چکیده
مسلمانان جهان و ملتهای غیراسلامی این روزها شاهد شدت حملههای دَدمنشانهی گروههای تکفیری هستند، که با عقاید تند علمای سلفی جهادی و وهابی و با حمایت مالی و نظامی کشورهای غربی و عربی، در حال گسترش در جهان اسلام هستند؛ این مقاله در پی بررسی افکار، عقاید و احکام سختگیرانهی ابنتیمیه و تأثیر آنها بر گروههای جهادی و افراطی عصر حاضر است؛ با بررسیهای انجام شده به نظر میرسد که ابنتیمیه نقش به سزائی در وقایع جهان اسلام به ویژه در سدهی اخیر داشته است. وی با سازماندهی برخی از مبانی «سلفیه» همچون «انفتاح باب اجتهاد و ترویج ظاهرگرایی و مخالفت با عقل و منطق» و با سختگیری در برخی از معارف اعتقادی سلف همچون توحید، شرک و منحصر کردن توحید در توحید عبادی و گسترش دایرهی تکفیر و همچنین ارتباط دادن اعتقادات افراطی خود به سیاست برای مقابله با مخالفین خود (مخصوصاً شیعیان) باعث به وجود آمدن رویکردی منفعلانه و در عین حال رادیکالی نسبت به مخالفانشان شد.در گسترهی تاریخ نیز برخی چون محمد بن عبدالوهاب و برخی از جریانهای تکفیری حاضر با استفاده از همان تفکرات افراطی و شیوههای ابنتیمیه، جهان اسلام را به سمت خشونتگرایی و ارهاب سوق میدهند، از این رو امروزه شاهد بسیاری از جنایتها به اسم اسلام در مناطق مختلفی از جهان اسلام همچون سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، سومالی و... هستیم.
مقدمه
امروزه در جهان اسلام شاهد گرایشهای انحرافی جدیدی در قالب مبارزه با بدعت، شرک و به اصطلاح ایجاد حکومت اسلامی هستیم که بر این اساس بسیاری از مسلمانان به عنوان یک وظیفه دینی و برخی نیز به جهت منافع مادی به پا خواستهاند، و به بهانهی مبارزه با کفر، شرک و بدعت، مرتکب جنایتهای زیادی شدهاند که خیانتهایشان را میتوان در کشورهای سوریه، عراق، بحرین، افغانستان و... به وضوح مشاهده کرد. پایهگذار اصلی این تفکر در قرن هشتم فردی به نام «احمد بن تیمیه حرانی دمشقی» (726 ق) بود که در ابتدا آراء و افکار وی به شدت مورد انتقاد علمای معاصر خود قرار گرفت و دیری نپائید که افکار وی رو به خاموشی نهاد، ولی در برخی از محافل درسی شاگردانش، چون ابنقیم جوزی (691-751 ق) افکار وی همچون آتشی در زیر خاکستر مطرح بود تا این که بعد از چهار قرن افکار ابنتیمیه توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب بروز کرد و آتشی در جهان اسلام به پا نمود که امروزه نیز همان افکار را در قالب گروههای سلفی تکفیری میتوان دید، از این رو این مقاله با پیوند جریان محمد بن عبدالوهاب و گروههای تکفیری به افکار و اعتقادهای ابنتیمیه و تأثیرپذیری آنها از وی، در پی منشأ اصلی ترویح جنایت و خشونتهای امروز جهان اسلام است.بنابراین در ابتدا مهمترین افکار ابنتیمیه را که باعث گسترش خشونتها شده بررسی و سپس به تأثیرپذیری محمد بن عبدالوهاب و گروههای تکفیری از افکار وی اشاره میکنیم.
مهمترین تفکرات ابنتیمیه در باب گسترش جنایتهای سلفیه
ظاهرگرایی
تفکر ظاهرگرایانه که از اهل حدیث و در رأس آن احمد بن حنبل آغاز شد، بعدها به وسیله اشاعره ادامه یافت و در قرن هشتم توسط ابنتیمیه با عقاید جدیدی نظیر: «نفی توسل و تکفیر مرتکبین آن، نفی شفاعت و تبرک جستن و...» سازماندهی شد و در قرنهای اخیر نیز پیروان ابنتیمیه، چون محمد بن عبدالوهاب و علمای وهابی به انتشار افکار او پرداختند، ابنتیمیه با احیای نقلگرایی و توسعهی ظاهرگرایی در یک چهارچوب مشخص، توانست شیوهای را در مقابل عقلگرایان تشکیل دهد و معرفتشناسی سلفیه را به سمت ظاهرگرایی سوق دهد.روش ابنتیمیه در باب «معناشناسی صفات خبریهی خداوند» که ظاهرگرایی است (2) باعث شد تا راه برای قائلین به تشبیه و تجسیم هموار شود، به همین سبب امروزه برخی از علمای وهابی بر ظاهرگرایی و تجسیم در صفات خداوند اصرار دارند. (3) وی با محکوم کردن عقلگرایان، فیلسوفان و منطقیین را مشرک میخواند (4) و عقل را فقط یک خدمتگزار در محدوده قرآن و سنت معرفی میکند و اجازه ورود به محدوده دین و فراتر از آن را به صورت مستقل نمیدهد. (5) اخذ به ظاهرگرائی، منزوی کردن عقل و مخالفت با منطق علاوه بر آثار مخرب فقهی که در طول زمان داشته (6) موجب ظهور تصورات خشک و سادهانگارانه (7) و در عین حال متعصبگرایانه نسبت به فهم دین شده است، و زمینه را برای گسترش جریانهای تکفیری به وجود آورد، صالح السریه رهبر گروه جهادی «الفنیة العسکریه» (8) صراحتاً به ظاهرگرایی در آیههای قرآن حتی در آیات متشابه تصریح میکند و روش صحابه را بر همین میداند و تفکر در این آیات را مخصوص کلام علمای عصر حاضر میداند. (9) و شکری مصطفی (10) به جهت معنای ظاهری روایات منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که حاکی از کاربرد شمشیر در جنگ بین مؤمنان و کفار است معتقد به تبعیت از سلف صالح، در امور اعتقادی و نظامی شده است. و با کنایه به ابزارهای جدید جنگی، سعی دارد اثبات کند که بنابر سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مؤمنان باید در جنگها از ابزارهای ابتدایی استفاده کنند. (11) و امروزه نیز فرماندهان و مقامات ارشد گروههای تکفیری با سوء استفاده از روش ظاهرگرایی، اشخاص بسیاری را به بهانهی دیدن خداوند و رسیدن به بهشت وادار به جهاد میکنند. (12)
اجتهاد و تقلید
این روزها همواره فتواهای شتابزده و افراطی در مورد کشتار مسلمانان از سوی علمای وهابی صادر میشود و به عنوان احکام اسلام به مسلمانان تلقین میشود. ابنتیمیه یکی از شاخصترین چهرههای سلفی در سدههای میانه، رویکرد تقلید ستیزی را سامان بخشید، (13) وی انحصار اجتهاد در ائمه چهارگانه اهل سنت را به علت عدم عصمتشان قبول ندارد و مؤید کلام خود را سخنی از احمد بن حنبل نقل میکند که گفته است: «از من تقلید نکنید، از مالک، شافعی، اوزاعی و ثوری تقلید نکنید، پس یاد بگیرید همان طوری که ما یاد گرفتیم.» از این روی ابنتیمیه هر کسی را به اندازه علمش به احکام مجتهد میداند، (14) و حتی حکم به تکفیر و قتل کسی میدهد که معتقد باشد، تقلید یکی از ائمه اربعه به طور معین واجب است، و اگر معتقد باشد به وجوب تقلید، ولی نه به طور معین، ابنتیمیه او را مسلمان نمیداند، (15) محمد بن عبدالوهاب نیز که اجتهاد را «رد الأمر إلی الله و رسوله» (16) میدانست، با یک گرایش افراطیتری به تقلیدستیزی پرداخت به گونهای که تقلید کردن را شرک پنداشته و پایه اصلی دین مشرکین معرفی کرد. (17) وی معتقد بود پیروی از فتاوای علمای مذاهب مختلف، پیروی از آرا و هواهای مختلفی هست که شیطان آن را وضع کرده است. (18)محمد بن عبدالوهاب در نامهی خود به ابنعیسی، فتوا به جواز قتل کسانی که عقیده اهل سنت و جماعت را دارند میدهد و فقه مصطلح بین مذاهب اسلامی را شرک دانسته و با تمسک به آیه (اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِن دُونِ اللّهِ)، یکی از مصادیقش را «فقه» تفسیر میکرد و میگفت: «همین فقه است که خداوند آن را شرک نامیده و دنبال کردن آن را «ارباب غیر از خدا» معرفی کرده است». (19) از این روی از نسبت دادن کفر به علمای سایر مذاهب و حتی علمای حنبلی ابایی نداشت. (20)
البانی، در تعلیق خود بر حدیثی در کتاب حافظ منذری (مختصر صحیح مسلم) فقه مذاهب اسلامی، خصوصاً مذهب حنفی را در کنار کتاب تحریف شده انجیل قرار میدهد و همچنین مقلدین مذاهب دیگر را از دشمنان سنّت میداند. (21)
بنابراین با انفتاح باب اجتهاد و تقلید ستیزی از یک سو و ممانعت از عقلگرائی و گرایش به ظاهرگرایی از سویی دیگر باعث شد، تفاسیری جدید از دین در قالب احکام افراطیگری مطرح شود که سیر این رویکرد باعث شده که امروزه بسیاری از گروههای تکفیری به اسم اجرای احکام اسلام برای خود حکم صادر کنند و مرتکب جنایتهای فراوانی شوند.
تفاسیر افراطی از معارف دینی
آنچه که باعث تفاوت ادیان و مذاهب با یکدیگر است، اعتقاداتی است که افراد در هر دین و مذهبی به آن پایبند هستند، افراطگرائی دینی یکی از هنجارهای مذهبی است، که بسیاری از افراد را به خود مشغول ساخته و گرایشهای متفاوتی را به وجود آورده است، بیشک دین مبین اسلام نیز از این هنجارها مبری نبوده و در همان اوایل ظهور دین اسلام افراطگرائی با شعار «لاحکم الالله» توسط خوارج بروز یافت، و تا به امروزه در قالبها و گروههای مختلفی ادامه داشته، و امروزه نیز در قالب گروههای جهادی در سرتاسر جهان اسلام شاهد افراطیگریها و جنایتهای آنها هستیم که مرجع مبانی اعتقادی برگرفته از مبانی و اعتقادهای ابنتیمیه است. (22)ابنتیمیه با قرائتی نو از عقاید سلفیه توحید، را به سه قسم توحید ربوبی، عبادی و توحید اسماء و صفات خداوند تقسیم کرد (23) و با اهمیت دادن به توحید عبادی و تفسیری افراطی از آن، معتقد بود که پیامبران صرفاً برای دعوت به توحید الهی مبعوث شدهاند، (24) بنابراین توحید ربوبی به تنهایی مانع از کفر کسی نمیشود. (25) وی با استدلال به این که «مقصود از توحید در اسلام توحید عبادی است و خداوند با کلمه «لاالهالاالله» توحید عبادی را قصد کرده»، دو اصل را برای اسلام ثابت میکند 1. تسلیم فقط در برابر خداوند تعالی 2. تسلیم در برابر خداوند باید خالی از هرگونه شرکی باشد. (26) وی با تجسیم خواندن خداوند (27) و ندادن ملاکی مشخص برای توحید و شرک، و سختگیری در باب استغاثه، توسل و تبرک به غیر خداوند، و قرار دادن آنها به عنوان یکی از اقسام شرک، (28) راه را برای افراطگری وهابیون و گروههای جهادی هموار کرد به طوری که ابنعابدین از علمای مشهور حنفی مینویسد:
فرقهی وهابیت تمام اهل سنت را کافر دانسته و فقط خودشان را موحد میپندارند و هر کس با اعتقاداتشان مخالف باشد از دیدگاه آنان مشرک و کافر است و به همین علت کشتار اهل سنت و علمای آنها را مباح دانستهاند. (29)
در کتاب کشف الشبهات محمد بن عبدالوهاب، همان کلمات و استدلالهای ابنتیمیه مورد توجه قرار گرفته، و معتقد است مشرکان زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قائل به توحید ربوبی بودند ولی چون در توحید عبادی منحرف شده بودند و از بتها استمداد میطلبیدند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ارسال شد تا آنها را از شرک عبادی نجات دهد و با مشرکان بجنگد، بنابراین اگر کسی در این زمان نیز قائل به توحید ربوبی باشد، ولی اگر در توحید عبادی دچار شرک شود کافر است، و از این نکته چنین استفاده میکنند: «پس کسانی که از قبول و اموات، تبرک، شفاعت و توسل جویند مشرک و کافرند، چرا که در توحید عبادی دچار شرک شدهاند. (30) افراطیگری در تکفیر و مشرک خواندن مسلمانان چنان در سخنان وی تصریح شده که بارها حسن بن فرحان مالکی در کتاب «داعیة و لیس نبیاً»، بر این نکته اشاره کرده و میگوید:
شایسته نیست این همه خطا مرتکب شویم، تا روا بودن جنگ با مسلمانانِ اهل رکوع و سجود را اثبات کنیم، با این ادعا که آنها از هر جهت همانند کفاری هستند که همهی آنها اهل نماز، حج، صدقه و ذکر خدا بودند. آنگاه کشتار مسلمانان را در جنگ با آنان با جنگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با کفار یکسان بدانیم! (31)
و در جواب از ابنعبدالوهاب میگوید: خداوند شیخ را عفو فرماید، چرا که این عبارت، دلالت بر تکفیر آشکار تمام یا بسیاری از علمای عصر اوست. اگر منظور او همهی کسانی باشد که واژهی اعتقاد را در کتابهای اعتقادی به کار میبرند، او تمام علمای عصر خود را تکفیر کرده است و چنانچه منظور او اعتقاد به باور خاصی باشد مانند «عقیده صوفیه»، برخی از علما را، بدون توجه به تأویلهای آنان کافر دانسته است با وجود این که تأویل، یکی از موانع بزرگ تکفیر به شمار میرود. (32)
امروزه نیز تفکرات افراطی را در سخنان برخی از علمای سلفیه جهادی شاهدیم. در استفتائی که از ابومحمد مقدسی دربارهی استغاثه و توسل میشود وی با اشاره به مسئله توحید و آیات مربوط به آن فتوا به شرک اکبر بودن توسل و زیارت میدهد و معتقدین به آن را از اسلام خارج میشمارد، (33) ابومصعب زرقاوی رهبر القاعدهی عراق تمام این زیارات و توسلات را جزئی از طاغوت میخواند و آن را مستند به کلام ابنتیمیه میکند، (34) او میگوید: «اگر کسی مردم عوام رافضه را مثل مردم عوام اهل سنت بخواند این ظلم به عوام اهل سنت است، چرا که اصل توحید بین این دو گروه متفاوت است، رافضه به حسین (علیهالسلام) و آل البیت استغاثه میکنند و عزاداری و مرثیهخوانی میکنند و قائل به عصمت آنهایند و اینها همه شرکیاتی است که بخشیده نمیشود و جهل آنها نمیتواند عذری برای آنها باشد. (35)
تکفیر نزد ابنتیمیه
از اساسیترین مفاهیمی که باعث ترویج خشونتها در جهان اسلام شد مفهوم «تکفیر» است که آثار فراوانی بر آن مترتب است از این رو کتابها و مقالههای زیادی نگاشته شده است، ولی آنچه که به اختصار در این جا ذکر میشود، تأثیرپذیری گروههای جهادی و افراطی سلفیگری از تکفر تکفیر است. بررسی منشأ این تفکر و علل ترویج آن در میان افراطیگران سلفی میتواند گام مهمی در عرصهی گسترش جنایتهای امروز جهان اسلام باشد.بررسیها نشان میدهد منشأ این تفکر، گرچه به دوران صدر اسلام باز میگردد، ولی هرچه از عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاصله میگیریم این مسئله به شکل گستردهتری ادامه داشته و موجب ایجاد فرقههای گوناگونی شده است، شاید اسفبارترین نمونهی تکفیر در صدر اسلام، تکفیر امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسلام) باشد که توسط خوارج انجام گرفت که از آنها به عنوان یک گروه افراطی، تکفیری یاد میکنند، (36) ولی آنچه که امروز باعث تشکیل گروههای تکفیری شده است، تفکرات افراطی خوارج نیست که وهابیان امروزه خود را مبری از آنها میدانند، (37) بلکه افکاری برگرفته از تفکرات ابنتیمیه میباشد. از این رو افکار ابنتیمیه به عنوان منشاء فکری گروههای سلفی و اعمال ابنعبدالوهاب به عنوان الگوی عملی گروههای افراطی سلفی و وهابی قرار گرفت. افکار برخی از روشنفکران عصر حاضر، چون سید قطب و ابوالاعلی مودودی را نمیتوان نادیده گرفت، ولی مهم در این مقاله تأثیرگذاری افکار تکفیری ابنتیمیه است که بدون شک بسیاری از روشنفکران و افراطیون عصر حاضر متأثر از آن بودهاند، هر چند برخی از علمای وهابی، امروزه در پی اثبات عدم تکفیر از جانب ابنتیمیه شدهاند، (38) ولی شواهدی که در کتابهای ابنتیمیه هست خلاف این مطلب را میرساند، چرا که با توجه به مبانی روششناسی وی که بر نقلگرائی و مبانی معرفتشناسیاش بر حدیثگرائی و مخالفت با عقلگرائی پایهگذاری شده است، (39) باعث شده تا مبانی اعتقادی وی در باب توحید منحصر به یک توحید عبادی باشد که بسیاری از اعمال مسلمانان، چون توسل، شفاعت، تبرک و... را شرک بخواند و در یک فتوای افراطی، حکم به قتل و کشتار مسلمانانی بدهد که به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبول افراد صالح توسل جستهاند و از آنها حاجت خواستهاند. (40)
این سیر تفکرات و فتاوای ابنتیمیه باعث موجب از افراطیگری نسبت به تکفیر زائران قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شد، (41) به طوری که محمد بن عبدالوهاب به پیروی از وی، تمام مسلمانانی را که به ملائکه و انبیای الهی و صالحان توسل میکنند مشرک و کافر دانسته و ریختن خونشان را مباح و غارت اموالشان را جایز شمرده است، (42) وی در کتاب کشف الشبهات خود بیش از 24 بار مسلمانان را مشرک خوانده و بالغ بر 25 بار آنها را کافر، مرتد، منافق، دشمن توحید و... دانسته است، (43) زینی دحلان در این رابطه مینویسد: «که محمد بن عبدالوهاب مسلمانان را از زمان خود تا ششصد سال قبل کافر میدانسته و تمامی کسانی را که از او تبعیت نمیکردند تکفیر کرده و خونشان را مباح میدانسته است، (44) در عصر حاضر نیز افرادی، چون عبدالسلام فرج، رهبر گروه افراطی الجهادِ مصر در کتاب الجهاد فریضة غائبه، به صراحت، حکام کشورهای اسلامی و غیراسلامی را طبق فتوای ابنتیمیه تکفیر کرده (45) و طبق فتوای وی ارتداد حاکمان مسلمان را شدیدتر از غیر مسلمان میداند، (46) در این کتاب بخشی به نام «مجموعه الفتاوی لابنتیمیة تفید فی هذه العصر» وجود دارد، که بسیاری از احکام جهاد و قتال را در این بخش بر طبق فتاوای وی حکم میکنند که این حکایت از تأثیرپذیری نویسنده از افکار ابنتیمیه دارد.
صالح السریه (47) در رساله الایمان خود به صراحت بهترین عقاید امروز جهان اسلام را اعتقادات ابنتیمیه و شاگردانش میداند و در ادامهی رسالهی خود را بر این اساس بنا میکند. (48)
گرایش تکفیری ابنتیمیه در ایجاد تفرقه میان مسلمانان
یکی از مهمترین عوامل که باعث گسترش جنایتهای در میان مسلمانان شد، ایجاد تفرقه میان آنها و دامن زدن به اختلافات مذهبی و تکفیر کردن مذهب مخالف است. ابنتیمیه با مواضع تندی که علیه شیعیان مخصوصاً در کتاب منهاج السنة خود گرفت و با صدور فتواهایی در این زمینه بیشک توانسته بود برای آیندگانی که در پی بهانه علیه شیعیاناند و آنها را کافر میدانند، مؤثر باشد.ابنتیمیه در کتاب منهاج السنه میگوید: «رافضیها، بناهای ساخته شده بر قبرها را بزرگ میدارند و در آن اعتکاف میکنند و همان طور که به زیارت خانهی خدا میروند به زیارت آن بناها میروند و برخی زیارت این بناها را از حج بزرگتر میدانند، بلکه معتقدند فردی که نمیتواند به زیارت خانهی خدا برود، این بناها را زیارت کند. این نوع از دینداری، دینداری مسیحیت و مشرکان است که عبادت کردن بتها را به عبادت کردن خداوند برتری میدادند. (49) و یا میگوید: اهل علم براساس روایات و احادیث و اسناد موجود متفقاند، که رافضیها دروغگوترین طوایف هستند و دروغگویی از گذشته در میان آنان وجود داشته است. شافعی میگفت در میان اهل هوی گروهی را شاهدتر بر دروغ و تزویر از رافضیها ندیدم. (50) هم چنین وی فصلی جداگانه به نام «مشابهة الرافضه للیهود و النصاری» قرار داده و آنها را متهم به غلو و تحریف قرآن و... میکند (51) آنها را بدتر از خوارج (52) و در مقابل مسلمانان و در کنار تاتار و مغولان (53) میخواند، رافضه را انسانهایی بیعقل و دین میداند. (54) و در مباحث اعتقادی ایشان را متهم به تجسیم و تعطیل میکند، آنها را قومی به دور از معارف اهل بیت (علیهمالسلام) دانسته (55) و با این نگاه افراطی به شیعیان و معرفی برخی فرق شیعه، چون نصیریه و اسماعیلیه، به عنوان فرق غالی و کافر (56) از یک طرف، و از طرفی، قرار دادن تمام فرق شیعه، چون اسماعیلی، اثنیعشری، نصیری، زیدیه در گروه واحدی به اسم رافضه میآورد. (57)
برخی از ادعاهای وی که عقاید شیعه را شرکآمیزتر و بدتر از اسماعیلیه و نصیریه معرفی میکند. (58) و عالمان شیعی، چون خواجه نصیر طوسی را به عنوان یکی از علمای اسماعیلی مورد تکفیر قرار میدهد، (59) تمام این عوامل باعث شده که جریانهای تکفیری نتواند بین فرق شیعه تمایزی قائل شوند و تمام مذاهب شیعه را به اسم رافضه تکفیر کنند و این موج افراطی به حدی بوده که حتی برخی از علمای وهابی به صراحت حکم به تکفیر شیعیان دادهاند. (60) ابنجبرین از علمای وهابی در پاسخ به این که آیا به فقرای شیعه میتواند زکات پرداخت کرد؟ شیعیان را کافر دانسته و پرداخت زکات را به آنها جایز نمیداند (61) و دعا برای پیروزی حزب الله را حرام دانسته و شیعیان را دشمنان اسلام معرفی میکند. (62) از شیخ عبدالرحمن براک، مفتی سعودی استفتاء شده: آیا امکان جهاد میان اهل سنت و شیعه وجود دارد؟ وی در پاسخ میگوید: «اگر اهل سنت دارای دولت مقتدری باشند و شیعه برنامه شرکآمیز خود را اظهار کند، در این صورت بر اهل سنت واجب است که علیه شیعه اعلام جهاد نموده و آنان را به قتل برساند.» (63) از طرف هیئت علمای کبار عربستان هم از سوی 38 تن از علمای وهابی بیانیهای صادر شد که در آن از اهالی سنت دعوت شده بود تا در برابر مخالفان و شیعیان اقدام کنند، که در این بیانیه قتل شیعیان مجاز دانسته شده بود. (64)
نقش ابنتیمیه درگسترش موج تکفیر علیه شیعه
منشأ فتاوای تکفیری علیه شیعه را میتوان در خصومت و فضایی تفکر بنیامیه و تضعیف روحیه و فضایی امامیه جستوجو کرد، ابنتیمیه عملاً در ترویج این تفکر تلاش بسیاری کرد به طوری که معتقد بود، دولت بنیامیه بهترین حکومت بوده (65) و بدبختی اسلام از حکومت عباسی بوده، چرا که حکومت عباسی در دست شیعیان و بدعتگذاران بوده است، (66) وی هم چنین در جایی دیگر نزول آیه: (وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ) (67) را در شأن بنیامیه انکار کرده و این گونه تفسیر را از تحریفات شیعه در قرآن بر شمرده است. (68) وی به گونهای تنقیص شخصیت حضرت علی (علیهالسلام) و ائمه طاهرین (علیهمالسلام) را نمود که بسیاری از علماء اهل سنت را به واکنش علیه او واداشت، (69) ابنحجر عسقلانی در کتاب الدرر الکامنه، صراحت دارد که تعدادی از مسلمانان - یعنی اهل سنت، ابنتیمیه را به خاطر جسارتهایی که به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دارد، منافق میدانند، (70) چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لا یبغضه إلا منافق». (71) و یا ابنحجر مکی در کتابی که حتی علیه شیعه نوشته است، وقتی به ابنتیمیه میرسد میگوید: ابنتیمیه کسی است که خداوند او را مخذول و منکوب، گمراه و کور، و ذلیل و بیمقدار کرده است، علمای بزرگ احوال او را بیان کرده و دروغ گفتار او را مشخص کردهاند. (72) در هر صورت تنقیضهای ابنتیمیه نسبت به اهل البیت (علیهمالسلام) و علمای امامیه از یک طرف و تعصبورزی وی نسبت به بنیامیه و رفع تنقیصهای آنان (73) از طرف دیگر موجب شد که یک نگاه افراطی همراه با تنفر به شیعه به نام رافضه صورت گیرد؛ به طوری که امروزه کتابها و مقالههایی فراوانی به صورت رایگان در دفاع از عثمان بن عفان و در دفاع از ابوسفیان و معاویه و عمرو بن عاص توزیع میشود (74) و گروههای تکفیری رسماً اعلام میکنند که در پی احیاء بنیامیه و انتقام از شیعیان هستند. (75)تکفیر سیاسی
مهمترین عامل گسترش تکفیر در جهان اسلام از زمانی پدید آمد که وارد مسائل سیاسی شده و علما و امرا آن بیشتر برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کردند، (76) ابنتیمیه گرچه بیشتر به عنوان یک عالم دینی مطرح است تا یک عالم سیاسی، ولی در عین حال بسیاری از گروههای افراطی سیاسی منهج علمی و عملی وی را به عنوان یک شناسه مطرح کردهاند و حتی برخی از تحلیلگران در بطن افکار تکفیری ابنتیمیه و ابنقیم جوزی، انگیزههای سیاسی را برای مقابله با شیعه دخیل دانستهاند، (77) از جمله موضعگیریهای سیاسی ابنتیمیه، در جریان حمله تاتار به شام و فرار مردم دمشق در سال (702 ق)، بود که ابنتیمیه مردم را به جهاد فراخواند. (78) بعد از شکست تاتارها، ابنتیمیه به اقدامات جدیدی دست زد، از جمله راندن گروهی از شیعههای باطنی نصیری از کوههای اطراف دمشق بود. ابنتیمیه معتقد بود که این گروههای شیعی جاسوسان و حامیان تاتار بوده و در منطقه فساد میکردند ابنتیمیه با گروهی از یارانش به جنگ این گروههای شیعه رفت و تمام افراد مسلح را کشت و درختهای آن منطقه را قطع کرد. (79) ابنتیمیه با بیان این گزاره که «هر کس دعوت را دریافت کرد و نپذیرفت واجب القتل است» و با قرائت آیههای جهاد در راستای آن و تأکید بر فضائل جهاد، قتل کفار و جهاد علیه آنان را جزء اولویتهای نخست رسالت اسلام شمرده است.از این روی گروههای افراطی برای رسیدن به اهداف و منافع خود در جهت ترویج مواضع خود و نابودی مخالفانش از حربهی جهاد استفاده کرده و برای تغذیه افکار مجاهدین و مشروعیت بخشیدن به جنایتهای خود از تفکرات ابنتیمیه به عنوان تأیید اصول و مبانی خود استفاده میکنند. و از اعمال وی به عنوان یک الگو بهره میگیرند. ایمن الظواهری در فصل چهارم کتاب التبرئه خود که در باب جهاد و امر به معروف است، ابتدا با استناد به کلام ابنتیمیه، جهاد را زمانی معتبر میداند که به رأی اهل خبره در دین و دنیا باشد و در پایان این فصل چنین مینویسد:
من امیدوارم که خواننده این کتاب، کلام ابنتیمیه را در باب جهاد هم بخواند، چرا که وی خودش در عرصه جهاد بوده و مسلمانان را برای جهاد تحریک میکرده و عالمی است که احوال جهاد و مجاهدین را به خوبی درک میکرده و باید متذکر شد که وی با این که بخشی از عمر خود را در زندان بوده ولی اصلاً در مبانیش خللی ایجاد نشده بلکه محکمتر نیز شده تا این که در زندان مرد، پس ابنتیمیه استحقاق یک امام و رهبری که بتوان به او اقتدا کرد را دارد. (80)
ابنتیمیه بعد از واقعه جبل و کسروان، نامهای به ملک ناصر مینویسد و در این نامه بعد از حمد خداوند و تمجید از سلطان مینویسد:
مارقین دو دستهاند: دسته اول اهل فجور و طغیان، ظالمان و متجاوزان و کسانی که از شعائر ایمان خارج شدند... گروه دوم مارقین (از دین خارجشدگان) بدعت گذارند. گمراهان منافق و خارجشدگان از سنت و جماعت، جداشدگان از شریعت و اطاعت سلطان مانند اهل جبل، جرد، کسروان که سلطان با آنها جنگید و پیروزی سلطان از نعمتهای خداوند به او بود. آنها و امثالشان از بزرگترین مفسدان در امور دین و دنیا هستند، آنان معتقدند که ابوبکر، عمر و عثمان، مسلمانان بدر و بیعت رضوان و همه مهاجران و انصار و تابعین و پیشوایان اسلام و علمای مذاهب چهارگانه و شیوخ اسلام و پادشاهان مسلمانان و سربازانشان و همه مسلمانان کافر و مرتد هستند، حتی از یهود و مسیحیت بدتر هستند، زیرا مرتد بدتر از کافر است به این دلیل اهل فرنگ و مغولها را بر اهل ایمان و قرآن مقدم میدانند. (81)
وی در ادامه نامه خود مینویسد:
طرفداران این مذهب ملعون مانند اهل جبل عامل و نواحی آن و جزین با آمدن تاتار خوشحال شدند. هنگامی که سپاهیان اسلام از سرزمین مصر حرکت کردند، ذلت و بیچارگی آنان برای همه مسلمانان روشن شد. هنگامی که خداوند اسلام را با آمدن سلطان یاری کرد، برای آنان عزایی بود، این گروه باعث شدند که چنگیزخان به سرزمینهای اسلامی حمله کند و هولاکو بر بغداد مسلط شود و تا حلب پیش بیاید، این گروه انواع دشمنی را در حق اسلام و اهل آن مرتکب شدهاند. علت همه دشمنیها این است که معتقدند هر کس با آنها در گمراهیشان همراه نباشد، کافر و مرتد است. از جمله این اعتقادها این است: «کسی که متعه را حرام بداند کافر است، کسی که ابوبکر، عمر و عثمان را دوست داشته باشد یا از آنها راضی باشد، کافر است. کسی که ایمان به منتظر نداشته باشد کافر است، کسی که معتقد باشد خدا را در آخرت میبیند کافر است، کسی که بگوید خداوند بر روی آسمانهاست، کافر است، کسی که به قضا و قدر ایمان داشته باشد، کافر است». (82)
هم چنین ابنتیمیه با جایگاهی که به دست آورده بود به اقداماتی دست میزد که در اصل وظیفه حکومت بود. او در سال (669 ق) به همراه تعدادی از یارانش به خانهها میرفتند و تمام ظرفها را شکسته و شرابها را میریختند و صاحبان خانهها را سرزنش یا دستگیر میکردند. این کار او با استقبال مردم مواجه شد، چرا که تصور میکردند حکم قرآن اجرا شده و زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال بازگشت است. (83) همچنین ابنتیمیه همراه با عدهای از یارانش در ماه رجب سال (704 ق) صخرهای را که در کنار رود قلوط بود و مردم بدان نذر میکردند قطع کرد. (84)
استفاده از احکام تکفیر و جهاد برای پیشبرد منافع سیاسی، منجر به یک مدل افراطگرایی و راهبردی شد که اوج این تفکر در قرن دوازدهم توسط محمد بن عبدالوهاب در جزیرة العرب رخ داد، وی در سال 1158 ق زمانی که امیر درعیه - محمد بن سعود - با وی بیعت نمود و متعهد شدند که با یکدیگر توحید وهابی را در جزیرة العرب گسترش دهند، (85) و در اولین اقدام به تخریب قبور از جمله قبر زید بن خطاب پرداختند (86) و با تسلط بر مکه محل تولد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را و قبر و بارگاه حضرت خدیجه و بسیاری از صحابه و بزرگان دین را با خاک یکسان کردند (87) و یا مرتکب جنایتهای هولناکی در سرزمینهای مسلمان از جمله احساء و طائف و نجف و کربلاء و... شدند. (88)
نگاه ابنتیمیه به شیعه و فرقههای آن به عنوان یک رافضی که دارای اعتقاداتی مخالف با اهل سنت و دارای رویکردی منفعلانه و همراه با دشمنان اسلام است، باعث شده امروزه آتش اختلافات بین مذاهب اسلامی بالا بگیرد و به عنوان یک راهبرد سیاسی برای رسیدن به اهداف پلید خود در محافل غربی مطرح باشد، ایمن الظواهری رهبر القاعده در مجلهی نشرة الانصار طی مقالهای مواضع خود را در قبال ایران و شیعیان بیان میکند و همان سخنان ابنتیمیه را یک بار دیگر تکرار میکند و میگوید: ما با شیعیان و مردم ایران از نظر اعتقادات با هم اختلافاتی داریم، آنها ابوبکر و عمر و صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را سب میکنند و قائل به تحریف قرآن هستند و برای ائمه خود عصمت قائلند و به مهدی آخرالزمانی معتقدند که رجعت خواهد کرد که اگر کسی چنین اعتقاداتی داشته باشد مرتد است مگر این که جاهل بوده باشد. (89)
و یا ابومصعب زرقاوی (90) که مواضعی خشونتآمیزتر علیه شیعه نسبت به دیگر رهبران القاعده داشت به طوری که اولویت جنگ را در ابتداء با آنها میدانست، (91) نوشتههای وی به روشنی بر این امر گواهی میدهد که در تکفیر کردن مسلمان مخصوصاً شیعیان متأثر از ابنتیمیه بوده وی در کتاب الکلماة المضیئه، با سوءظنی که به شیعیان دارد معتقد است که پشت تمام تحرکات آمریکائی که در منطقه وجود دارد رافضه هم دست دارد، به طوری که میخواهند حکومت خود را از ایران به سمت عراق و سوریه و سپس کشورهای خلیج فارس ادامه دهند، از این روی وی رافضیان را آدمهای منافق میخواند و آنها را منطبق با آیهی (هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ) (92) میداند و آنها را تکفیر میکند و در تأیید کلام خود سخن ابنتیمیه را ذکر میکند و میگوید:
ابن تیمیه چه خوب حال این رافضه را توصیف کرده که آنها کفار را علیه مسلمین یاری میکنند و کمک آنها به مغولها باعث خروج چنگیزخان شد و هلاکوخان توانستد به کشورها مسلمان عراق و سوریه برسد، به همین خاطر بود که توانستند لشکر مسلمانان را غارت کنند و... قلبهای مغولان بسیار سخت بود و بر هیچ کسی رحم نمیکردند و مهمترین عبادتشان لعن مسلمین و اولیاء الله بود و بزرگترین اصل برای آنها لعن و تکفیر و سب حاکمان اسلام، خلفای راشدین و علماء اسلام بود... و رافضه هم این مغولها و دولتشان را دوست دارند، چرا که آنها به وسیلهی همین مغولها عزت خودشان را به دست آوردند لذا به آنها کمک میکردند و مسلمانان را میکشتند و حریمها را میشکستند... و زمانی که مسلمانها بر مشرکین و نصاری غلبه پیدا میکردند این روز برای رافضیها روز غصه و اندوه بود ولی زمانی که آنها بر مسلمین پیروز شدند این روز روز عید و خوشحالی برای آنها بوده است. (93)
ابومصعب با اظهار تعجب از این عبارتها میگوید:
سبحان الله، مثل این که ابنتیمیه از عالم غیب خبر میداده و به اوضاع عصر حاضر اشراف داشته، لذا آنها را توصیف کرده و به ما خبر داده، بنابراین راه برای ما روشن گردیده، چرا که باطن این قوم برای ما ظاهر شده است. (94)
ابنتیمیه میگوید: به همین خاطر عامه مردم بدترین احساس را نسبت به آنها دارند و جنگیدن با آنها سزاوارتر است تا با خوارج، لذا بین مردم شایع شده که رافضه اهل بدعتاند و ضد اهل سنت، چرا که دشمی آنها با سنت رسول خدا و شریعت اسلام ظاهرتر است. (95) وی سخنان بسیاری از ابنتیمیه نقل کرده که حاکی از تأثیرپذیری وی دارد. (96)
حتی گروههای تروریستی و افراطی داعش و یا جبهة النصره متأثر از همینگونه تفکرات هستند، در رسالهای به نام دولة البغدادی - الواقع و الحکم الشرعی که منسوب به گروه حکومت داعش هست، گروههای حکومتی را به چند قسم تقسیم کرده و مخالفان خودشان را تکفیر میکنند و خون و مالشان را مباح میکنند که در این صورت گروههای جیش المجاهدین و لواء التوحید و أحرارالشام و جبهه النصره کافر میشوند. در این رساله که گروههای مخالف خود را محکوم به افراطیگری میکند آمده که آنها قضیه تکفیر را با شبهه افکنی و ظن و گمان، بدون هیچ بینهی معتبری بیان میکنند و بسیاری از سربازان هم از آنها اطاعت میکنند و مسلمین را میکشند همان طوری که کفار را میکشند و اعلام میکنند که به آنها امتیاز میدهند که در کشتن آنها اخلاق جنگ را مراعات نکنند و اسیران و زنان و بچهها و... را حتی با عملیاتهای انتحاری بکشند، آنها همان خوارجیاند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بود که از مشکلات این قوم این است که قرآن میخوانند ولی صدای آن از دهانشان بیشتر نمیرود، آنها مسلمانان را میکشند و بتپرستان را دعوت میکنند... اگر آنها را درک میکردم آنها را همچون قوم عاد میکشتم، (97) و ما میبینیم که مصلحت شرعی برای ما تعیین میکند که این خوارجی که با مجاهدین ما جنگ میکنند باید با آنها بجنگیم، چرا که آنها زمینهای آزاد را به فساد میکشند و از کسانی که ضد بشار اسد هستند انتقام میگیرند و ثمرات و نتایج جهاد ما را در سوریه از بین میبرند. (98)
گزارشی که خبرنگار الحیاة (99) از عقاید رهبران گروههای تکفیری انتشار کرده به وضوح این خشم افراطی دیده میشود، که باعث شده به آسانی مخالفان خود به ویژه شیعیان را کافر بخوانند و خون و مال و ناموسشان را مباح اعلام کنند، در حالی که هیچ یک از آنها صلاحیت صدور حکم تکفیر را ندارند.
نتیجه
ابنتیمیه نه تنها به عنوان یک عالم دینی بلکه به عنوان یک رهبر سیاسی توانست نقش بسزایی در وقایع جهان اسلام به ویژه در یک سدهی اخیر داشته باشد، وی با سازماندهی برخی از مبانی سلفیه هم چون انفتاح باب اجتهاد و ترویج ظاهرگرایی و مخالفت با عقل و منطق و با سختگیری در برخی از معارف اعتقادی سلف همچون توحید و شرک و منحصر کردن توحید در توحید عبادی و گسترش دایره تکفیر و ارتباط آن با سیاست و با یک رویکرد منفعلانه نسبت به شیعه باعث شد که خشونتهای جهان اسلام به سمت اختلافهای مذهبی برای تأمین منافع سیاسی حرکت کند، از این روی امروزه شاهد بسیاری از جنایتها به اسم اسلام در مناطق مختلفی از جهان اسلام هم چون سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، بحرین و... هستیم.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهمالسلام).
2. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 5، ص 114 و ج 17، ص 360؛ فتوی الحمویة الکبری، ج 1، ص 40 و 541.
3. محمد صالح بن عثیمین، مجموع فتاوی، ج 1، ص 115؛ صالح فوزان، الأرشاد الی صحیح الاعتقاد، ص 150؛ علی عبدالعزیز الشبل، التنبیه علی المخالفات العقدیة فی فتح الباری، ج 3، ص 584.
4. ابنتیمیه، الرد علی الکبری، ج 2 ص 507؛ همو، الرد علی المنطقیین، ج 1، ص 101 و 488 و 523؛ همو، مجموع فتاوی، ج 13، ص 237؛ ج 4، ص 283، 315؛ ج 9، ص 39؛ همو، عقیدة الاصفهانیه، ص 109 و 110؛ همو، الصفدیه، ج 1، ص 242.
5. همو، درءالتعارض بین العقل و نقل، ج 3، ص 151؛ همو، منهاج السنه النبویه، ج 2، ص 215.
6. بیشک بر عقاید کلامی آثار فقهی مهمی، چون مرتد شدن و کافر بودن و... بار میشود و در طول تاریخ به خاطر برخی از مسائل کلامی چون مباحث علم و قدرت خداوند و یا جسم و مکان داشتن خداوند خونهای بسیاری ریخته شده، در سؤالی از هیئت عالی افتاء عربستان درباره این که اگر کسی قائل باشد به این که خداوند در همه جا وجود دارد، چیست؟ پاسخ دادهاند: خداوند در عرش است و درون جهان نیست بلکه خارج از عالم است و اگر کسی معتقد باشد که خداوند در همه جا هست، کافر، مرتد و بلکه خارج از اسلام است. (فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء ج 3، ص 216 سؤال الاول من الفتوی رقم 5213).
7. آنها با تمسک به ظاهر آیات و روایات، برای خود خدایی خیالی ساختند که برای توصیف خداوند آنها میتوان به کتابهای السنة و یا توحید ابنخزیمه رجوع کرد، به عنوان نمونه البانی در حاشیه خود بر السنة ابنابیعاصم شماره 471 حدیث امالطفیل، حدیث را صحیح میداند که در آن حدیث خداوند را جوانی با موهای بلند و نعلینی از طلا ترسیم کرده که در سبزهزار ایستاده است...
8. در سال 1973 م تشکیل شد و به گروهک شباب محمد و یا جماعة صالح السریه مشهور است.
9. سید احمد رفعت، النبی المسلح، ج 1، الرافضون، ص 34.
10. رهبر گروه جماعة التکفیر و الهجرة.
11. سید احمد رفعت، همان، ج 2، الثائرون، ص 129-131.
12. به گزارش فارس. گروههای سلفی و وهابی (طالبان) همین رویه را برای پیروان خود پیش گرفته و اسناد بهشت را در قبال کشتن دیگر مسلمانان به آنها اعطا میکنند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911208000695#sthash.CBOeA1P1.dpuf و براساس گزارش خبری عرب تایمز، در میان کشفیات به دست آمده از اجساد برخی تروریستهای تکفیری در سوریه پس از پاکسازی القصیر، علاوه بر بمبهای دستی و خشابها و گلولهها، به وفور قرصها و داروهای تقویت جنسی نیز یافت شده که طبق اظهارات اسیران تکفیری، این قرصها را برای ورود به کاخهای حوریان در بهشت آماده میکردهاند. طبق فتاوای مفتیهای وهابی، هر کس برای جنگیدن با ارتش سوریه و حزب الله و به نیت سرنگونی بشار اسد به سوریه برود، پس از کشته شدن، مستقیماً وارد بهشت و آغوش حوریان میشود! به نقل از:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/220910.
13. ر.ک: ابنتیمیه، إقامة الدلیل، ج 5، ص 398؛ لمسودة، ص 462 به بعد.
14. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 20، ص 210-214.
15. همان، ج 22، ص 249.
16. عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیة، ج 4، ص 8.
17. محمد بن عبدالله بن سلیمان السلمان، دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب و أثرها فی العالم الإسلامی، ص 119.
18. الأصل السادس رد الشبهة التی وضعها الشیطان فی ترک القرآن و السنة و اتباع الآراء و الأهواء المتفرقة المختلفة...، (محمد بن عبدالوهاب، مجموعة رسائل فی التوحید و الإیمان، ج 1، ص 396؛ عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیة، ج 1، ص 174).
19. محمد بن عبدالوهاب، رسائل الشخصیه، ج 1، ص 277.
20. نمونههای فراوانی از این موضوع در کتاب الدرر السنیة، ج 10 موجود است.
21. حسن بن علی سقاف، السلفیة الوهابیة، ص 74.
22. همان طور که عبدالله عزّام به آن نکته اذعان میکند (عبدالرحیم علی، حلف الارهاب، ج 1، ص 22).
23. ابنتیمیه، رسالة التدمریة، الاسماء و الصفات، ج 1، ص 7.
24. همو، درء التعارض، ج 9، ص 344؛ همو، الاستقامه، ج 1، ص 180؛ ج 2، ص 31.
25. محمد بن عبدالوهاب، مجموعة رسائل، ج 5، ص 129.
26. همو، اقامة الدلیل، ج 2، ص 100.
27. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 3، ص 140 و 142 و ج 6، ص 421.
28. همو، الاستغاثه، ج 1، ص 184؛ ابنتیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم، ص 540؛ همو، مجموع فتاوی، ج 25، ص 323؛ ج 27، ص 60.
29. حاشیه رد المختار، ج 4، ص 449.
30. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص 31-33.
31. حسن بن فرحان مالکی، داعیة و لیس نبیاً، ص 40.
32. همان، ص 43.
33. ابومحمد مقدسی، مجموع استفتاءات، حکم من یستغیث بغیر الله، ص 2.
34. ابومصعب زرقاوی، الکلمات المضیئة، ص 7.
35. همان، ص 325.
36. طبق نقل مرحوم علامه طباطبایی، طبرسی، زمخشری و... در ذیل آیه 58 از سوره «توبه» دلالت بر وجود ردپای این گروه افراطی در زمان رسول الله است. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 9، ص 319؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج 5، ص 63؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 7، ص 454؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 115؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 2، کتاب الزکاة، ص 750-743، ح 148، 147، 158 و 156.
37. به طوری که خود ابنعبدالوهاب نیز آن را انکار میکند و بین وهابیت و خوارج فرق میگذارد، الدرر السنیه، ج 8، ص 204، القصیمی در کتاب الصراع بین الاسلام و الوثنیه، ج 1، ص 470 این نسبت را رد میکند.
38. مثلاً به کتاب ضوابط التکفیر المعین عند ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب و علماء نجد، اثر ابوالعلا راشد بن أبیالعلا، 1425 ق.
39. سید مهدی علیزاده موسوی، مبانی فکری سلفیه و وهابیت، ج 1، ص 41-55.
40. ابنتیمیه، زیارةالقبور و الاستنجاد بالمقبور، ص 17.
41. ابنکثیر شاگرد ابنتیمیه این را جزء تحریفات سخنان ابنتیمیه میداند، (ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 14، ص 143).
42. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص 58؛ همو، مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن الوهاب، ج 6، ص 115.
43. سید محسن عاملی، کشف الارتیاب، ص 148.
44. زینی دحلان، الدررالسنیة فی الرد علی الوهابیه، ص 32.
45. عبدالسلام فرج، الجهاد فریضة الغائبة، ذیل بحث الحکم بغیر ما انزل الله، (ابن تیمیة در کتاب الفتاوی 524/28 میگوید: و معلوم بالاضطرار من دین المسلمین و باتفاق جمیع المسلمین أن من سوغ اتباع غیر دین الإسلام أو اتباع شریعة غیر شریعة محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فهو کافر).
46. همان، ذیل بحث حکام المسلمین الیوم فی رده عن الاسلام، میگوید: (ابن تیمیه فی الفتاوی 534/28. و قد استقرت السنة بأن عقوبة المرتد أعظم من عقوبة الکافر الأصلی من وجوه متعددة منها. أن المرتد یقتل بکل حال، و لایضرب علیه الجزیة، و لا تعقد له ذمة، بخلاف الکافر الأصلی).
47. رهبر جنبش التحریر الاسلامی (سازمان آزادیبخش اسلامی) مصر که در سال (1974 م) بوجود آمد.
48. صالح السریه، رسالة الایمان، برگرفته از آدرس الکترنیکی. http://www.elismaily.tv
49. سید محسن امین عاملی، کشف الارتیاب، ص 232.
50. ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة، ج 1، ص 60.
51. همان، ج 1، ص 22-29. وی بارها نسبتهای ناروایی به شیعه میدهد به طوری که میگوید: «لَو کانُوا مِنَ الطَّیْرِ لَکَانُوا رَخَمًا، وَلَوْ کَانُوا مِنَ الْبَهَائِمِ لَکَانُوا حُمُرًا» (اگر شیعه را از پرندگان بدانیم باید آنها را مرغ نجاستخوار و اگر از چهارپایان بدانیم باید آنها را الاغ بدانیم)
52. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 28، ص 527 و 528، این در حالی است که در منهاج السنه ج 1، ص 67 حکم به قتل خوارج میدهد.
53. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 28، ص 636 و 638.
54. همان، ج 4، ص 429.
55. همو، منهاج السنه، ج 2، ص 243.
56. همان، ج 2، ص 512.
57. به طوری که به امامیه میگوید: فَإنَّهُمْ جَهْمِیَّةٌ قَدَرِیَّةٌ رَافِضَةٌ (همان، ج 4، ص 131).
58. همان، ج 2، ص 626.
59. همان، ج 3، ص 445.
60. علمائی چون محبالدین خطیب و احسان الهی ظهیر و ابراهیم جبهان، امامیه را کافر دانشتهاند (به نقل از: عصام العماد، گفتوگوی بیستیز، ص 59).
61. فضیله الشیخ بن جبرین، اللولوالمکین من فتاوی، ص 39.
62. همان، شماره فتوی، 15903.
63. سایت المنجد، سؤال 10272.
64. برگرفته از سایت سازمان تبلیغات اسلامی به نشانی. http://old.ido.ir//a.aspx?a=1385100205
65. ابنتیمیه، منهاج السنه، ج 8، ص 238 و 242.
66. همان، ج 4، ص 130.
67. اسراء، آیه 60.
68. همو، منهاج السنه، ج 3، ص 404.
69. همان، ج 8، ص 330 و ج 4، ص 496 به تنقیص مقام حضرت علی (علیهالسلام) و ج 4، ص 245 به تنقیص حضرت فاطمه (علیهاالسلام) پرداخته و از آن طرف به تعریف و تمجید قاتل حضرت علی (علیهالسلام) پرداخته است، همان، ج 5، ص 47.
70. ابنحجر، الدرر الکامنه، ج 1، ص 151.
71. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 1، ص 61؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 1، ص 95؛ ابنحجر عسقلانی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج 1، ص 60؛ نووی، شرح مسلم، ج 2، ص 64.
72. ابنحجر، الفتاوی الحدیثة، ص 145.
73. ابنتیمیه، منهاج السنه، ج 2، ص 225 و رفع تنقیص از یزید و بنیامیه و در ص 252 به تمجید از یزید پرداخته است.
74. عصام العماد، نقد الشیخ محمد بن عبدالوهاب من الداخل، ص 97.
75. به گزارش سایت رهبران شیعه، گروه تکفیری داعش اعلام کرده که رهبر ما یزید و رهبر دشمنان ما امام حسین (علیهالسلام) است و برای انتقام از خون اجدادشان بپا خواستهاند، (http://www.shia-leaders.com)
76. عبد الاله بلقزیز، الاسلام و السیاسه، ص 103.
77. همان، ص 100.
78. محمد ابوزهره، ابنتیمیه حیاتة و عصره، آراؤه و فقهه، ص 35.
79. همان، ص 41.
80. محمد ربیع ایمن الظواهری، التبرئه، ص 61.
81. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ص 400.
82. همان، ص 401.
83. محمد ابوزهره، ابنتیمیه حیاتة و عصره، آراؤه و فقهه، ص 37؛ محمد یوسف موسی، اعلام العرب؛ ابنتیمیه، ص 89.
84. ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج 14، ص 33؛ محمد یوسف موسی، اعلام العرب، همان، ص 90.
85. عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة، ج 1، ص 138.
86. عثمان بن بشر نجدی، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ص 84.
87. همان، ج 1، ص 174، حوادث 1220 ق.
88. برای اطلاع بیشتر میتوان به تاریخ نجد وقایع 1220 و یا 1216 هجری قمری و یا به کتاب بحوث ملل و نحل آیت الله سبحانی، ج 4 ص 585 الی 589 رجوع کرد.
89. ایمن الظواهری، «موقفنا من ایران الرد علی تهمه التعاون بین الحرکه الجهادیه السلفیه و ایران الرافضه»، مجله نشرةالانصار، شماره 91.
90. وی به عنوان رهبر گروهک القاعده در عراق شناخته شده است.
91. حمیدرضا اسماعیلی، القاعده از پندار تا پدیدار، ص 120.
92. منافقون، آیه 4.
93. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 28، ص 478-527.
94. ابومصعب زرقاوی، الکلمات المضیئة، ص 62-64.
95. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 28، ص 482.
96. در کتاب الکلمات المضیئه، ص 518 به روشنی بر این مطلب دلالت دارد و یا در ص 589 به منهج ابنتیمیه در جهاد با رافضه اشاره میکند.
97. «ان من ضئضئ هذا قوماً یقرئون القرآن لایجاوز حناجرهم یقتلون أهل الاسلام و یدعون اهل الاوثان، یمرقون من الاسلام کما یمرق السهم من الرمیة، لئن ادرکتهم لأقتلنهم قتل عاد».
98. دوله البغدادی - الواقع و الحکم الشرعی، الجبهه الاسلامیه - المجلس الشرعی، 1435 ه،
https://docs.googel.com/file/d/0ByiT8r-NIzf_QzJIWVIycilzMXc/edit?pli=1.
99. به نقل از عمر کاید، خبرنگار الحیاة، برگرفته از سایت.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=171241.
1. ابنابیعاصم، السنة، تحقیق محمد ناصرالدین البانی، چاپ اول: المکتب الإسلامی، بیروت 1400 ق.
2. ابنبشر نجدی، عثمان، عنوان المجد فی تاریخ نجد، دارالحبیب، ریاض 1420 ق.
3. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، اقامةالدلیل علی ابطال التحلیل، برگرفته از نرمافزار مکتبة الشامله.
4.ــــ ، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم، تحقیق ناصر عبدالکریم العقل، چاپ هفتم: دار عالم الکتب، بیروت 1419 ق.
5.ــــ ، الاستقامة، نشر دانشگاه محمد بن سعود، مدینه 1403 ق.
6.ــــ ، الرد علی البکری، تحقیق: محمدعلی عجال، مکتبة الغرباء الأثریة، مدینه 1417 ق.
7.ــــ ، الرد علی المنطقیین، دارالمعرفة، بیروت [بیتا].
8.ــــ ، الصفدیه، تحقیق محمدرشاد سالم، چاپ دوم: نشر ابنتیمیة، مصر 1406 ق.
9.ــــ ، درء تعارض العقل و النقل، تحقیق محمدرشاد سالم، چاپ دوم: انتشارات جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، عربستان 1411 ق.
10.ــــ ، رساله التدمریه، العبیکان، ریاض 1421 ق.
11.ــــ ، زیارة القبور و الإستنجاد بالمقبور، دارطیبة، ریاض [بیتا].
12.ــــ ، عقیدة الاصفهانیه، المکتبة العصریة، بیروت 1425 ق.
13.ــــ ، فتوی الحمویه الکبری، تحقیق حمد بن عبدالمحسن تویجری، دارالصمیعی، ریاض [بیتا].
14.ــــ ، مجموع فتاوی و رسائل، مجمع ملک فهد، عربستان 1995 م.
15.ــــ ، مجموعة الرسائل و المسائل، نشر تراث العربی [بیتا، بیجا].
16.ــــ ، منهاج السنة النبویة، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، 1406 ق / 1986 م [بیجا].
17. ابنجبرین، اللؤلؤ المکین من فتاوی، عربستان، ریاض [بیتا، بینا].
18. ابنحجر هیتمی مکی، أحمد شهابالدین، الفتاوی الحدیثة، دارالفکر [بیجا، بیتا].
19. ابنحنبل شیبانی، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، تحقیق شعیب الأرنؤوط و عادل مرشد و دیگران، چاپ اول: مؤسسة الرسالة، بیروت 1421 ق.
20. ابنرجب حنبلی، عبدالرحمن بن احمد، فتح الباری شرح صحیح البخاری، چاپ اول: مکتبة الغرباء الأثریة، مدینه 1417 ق.
21. ابنعبدالوهاب، محمد، الرسائل الشخصیه، دانشگاه محمد بن سعود، ریاض عربستان [بیتا].
22.ــــ ، کشف الشبهات، دارالقلم، بیروت [بیتا].
23.ــــ ، کشف الشبهات، وزارة الشؤون الأسلامیة و الأوقاف و الدعوة و الإرشاد، عربستان 1418 ق.
24.ــــ ، مجموعة رسائل فی التوحید و الإیمان، تحقیق اسماعیل بن محمد انصاری، دانشگاه محمد بن سعود، ریاض [بیتا].
25. ابنعثیمین، محمدصالح، مجموع فتاوی بن عثیمین، دارالوطن، عربستان 1413 ق.
26. ابنکثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، بیروت 1407 ق.
27. ابوالعلا، راشد، ضوابط تکفیر المعین عند ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب و علماء نجد، ریاض 1425 ق [بینا].
28. ابوزهره، محمد، ابنتیمیه حیاتة و عصره؛ آراؤه و فقهه، دارالفکر العربی، قاهره 1991 م.
29. اسماعیلی، حمیدرضا، القاعده از پندار تا پدیدار، اندیشهسازان نور، تهران 1386.
30. آلوسی، محمود، تاریخ النجد، مدبولی، قاهره، [بیتا].
31. امین، محسن، کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، تحقیق حسن الامین، چاپ دوم، 1382 ق. [بینا، بیجا].
32. انصاری اسماعیل و دیگران، مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن الوهاب، دانشگاه محمد بن سعود، ریاض، [بیتا].
33. ایمن الظواهری، محمد ربیع، التبرئه، [بینا، بیجا، بیتا].
34. برقاوی، عاصم بن محمد بن طاهر، مجموع استفتاءات، ابومحمد مقدسی، [بینا، بیتا].
35. رساله دوله البغدادی - الواقع و الحکم الشرعی، الجبهة الاسلامیة - المجلس الشرعی، 1435 ق [بینا، بیجا].
36. رفعت، سید احمد، النبی المسلح، کانون الثانی، 1991 م [بیجا].
37. زرقاوی، ابومصعب، الکلمات المضیئة، شبکه البراق الاسلامیه، 1427 ق [بیجا].
38. زینی دحلان، الدررالسنیه فی الرد علی الوهابیه، [بینا، بیجا، بیتا].
39. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسه نشر إسلامی جامعه مدرسین، قم [بیتا].
40. سقاف، حسن بن علی، السلفیة الوهابیة أفکارها الاساسیه و جذورها التاریخیه، دارالامام النووی، عمان 1423 ق.
41. شوکانی، محمد بن علی بن عبدالله، القول المفید فی أدلة الاجتهاد و التقلید، دارالقلم، کویت 1396.
42. صالح السریه، رسالة الایمان، برگرفته از آدرس الکترونیکی: http://www.elismaily.tv
43. صائب، عبدالحمید، ابنتیمیه حیاته عقایده، چاپ دوم: مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، قم 1426 ق.
44. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم 1374.
45. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران 1372.
46. عبدالاله بلقزیز، الاسلام و السیاسه، چاپ دوم: دارالبیضاء، مغرب 2008 م.
47. عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة، 1417 ق / 1996 م [بینا، بیجا].
48. عبدالسلام فرج، محمد، جهاد فریضه غائبه، [بینا، بیتا].
49. عبدالعزیز الشبل، علی، التنبیه علی المخالفات العقدیة فی فتح الباری، دارالوطن، [بیتا].
50. عبدالله بن سلیمان، محمد، دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب و أثرها فی العالم الإسلامی، ناشر وزارت اوقاف اسلامی، عربستان 1422 ق.
51. عصام العماد، یحیی، گفتوگوی بیستیز، دارالغدیر، قم 1386.
52.ــــ ، نقد الشیخ محمد بن عبدالوهاب من الداخل، نشر اجتهاد، قم 2008 م.
53. قصیمی، عبدالله بن علی، الصراع بین الاسلام و الوثنیه، 1427 [بینا، بیجا].
54. مالکی، حسن بن فرحان، داعیة و لیس نبیا، دارالرازی، اردن 2004 م.
55. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الإسلامیة، تهران 1374.
56. موسی، محمد یوسف، اعلام العرب، المؤسسة المصریة العامة للتألیف و الترجمة و الطباعة و النشر، مصر [بیتا].
57. نووی، یحیی بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، چاپ دوم: دار إحیاء التراث العربی، بیروت 1392 ق.
58. نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت [بیتا].
59. www.rajanews.com
60. www.tawhed.ws
61. www.old.ido.ir//a.aspx?a=1385100205
62. www.shamela.ws
63. http://www.elismaily.tv
64. http://www.shia-leaders.com
65. http://www.farsnews.com
66. http://www.mashreghnews.ir
منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان، (1393)، کنگره جهانی جریان های افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت، چاپ اول