چکیده
وهابیان برای دست یافتن به جایگاه فرماندهی در اسلام و تملک حرم مکه و مدینه، نیاز شدیدی به پشتوانه مالی داشتند. آنها عراق و عتبات مقدسه را بهترین مکان برای به دست آوردن ثروت تشخیص دادند، زیرا شاهان شیعه ایرانی، خصوصاً نادرشاه افشار به این مکانها بسیار توجه داشتند و در آنها سرمایهگذاری فراوان میکردند. بنابراین، با تکیه بر حکمی که از «محمد بن عبدالوهاب» برای تخریب اماکن مقدسه در دست داشتند، حمله به نجف و کربلا و غارتگری این مکانها را در پیش گرفتند که در کربلا، علاوه بر هتک حرمت حرم سبط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، به غارت اموال حرم و مردم شهر و هتک ناموس زنان و کشتارهای وحشیانهای روی آوردند. آنان در حمله به نجف اشرف - با وجود حملههای متعدد به این شهر - کاری از پیش نبردند. در مقاله حاضر، به شرح جنایتهای وهابیان در این دو شهر مقدس مسلمانان جهان پرداخته میشود.مقدمه
سعودیان وهابی، در پایان مراسم حج در سال 1214 ق، با توجه به درگیریهایی که دامنگیر دولت عثمانی شده و قدرت آنان را تضعیف کرده بود، به فکر افتادند که مسیر فتوحات خود را به خارج از شبه جزیره عربستان گسترش دهند. آنها در این مسیر، عراق را بهترین مکان برای تهاجمها و غارتگری خود یافتند، زیرا در این کشور، عتباتی سرشار از طلاها و اموال گوناگون وجود داشت. عتبات مقدس عراق، علاوه بر کمکهای فراوان مردمی، ثروتهای زیادی نیز داشت که از عهد نادرشاه جهت ساخت و نگهداری این مکانها و طلااندازی گنبد، منارهها و ایوانها هزینه شده بود (2) و در دوره پس از او نیز، هدایای گرانبهای شاهان زندیه (3) و قاجار (4) به این مکانها تعلق یافته بود. این ثروتها توجه سعودیان وهابی را به این مکانهای مقدس جلب کرد تا با غارت آنها، پایههای نوپای حکومت خود را قدرت بخشند. بدین ترتیب، یکی از مورخان مدافع وهابیت نیز در شرح علل حمله وهابیت به عتبات مقدسه (کربلا) نقل کرده است:سعود بن عبدالعزیز میخواست که با به چنگ آوردن اموال عتبات عراق (کربلا)، سپاهش را تقویت کند تا بتواند مالک حرم مکه و مدینه هم بشود و حکومت خود را بدین وسیله در جهان اسلام گسترش دهد. (5)
از جنبه دیگر، انهدام گنبد و بارگاه «تربت حسینی» و «علوی» هم احساسات مذهبی شاخه وهابی این مجموعه را تسکین میداد. (6) آنان که توانسته بودند با تکیه به آموزههای شیخ محمد بن عبدالوهاب، برای حمله به بقاع شریف و تخری ابینه آنها، چه در کربلا و نجف و چه در مکه و مدینه، مجور شرعی به دست آورند (7)، تهاجمهای خود را به عراق و خصوصاً شهرهای کربلا و نجف آغاز کردند و هر چند در نجف اشرف به توفیقی دست نیافتند، اما در حمله به کربلای معلا، جنایتهای بینظیری در کارنامه خود ثبت نمودند.
البته در این بین نباید از بیتدبیری و حمایتهای دولت عثمانی از سعودیان برای تبدیل بحران وهابی - عثمانی به بحران وهابی - شیعی به سادگی عبور کرد و عوامل بیرونی، مانند مشورتهای رسمی دولت بریتانیا با امرای سعودی نجد و تفاهمهای بین آنان را نیز نباید فراموش کرد. (8) با این مقدمه به سراغ بررسی جنایتهای وهابیان در کربلا و نجف میرویم.
جنایتهای وهابیان در کربلا
عملیات تهاجم وهابیان به کربلا در دوران حکومت عبدالعزیز با لشکری که وی از نقاط مختلف نجد و نواحی آن پدید آورده بود، (9) به فرماندهی پسرش سعودی (که مادرش دختر محمد بن عبدالوهاب بود) (10) در سال 1216 ق (11) / 1801 (12) یا 1802 م، (13) رخ داد. این حادثه، اوج حضور نظامی وهابیان در عتبات مقدسه عراق بود. (14) برخی از مورخان، این حمله نظامی را در هجده ذی حجه ذکر کردهاند؛ یعنی روز عید غدیر (15) که مردم کربلا برای زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به نجف اشرف رفته بودند و شهر کربلا تقریباً خالی از سکنه بوده است و فقط افراد ضعیف و سال خورده باقی مانده بودند، (16) اما برخی دیگر این حادثه را در ذیقعده (17) همان سال ذکر کردهاند.ایلکس، فاسیلیف، مستشرق روس تبار، در مورد اختلاف مورخان در خصوص تاریخ دقیق حمله وهابیان به کربلا مینویسد:
حادثه کربلا: امرای درعیه، استیلای بر کربلا را اختیار کردند. کربلا از عتبات مقدس شیعه است که آنها (وهابیان) از این عتبات کراهت دارند، خصوصاً در کربلا، سبط نبی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است و وهابیان در آذر - نیسان (مارس - آبریل) سال 1802 م به آنجا حمله کردند. مستشرقان اروپایی، حادثه هجوم به کربلا را در نیسان 1801 م بیان کردهاند. وقتی که به مصادر نجد آنها مراجعه میکنیم، ج. روسو، ول. کورانسیز، بورکهالت و وف. منجین این تاریخ را ذکر کردهاند، اما وقتی به مراجع تاریخی - عربی رجوع میکنیم و حتی از اروپاییها، فیلبی هم تاریخ آذر - نیسان 1802 م را نقل کردهاند و اساس اعتماد این تاریخ، نقل ابنبشر است. ابنسند و ج. رایمون و مجلة المنوعات الادبیة و جمیع مصادر نزدیک زمان حادثه کربلا هم این تاریخ را تأیید میکنند. هم چنین سفیر روسیه در آستانه نیز از شهودی که از عراق برایش رسیده این تاریخ را بیان کرده است، که بعید میباشد شخصی در عراق زندگی کند و سال را اشتباه کند، به خصوص این حادثه مهم را... (18)
وهابیان در این حمله، جنایتهای فراوانی مرتکب شدند که دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد، به نحوی که حتی مستشرقان هم از آن با نام «جنایتها» یاد کردهاند. در این باره، مستشرقی فرانسوی که پس از این حادثه از کربلا عبور کرده است، میگوید:
ما بعد از چندی از حادثه ضریح امام حسین (علیهالسلام) به کربلا وارد شدیم که آثار قساوت قلب و تعصب وهابیها، نمایان بود معروف بود که در این شهر، ثروتهای فراوانی وجود داشته است که قابل شمارش نبودند. چه بسا گفته شده است که حتی نمونه آن گنجها را پادشاه ایران هم نداشت، زیرا در ضریح امام حسین (علیهالسلام)، طی سالهای طولانی، هدایایی از طلا و نقره و سنگهای قیمتی و تحفههای نادر آورده میشد... و حتی تیمور لنگ هم از اهانت و دستبرد به حضرت چشمپوشی کرد... ولی وهابیان [علاوه بر غارت حرم] اموال مردم را هم تصاحب کردند. (19)
همچنین، مستشرق روسی با ذکر مطلب بالا ادامه میدهد:
در 20 نیسان سال 1802 م م، دوازده هزار وهابی بر ضریح امام حسین (علیهالسلام) حمله کردند و بعد از این که غنائم بیشماری به دست آوردند، اموال مردم را به آتش کشیدند و با شمشیر از بین بردند و بر پیران و کودکان و زنان هم شمشیر کشیدند. قساوتهای آنان پایانپذیر نبود؛ تا جایی که از خون کشتهها نهرها جاری شد... و بیشتر از چهار هزار نفر را کشتند... و نقل شده است که دستبردهای خود را بر بیش از چهار هزار شتر بار کردند. بعد از دستبرد و کشتار مردم، به تخریب ضریح امام (علیهالسلام) پرداختند و آن جا را پر از اقذار و خونها کردند و منبرها و قبهها را ویران نمودند. تاریخنگاران به این صورت، تقریباً حمله به کربلا را ذکر کردهاند... (20)
لویس دوکورانسی نیز مینویسد:
... وهابیان بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس بیمحابا و عمداً به قتل پرداختند تا جایی که شکمهای زنان باردار را میشکافتند که چرا در شهر باقی ماندهاند. (21)
این اعمال ننگین سعود، نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش درآورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابیها قیام کنند و این نوع اعتراضها، ضربهای سنگین برای دولت سعودی بود. (22) سرانجام، عبدالعزیز که صادر کننده دستور حمله به کربلا بود، در سال 1218 ق به دست مردی شیعه به قصد انتقام جسارتهایی که به ضریح مقدس حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) کرده بود، کشته شد. فیلبی در تاریخ خود مینویسد:
این مرد در لباس و شکل درویشها وارد شهر درعیه شد و چند روزی در آن جا ماند. او هر روز پشت سر عبدالعزیز نماز جماعت میخواند. روزی ناگهان خود را روی عبدالعزیز انداخت و با کارد شکم او را هدف قرار داد و او را به هلاکت رساند. (23)
جنایتهای وهابیان در کربلا به صورتهای مختلفی است؛ از جمله تخریب اماکن مقدس و مورد احترام مسلمانان، قتل و کشتار مردم، سرقت و راهزنی اموال، هتک ناموس و... در ادامه به جزئیات این جنایتها پرداخته میشود:
الف. تخریب مکانهای مقدس مسلمانان
وهابیان با هدف تخریب قبههای آل رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و خصوصاً قبه امام حسین (علیهالسلام) و غارت ذخایر آنان وارد کربلا شدند که به این اهداف هم رسیدند. (24) ابنبشر، تاریخنگار مورد احترام وهابیان، در تاریخ نجد خود ذیل حوادث سال 1204 ق، نامهای از محمد بن عبدالوهاب به علمای مکه میدهد که در آن پیشوای وهابیان، رسماً مجوز شرعی تخریب مکانهای متبرکه و قبرهای صالحان را صادر کرده است. (25) وی ذیل حوادث سال 1216 ق، حمله وهابیها را چنین توصیف میکند:در سال 1216 ق، عبدالعزیز بن محمد، سپاهی از اهل نجد و اطراف آن و جنوب و حجاز و تهامه و غیره به فرماندهی سعود (فرزندش) تجهیز کرد و به سمت کربلا و اهل شهر حسین (علیهالسلام) فرستاد. این قضیه در ذیقعده بود. مسلمانان با زور وارد کربلا شدند و غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند، به قتل رساندند و قبهای را که گفته میشود قبر حسین (علیهالسلام) است، ویران کردند و آنچه در قبّه و غیر قبّه دیدند و ضریحی را که بر روی قبر قرار داشت و جنسش از زمرد و یاقوت و جواهر بود و هرچه در شهر وجود داشت، از اموال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و کتابهای گران قیمت و غیره را غارت کردند، به قدری که قابل شمارش نیست. نزدیک ظهر از کربلا با همه آن اموال خارج شدند، در حالی که دو هزار مرد را کشته بودند. سپس سعود بر چشمه معروف به ابیض، این غنائم را تقسیم کرد. البته یک پنجم آن را خود برداشت. (26)
فیلبی، دیگر مورخ مورد اعتماد وهابیان هم در تاریخ نجد خود مینویسد: «... ضریح حسین (علیهالسلام) را تخریب کردند...» (27)
لویس دکورانسی در این باره مینویسد: «مسجد، مأذنهها و قبّهی حرم را که از طلای خالص، بود، خراب کردند...» (28)
براساس گزارش مقامات دیپلماتیک روسیه، پس از تخریب منارهها و گنبد، (29) مهاجمان درهای صحن را شکستند و سپس وارد رواق و روضه شدند و آجرهای طلا را از گنبد به سرقت بردند. همچنین ضریح و صندوق مقدس روی تربت را شکستند و همه طلاها، نقرهها و اشیای گرانقیمت را تاراج کردند. (30)
هتک حرمتها فراتر از این هم رفت، به طوری که ساکنان عراق که از این ماجرا آگاهترند، میگویند:
وهابیان با اسبهای خود وارد صحن شریف شدند (31) و صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود، شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند... (32) و بعد از کشتار مردم، حرم مطهر را پر از اقذار و خونها کردند.» (33)
در این جا جالب است به نکتهای مهم که بین برخی مورخان وهابی دیده میشود، اشاره کنیم: آنان برای توجیه جنایتهای وهابیان از هیچ عملی دریغ نمیورزند، تا جایی که حتی برای سرپوش گذاشتن بر جنایتهایشان، انتساب قبر و قبّه شریف امام حسین (علیهالسلام) را به ایشان مشکوک دانستهاند؛ (34) مثلاً وهابی مصری، محمد حامد فقی، در این مورد مینویسد: «... سعود و لشکرش پیروز و داخل کربلا شدند و قبه عظیمی را که بتی بزرگ شده بود و گمان میکردند که قبر امام حسین بن علی (علیهالسلام) است، ویران کردند.» (35)
ب. قتل و کشتار مردم
مهاجمان وهابی که اکثر مورخان، تعداد سپاهیان آنان را دوازده هزار نفر ذکر کردهاند (36) و در منابع ایرانی، تعدادشان بین 25 (37) تا دویست هزار (38) تن نقل شده است، با لشکری مجهز، بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس از آن، بیپروا و عمداً (39) غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند (40) و حتی اطفال (41) را هم به قتل رساندند، به طوری که نهرهایی از خون جاری گشت. (42) برخی مینویسند: «وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند (43) و افراد کشته شده، انسانهای مهمی بودند.» (44)علیقلی میرزا (اعتضاد السلطنه) در اکسیر التواریخ روایت کرده است:
... ضریح سیمین آن حضرت را به ظلم صریح از هم گسستند، دستها بستند و پایها بشکستند، تیغها کشیدند، سرها بریدند و سینهها دریدند... خلاصه وهابیان در آن آستان ملائک پاسبان از علما، عرفا، زائر و سایر، قریب پنج هزار نفر مقتول ساختند.» (45)
همچنین، میرزا ابوطالب اصفهانی که شاهد حوادث بعد از ماجرا بوده است، در سفرنامه خود مینویسد:
قریب 25 هزار نفر وهابی وارد کربلا شدند و با شعار «اقتلوا المشرکین و اذبحو الکافرین» بیش از پنج هزار نفر را کشتند و تعداد زخمیها که حساب نداشت، صحن مقدس امام حسین (علیهالسلام) از لاشه کشتگان پر و خون از بدنهای سر بریده شده، روان بود. پس از یازده ماه، بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم که روات هنوز آن حادثه دلخراش را نقل میکنند و گریه سر میدهند، به گونهای که از شنیدن آن، موها بر اندام راست میشد. (46)
آیت الله سید جواد عاملی که خود شاهد حوادث و از مدافعان شهر نجف اشرف بوده است، میگوید:
امیر نجد در سال 1216 ق به بارگاه امام حسین تجاوز نمود و اموال آن را به غارت برد. نیروهایش، مردان، زنان و کودکان را به قتل رسانده، اموالشان را به غارت بردند و به قبر حضرت امام حسین (علیهالسلام) جسارت نموده و بقعه را تخریب کردند. سپس بر مکه مکرمه و مدینه منوره متعرض شدند و هر آنچه که خواستند در قبرستان بقیع انجام دادند و فقط قبر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از دست آنان مصون ماند. (47)
همچنین فیلبی، اقدام مهاجمان را در کشتار مردم، «بدون رأفت» میخواند و در این باره مینویسد:
در سال 1802 م، حادثه کربلا (شهر مقدس) اتفاق افتاد. پس [سپاه سعود بن عبدالعزیز] با زور وارد شهر شدند و بر اهل شهر شمشیر کشیدند و گردن زدند و اموالشان را ربودند و بدون رأفت در خیابان و منازل، ساکنان کربلا را به قتل رسانیدند... (48)
ج. سرقت و راهزنی اموال
وهابیان بعد از کشتار مردم و هتک حرکت مکانهای متبرک، اموال حرم شریفه و داراییهای مردم را تا حد ممکن غارت کردند، (49) به طوری که در شهر کربلا تا مدتها آثار این غارتها نمایان بود و یکی از گردشگران ایرانی که در سالهای بعد به کربلا رفته، این شهر را «فقیر و غارت زده» توصیف کرده است. (50) ابنبشر در این باره چنین مینویسد:... و آنچه در قبه و غیر قبه دیدند و ضریحی را که بر روی قبر قرار داشت و جنسش از زمرد و یاقوت و جواهر بود و هرچه در شهر دیدند، از اموال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و کتابهای گرانقیمت (51) و غیره را غارت کردند، به قدری که قابل شمارش نیست. (52)
هم چنین منیر عجلانی، طرفدار وهابیت، در کتاب خود به نقل از «کورانسیز» مینویسد: «اموال غارت شده از کربلا قابل وصف نبود و گفته میشد که آن روز دویست شتر را فوق طاقتشان از جواهرهای گرانقیمت بار کردند!». (53) صاحب لمع الشهاب نیز مقدار این غارتها را شش صد میلیون ریال تخمین زده است، (54) اما شاید بتوان گفت که دقیقترین گزارش را از اموال ربوده شده، مستشرقی به نام «فیلیکس مانجان» در کتاب تاریخ مصر در عهد محمدعلی ارائه میدهد. وی مینویسد:
بعد از این که وهابیان گنبد روی قبر امام حسین (علیهالسلام) را ویران کردند، گنجهایی در حرم یافتند که آنها را ربودند. این گنجها عبارت بودند از: 1. بیست شمشیر زینت شده به جواهر؛ 2. ظروف، شمعدانها و چراغهای گرانقیمت؛ 3. فرشهای کمیاب و نادر؛ 4. سینیهایی با روکش طلا؛ 5. قرآنهایی با خطهای ممتاز و زینتهای نفیس؛ 6. سنگهای قیمتی: لؤلؤ و زمرد و مرجان و... (سعود، لؤلؤئی به اندازه تخم مرغ را برای خودش برداشت) و اشیای قیمتی دیگر. سپس وهابیان طلاکاریهای روی دیوار حرم را نیز کندند [و به داخل شهر رفتند] و از بازار شهر آن قدر کالا و پارچه غارت کردند که قابل شمارش نبود...». در ادامه، مانجان، پولهای نقد بسیار زیادی را که وهابیان به غارت بردند با مقدار و جزئیاتش بیان میکند. (55)
د. هتک ناموس
وهابیها در حمله به کربلای معلا، تنها به هتک حرمت حرم و قتل و غارت شهر و اموال مردم بسنده نکردند، بلکه آنها حتی حرمت زنان مؤمنه را هم شکستند، تا جای که یکی از مستشرقان روسی که به سفارت روسیه اطلاعاتی ارائه داده، بیان کرده است که مهاجمان وهابی برای تکمیل قساوتهای خود، شکمهای زنان باردار کربلا را هم میشکافتند. (56) یکی دیگر از نویسندگان، به اسارت زنان مسلمان اشاره کرده است (57) و حتی منیر عجلانیِ طرفدار وهابیت هم به نقل از «فیلیکس مانجان» بر این مطلب صحه میگذارد که مهاجمان وهابی، زنان و دخترانی را به عنوان جاریه و کنیز همراه خود بردند. (58)جنایتهای وهابیت در نجف
پس از پایان مراسم حج در سال 1214 ق. / 1799 م.، عبدالعزیز بن محمد بن سعود با توجه به خلأ قدرت و درگیریهای دولت عثمانی، بر آن شد تا مسیر فتوحات وهابیان نجد را از شبه جزیره به خارج از آن گسترش دهد. از این رو، نجف به علت اموال و ثرتهای فراوان حرم مولا علی (علیهالسلام) (59) به عنوان هدفی شاخص در نظر گرفته شد (60) و در مدت ده سال، چندین بار حملههای شدیدی به شهر نجف کردند، (61) ولی خوشبختانه در این حملهها به توفیقی دست نیافتند. در زیر به این تهاجمها اشاره میشود:1. در سال 1214 ق، اولین یورش وهابیان به نجف اشرف آغاز شد که در این سال، عرب «خزاعل» با آنها مقابله کردند و سی صد نفرشان را هم کشتند. (62)
2. در سال 1215 ق، نیز گروهی برای انهدام مرقد مطهر حضرت امیر (علیهالسلام) عازم نجف شدند که در مسیر با عدهای از اعراب درگیر شدند و شکست خوردند. (63)
3. در سال 1216 ق، وهابیان پس از کشتار بیرحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینی (علیهالسلام)، با همان لشکر راهی نجف اشرف شدند، ولی مردم نجف به سبب آگاهی از ماجرای کشتار و غارت کربلا و آمادگی دفاعی به مقابله برخاستند و حتی زنها از منزلها بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع تشجیع و تحریم کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند. در نتیجه، سپاه وهابیها نتوانست به شهر نجف وارد شود. (64)
4. در سال 1220 (65) یا 1221 ق. (66) نیز وهابیان که نتوانستند از گنجهای فراوان حرم امام علی (علیهالسلام) چشم بپوشند، به سرکردگی «سعود» باز هم به نجف اشرف حمله کردند، ولی چون شهر برج و حصار داشت و در بیرون نیز خندقی شهر را حفاظت میکرد و همچنین به این دلیل که حدود دویست نفر از مردم و طلاب علوم دینی تحت رهبری شیخ جعفر نجفی (کاشفالغطاء) که از مراجع اعلم عصر و خود مردی دلیر بود، شبانه روز مشغول دفاع از شهر بودند، وهابیان کاری از پیش نبردند. قوای سعود در این حمله، پانزده هزار وهابی جسور جنگجو بود. وهابیها با وجود سعی فراوان نتوانستند وارد شهر بشوند و مدافعان نجف با سرسختی دفاع میکردند. در یکی از روزها، گروهی از وهابیها از دسوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود که شهر را اشغال کنند، ولی با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف، چون مدافعان از درون شهر و برج و حصارها به وهابیها حمله میکردند، توانستند که هفت صد نفر از آنها را به قتل برسانند. سرانجام سعود با بقیه یارانش ناامید از نجف اشرف بازگشت. همچنین در این سال، اهالی نجف قبل از رسیدن قوای سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به بغداد و از آن جا به کاظمین منتقل کردند و در مخزن آن جا به ودیعت نهادند و بدینگونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشی مصون ماند. (67)
ابنبشر که یورش وهابیان را درحوادث 1220 ق ذکر کرده است، در این باره مینویسد:
در آن سال سعود با لشکریان و تجهیزات فراوانی از تمام نجد و اطرافش، قصد شمال و شهر معروف در عراق (نجف اشرف) را کرد و سپاه مسلمانان (وهابیها) را در اطراف شهر پراکنده نمود و دستور داد که حصار شهر را خراب کنند. چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقی عریض و عمیق برخوردند که نتوانستند از آن عبور کنند. در جنگی که میان دو طرف روی داد، در اثر تیراندازی از حصارها و برجهای شهر، جمعی از مسلمانان (وهابیها) کشته شدند. آنها نیز از شهر عقب نشستند و به غارت اطراف شهر پرداختند و قتلهایی راه انداختند و اموالی را تصاحب کردند... (68)
5. در سال 1222 ق نیز وهابیها به نجف حمله کردند که سید جواد عاملی ماجرا را این گونه بیان میکند:
در جمادی الثانی سال 1222 ق، سعود خارجی با بیست هزار جنگجو یا بیشتر به سوی عراق آمد. پس خبر داده شد که قصد حمله به نجف اشرف را دارند. همگی به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرارسید و آنها با سلاحهای خود به سمت دیوار شهر آمدند [و ما مانع ورود آنها به درون شهر شدیم]. پس سعود با لشکریانش به سوی حله رفتند، در حالی که نتوانستند وارد آن جا هم شوند. سپس به سمت کربلا رفتند، در حالی که آنها غافل بودند، پس آنها را محاصره شدیدی کردند که پشت دیوار شهر ماندند و برخی از مردم را کشتند و برخی از وهابیان هم کشته شدند. پس دست خالی بازگشتند و در عراق فساد و شرارت کردند و هرچه توانستند به قتل رساندند و حج را هم به مدت سه سال تعطیل کردند. (69)
6. در سال 1225 ق، وهابیها با اعراب «عنزه» که آنها را احاطه کرده بودند به سمت نجف اشرف و کربلا آمدند و راه را بستند و به غارت زائران پرداختند. بعد از این که زائران از زیارت امام حسین (علیهالسلام) در نیمه شعبان باز میگفتند، راه را بر زائران بستند و بسیاری از آنها را کشتند که بیشترشان مسافر عجمی بودند. (70)
علل پیروزیهای وهابیان در کربلا و علل شکست در نجف
وهابیان که جدای از انگیزههای مذهبی، به سبب اطلاع از ثروت فراوان عتبات مقدس عراق به علت سرمایهگذازیهای فراوان دولتهای افشاریه و زندیه و قاجاریه، انگیزه تهاجم به بقاع شریف در آنها تقویت شده بود، از سال 1214 ق، طی ده سال، تهاجمهای مختلفی به کربلا و نجف کردند. مسئله مهمی که در این تهاجمها دیده میشود این است که چگونه این غارتگران در کربلای معلا موفق شدند که به اهداف خود برسند، اما در نجف اشرف با وجود حملههای متعدد، شکست سنگینی از طرف مقابل خوردند، به نحوی که حتی به درون شهر هم راه نیافتند. در ادامه به این موضوع میپردازیم:الف. علل پیروزی وهابیان در کربلای معلا (71)
1. حمایت حاکم کربلا
بنابر گزارش برخی منابع، «عمر آغا»، حاکم کربلا که فردی متعصب و غیر شیعه بود، احتمالاً با مهاجمان وهابی زد و بندهایی داشت، (72) زیرا برخی از مهاجمان از قبل با کمک حاکم با لباس زوار داخل شهر شده بودند. (73) اگر تبانی حاکم با وهابیان هم به اثبات نرسد، بیکفایتی او آشکار است، زیرا وی هنگام حمله، نه تنها مقاومتی نکرد، (74) بلکه به محلی متواری شد و از حادثه گریخت. (75)2. بیتدبیری عثمانیها یا حمایت آنها
بنابر نقل برخی اخبار، بخشی از سازمان اداری دولت عثمانی در مقاطع زمانی خاص، در تسهیل دسترسی قوای وهابی به مناطق شیعهنشین عراق نقش داشته است؛ مثلاً در دورهای تاریخی، صدراعظم عثمانی خواسته است که از امکان هدایت تعرضات قوای وهابی به سوی مرز ایران بهرهبرداری شود و در مواردی نیز، سلیمان پاشا ابوالممالیک، در برابر قدرت عشایر جنوب عراق و جدال آنها با قوای متعرض وهابی، برخلاف مصلحت، عشایر شیعه در جنوب را سرکوب کرده است. (76)برخی از مقامات عثمانی در مقابل قوای وهابی، با وجود این که میتوانستند مانع پیشروی آنها به عتبات مقدس شوند، اهتمام کامل خود را به کار نبردهاند، بلکه «مصلحت» را در آن دیدند که تنها در کمین این گروه بمانند تا در مسیر بازگشت بر آنها شبیخون زنند. (77) زیرا برخی از دولتمردان عثمانی و والی بغداد، واقعاً با توجه به مشکلاتی که بین آنان و حاکمان وهابی وجود داشت، میخواستند که بحران وهابی - عثمانی را به بحران وهابی - شیعی تبدیل کنند و میتوان گفت که با حادثه کربلا، آنها به مقصود خود رسیدند. (78) بیتدبیری عثمانیها به حدی رسید که نماینده فتحعلی شاه قاجار در پیامی به حاکم عثمانی از طرف شاه ایران چنین اعلام کرده است: «اگر اولیای دولت عثمانی را مضایقت نرود، ما لشکری به دفع عبدالعزیز برانگیزیم وگرنه قبل از آنکه کار او استوار شود، از هلاک و دمارش خودداری نکنید.» (79)
3. غافلگیری مردم کربلا در پیشبینی حمله و عدم مقاومت آنها
مسئله مهم دیگری که در پیروزی وهابیان نقش داشت این بود که مردم کربلا و بزرگانشان نتوانسته بودند که حمله وهابیان را پیشبینی کنند و این باعث غافلگیری و عدم تدبیر در این باره شد، اما نکته اصلی اینجاست که در منابع تاریخی هم اصلاً گزارشی دال بر این که مردم در مقابل مهاجمان مقاومتی جانانه کرده باشند، نیامده است؛ مثلاً لوئیس دوکورانسی در این باره مینویسد: «وهابیان بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند.» (80)4. خالی بودن شهر از ساکنان
یکی از علتهای مهمی که بسیاری از گزارشگران جنایت وهابیان در کربلا ذکر کردهاند این بوده است که حادثه در روز عید غدیر و در حالی رخ داده که شهر کربلا خالی از ساکنان بوده است. (81)کورانسیز در وصف جنایتهای وهابیها چنین مینویسد: «عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشنهایی برپا میکردند. لذا همگی برای اقامه جشن عید به نجف اشرف میرفتند و به همین دلیل، شهرهای شیعهنشین عراق، به خصوص کربلا، خالی از ساکنان میشد. وهابیها از این فرصت استفاده نمودند و در غیاب مدافعان به شهر کربلا حمله کردند. در شهر جز افراد ضعیف و سالخورده کسی باقی نمانده بود. پس وهابیها با سپاه دوازده هزار نفری، هر کسی را یافتند به قتل رساندند، به طوری که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید.» (82)
ب. علل شکست وهابیان در نجف اشرف
1. حصار و خندق شهر نجف
یکی از مسائلی که در شکست وهابیها از مدافعان نجف اشرف نقش داشت، حصاری بود که کار احداث آن به تقاضای اهالی نجف و دستور آغا محمدخان، پادشاه قاجار، زیرنظر صدراعظم او، حاج محمدحسین خان علّاف اصفهانی، از محل اعتبارات دولتی آغاز شده بود و سپس خود صدراعظم، مسئولیت تأمین اعتبار لازم این امر را از منابع شخصی (83) برعهده گرفته و آن را تکمیل کرده بود. همچنین علاوه بر حصار و برجی که به صورت دیواری (84) دور تا دور شهر را فرا گرفته بود، در بیرون نیز خندقی شهر را حفاظت میکرد. (85)2. آمادگی مردم نجف در دفاع از شهر خود
عامل دیگری که عمدتاً پس از واقعه کربلا باعث شکست وهابیان در نجف شد این موضوع بود که مردم نجف به سبب آگاهی از ماجرای کشتار و غارت کربلا با آمادگی دفاعی به مقابله برخاستند و حتی زنها از منزل بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع، تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند و در نتیجه، سپاهیان وهابی نتوانستند به شهر نجف وارد شوند. (86)3. مبارزه جانانه علما
مسئله مهمی که شهر نجف را در هجوم مقابل وهابیها مقاوم کرده بود، حضور طلاب دینی و علما به رهبری شیخ جعفر کاشف الغطاء (از مراجع اعلم عصر که خود مردی دلیر بود) در خط مقدم مبارزه با آنها بود. (87) خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و جمعی از مردم و طلاب علوم دینی تحت رهبری ایشان، شبانه روز از شهر دفاع میکردند شیخ جعفر بر هر دروازه نجف و در هر برج، جمعی از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، سید جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) و شیخ مهدی ملاکتاب از جمله علمای مدافع شهر بودند که مردانی بلند آوازه میباشند. (88) در این باره، علامه سید جواد عاملی نقل میکند: «به محض خبردار شدن از قصد حمله سعود به نجف اشرف، همگی به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرارسید و آنها با سلاحهای خود به سمت دیوار شهر آمدند... پس دست خالی بازگشتند.» (89)نتیجه
وهابیان برای مالک شدن اموال گرانبهای حرم کربلا و نجف و نیز تصرف اموال فراوان عتبات عالیات عراق و سرمایههای بینظیر، به این مکانها چشم دوخته بودند. آنان از سال 1214 ق.، تهاجمهای گسترده خود را آغاز کردند و در سال 1216 ق.، با حمله به کربلا و غافلگیری مردم و حمایت یا عدم تدبیر حاکم شهر و دولت عثمانی، جنایتهای بسیاری انجام دادند که مورخان تجاوزهای آنان را نه تنها مورد انزجار شیعه، بلکه مورد نفرت تمام جهان اسلام خواندهاند. آنان سرخوش از این جنایتها و قتل و غارتها، راه حمله به نجف اشرف را هم در پیش گرفتند، ولی به علت ورود علمای بصیر این شهر به خط مقدم مبارزه، شکست سنگینی خوردند و در حملههای متعدد خود به نجف اشرف هیچ توفیقی کسب نکردند. اهانتهای آنان به حرم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حرم امام حسین (علیهالسلام)، موجب شناخته شدن مکتب انحرافی وهابیان و خوی وحشیانهشان گشت. با توجه به این مسائل، باید وهابیت را فرقهای نامید که پیروانش برای رسیدن به اهداف مادی خود، حتی از دستبرد به اماکن مقدس و محترم مسلمانان و هتک ناموس زنان مؤمن هم چشمپوشی نمیکنند.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهمالسلام) و کارشناسی ارشد مذاهب اسلامی.
2. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64.
3. ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339.
4. عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
5. «یقول ابنسند انّ سعود بن عبدالعزیز اراد القوی باموال کربلاء استعداداً لتملک الحرمین» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128).
6. سید علی موجانی، تقاریر النجد، ص 68-69.
7. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171-172. این مجوز در مکاتبه شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 204 ق / 1789 م با علمای مکه رسماً صادر شد.
8. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 81.
9. ابنبشر، همان، ص 257-258.
10. ناصر سعید، تاریخ آل سعود، ص 21.
11. ابنبشر، همان، ص 257.
12. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77؛ محمد کامل، الدعوة الوهابیة، ص 53.
13. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142؛ الخلافة فی العربیة السعودیة، ص 40؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة ص 131-133.
14. البته صالح وردانی در کتاب خود به نام مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف (ص 119) این حادثه را در سال 1215 ق ذکر کرده است.
15. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
16. کورانسیز در وصف جنایتهای وهابیها میگوید: «عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشنهایی برپا میکردند؛ لذا همگی برای اقامه جشن عید به نجف اشرف میآمدند. به همین دلیل، شهرهای شیعهنشین عراق، به خصوص کربلا، خالی از سکنه میشد. وهابیها از این فرصت استفاده کردند و در غیاب مدافعان، به شهر حمله بردند. افراد ضعیف و سالخورده که در شهر باقی مانده بودند، توسط سپاه دوازده هزار نفری وهابیان به قتل رسیدند به طوری که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
17. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ المجد، ص 257.
18. فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-132.
19. همان، ص 132-133.
20. همان.
21. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
22. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
23. همان، ص 147 و 148.
24. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
25. «من محمد بن عبدالوهاب الی العلماء الاعلام فی بلد الله الحرام... هدم بنیان فی ارضنا علی قبور الصالحین... و امرناهم باخلاص الدعاء لله...» (ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171 و 172).
26. همان، ص 257 و 258.
27. فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
28. لوییس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
29. بنگرید به «بایگانی سیاست خارجی روسیه»، الدیوان 1803، پرونده 2235، ص 38-40، براساس روایت و فاسیلیف، ص 117 و نیز برای مطابقت روایت این حادثه با منابع غربی نک به:
J. L. Burchardt, Notes on the Bedouins & Wahabys Collected During His Travels the ast, P186. Vo 1 2.
F. Mengin, Histoire de l Egypte sous le Governemet de Mohammad ALY. Vol2, P522-524. 1925.
P.Caire 1860. J. Raymond, Les Wahabys Document Indeir de, J. Rousseau, Description du Pachalike de Bagdad Suivie d une Notice Histtorique sur les Wahabis, P72-75.
روسو، کنسول فرانسه در بغداد، تأکید کرده است که گزارش خود از این حادثه را با استناد به اظهارات سفیر روسیه روایت میکند. او خود نیز این اخبار را مستقیماً از شاهدانی که در کربلا حضور داشتهاند، روایت کرده است.
L.A. Coroncez, Histoire des Wahabis Dupuis Leur Orgine Jusqa la Fin de P 27.
سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
30. همان.
31. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20-21.
32. نزهة الغری فی التاریخ النجف الغری السری، ص 52.
33. ایلکسی، فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
34. احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 257.
35. محمد حامد فقهی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80.
36. منیز عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131.
37. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
38. آقا احمد بهبهانی، مرآة الاحوال جهان نما، ج 1، ص 159.
39. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
40. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257؛ صلاحالدین مختار، تاریخ المملکة العربیة السعودیة فی ماضیها و حاضرها، ج 1، ص 73.
41. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
42. محمد حامد فقی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
43. همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
44. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
45. میرزا اعتماد السلطنه، اکسیر التواریخ، ص 100 و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
46. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
47. سید جواد عاملی، مفتاح الکرامة، ج 5، ص 512.
48. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142.
49. آیا این کار وهابیان برای این بود که خزائن خود را از اموال دزدی پر کنند و این که کتاب اعمالشان از جرایم و گناهان سرشار شود؟! (صفحات من تاریخ الجزیرة العربیة، ص 176).
50. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
51. بله حتی کتابها را هم سرقت کردند. اعراب نجد چگونه میخواهند با این کتابها به خدا تقرب پیدا کنند؟ همانا آن کتابهای فقهی خوارج گمراه است! (عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178).
52. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257 و 258.
53. «و أما السلب، فکان فوق الوصف و یقال آن مائتی بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینة» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
54. «و اخذ خزائن کثیرة، کانت هناک من الذهب و الجواهر النفیسة، قیل انه اخذ مقدار ستة آلاف مائة الف...». (احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 89).
55. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128.
56. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
57. سید محمد قزوینی، فرقه وهابی و پاسخ شبهات آنها، ص 43.
58. منیر عجلانی، همان، ج 2، ص 128.
59. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64؛ ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339؛ عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
60. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 68 و 69.
61. ابنعثیمین، تاریخ المملکة السعودیة، ج 1، ص 92.
62. علی اصغیر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 337.
63. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 325.
64. همان.
65. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
66. سید جواد عاملی، صاحب مفتاح الکرامة که خود در جنگ مقابل وهابیان در نجف اشرف شرکت داشته است، این تاریخ را ذکر میکند و مینویسد: «در شب نهم از ماه صفر سال 1221 ق قبل از صبح، سعود وهابی بر ما در نجف حمله کرد و ما در غفلت بودیم، تا این که برخی از یارانش نزدیک بود وارد نجف شوند. پس از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) معجزات و کراماتی ظاهر گشت که بسیاری سپاه سعود کشته شدند و شکست خورده بازگشتند.» (سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20 و 21).
67. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
68. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
69. سید محسن امین عاملی، همان، ص 20 و 21.
70. صبری پاشا، مقدمه تاریخ وهابیان، ترجمه علی اکبر مهدیپور، ص 2؛ احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 255؛ صفحات من تاریخ الجزیرة، ص 176 و 177؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 180.
71. البته در واقع با حمله به کربلا و تخریب حرم مطهر فرزند رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بزرگترین اشتباه خود را دچار شدند و دستشان برای مسلمانان رو شد، به نحوی که حتی موافقان آنها هم این مسئله را خطا و اشتباه نامیدند. و این فی الواقع یعنی شکست. (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، «عهد سعود الکبیر»، ص 48؛ فیلبی هم در کتاب تاریخ نجد خود مینویسد: «سعود با سپاهی که پدرش فراهم آورده بود به کربلا یورش برد... به راستی این اعمال ننگین او نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش درآورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابیها قیام کنند و این نوع اعتراضها ضربهای سنگین برای دولت سعودی بود.» (سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 147).
72. ایلکسی فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-134.
73. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
74. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
75. همان.
76. Zekeriyya KURSUN, Necit ve ahsa da osmanli hakimiyeti, P11 and 33.
و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 40.
77. گزارش 26 شعبان 1218 ق و الی بغداد به باب عالی، بایگانی نخست وزیری جمهوری ترکیه. C/03381/000 82 HAT00001
78. سید علی موجانی، همان، ص 84.
79. همان، ص 85.
80. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
81. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77 و...
82. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ البته طبق بعضی از گزارشها، وهابیها پنج هزار نفر را کشتند و پانزده هزار نفر را مجروح کردند؛ (موسوعة العتبات، ج 8، ص 273). برخی نیز نوشتهاند. «وهابیون در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند» تاریخچه نقد و بررسی وهابیها، ص 162؛ همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
83. سید علی موجانی، بازسازی تاریخ فراموش شده، ص 97 و 98.
84. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 21.
85. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
86. همان.
87. علی اصغر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 30.
88. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 98.
89. سید محسن امین عاملی، کشف الارتیاب، ص 21.
1. ابنبشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد فی تاریخ النجد، چاپ چهارم: مطبوعات داره الملک عبدالعزیز، ریاض 1402 ق.
2. ابنعبدالوهاب، محمد، مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب، تحقیق رائدبن صبری بن ابیعلفه، چاپ اول: ملیار للاستثمار، بیروت 2010 م.
3. احمد مصطفی ابوحاکمه (تحقق)، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، مطابع بیبلوس الحدیثة، بیرون 1967 م.
4. اصفهانی، میرزا ابوطالب، مسیر طالبی، مرکز تحقیقات رایانهای اصفهان، [بیتا].
5. امین، سید محسن، کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، تحقیق حسن الامین، چاپ دوم: بیروت 1382 ق [بینا].
6. حامد فقی، محمد، أثر الدعوة الوهابیة فی الإصلاح الدینی و العمرانی فی جزیرة العرب و غیرها، قاهره 1354 ق [بینا].
7. حسینی قزوینی، سید محمد، وهابیت از منظر عقل و شرع، مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)، قم [بیجا، بیتا].
8. دوکورانسی، لوییس، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، چاپ اول: مکتبة دارالنشر، 2003 م [بیجا].
9. رضوی، سید مرتضی، آراء علماء السنة فی الوهابیة، [بینا، بیجا، بیتا].
10.ــــ ، ماضی الوهابیین و حاضرهم، الارشاد للطباعة و النشر، بیروت 1986 م.
11. سالم نفیس، احمد، نقض الوهابیة، چاپ اول: دارالمیزان، 1431 ق [بیجا].
12. سجادی، صادق، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی - آل سعود، چاپ اول: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران 1383.
13. سعید، ناصر، تاریخ آل سعود، النسخة الاصلیة، [بینا، بیجا، بیتا].
14. صبری پاشا، ایوب، تاریخ الوهابیین، ترجمه مسعد بن سویلم الشامان، نشر دارالترجمان الحقیقة، استانبول 1296 ق.
15.ــــ ، تاریخ وهابیان، ترجمه علی اکبر مهدیپور، مشعر، تهران [بیتا].
16. عاملی، محمدجواد، مفتاح الکرامیة، تحقیق محمد باقر خالصی، چاپ اول: مؤسسة النشر الاسلامی، قم 1419 ق.
17. عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکة العربیة السعودیة، چاپ نهم: جامعة الملک السعود، ریاض 1430 ق.
18. عجلانی، منیر، تاریخ البلاد العربیة السعودیة الدولة السعودیة الاولی، چاپ دوم: دارالشبل للنشر و التوزیع، ریاض، 1413 ق.
19. علیزاده موسوی، سید مهدی، سلفیگری و وهابیت؛ تبارشناسی، چاپ سوم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم 1390.
20. فاسیلیف، ایلکسی، تاریخ العربیة السعودیة، چاپ اول: شرکة المطبوعات، بیروت 1995 م.
21. فیلبی، سنت جون، تاریخ نجد و دعوت الشیخ محمد بن عبدالوهاب، تعریب عمر دیسراوی، چاپ اول: مکتبة مدبولی، قاهره 1414 ق.
22. قحطانی، عبدالله، هولاء هم الخوارج، المکتبة التخصیصة للرد علی الوهابیة، [بیجا، بیتا].
23. الگار، حامد، الوهابیة، ترجمه عباس خضیر کاظم، چاپ اول: منشورات الجمل، آلمانیا، بغداد. 2006 م.
24. مختار، صلاحالدین، تاریخ المملکة العربیة السعودیة فی ماضیها و حاضرها، دار مکتبة الحیاة، بیروت [بیتا].
25. مغنیه، محمد جواد، هذه هی الوهابیة، تحقیق سامی غریزی، چاپ اول: مؤسسه دارالکتاب الاسلامی، قم 1427 ق.
26. مقدسی، اکبر (ترجمه)، این است وهابیت، چاپ اول: مؤسسه دارالکتاب الاسلامی، قم 1387.
27. موجانی، سید علی، تقاریر نجد، با همکاری امیر عقیقی بخشایشی، کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، قم 1390.
28. نمایی، احمد (ترجمه)، وهابیگری، چاپ دوم: آستان قدس رضوی، مشهد 1387.
29. همتی، همایون، الوهابیة، نقد و تحلیل المکتبة التخصیصة للرد علی الوهابیة [بینا، بیجا، بیتا].
30. وردانی، صالح، مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف، چاپ اول: دارالرای للطباعة و النشر و التوزیع، 1419 ق [بیجا].
31. وهبة حافظ، جزیرة العرب فی القرن العشرین، چاپ اول: مطبعة لجنة التألیف و الترجمة و النشر، 1354 ق [بیجا].
منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان، (1393)، کنگره جهانی جریان های افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت، چاپ اول