مترجم: وحید محمودی
در حال حاضر فقر شدید بیشتر در دو منطقه خاص كشورهای صحرای آفریقا و هند متمركز شده است. درآمد سرانه این دو منطقه از همه مناطق دنیا كمتر است، اما این ایدهی كافی دربارهی ماهیت و محتوای محرومیتهای مربوطه و حتی فقر مقایسهای این مناطق در اختیار ما نمیگذارد. برعكس، اگر فقر به عنوان محرومیت از قابلیتهای اساسی دیده شود، در آن صورت تصویر روشنتری از دادههای مربوط به جنبههای مختلف زندگی در این دو بخش از دنیا به دست میآید. تحلیل مختصر زیر برگرفته از كار مشتركی با جان درز، و دو مطالعهی دیگر من است.
حول و حوش سال 1991، در حدود 52 كشور، امید به زندگی زیر 60 سال بود. در این سال جمعیت این كشورها در حدود 1/69 میلیارد نفر بود. از این مجموعه، 46 كشور در جنوب آسیا و كشورهای صحرای آفریقا و فقط 6 كشور (افغانستان، كامبوج،هایتی، لائوس، گینه جدید پاپیوا و یمن) در خارج از این دو منطقه واقع شدهاند؛ در مجموع این شش كشور فقط 3/5 درصد از كل جمعیت (1/69 میلیارد نفر)52 كشور مذكور را دارند. كل جنوب آسیا، به جز سریلانكا، (یعنی هند، پاكستان، بنگلادش، نپال و بوتان) و كل كشورهای صحرای آفریقا به جز افریقای جنوبی، زیمباوه، لسوتو، بوتسوانا و مجموعه كوچكی جزایر (نظیر مایوریتوس و سیشل)، 46 كشور دیگر از این 52 كشور با امید به زندگی پایین را تشكیل میدهند. البته، در درون هریك از كشورها نوسانات و تفاوتهایی وجود دارد. مناطق مناسب، از نظر مكانی، در جنوب آسیا و كشورهای صحرای آفریقا طول عمر بالایی دارند. بخشی از جمعیت كشورهای حتی با میانگین بالای امید به زندگی (نظیر ایالات متحد آمریكا) ممكن است در زمینهی مرگ و زندگی مشكلاتی شبیه مشكلات كشورهای جهان سوم داشته باشند. برای مثال، میزان امید به زندگی مردان سیاه امریكایی، در شهرهای امریكا نظیر نیویورك، سان فرانسیسكو، سنت لوئیس و واشنگتن خیلی پایینتر از 60 سال است. به هر حال، برحسب متوسط كشوری، كشورهای جنوب آسیا و صحرای آفریقا از نظر مناطق پر مخاطره و باامید به زندگی پایین سرآمد دنیای معاصرند.
در حقیقت، بیش از نیمی از جمعیت این 52 كشور تنها در هند است. گرچه این به معنای وجود بدترین وضعیت، برحسب میزان متوسط، در هند نیست (متوسط امید به زندگی در هند نزدیك به 60 سال است و بر طبق آمارهای اخیر دریافتی به بالای 60 سال نیز افزایش یافته است)، اما ناهمگنی زیادی، از نظر منطقهای، در داخل هند وجود دارد. برخی از مناطق (با جمعیتهای همسان و یا بالاتر از بیشتر كشورهای جهان) وضعیتی به مراتب بدتر از هر كشوری در جهان دارند. هند ممكن است، به طور متوسط، عملكرد بهتری از بدترین عملكردها (نظیر اتیوپی یا زئیر) در شاخص امید به زندگی و شاخصهای دیگر داشته باشد، اما مناطق بزرگی در این كشور وجود دارد كه در آنها امید به زندگی و سایر شرایطهای اساسی زندگی چندان تفاوتی با بسیاری از كشورهای بسیار محروم ندارد.
در جدول 1 میزان مرگ و میر و با سوادی بزرگسالان مناطق كمتر توسعهیافته كشورهای صحرای آفریقا و هند با هم مقایسه شده است. در این جدول تخمینی از این دو متغیر، در سال 1991، هم برای كل هند و كشورهای صحرای آفریقا و هم برای سه كشور با بدترین عملكرد در میان كشورهای صحرای آفریقا و سه ایالت با بدترین عملكرد در هند، و مناطقی با بدترین عملكرد در این سه ایالت ارائه میدهد. جالب توجه است كه هیچ كشوری در میان كشورهای صحرای افریقا در حقیقت در جهان نیست كه میزان زاد و ولد آن به اندازه ناحیه جانجم (1) در اورسیا (2) یا میزان باسوادی زنان بزرگسال آن به پایینی ناحیه بارمر (3) در رجستان (4) باشد. ضمناً هركدام از این دو ناحیه جمعیت بیشتری از كشور بوتسوانا یا نامیبیا دارند و مجموع جمعیت این دو ناحیه بیشتر از سری لائون، نیكاراگوئه و یا ایرلند است. در حقیقت ایالات كاملی نظیر اوتارپرادش (5) (كه جمعیت آن به اندازه برزیل یا روسیه است)عملكرد بهتری از بدترین كشورهای صحرای آفریقا، برحسب چنین شاخصهای اساسی كیفیت زندگی، ندارند.
چنانچه هند و كشورهای صحرای آفریقا را در حالت كلی در نظر بگیریم، تفاوت چندانی میان آنها، چه از نظر میزان باسوادی بزرگسالان و چه از نظر میزان زاد و ولد، نخواهیم دید؛ حتی اگر امید به زندگی متفاوت باشند.در حدود سال 1991 امید به زندگی در هند با 60 سال و در كشورهای صحرای آفریقا، پایینتر از آن (به طور متوسط حدود 52 سال) بود. از طرف دیگر، كاملاً مشهود است كه دامنهی سوءتغذیه در هند خیلی وسیعتر از كشورهای صحرای آفریقا است.
بنابراین، از مقایسه هند با كشورهای صحرای آفریقا، بر مبنای دو معیار مرگ و میر و تغذیه، الگوی جالبی به دست میآید. برتری هند در زمینه بقاء را، نه فقط مقایسه امید به زندگی بلكه مقایسه آمارهای دیگر مرگ و میر نیز، نشان میدهد. برای مثال، در حدود سال 1991 میانهی (6) سنی مرگ و میر در هند 35 بوده است؛ در حالی كه در كشورهای صحرای افریقا فقط پنج سال و حداقل در پنج كشور صحرای آفریقا سه سال یا كمتر برآورد شده است. از این منظر، مسأله مرگ و میر زودرس در افریقا خیلی شدیدتر از هند است.
اما اگر نگاهی به شیوع سوءتغذیه هند، در مقایسه با افریقا داشته باشیم به تصویر خیلی متفاوتی از محرومیتها دست مییابیم. حجم سوءتغذیه عمومی در هند به طور متوسط خیلی بالاتر از كشورهای صحرای آفریقاست. این در حالی است كه هند، برخلاف آفریقا، از نظر غذایی خودكفاست. خودكفایی در هند، بر تأمین تقاضای بازار استوار است كه میتواند در سالهای عادی به راحتی توسط تولیدات داخلی تأمین شود. اما تقاضای (مبتنی بر قدرت خرید) میزان نیازهای غذایی را كم برآورد میكند. سوءتغذیه واقعی در هند خیلی بالاتر از كشورهای صحرای افریقایی به نظر میرسد. اگر بخواهیم برحسب معیارهای متعارف و معمول «كم وزنی» قضاوت كنیم، نسبت كودكان دچار سوءتغذیه در افریقا 20 به 40 درصد و در هند 40 به 60 درصد است. حدود نصف بچههای هند دارای سوءتغذیه مزمن هستند. هندیها عمر طولانیتری نسبت به مردم صحرای آفریقا دارند و میانه سنی مرگ و میر آنها خیلی بالاتر از افریقاییهاست، ولی با وجود این تعداد كودكان دچار سوءتغذیه در هند خیلی بیشتر از كشورهای صحرای افریقاست، نه فقط برحسب ارقام مطلق بلكه برحسب نسبتی از كودكان. اگر این واقعیت را اضافه كنیم كه در هند، برخلاف كشورهای صحرای آفریقا، تبعیض جنسی در زمینه مرگ مسأله قابل توجهی است، تصویر بهتری از افریقا نسبت به هند خواهیم داشت.
جدول 1. هند و كشورهای صحرای افریقا: مقایسهای انتخابی (1991)
مقایسه نرخ مرگ و میر كودكان |
|||
نرخ مرگ و میر كودكان(در 1000) |
جمعیت (میلیون) |
منطقه |
|
80 |
846/3 |
هند |
هند |
124 |
31/7 |
اوریسا |
سه ایالت وخیم ترین هند |
164 |
3/2 |
گنجمن (درا وریسا) |
وخیم ترین نواحی هركدام از سه ایالت وخیم ترین هند |
161 |
8/7 |
مالی |
سه كشور وخیم ترین صحرای آفریقا |
104 |
488/9 |
صحرای آفریقا |
صحرای آفریقا |
نرخ باسوادی بزرگسالان (نسبت زن به مرد) جمعیت (میلیون) منطقه
نرخ باسوادی بزرگسالان (نسبت زن به مرد) |
جمعیت (میلیون) |
منطقه |
39/64 |
846/3 |
هند |
20/55 |
44/0 |
رجستان |
8/37 |
4/1 |
بارمر (در رجستان) |
10/31 |
9/2 |
بوركینافاسو |
40/63 |
488/9 |
صحرای افریقا |
منبع:J.Dreze and A.Sen,India:Economic Development and Social Opportunity (Delhi:Oxford University Press,1995),table 3.1
بحثهای سیاستی مهمی دربارهی ماهیت و پیچیدگی الگوی محرومیت در این دو منطقه بحرانی فقر وجود دارد. برتری هند نسبت به كشورهای صحرای آفریقا، در زمینه بقاء، به عللی مربوط میشود كه افریقا را به خصوص مستعد مرگ و میرهای زودرس كرده است. از زمان استقلال تاكنون، هند از وقوع قحطی و نزاعهای بزرگ پیوسته در امان بوده است؛ چیزی كه به طور دورهای بسیاری از كشورهای افریقایی را ویران كرده است. خدمات بهداشتی و درمانی هند (كه ناكارآمد نیز هست) تاكنون كمتر دستخوش بحرانهای سیاسی و نظامی شده است. علاوه بر آن، بسیاری از كشورهای صحرای آفریقا تجربههای ویژهای از انحطاط اقتصادی ناشی از جنگها و ناآرامیها و بینظمیهای سیاسی دارند؛ به این علت استانداردهای زندگی به سختی بهبود یافته است. برای داشتن ارزیابی مقایسهای از یافتهها و شكستهای این دو منطقه، باید این جنبهها و دیگر جنبههای تجارب توسعه مربوط به آنها را مدنظر داشت.همچنین شایان ذكر است كه بیسوادی فراگیر مشكل مشترك هند و كشورهای صحرای آفریقا نیست. تصویر شرایطی نظیر امید به زندگی پایین، كشورهای جنوب آسیا و صحرای آفریقا را از بیشتر كشورهای جهان جدا كرده است. همانطور كه شكل 1 نشان میدهد میزان بیسوادی در هر دو منطقه، خیلی شبیه به هم است، چه در هند و چه در كشورهای صحرای آفریقا بزرگسالان، یك در میان، بیسوادند.
این سه جنبه برجسته محرومیت از قابلیتهای اساسی (مرگ و میر زودرس، سوءتغذیه و بیسوادی) است كه بر آنها تمركز داشتیم و بر مبنایشان هند و كشورهای صحرای آفریقا را با یكدیگر مقایسه كردیم. البته این تصویر جامعی از «فقر ناشی از كمبود قابلیت» در این مناطق به دست نمیدهد. به هر حال، آنها برخی از عقب ماندگیهای حاد را برجسته میكنند كه مستلزم توجه سریع و عاجلاند. همچنین، قصد آن را ندارم كه شاخص كلی از قابلیت، بر مبنای جمع وزنی جنبههای مختلف محرومیت ناشی از قابلیت، ارائه دهم. اغلب، مفهوم كل ممكن است كمتر مورد توجه و تجزیه و تحلیل سیاستی قرار گیرد تا الگوی مجسمی از عملكردهای گوناگون.
پینوشتها
1.Ganjam
2.Orissa
3.Barmer
4.Rajasthan
5.Utter Pradesh
6.Median
سن، آمارتیا، (1394)، توسعه به مثابه آزادی، ترجمهی وحید محمودی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات، چاپ چهارم