حكومت حضرت علي(علیه السلام)، معرف حقيقي روح عدالت
روش زمامداري در اسلام و روابط حكومت با جامعه، براساس مساوات و عدالت و احترام و رعايت حقوق همگان و توجه به آحاد ملت و حذف تشريفات بيهوده است.
«حاكم» در اسلام، فردي است كه مسئوليتش از افراد ديگر بيشتر و وظائفش از همگان خطيرتر است. حاكم مانند برادري مهربان و خادمي دلسوز و امين، انجام وظيفه مي كند و حكومت را وسيله اشباع غرايز حيواني، خودخواهي و نخوت قرارنمي دهد.
حاكم نمي تواند خود و كسانش را بر ديگران برگزيند و براي خود و وابستگانش دستگاه و تجملات فراهم كند و به روش كسري و قيصر عمل نمايد، از مردم فاصله بگيرد و بيش از حق خود از «بيت المال» بردارد.
حكومت در اجتماع اسلامي، بايد درخشان ترين مظهر «عدالت اسلامي» باشد و از استبداد و استثمار، به هر نحوه، منزه باشد و در تقسيم بيت المال بين افراد ملت هيچ گونه تبعيض روا ندارد....
حكومت امام علي عليه السلام نشان دهنده تمام اين اصول و روشن ترين تجلي حكومت انساني و معرف حقيقي روح عدالت و مساوات اسلام است. در اين نوشتار مختصر، تنها به حفظ و حراست از بيت المال و بهره گيري از آن در حكومت امام علي عليه السلام مي پردازيم.
ستيز با ناهنجاري
از زمان خليفه دوم، بيت المال براساس سوابق و درجات اصحاب تقسيم مي شد. در زمان عثمان نيز همين سياست، با تساهل افزون تري ادامه يافت؛ يعني نه تنها طبق ديوان عمر، اموال بيت المال به طور نامساوي تقسيم مي شد؛ بلكه حاتم بخشي هاي بي حساب و كتابي از سوي خليفه سوم صورت مي گرفت. از اين رو ذائقه بسياري از اصحاب به اخاذي ناروا از بيت المال عادت كرده، مسئله تساهل در استفاده غيرعادلانه از بيت المال رواج يافت. امام علي عليه السلام پس از رسيدن به خلافت، در همان روزهاي نخست، فرمود:
«الا و ان كل قطعه اقطها عثمان من مال الله مردود علي بيت المال المسلمين1... و الله لو وجدته قد تزوج به انساء و ملك به الاماء، لرددته فان في العدل سعه و من ضاق عليه العدل فالجور عليه أضيق؛2 آگاه باشيد هر قطعه زميني را كه عثمان از مال خدا به كسي هديه داده، به بيت المال مسلمانان عودت داده خواهد شد... قسم به خدا! اگر با آن اموال، زناني كابين بسته و يا كنيزاني خريده باشند، آن را بازپس خواهم گرفت؛ زيرا «عدالت» مايه گشايش و رفاه است و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ظلم و ستم برايش گران تر خواهد بود.!
علي عليه السلام سپس براي تمام كارگزارانش اين بخشنامه را صادر فرمود:
«لايسخروا المسلمين، من سألكم غير الفريضه فقد اعتدي فلاتعطوه3؛ هر كس بيش از سهم تعيين شده اش را طلبيد، زياده طلبي كرده است. از پرداخت زياده، خودداري كنيد.»
تقسيم مساوي بيت المال، موجب نارضايتي و اعتراض بسياري از بيعت كنندگان و دوستان دور و نزديك آن حضرت شد؛ به طوري كه افرادي چون: طلحه، زبير و حتي نزديكان آن حضرت چون: برادرش عقيل4 و خواهرش ام هاني 5بدان اعتراض كردند.
يحيي بن عروه بن زبير مي گويد: وقتي نزد پدرم سخن از علي عليه السلام به ميان مي آمد، او از حضرت بد مي گفت، ولي يك بار به من گفت: «پسرم! قسم به خدا! مردم از علي جدا نشدند مگر به خاطر دنيا».
اسامه بن زيد، پيكي نزد حضرت فرستاد و گفت:
«عطاي مرا بفرست، شما مي داني كه اگر در دهان شير بروي، با شما مي آيم.»
اميرمؤمنان عليه السلام در پاسخ نوشت:
«ان هذا المال لمن جاهد عليه، و لكن لي مالاً بالمدينه فأصب منه ما شئت؛6
اين مال براي كسي است كه در جهاد شركت كرده باشد؛ اما من در مدينه مالي دارم، هر چه مي خواهي از آن بگير!
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: يكي از دوستان امير مؤمنان عليه السلام از ايشان مالي در خواست نمود، حضرت فرمود:
«يخرج عطائي فاقاسمك هو؛ (آنگاه كه حقوق من رسيد، از آن به تو مي دهم»؛ ولي آن شخص به آن مقدار قانع نشد و گفت: برايم كافي نيست. به معاويه پيوست7.
قانون مداري
متأسفانه يكي از اموري كه جوامع امروزه را رنج مي دهد، استفاده و بهره گيري غيرقانوني برخي از كارگزاران و نزديكان آنها از بيت المال است. سرگذشت برخي از اين دست كارگزاران، نشان مي دهد كه يكي از عوامل مهم ناهنجاري آنان مربوط به بهره گيري ناروا از اموال عمومي بوده است. برخي از نزديكان كارگزاران و اطرافيان آنها از قدرت، سوءاستفاده كرده، آن گونه از بيت المال بهره مي گيرند كه گويا تمام بيت المال، اموال شخصي آنان است. علي عليه السلام در مورد استفاده غيرقانوني عثمان بن عفان و نزديكان او از بيت المال، مي فرمايد:
«و قام معه بنو ابيه يخضمون مال الله خضمه الابل نبته الربيع8؛ هنگامي كه عثمان به خلافت قيام كرد، خويشاوندانش با او ايستادند و بيت المال را مانند شتر مهار بريده اي كه گياهان بهاري را بچرد، خوردند و بر باد دادند.»
براساس ضرورت رعايت قانون در بهره گيري از بيت المال است كه علي عليه السلام به مالك اشتر توصيه مي كند كه خود و نزديكان او در استفاده از اموال عمومي، حريم قانون را حفظ كنند:
«و اياك و الاستئثار بما الناس فيه اسوه 9؛ بپرهيز از اينكه چيزي را به خود مخصوص داري كه بهره همه مردم در آن (بيت المال) يكسان است.»
همچنين مي فرمايد:
«والي، نزديكان و خويشاونداني دارد كه خوي برتري جويي دارند و گردن فرازي... ريشه ستم اينان را با بريدن اسباب آن درآور و به هيچ يك از اطرافيان و خويشاوندانت زميني را به بخشش وامگذار...»10
ثروت هاي بادآورده
«شريح قاضي» در كوفه خانه اي به هشتاد دينار خريد 14، حضرت سريع «قنبر» را دنبال او فرستاد و به شدت وي را مورد بازخواست قرار داد. شريح، خود ماجرا را چنين نقل مي كند:
وقتي نزد علي عليه السلام رفتم، گفت: به من خبر رسيده خانه اي به هشتاد دينار خريده اي...؟ گفتم: بله اي اميرمؤمنان!
ايشان فرمود:
«اي شريح! از خدا بترس، همانا به زودي كسي به سراغت مي آيد كه به سند خانه ات نمي نگرد و به دلائل و توجيهات تو بر مالكيت اين خانه، نگاه نمي كند، تو را از خانه ات بيرون آورده، به قبر تسليم مي كند، در حالي كه نه مالي همراه داري و نه خانه اي! قدري درنگ كن! ببين اين خانه رااز غير مالت نخريده باشي و يا از مال غيرحلال نپرداخته باشي، كه اگر چنين باشد، در دنيا و آخرت خسارت كرده و زيان نموده اي.»15
امام علي عليه السلام در نامه اي به يكي از نمايندگانش مي فرمايد:
«... به من اطلاع داده اند كه تو زمين را برهنه كرده اي- و محصول درختان و زراعت را براي خويشتن جمع كرده اي و چيزي به مردم نداده اي - و همه اموال بيت المال را هم براي خويش اندوخته اي! بنابراين، گزارش كار خود - و حساب دخل و خرجت- را برايم بفرست. و به ياد داشته باش كه حسابرسي خداوند در رستاخيز، از حسابرسي و بررسي مردم، دقيقتر است؛ زيرا ممكن است در اينجا، كسي گزارش برخلاف واقع بنويسد، يا دروغي بگويد، اما در روز قيامت همه چيز روشن است و پرونده ها حقايق را نشان مي دهند.»16
برخورد امام علي عليه السلام با برادرش عقيل- كه سهم بيشتري از بيت المال مي خواست- حاكي از دقت بسيار و اهتمام آن امام همام در بهره گيري از بيت المال و رعايت قانون است. عقيل به خاطر سختي معيشت، خدمت آن حضرت رسيد و گفت:
برادر! فرزندانم گرسنه هستند، زندگي ام به سختي مي گذرد، مقداري سهم ما را از بيت المال زياد كن.
حضرت كه در بالاخانه اي مشرف به سراي تجار بود، فرمود: برادر! برخيز، مقداري از پول هايي كه در اين تجارتخانه است، بياور.
عقيل پاسخ داد:
آيا مرا به سرقت امر مي كني؟
حضرت فرمود: برادر! تو مرا به دزدي دعوت مي كني؟ اين بيت المال مسلمانان است. من حق ندارم بيش از آنچه به ديگران مي دهم، به تو بدهم.
اين است سيره حكومتي علي عليه السلام و آن هم مسئله خاموش كردن چراغش در نيمه شب و عدم استفاده از روغن چراغ بيت المال براي كار شخصي خود!17
علي عليه السلام نهايت توجه خود را در زمينه حفظ و حراست از بيت المال و بهره گيري صحيح از آن به كار گرفته؛ تا آنجا كه به كارگزارانش دستور مي دهد كه حتي در نوشتن نامه ها از اسراف بپرهيزند. مي فرمايد:
«ادقوا اقلامكم و قاربوا بين سطوركم و احذفوا عن فضولكم و اقصدوا قصد المعاني و اياكم والاكثار فان اموال المسلمين لا تحتمل الاضرار؛ 18قلم ها را نازك كنيد، فاصله سطرها را كم، مطلب اضافي راحذف كنيد و به معاني توجه داشته باشيد. از پرنويسي، دوري شود، زيرا اموال مسلمانان تحمل ضرر ندارد.»
نتيجه گيري
بخشش هاي نارواي بيت المال و تقسيم غيرعادلانه آن در «حكومت علوي» مردود و مطرود است. سياست علي عليه السلام در مورد بهره گيري از بيت المال و حفظ و حراست از اموال عمومي، فقط تئوري نيست كه آن را بنويسيم و در كناري بگذاريم؛ بلكه دستورالعملي است براي كشورداري كه بايدهمه كارگزاران آن را ملاك عمل خود قرار دهند؛ چرا كه با رعايت اين قبيل دستور العمل ها، افراد بي خانمان و نيازمند، سامان مي گيرند و عدالت اجتماعي، تحقق مي يابد.
در نحوه رفتار علي عليه السلام با كارگزارانش در مورد بيت المال، دو نكته مهم قابل توجه است:
1- نظارت دقيق زمامدار جامعه اسلامي- كه البته قبل از هر كس، خود زمامدار بايد تعدي وتخطي نكند - بر اجراي صحيح قانون در اموال عمومي توسط كارگزارانش.
2- برخورد قاطع زمامدار با كارگزاراني كه قانون شكني مي كنند.
شايان ذكر است كه: كارگزاران و هر كسي كه به نحوي با بيت المال سر و كار دارد و متصدي آن است، بايد توجه و دقت كامل داشته باشد كه استفاده غيرقانوني از بيت المال، ظلم بزرگي است: به دليل اينكه اموال عمومي،مال همه يتيمان، پابرهنگان، فقيران، ضعيفان، و قشر آسيب پذير جامعه است كه در صورت «سوءاستفاده»، حق همه آنها ضايع مي شود و اين، ستمي نابخشودني است و از لحاظ وجداني، عقلي و نقلي، محكوم و مذموم است.
برگرفته از خبرگزاري فارس
پی نوشت ها
1- نهج السعاده في مستدرك نهج البلاغه، محمدباقر محمودي،دارالتعاريف، بيروت، 1396ق، ج1، ص .198
2- نهج البلاغه، خطبه.15
3- نهج السعاده في مستدرك نهج البلاغه، ج 4، ص .31
4- همان، ج 1، ص .224
5- همان، ص 224 و .225
6- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 4، ص .102
7- نهج السعاده في مستدرك نهج البلاغه، ج 4، ص 146 و .147
8- نهج البلاغه، خطبه شقشقيه. در مورد
سوء استفاده عثمان از بيت المال، ر.ك: مروج الذهب، ج 2، ص 350؛ الغدير، ج 8، ص 287-275 و شرح نهج البلاغه، ابن ميثم، ج 1، ص .167
9- نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهيدي، ص .34
10- همان، ص 338؛ فرهنگ آفتاب، ج 8، ص .4444
11- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 4، ص 83 و 85؛ قاموس الرجال، محمدتقي تستري، جامعه مدرسين، قم، ج 9، ص .438
12- قاموس الرجال، تستري، نشر الكتاب، تهران، ج 9، ص .7
13- همان، ص .220
14- هر «دينار» معادل ده درهم بوده و اين مبلغ در آن روزگار براي خريد خانه هاي گلي كوفه مبلغ گزافي به شمار مي آمد.
15- نهج السعاده في مستدرك نهج البلاغه،
ج 1، ص 602، عبقريه الامام، ص 169-.160
16- نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، نامه 40، ص .955
17- نهج السعاده في مستدرك نهج البلاغه، ج 1، ص .224
18- بحارالانوار، ج 41، ص 105 و ج 104، ص .275