حزن ماندگار

هوا کمي مسموم است . خانه هاي گلي در خود فرو رفته اند . بلال ، در سکوت و وهم ، فرو رفته و هواي اذان از سرش پريده . خبر به مکه رسيده است کعبه در حسرت باران آيه هايي است که از زبان رسول جاري مي شد .روزگار ، چقدر عجيب است . کسي که تا ديروز ، صداي گامهايش در خانه ها را باز مي کرد ، پرده ها را از پنجره ها بيرون مي کشيد ، بچه هاي خردسال را بال مي بخشيد و در کوچه ها سلام مي ريخت ، حالا بر شانه
جمعه، 27 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حزن ماندگار
خزن ماندگار
حزن ماندگار

نويسنده:فهيمه کمالزاده

سکوت بلال

هواي مدينه آبستن دردها و ناله هاست ، خروش از نخلها که بي پدر شده اند برخاسته .
غار حرا خالي از هرمه نفسهاي قرآني شده ، ديگر چه کسي دست نوازش بر سنگهاي حرا مي کشد تا سنگها بتپند و زنده شوند .
هوا کمي مسموم است . خانه هاي گلي در خود فرو رفته اند . بلال ، در سکوت و وهم ، فرو رفته و هواي اذان از سرش پريده . خبر به مکه رسيده است کعبه در حسرت باران آيه هايي است که از زبان رسول جاري مي شد .
روزگار ، چقدر عجيب است . کسي که تا ديروز ، صداي گامهايش در خانه ها را باز مي کرد ، پرده ها را از پنجره ها بيرون مي کشيد ، بچه هاي خردسال را بال مي بخشيد و در کوچه ها سلام مي ريخت ، حالا بر شانه هاي مردم ، تشييع مي شود . امروز تمام رحمت خدا روي شانه هاي مردم مدينه است . دارد به سوي جايگاه ابدي مي رود ، همان کسي که خودش روزي مي گفت : « بازگشت همه به سوي اوست » .

ماه خدا

دارد دوباره حادثه تکرار مي شود
فردا جهان يخزده ، تبدار مي شود
آري هوا هواي عطش بود خون و رنگ
دام بلا که چيده شده بر بساط ننگ
مردمي به روي دست گرفته کبوترش
برچشمه خيره مانده که پيداست از برش
تيري بريد حنجره ي سرخ اصعرش
طفلش ز دست، رفت و پدر نيست باورش
دستي ز جا جدا شد و افتاد بر زمين
تنها حسين ماند و غمي سخت ، آهنين
بر قلب آفتاب جهان ، دشنه ها زدند
آتش به خيمه هاي غم تشنه ها زدند
آري سرش به روي نوک نيزه جا گرفت
دستي رسيد و ماه خدا را ز ما گرفت
منبع: حديث زندگي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط