان احادیث امام رضا (علیه‌السلام) گاهی اوقات به زیبایی، این‌گونه پیام‌ها را روایت کرده‌اند.
در روایتی از اباصلت هروی، شبهه‌ی علی بن جهم در خصوص شبهه‌ی سهل‌انگاری حضرت داود (علیه‌السلام) نسبت به نماز و آلوده شدن ایشان به زنا (العیاذ بالله) در حضور حضرت رضا (علیه‌السلام) مطرح می‌شود و ایشان با زدن دست به پیشانی اوج ناراحتی خود را از این سخن ابراز می‌کنند:
قَالَ فَضَرَبَ الرِّضَا (علیه‌السلام) بِیدِهِ عَلَی جَبْهَتِهِ وَ قالَ إنَّا للهِ و إنَّا لله و إنَّا إلَیهِ راجِعُونَ لَقَدْ نَسَبْتُمْ نَبِیاً مِنْ أنْبیاءِ اللهِ إلَی التَّهاوُنِ بِصَلاتِهِ حَتَّی خَرَجَ فِی أثَرِ الطَّیرِ ثُمَّ بِالْفَاحِشَةِ ثُمَّ بِالْقَتْل؟!؛ حضرت رضا (علیه‌السلام) پس از شنیدن این سخن ناراحت شدند و دست خود را بر پیشانی‌اش زدند و فرمودند: شما یکی از پیامبران خداوند را به سهل‌انگاری نسبت به نماز متهم کردید به گونه‌ای که با قطع نماز، در پی پرنده‌ای روان شده و عاشق زنی می‌شود، بعد با نقشه و فریب، شوهرش را می‌کشد و زن او را تصاحب می‌کند!!. (ابن بابویه، 1376: 92).
همچنین امام رضا (علیه‌السلام) در توضیح حالت‌های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در توصیف قیامت می‌فرمایند: هرگاه ذکر قیامت بر زبان مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جاری می‌شد، صدایشان بلند شده، رخسارشان به سرخی می‌گرایید:
وَ کانَ إِذا خَطَبَ قالَ فِی خُطْبَتِهِ: أمَّا بَعْدُ. فَإِذَا ذَکرَ السَّاعَةَ اشْتَدَّ صَوْتُهُ وَ احْمَرَّتْ وَجْنَتَاهُ، ثُمَّ یُقولُ: صَبَّحَتْکُم السَّاعَةُ أوْ مَسَّتْکمْ، ثُمَّ یُقولُ: بُعِثْتُ أنا و السَّاعَةُ کَهذِهِ مِنْ هَذِهِ - و یشیِرُ بإصْبَعَیهِ؛ و هرگاه خطبه می‌خوانند در خطبه‌هایشان می‌گفتند: اما بعد و هرگاه ذکر قیامت بر زبان مبارکشان جاری می‌شد، صدایشان بلند می‌شد و رخسارشان قرمز می‌شد و سپس فرمودند: قیامت صبح و شب با شما همراه و بعثت من با قیامت توأم است (طوسی، 1414 ق: 337).

4. نحوه‌ی لباس پوشیدن

بحث شکل ظاهری از دو جنبه حائز اهمیت است. نحوه‌ی لباس پوشیدن در مراسم‌های رسمی یا در نزد عموم می‌تواند دارای پیام باشد. این نکته از دید ائمه هدی (علیهم‌السلام) پنهان نبوده است، چه آن زمان که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کفش وصله‌زده به پا می‌کنند (ابن عقده، 1424 ق: 84) و چه آن زمان که امام رضا (علیه‌السلام) در ظاهر، لباس خز می‌پوشند ولی لباس زیرین را برای تربیت نفس خود خشن به تن می‌کنند (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379 ق، ج 4: 360). در همه حال تک تک رفتارهای ایشان مبتنی بر هدایت بشریت است (ابن بابویه، 1404 ق، ج 2: 610). باید توجه داشت که توقع از امام امت این است که عدل و داد برقرار کند، چنان که از امام رضا (علیه‌السلام) منقول است که گروهی از صوفیه خدمت حضرت می‌رسند و می‌گویند:
اکنون که مأمون امور خلافت را به تو واگذار کرده است و تو از همگان به این امر شایسته‌تر هستی، اینک باید لباس پشمی بپوشی و جامه‌های خشن در برکنی. امام (علیه‌السلام) فرمودند: از امام، عدل و داد مورد انتظار است. امام هرگاه سخن گفت راست بگوید، هرگاه حکم کرد عدالت داشته باشد و هرگاه وعده کرد به وعده‌ی خود عمل کند. خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ بگو: چه کسی زینت‌های الهی را برای بندگان خود آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟!» (اعراف / 32).
یوسف صدیق (علیه‌السلام) لباس‌های زیبا و گرانبها می‌پوشیدند و بر مخده‌ها و کرسی‌های فرعون تکیه می‌کردند (اربلی، 1381 ق، ج 2: 310).
در خصوص نوع شیوه‌ی لباس پوشیدن در مکان‌های رسمی، امام (علیه‌السلام) در زمان اخذ بیعت، با پوشیدن لباس سبز و عمامه‌ای سفید (مفید، 1413 ق، ج 2: 261) مطابق سنت نبوی سعی در نشان دادن جایگاه والای خود در بین مردم دارند. دیگر بار در بحث اصرار مأمون به اقامه‌ی نماز عید به وسیله‌ی آن حضرت است که امام (علیه‌السلام) بعد از رد اولیه‌ی درخواست مأمون، آن را به شرط اجرای این امر مانند رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌پذیرند و سپس مانند ایشان، عمامه‌ای سفید بر تن کرده، جامه‌ی خود را تا زانو بالا می‌زنند و به اطرافیان خود نیز چنین دستور می‌دهند (کلینی، 1407 ق، ج 1: 489؛ ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 150) و به حرکت می‌افتند. همه‌ی این موارد دلالت بر تلاش امام (علیه‌السلام) به انتقال پیام به این صورت دارد. لازم به تذکر است که ایشان تنها از بُعد لباس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تبعیت نکردند، بلکه در بُعد کلامی نیز مانند ایشان با تکبیر و تسبیح الهی به سوی مصلی حرکت کردند. اما تأثیر لباس به گونه‌ای بود که اطرافیان نیز به تبعیت به این شکل درآمدند.

5. آراستن ظاهر

آراستن ظاهر به روش‌های مختلف حاوی پیام‌های گوناگون است. همان طور که آراستن ظاهر با زیورهای مختلف و نشستن بر فرش‌های گران‌بها می‌تواند باعث غرور و فخرفروشی شود، در زبان احادیث، بعضی از ابزار آراستن، می‌تواند ارتباطی اثربخش برای استفاده کننده به ارمغان آورد. امام رضا (علیه‌السلام) در حدیثی به نقل از دایی خود هند بن ابی‌هاله، به تفصیل، شمایل و خصوصیات ظاهری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را توصیف می‌کنند و نکته‌ی مورد توجه در این حدیث نسبتاً طولانی، نظم و موجه بودن شکل ظاهری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است (ابن بابویه، 1387 ق، ج 1: 316)
همچنین در حدیثی دیگر، ایشان تأثیر خضاب کردن را در ارتباطات و مؤثر بودن بعضی از ارتباطات انسانی برمی‌شمرند (کلینی، 1407 ق، ج 6: 481).

6. استفاده از بوی خوش

استفاده از عطری خاص می‌تواند حاوی پیام باشد و حتی در فرآیند ارتباط نیز تأثیر بگذارد. در آموزه‌های اسلامی به استفاده از بوی خوش تأکید شده است. این موضوع چنان تأثیری دارد که احکام فقهی متنوعی درباره‌ی آن وارد شده که دقت‌نظر اسلام در استفاده از بوی خوش درباره‌ی زنان به سبب آثار ارتباطی آن جالب توجه است.
در تعالیم رضوی نیز این مهم به چشم می‌خورد، به طوری که از امام رضا (علیه‌السلام) مروی است جای امام صادق (علیه‌السلام) از بوی خوش ایشان شناخته می‌شد.
«کانَ یَعْرَفُ مَوْضِعُ جَعفرٍ (علیه‌السلام) فِی الْمَجِدِ بِطیبِ رِیحهِ وَ مَوْضِعِ سُجُودهِ؛ جایگاه امام جعفر صادق (علیه‌السلام) در مسجد، از بوی خوش آن و از جای سجودش شناخته می‌شد» (طبرسی، 1412 ق: 42).

7. تأثیر نمادها

امام رضا (علیه‌السلام) بعد از پذیرش ولایتعهدی تلاش کردند اعمال قراردادی راجع به بیعت را نیز از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اخذ و بدین‌وسیله سنت نبوی را اطلاع‌رسانی کنند. منقول است زمانی که مردم برای بیعت نزد حضرت آمدند و به شیوه‌ای غیر از شیوه‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن حضرت بیعت کردند که البته نشانه‌ی فسخ غیبت در زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده نکته‌ی جالب توجه در این خصوص این است که امام (علیه‌السلام) تا پایان مراسم بیعت، عکس‌العملی از خود نشان ندادند تا اینکه جوانی از فرزندان انصار به شکل صحیح با آن حضرت بیعت کرد. اینجاست که امام (علیه‌السلام) به مأمون فرمودند: «کسانی که امروز با ما بیعت می‌کردند از روی حقیقت و عقیده نبود، جز این جوان انصاری که از روی ایمان با ما بیعت نمود.»
مأمون دلیل این سخن را که می‌پرسد امام (علیه‌السلام) در پاسخ می‌فرمایند: «عقد بیعت از آخر انگشت کوچک است تا ابهام و فسخ بیعت از ابهام تا انگشت کوچک است.»
مأمون دوباره دستور داد مردم حاضر شده و به شیوه‌ی مورد نظر امام (علیه‌السلام) بیعت کنند (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379 ق، ج 4: 396).
در بهره‌گیری امام (علیه‌السلام) از نشانه‌های قراردادی و غیرکلامی 1. تأکید ایشان بر تبعیت از سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ 2. رعایت تشریفات مرسوم حتی با لحاظ سنت نبوی بودن آن. اولویت اول در خصوص ارتباط ایشان با مخاطبان نبوده است، چرا که نه تنها موجب خشم و کدورت ایشان نشد بلکه با تبسم و با حوصله عمل درست یک نفر را تشویق و کار اشتباه دیگران را که ممکن است به نظر بعضی باعث وهن نیز باشد با ظرافت تذکر دادند.
از دیگر سو امام رضا (علیه‌السلام) رعایت نمادی که سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است را ملاک صحیح یا غیرصحیح بودن بیعت قلمداد می‌فرمایند.

8. هدیه

از دیگر عوامل غیرکلامی ارتباط مؤثر، هدیه دادن است. هدیه،‌ تداوم‌بخش ارتباط و به نوعی تضمین کننده‌ی آن تلقی می‌شود. در گفتار معصومان (علیهم‌السلام) به ویژه امام رضا (علیه‌السلام) هدیه دادن جایگاه ویژه‌ای دارد. ایشان از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت می‌فرمایند که هدیه مفتاح نیکی‌ها است.
«نِعْمَ الشَّیءُ الْهَدیةُ وَ هِی مِفْتَاحُ الْحَوائِجِ؛ یکی از چیزهای خوب هدیه است و هدیه کلید گشایش نیازهاست» (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 74).
همچنین می‌فرمایند: «الهَدیِةُ تُذْهِبُ الضَّغَائِنَ مِنَ الصُّدُورِ؛ هدیه، کینه‌ها را از دل بیرون کند» (همان).
امام (علیه‌السلام) با ارسال پیش‌کشی، پیام مورد نظرشان را به شخص انتقال می‌دادند. در روایت است که امام رضا (علیه‌السلام) برای یکی از غلات که بر ایشان دروغ می‌بست و شراب نیز می‌نوشید یک جانماز و یک دانه خرما فرستادند که شخص فهمید منظور امام (علیه‌السلام) از ارسال جانماز، توصیه‌ی ایشان به نماز خواندن و از فرستادن دانه‌ی خرما توصیه‌ی ایشان به ترک شراب‌خواری اوست (کشی، 1409 ق: 554) بدون اینکه امام (علیه‌السلام) حتی کلامی به آن فرد ابراز کنند.

9. ارتباط نداشتن

برقرار نکردن ارتباط یا رفت و آمد نکردن با شخصی خاص خود دارای پیام است. گاهی اوقات به مصلحت نیست که به صورت کلامی دیگران را از ارتباط با شخصی خاص بر حذر داشت بلکه با انجام رفتاری می‌توان پیام مورد نظر را در آن خصوص انتقال داد.
در حدیثی از امام رضا (علیه‌السلام) است که در حضور ایشان از محمد بن جعفر عموی آن حضرت سخن به میان می‌آید و امام (علیه‌السلام) می‌فرمایند مرا با او کاری نیست. راوی با خود می‌گوید این شخص ما را به نیکی کردن به ارحام امر می‌کند چرا خود با عمویش چنین رفتاری دارد. در این هنگام امام (علیه‌السلام) به وی می‌فرمایند: «این قطع ارتباط، خود صله‌ی ارحام است، محمد هرگاه نزد من بیاید مردم او را تصدیق خواهند کرد، هرگاه نزد من نیاید و من نزد او نروم مردم گفته‌های او را نخواهند پذیرفت» (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 204).

انتقال غیرمستقیم پیام

گاهی اوقات انتقال غیرمستقیم پیام به مراتب مؤثرتر از انتقال مستقیم پیام است. در فرآیند انتقال پیام چه بسا فضای حاکم بر جلسه به خوبی می‌تواند مشابهت معنایی در ذهن گیرنده ایجاد کند. امام رضا (علیه‌السلام) به این نکته توجه داشتند، به طوری که روزی یکی از اصحابشان از ایشان تقاضای هدیه‌ای به اندازه‌ی جوانمردی امام (علیه‌السلام) می‌کند و حضرت این شرط را امکان‌پذیر نمی‌داند و بعد از آنکه فرد مطابق با جوانمردی خودش از ایشان تقاضا می‌کند، ایشان به غلامشان دستور پرداخت 200 دینار می‌دهند (مجلسی، 1403 ق، ج 49: 100).
همچنین از نکات ظریف در احادیث رضوی در این خصوص می‌توان به روایت علی بن محمد بن سیار در خصوص دعای باران به وسیله‌ی امام رضا (علیه‌السلام) اشاره کرد. در این حدیث، امام (علیه‌السلام) بعد از دعای باران و گذشتن زمان و آماده‌تر شدن مخاطبان و در نهایت بعد از نزول باران، از موقعیت به وجود آمده برای انتقال پیام‌های عالی دین استفاده کردند (ابن بابویه، 1387 ق: 172-168).

ادب و احترام متقابل

یکی از مهارت‌های رفتاری ارتباط مؤثر، رعایت ادب و احترام است. رعایت این مقوله، در نفوذ کلام در مخاطب تأثیر فراوانی دارد. این تأثیر در اطرافیان که به عنوان شخص سوم، این فرآیند را مشاهده می‌کنند نیز جاری است. رعایت نکردن ادب و احترام چه‌بسا، با وجود اقناع طرف مقابل باعث کینه در دل مخاطب یا شکست وی در بحث‌های مناظره‌ای شود.
در منش ارتباطی امام رضا (علیه‌السلام) به تکرار، مؤلفه‌ی ادب و احترام را می‌توان مشاهده کرد. نمونه‌ی بارز آن در مناظره‌ی حضرت با جاثلیق رومی است. آنجا که امام (علیه‌السلام) ابتدا از وی اعتراف می‌گیرند که لوقاء، مرقابوس و متی از علمای انجیل هستند و سپس با استفاده از فرآیندی عقلی، نظر جاثلیق را از صدق ایشان بر می‌گردانند. در نهایت با توجه به تقدسی که مسیحیان برای این افراد قائلند و تقاضای جاثلیق از طرف‌نظر کردن از این بحث، در نهایت ادب به عقاید وی احترام گذاشته و از ادامه‌ی بحث در این خصوص صرف‌نظر می‌کنند.
"جاثلیق گفت ای عالم مسلمانان دوست دارم مرا در این مورد و از گفتگو درباره‌ی این اشخاص معاف بدارید و از این بحث درگذرید.
فرمودند ما از این گذشتیم اینک هرچه در نظر داری سؤال کن، گفت دیگری سؤال‌های خود را مطرح کند به مسیح سوگند در میان علماء مسلمانان مانند شما کسی نیست (همان، 1398 ق: 427)"

همگامی

در متون ارتباطات اجتماعی، از همگامی به همدلی نیز تعبیر می‌شود. در شرایط بحرانی، انسان نیازمند یاری دیگران است تا خود را از بحران نجات دهد (شرفی، 1388: 68). با توجه به اینکه برخورد با باورهای اشخاص در واقع برخورد با حقیقت آنهاست. انگیزه و نظر ما هرچه قرین به خیرخواهی و حتی درست باشد آنگاه که برای بیان اشتباه طرف مقابل باشد چه‌بسا در ادامه‌ی روند ارتباط اخلال ایجاد کرده و واکنش مخاطب را به دنبال داشته باشد که برای جبران این امر می‌توان از این روش استفاده کرد (ریچاردسون، 1381: 48-47).
در کلام رضوی این مهارت را می‌توان در دلداری امام رضا (علیه‌السلام) با یونس بن عبدالرحمن که از بدگویی اهل قبیله‌اش دلگیر بود مشاهده کرد (کشی، 1409 ق: 487).
همچنین یسع بن حمزه از امام (علیه‌السلام) نقل می‌کند روزی مردی که در سفر حج زاد و توشه‌ی خود را از دست داده بود مشکل را با امام (علیه‌السلام) مطرح و از ایشان درخواست کمک می‌کند. امام (علیه‌السلام) به منزل رفته و از پشت در بدون اینکه آن مرد چهره‌ی حضرت را ببیند به او مبلغی پرداخت می‌کنند (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379 ق، ج 4: 361). چنان که در این واقعه مشاهده می‌شود امام رضا (علیه‌السلام) با درک وضعیت فرد، به گونه‌ای عمل می‌کنند که ضمن ابراز همدردی و امداد به وی، از شرمندگی او نیز جلوگیری شود.
نمونه‌ی قرآنی همگامی را می‌توان در محاجه‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با مشرکان دید. آنگاه که قرآن کریم به ایشان می‌فرماید: «قُلْ مَن یَرْزُقُكُم مِنَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِیَّاكُمْ لَعَلَى‏ هُدىً أَوْ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ؛ بگو: کیست که شما را از آسمان‌ها و زمین روزی می‌دهد؟ بگو: خدا و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سباء / 24).
با اینکه می‌دانیم گوینده‌ی سخن به خوبی مهتدین و گمراهان را از یکدیگر باز می‌شناسد، با اتخاذ شیوه‌ی همگامی، مخاطب را از گارد تدافعی خارج می‌کند و با در نظر داشتن اینکه مخاطب تنها اندیشه و خرد نیست و بلکه گرد آمده‌ای از عواطف و احساسات است سعی در اقناع بُعد عاطفی وی با استفاده از این شیوه دارد (مکارم شیرازی، 1374، ج 18: 87).

هماهنگی قول و عمل

هماهنگی قول و عمل به خصوص در پایداری ارتباط اثربخش، تأثیری بسزا دارد. خداوند متعال می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید؟» (صف / 2).
خطاب آیه به مؤمنان است نه همه‌ی مردم. پس این مطالبه‌ای است از جانب خداوند برای مؤمنان. از طرفی در فرهنگ رضوی نیز ایمان تنها اقرار به زبان نیست بلکه شرط ایمان، عمل به ارکان نیز است:
«الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان، و عمل بالجوارح، لا یکون الایمان إلا هکذا؛ ایمان دارای سه رکن است: پیوند قلبی، تلفظ به زبان و عمل به اعضاء و جوارح، ایمان بدون اینها تحقق نمی‌پذیرد» (ابن بابویه، 1387 ق، ج 1: 227).
به راستی سخن فردی که قول و عملش با یکدیگر یکی نیست فاقد اثربخشی لازم است. حدیث معروف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره أکل رطب نیز گویای همین مطلب است.
از طرفی، انسان عقایدی بر زبان جاری می‌سازد که نشان از اعتقاد قلبی وی به آنهاست. چنانچه در فرآیند ارتباط، مخاطب بین دل و زبان گوینده ناهماهنگی ببیند طبیعتاً نیز از قول او تأثیری نمی‌گیرد. در رفتار امام رضا (علیه‌السلام) این موضوع در حساس‌ترین مواقع نیز بروز می‌کند. منقول است که در یکی از مناظره‌های امام رضا (علیه‌السلام) با اصحاب ادیان، ایشان ضمن حوصله‌ی فراوان در مناظره، از هنگام صبح تا اذان ظهر، به محض رسیدن وقت نماز بحث را تعطیل و نماز می‌گزارند. سپس به دلیل وعده‌ای که با کسی کرده بودند مکان بحث را ترک می‌کنند و طبق قولی که به اصحاب مناظره داده بودند فردای آن روز به محل بحث باز می‌گردند (طوسی، 1419 ق: 193).
در حدیثی از امام رضا (علیه‌السلام) به نقل از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «لَا قَوْلَ إلَّا بِعَمَلٍ، وَ لا قَوْلَ وَ عَمَلَ إلَّا بِنِیةٍ، وَ لا قَوْلَ وَ عَمَلَ و نِیةَ بأصابَةِ السُّنَّةِ؛ گفتار بدون عمل بی‌فایده است و عمل بدون نیت، نتیجه‌ای ندارد و نیت هم باید مطابق سنت باشد» (همان، 1414 ق: 337).

موقعیت‌شناسی سخن و سکوت

مسلم است که برای برقراری ارتباط، اولین مسئله‌ای که به ذهن متبادر می‌شود سخن گفتن است. بیان، نعمتی بزرگ است که خداوند آن را شایسته‌ی یادآوری به انسان می‌داند. «خَلَقَ الْإِنسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ» (رحمن / 4-3). در عین حال این سؤال مطرح است که آیا در آموزه‌های دینی، سخن گفتن اولی است یا سکوت؟ امام رضا (علیه‌السلام) در توصیف سکوت می‌فرمایند:
"من علامات الفقه الحلم و الصمت، إنّ الصمت باب من أبواب الحکمة، إنّ الصمت یکسب المحبّة و هو دلیل علی الخیر؛ از نشانه‌های فقه و بصیرت، حلم و بردباری و سکوت است. سکوت یکی از درهای حکمت بوده، ایجاد محبت کرده و راهنمایی به سوی خیرات است (حمیری، 1413 ق: 369؛ کلینی، 1407 ق، ج 1: 36)."
از دیگر سو باید گفت سخن و سکوت هر یک جایگاه خود را دارند و نمی‌توان هیچ یک را بر دیگری رجحان داد. در عین اینکه می‌دانیم زبان خود در معرض آسیب‌های مختلفی است و تأکید معصومان (علیهم‌السلام) بر سکوت به دلیل همین خطرهای مترتب بر سخن گفتن است نه اینکه نفس سخن گفتن مورد مذمت باشد، چرا که امام رضا (علیه‌السلام) از قول جدشان علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسْانِه؛ مردم در زیر زبان خود مستور هستند» (ابن بابویه 1376: 447). مقصود این است که تا انسان سخن نگوید قدر و اندازه‌اش معلوم نمی‌شود.
پس می‌توان گفت به شرط احتراز از آسیب‌های سخن، گفتگو بر سکوت رجحان دارد.
در هر صورت باید گفت انسان بصیر، موقعیت سخن یا سکوت خود را باید به خوبی تشخیص دهد. نمونه‌ی بارز این رفتار، معصومان (علیه‌السلام) هستند. در گفتار و رفتار رضوی نیز این عامل مؤثر ارتباطی را می‌توان یافت، به طوری که امام کاظم (علیه‌السلام) در توصیف فرزندشان امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «قَوْلُهُ حُکمٌ وَ صَمْتُهُ عِلْمٌ یبَینُ لِلنَّاسِ مَا یخْتَلِفُونَ فِیه؛ هنگام سخن گفتن، بهترین سخنگو و هنگام سکوت، بهترین دانشمند است و برای مردم اختلافاتشان را بیان می‌کند» (کلینی، 1407 ق، ج 1: 314؛ ابن بابویه، 1387 ق، ج 1: 24).
البته باید توجه داشت بهره‌گیری به موقع از سخن و سکوت، لازمه‌ی حکمت معصومان (علیه‌السلام) است و طبیعتاً به وسیله‌ی خودشان تصریح نمی‌شود ولی پژوهشگر علوم حدیث از فحوای کلام و در نظر گرفتن موقعیت ذکر حدیث می‌تواند به این موضوع دست یابد.
این موضوع را به خوبی می‌توانیم در مناظره‌های حضرت یا تعامل ایشان با مأمون ببینیم. چه آنجا که امام (علیه‌السلام) به جای اینکه خود وارد مناظره با سلیمان مروزی شوند پاسخ‌ها را به یکی از صحابه‌ی نومسلمان واگذار می‌کنند (امینی‌فر، 1389: 67) و چه آنجا که به هنگام مراجعت، به مرو ضمن پاسخگویی به سؤال‌های مردم، از ذکر اموری که حساسیت ضحاک نماینده‌ی مأمون را تحریک کند، صرف‌نظر کردند (ابن بابویه، 1372، ج 2: 429).
از دیگر سو هنگامی که امام (علیه‌السلام) مصلحت در عدم سکوت می‌بینند با صراحت تمام مأمون را به تغییر شیوه‌ی حکومت‌داری و عزیمت به مرکز بلاد مسلمین فرا می‌خوانند (همان، 1387 ق، ج 2: 160).

ارتباط نزدیک

نزدیکی به مخاطبان یکی از عوامل رفتاری در مهارت‌های ارتباطی است. مجاورت از دو جنبه قابل اشاره است: 1. از جنبه‌ی فیزیکی، به طوری که هرچه قرب مکان بیشتر باشد، ارتباط نیز بیشتر خواهد بود؛ 2. مجاورت عملکردی است که بستگی به استفاده‌ی دو یا چند نفر از محیط یا وسایلی خاص دارد.
قرب جوار در متون دینی ما نیز از جنبه‌های مختلف مورد تأکید بوده است. نحوه‌ی انتخاب مکان‌ها به وسیله‌ی بزرگان دین می‌تواند تأکید بر این نکته باشد. مشاهده می‌کنیم امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) زمانی که ضرورت انتقال پایتخت مسلمین را از مدینه احساس می‌کنند 1. اینکه پایتخت را به مکانی مسلط به مناطق آزاد شده انتقال می‌دهند؛ 2. مکانی را انتخاب می‌کنند که به سبب وجود مکان‌های شریف دارای اهمیت است.
تفاوت نگرش را می‌توان در نحوه‌ی انتخاب پایتخت به وسیله‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در کوفه، عباسیان در بغداد و سامراء و معاویه در دمشق دید. همچنین در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که پایتخت خود را به منظور تداوم ارتباط ناشی از عهدی که با انصار بسته بودند مدینه در نظر گرفتند، جای دقت دارد.
بحث مجاورت در آموزه‌های رضوی نیز قابل مشاهده است. در چگونگی هجرت ایشان به مرو، امام (علیه‌السلام) به همین سادگی راضی به ترک جوار مرقد مطهر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی‌شوند. وقتی که با در نظر گرفتن مصالح مسلمین قدم به مرو می‌گذارند بعد از مدتی که می‌توانند با مأمون ارتباطات پایدارتری برقرار کنند در واقعه‌ای که مأمون، ایشان را از فتحی در کابل آگاه می‌کند، امام (علیه‌السلام) موقعیت را برای انتقال این مؤلفه‌ی کلیدی به وی مناسب می‌یابند و توصیه می‌کنند به جای اینکه به دور از مرکز قلمرو مسلمین به سر برد برای سر و سامان دادن به اوضاع حکومت به مرکز بلاد اسلامی نقل مکان کند و در نهایت می‌فرمایند: «مگر نمی‌دانی که والی مسلمانان مانند ستون است و همواره باید در وسط جمعیت باشد و هر کس بخواهد، بتواند او را ملاقات کند و دردهای خود را به او بگوید» (همان).
در اینجا امام (علیه‌السلام) به خوبی اولویت‌های مکانی را برای حکومت و راهبری امت اسلام برای مأمون تشریح می‌کنند.

معاشرت (ارتباط چهره به چهره)

یکی از مهارت‌های ارتباطی، معاشرت و حشر و نشر با مردم است. این صفت، از خصوصیات معصومان (علیهم‌السلام) به شمار می‌رود، به طوری که ایشان علاوه بر تأکید بر عبادت خداوند و رسیدگی به خانواده، وقتی نیز برای معاشرت با مردم می‌گذاشتند. امام رضا (علیه‌السلام) از پدران خود روایت فرمودند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اوقات روزانه‌ی خود را به سه قسمت تقسیم می‌کرده‌اند: زمانی به ارتباط با خالق، زمانی به خانواده و زمانی نیز به مراوده با مردم اختصاص می‌داده‌اند.
فاذا أوی إلی منزله جزأ دخوله ثلاثة أجزاء، جزء لله تعالی و جزء لأهله و جزء لنفسه، ثم جز أجزء بینه و بین الناس فیرد ذلک بالخاصة علی العامة؛ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه وارد منزلشان می‌شدند، اوقات خود را به سه قسمت تقسیم می‌کردند، قسمتی برای خداوند متعال، قسمتی برای خانواده‌ی خود و قسمتی برای خود اختصاص می‌دادند. وقت خود را نیز برای مردم تقسیم کرده بودند. از این وقت چند لحظه برای خواص خود گذاشته بود و با آنها درباره‌ی کارهای روزانه مشورت می‌کردند (ابن بابویه، 1387 ق، ج 1: 317).
همچنین ایشان از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت می‌کنند:
"امت من همواره در خیر و خوشی هستند مادامی که با همدیگر دوست باشند، رفت و آمد کنند، امانت‌ها را ادا نمایند، از حرام دوری کنند، از میهمانان پذیرائی نمایند، نماز بپا دارند، زکات بدهند و هرگاه از این اعمال خودداری کنند به قحط و غلا مبتلا می‌گردند (همان، ج 2: 29)."
در احوال امام رضا (علیه‌السلام) آمده است طی سفر ایشان به مرو، هنگامی که به قادسیه می‌رسند از احمد بن ابی‌نصر بزنطی می‌خواهند خانه‌ای اجاره کند که دارای دو در باشد. دری به حیاط و دری به بیرون که مراجعان به راحتی رفت و آمد کنند (صفار، 1404 ق، ج 1: 246). این در حالی است که توصیه‌ی مأمون به رجاء این بود که امام (علیه‌السلام) از اماکن حضور شیعیان مانند کوفه عبور داده نشوند (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 180).
نکته‌ی دیگر در این خصوص تأکید معصومان (علیهم‌السلام) و به تبع آن، امام رضا (علیه‌السلام) بر صله‌ی رحم است. اهمیت معاشرت و صله‌ی ارحام به قدری است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سوگندی که برای قطع رحم خورده می‌شود را جایز نمی‌دانند (کلینی، 1407 ق، ج 5: 440؛ امام رضا (علیه‌السلام)، 1406 ق: 270).
طبق احادیث حضرت رضا (علیه‌السلام)، صله‌ی رحم باعث افزایش روزی، دوستی خداوند و ورود به بهشت می‌شود (امام رضا (علیه‌السلام)، 1406 ق: 37) و عمر وی را نیز افزایش می‌دهد (کلینی، 1407 ق، ج 2: 150). این موضوع به قدری ارزشمند است که امام رضا (علیه‌السلام) در دعایی می‌فرمایند:
اللهم صل من وصلنی و اقطع من قطعنی ثم هی جاریة بعدها فی أرحام المؤمنین ثم تلا هذه الآیة: وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ؛ بار خدایا هر کس با من ارتباط برقرار کند تو با او ارتباط برقرار کن و هر کس با من قطع رابطه کند تو با او قطع رابطه کن، سپس همین روش در ارحام مؤمنین نیز برقرار است (همان: 151؛ نساء / 1).
در این خصوص امام رضا (علیه‌السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت می‌فرمایند که بدترین مردم کسانی هستند که مردم را از عطای خود دور کرده و به تنهایی غذا می‌خورند: «یا علی إنّ شر الناس من منع رفده، و أکل وحده، و جلد عبده؛ ای علی بدترین مردم آن کس است که مردم را از عطاهای خود دور کند، به تنهایی غذا بخورد و بنده‌ی خود را تازیانه بزند (ابن شعبه حرانی، 1404 ق: 448).
این نکته نیز حائز اهمیت است که برای پایداری معاشرت می‌بایست از سخت‌گیری پرهیز کرد. امام رضا (علیه‌السلام) از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) روایت می‌کنند روزی مردی امام (علیه‌السلام) را به خانه‌ی خود دعوت کرد و ایشان در جواب فرمودند در صورتی دعوت شما را می‌پذیرم که از بیرون چیزی تهیه نکنی و آنچه در منزل داری نزد ما بیاوری و بر عیال خود سخت نگیری (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 258؛ طوسی، 1414 ق: 188).

زمینه‌سازی برای پیام اصلی

در مطالعه‌ی جای جای زندگی حضرت، بحث برخورد دوستانه‌ی ایشان با اهل منزل و دوستدارانشان مشهود است. ولی در هنگام ورود ایشان به نیشابور هنگام مواجهه با اهل این شهر، برخورد و مواجهه از سنخ دیگری است. وصف مردم نیشابور در زمان حضور امام (علیه‌السلام) از حیث علم و حدیث بر کسی پوشیده نیست. در ورود ایشان به نیشابور چند پیام غیر کلامی جلب‌نظر می‌کند: 1. اینکه امام (علیه‌السلام) برای باز کردن پرده‌ی کجاوه‌ی خود عجله نکردند و تا تقاضای اهل حدیث آن شهر بر قرائت حدیث از پدرانشان، رخ بر مخاطبان نگشادند؛ 2. پاسخ به ابراز احساسات مردم حاضر به قدر کافی و وافی است، به طوری که گروهی از اهل حدیث مردم را به گوش فرادادن به پیام حضرت و اذیت نکردن ایشان فراخواندند (اربلی، 1381 ق، ج 2: 308).
اینجاست که امام (علیه‌السلام) بعد از این مقدمه‌چینی غیرکلامی، پیام اصلی خود را که حدیث سلسلةالذهب بود بر مردم عالم این شهر املاء کرده و بدین وسیله پیام ولایت را با نقل سلسلة سند ائمه اطهار (علیهم‌السلام) تا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) با مؤثرترین شکل به مردم اعلام کردند (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 134).

اولویت‌شناسی و موقعیت‌شناسی

استفاده‌ی به موقع از زمان و مکان برای ارائه‌ی کلام یکی از مهارت‌های ارتباطی است. چه‌بسا در نظر نگرفتن این مورد موجب اشکال در فرآیند ارتباط و حتی بروز سوءبرداشت از سخن فرد شود. لذا مدار بحث بلاغیان در دانش معانی بر همین محور استوار بوده و شرط اساسی بلاغت، رعایت مقتضای حال دانسته شده است (تفتازانی، 1411 ق: 20). ضرب المثل: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد (تمیمی آمدی، 1410 ق: 542) نیز گویای همین مهارت است.
با تدقیق در احادیث امام رضا (علیه‌السلام) نیز می‌توان این عامل ارتباطی را دریافت. در بحث ارائه‌ی حدیث سلسلةالذهب به مردم نیشابور، امام (علیه‌السلام) با مقدمه‌چینی غیرکلامی در حضور جمع کثیری از مردم و اهل حدیث، این روایت شریف را به مردم حاضر ارائه کردند. جالب اینکه این مطالبه‌ی حدیث در مواقع دیگر از امام (علیه‌السلام) صورت می‌پذیرفت و برخورد ایشان با این موضوع یکسان نبود.
به طور مثال هنگام خروج امام (علیه‌السلام) از سرخس فردی ایشان را مشایعت می‌کرد. مسافتی که گذشت، امام (علیه‌السلام) او را مورد تفقد قرار دادند و از وی خواستند بیش از این به زحمت نیافتد. فرد از ایشان مطالبه‌ی حدیث کرد. امام (علیه‌السلام) قبل از قرائت حدیث به این نکته اشاره کردند که تو از من حدیث می‌خواهی حال آنکه من با جدا شدن از قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از عاقبت خود و رفتار مأمون با خود خبری ندارم. سپس حدیث سلسلةالذهب را قرائت کردند (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 137).
نکته در اینجاست که امام (علیه‌السلام) حدیث سلسلةالذهب را در دو موقعیت مختلف با در نظر گرفتن اولویت‌هایی با تقدم و تأخر بیان می‌فرمایند.

سطح‌بندی ارتباط

سطح‌بندی ارتباط در تعامل با افراد مختلف امری ضروری است. این مورد حتی در شیوه‌ی لباس پوشیدن که نوعی ارتباط غیرکلامی بوده مورد تأکید ائمه (علیهم‌السلام) است. حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) معروف است که بر داشتن لباسی که برای حفظ آبرو مورد استفاده‌ی انسان است در منزل تأکید دارند و آن را مصداق اسراف نمی‌دانند (کلینی، 1407 ق، ج 6: 441).
در فرهنگ رضوی نیز می‌خوانیم تعامل امام رضا (علیه‌السلام) در قبال اطرافیان نزدیک حتی تیمارداران و خدمت‌گزاران با سایر افراد متفاوت بوده و تبلور آن در حدیث یاسر خادم است. در این حدیث، امام (علیه‌السلام) با اهل منزل، تیمارداران و دلاکان به طور صمیمی و بر سر یک سفره مشغول غذا خوردن بودند که مأمون از در مخصوص وارد شد و امام (علیه‌السلام) به ایشان دستور دادند فوراً از سر سفره برخاسته و متفرق شوند (ابن بابویه، 1387 ق، ج 2: 159).
این حدیث نمونه‌ی تفاوت قائل شدن برای شئون مختلف است که در شاهد مثال فوق، امام (علیه‌السلام) بین شأن ولایتعهدی و مدیریت در منزل تفاوت قائل شده است.

نتیجه‌گیری

از آنچه گفته شد به خوبی تأثیر مهارت رفتاری در ارتباط مؤثر با مخاطبان هویداست که 11 مورد از آن با تأمل در باب‌های مختلف روایت‌های امام هشتم (علیه‌السلام) به عنوان چراغ هدایت به دست آمد. این نکات گرچه در احادیث معصومان (علیهم‌السلام) دیگر نیز به چشم می‌خورد ولی - چنان‌که گذشت - در احادیث امام رضا (علیه‌السلام) با توجه به تنوع مخاطبان آن حضرت و شرایط خاص دوران امامت ایشان، با توجه به دسته‌بندی موجود در علوم ارتباطات مثال‌های ارزنده‌ای یافت می‌شود که برای مخاطبان امروز به خوبی نمایانگر این عوامل در ارتباط اثربخش است و می‌تواند برای خوانندگان گرامی الهام‌بخش باشد.

پی‌نوشت‌ها

1. استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی
2. کارشناس ارشد علوم حدیث - تفسیر اثری

منابع :
قرآن کریم، (1415 ق). مترجم محمدمهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن کریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی).
ابن بابویه، محمد بن علی، (1372). عیون أخبارالرضا (علیه‌السلام). مترجم حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری، چاپ اول، تهران: صدوق.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1398 ق). التوحید. مصحح هاشم حسینی، قم: جامعه‌ی مدرسین.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1376). الامالی. چاپ ششم، تهران: کتابچی.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1387 ق). عیون اخبار‌الرضا (علیه‌السلام). مصحح مهدی لاجوردی، تهران: جهان.
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، (1404 ق). تحف العقول. تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین.
ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، (1379 ق). مناقب آل ابی‌طالب (علیه‌السلام). قم: علامه.
ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، (1424 ق). فضائل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام). مصحح حرزالدین، قم: دلیل ما.
اربلی، علی بن عیسی، (1381 ق). کشف الغمه فی معرفه الائمه. تبریز: بنی‌هاشمی.
امام رضا (علیه‌السلام)، (1406 ق). الفقه المنسوب الی الامام الرضا (علیه‌السلام). مشهد: آل البیت (علیهم‌السلام).
امینی‌فر، حسن، (1389). «روش‌شناسی مناظرات حضرت رضا (علیه‌السلام)». مجموعه مقالات همایش زلال اندیشه رضوی: 78-57.
بولتون، رابرت، (1388). روان‌شناسی روابط انسانی. مترجم حمیدرضا سهرابی، چاپ پنجم، تهران: رشد.
تفتازانی، سعدالدین، (1411 ق). مختصر المعانی. چاپ اول، قم: دارالفکر.
تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، (1410 ق). غررالحکم و دررالکلم. قم: دارالکتب الاسلامیه.
جانفزا، علی و علی خیاط، (1393). «زیرساخت‌های درونی ارتباط مؤثر در احادیث امام رضا (علیه‌السلام)». فرهنگ رضوی، شماره‌ی 5، سال دوم: 50-25.
جعفریان، رسول، (1387). حیات فکری امامان شیعه. چاپ یازدهم، قم: انصاریان.
حمیری، عبدالله بن جعفر، (1413 ق). قرب الاسناد. قم: آل البیت (علیهم‌السلام).
ریچاردسون، جری، (1381). معجزه‌ی ارتباط و ان. ال. پی. مترجم مهدی قراچه‌داغی، چاپ هفتم، تهران: پیکان.
شرفی، محمدرضا، (1388). مهارت‌های زندگی در سیره‌ی رضوی. چاپ سوم، مشهد: آستان قدس رضوی.
صفار، محمد بن حسن، (1404 ق). بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم). مصحح محسن کوچه‌باغی، چاپ دوم، قم: کتابخانه‌ی آیت الله مرعشی نجفی.
طبرسی، حسن بن فضل، (1414 ق). مکارم الاخلاق. چاپ چهارم، قم: شریف رضوی.
طوسی، ابن حمزه، (1419 ق). الثاقب فی المناقب. مصحح نبیل رضا علوان، قم: انصاریان.
طوسی، محمد بن حسن، (1414 ق). الامالی. قم: دارالثقافه.
فرهنگی، علی اکبر، (1389). ارتباطات انسانی. چاپ هفدهم، تهران: رسا.
کشی، محمد بن عمر، (1409 ق). اختیار معرفه الرجال. مصحح محمد بن حسن طوسی و حسن مصطفوی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد.
کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحق، (1407 ق). کافی. مصحح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
گابور، دون، (1389). مهارت‌های گفتگو. مترجم مهدی قراچه‌داغی، چاپ هفتم، تهران: پیک بهار.
گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، (1387). فرهنگ روابط اجتماعی، مشهد: انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، (1403 ق). بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
مسعودی، عبدالهادی، (1386). روش فهم حدیث. چاپ سوم، تهران: سمت.
مفید، محمد بن محمد، (1413 ق). الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد. مصحح مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام)، قم: کنگره‌ی شیخ مفید.
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، (1374). تفسیر نمونه. چاپ دوازدهم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
وود، جولیانی، (1379). ارتباطات میان‌فردی روان‌شناسی تعامل اجتماعی. مترجم مهرداد فیروزبخت، تهران: مهتاب.
هارجی، اون و دیگران، (1386). مهارت‌های اجتماعی در ارتباطات میان‌فردی. مترجم خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت، چاپ چهارم، تهران: رشد.

منبع مقاله :
فصلنامه علمی - پژوهشی فرهنگ رضوی، سال دوم، شماره هشتم، زمستان 1393

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط