اسلام‌گرایی در خلیج فارس (قطر، کویت و امارات)

اسلام‌گرایی در منطقه خلیج‌فارس به دلیل وجود عوامل و زمینه‌های تاریخی ظهور اسلام در شبه جزیره عربی، پدیده‌ای آشنا برای حکام و توده‌های مردم می‌باشد. با استقلال شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس از بریتانیا در محدوده سال‌های دهه 1960 و
يکشنبه، 19 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اسلام‌گرایی در خلیج فارس (قطر، کویت و امارات)
 اسلام‌گرایی در خلیج فارس (قطر، کویت و امارات)

 

نویسنده: کامران کرمی (1)

 

مقدمه

اسلام‌گرایی در منطقه خلیج‌فارس به دلیل وجود عوامل و زمینه‌های تاریخی ظهور اسلام در شبه جزیره عربی، پدیده‌ای آشنا برای حکام و توده‌های مردم می‌باشد. با استقلال شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس از بریتانیا در محدوده سال‌های دهه 1960 و 1970، اسلام‌گرایی سنی و شیعی نیز وارد مرحله جدیدی از تاریخ خود گردید، اما برخلاف ماهیت انقلابی و مظاهر اسلام‌گرایانه در ایران، بحرین و عربستان، یک بنیادگرایی نسبتاً غیرمبارز را در این کشورها به وجود آمده است که عمدتاً به دلیل وضعیت خاص سیاسی این کشورها و رفاه نسبی‌اش می‌باشد که در کشورهای ساحلی خلیج فارس به ویژه قطر، کویت و امارات متحده عربی وجود دارد. در این مقاله ابتدا برخی ویژگی‌ها و سپس گونه‌های جنبش اسلامی در سه کشور قطر، کویت و امارات متحده عربی به بحث گذاشته می‌شود.

ویژگی‌ها

یک محیط اجتماعی – سیاسی منحصر به فرد، بنیادگرایی اسلامی در کشورهای عربی خلیج فارس را در برگرفته است که چندین ویژگی دارد:
1) حکومت دودمانی خانواده‌های سنی ( به جز در عمان) بر جمعیتی که بخشهای مهمی از آن شیعه هستند؛
2) سلطه سیاسی و اقتصادی اعراب بومی بر جمعیت‌های غیربومی؛
3) نفوذ اقتصادی و فرهنگی غرب در منطقه، در غالب نوسازی سریع؛
4) وفور آشکار، در عین شکاف طبقاتی؛
5) رقابت قدرت‌های بزرگ و فشار همسایگان پرقدرت، نظیر کشورهای ایران، عراق، عربستان سعودی، پاکستان، سوریه، اسرائیل و اردن. (2)
عوامل فوق، که خاص خلیج‌فارس است، یک بنیادگرایی نسبتاً غیرمبارز در این منطقه به وجود آورده است. در عقاید اسلامی کشورهای خلیج‌فارس، مشابهت‌های چندی می‌توان تشخیص داد. تمامی پنج خاندان حاکم، بر پایه مشروعیت اسلامی و اجماع قبیله‌ای حکومت می‌کنند. با وجود این هیچ‌کدام از آنها نمی‌توانند و یا مایل نیستند قید و بندهای شدید اسلامی را بر جوامع نسبتاً باز و چندزبانه خود تحمیل کنند. با وجود این، ثروت‌ها و ولخرجی آشکار، به ظهور بنیادگرایی به شکل سنی و شیعه آن کمک نموده است. بنیادگرایی سنی را می‌توان در اعراب طبقه متوسط و متوسط بالا و اعراب قبیله‌ای که از قدرت و ثروت خاندان حاکم رضایت ندارند مشاهده کرد. رستاخیز (اسلامی) مشخص‌تری در میان مسلمانان سنی غیربومی عرب و غیرعرب، به ویژه فلسطینی‌ها، مصری‌ها، پاکستانی‌ها، یمنی‌ها، سوری‌ها، عراقی‌ها و دیگران می‌توان یافت که غالباً مقامات طبقه متوسط و متوسط پایین را در اختیار دارند. به همین ترتیب، بنیادگرایی شیعه نیز یک پدیده خاص طبقه متوسط و متوسط پایین است که میان اعراب و ایرانیان عرب شده و شهروندان ایرانی مشغول به کار در کشورهای خلیج‌فارس دیده می‌شود. (3)
به رغم وفور منابع در خلیج ‌فارس، تشنج قابل ملاحظه‌ای در اثر تلاقی فشارهای داخلی و خارجی در این ناحیه وجود دارد. اختلاف بسیار در ثروت، همراه عدم توازن جمعیتی و نوسازی سریع ناگهانی، شرایط بالقوه بی‌ثبات کننده‌ای در منطقه به وجود آورده است. در واقع این بنیادگرایی مردم‌گرا است که با اسلام رسمی نهادینه شده به رویارویی برخاسته است. اسلام مردمی خلیج‌فارس نیز مانند کشورهای عربی، از چندین جامعه بنیادگرا تشکیل یافته که به تصوف، تشیع، جنبه‌هایی از اصلاح‌طلبی و پاکدینی شدید گرایش دارند. (4)
فرمانروایان کشورهای عربی این حوزه با در پیش گرفتن اصلاحات اجتماعی اقتصادی و تقویت نهاد اسلامی، به این بنیادگرایی پاسخ دادند که نمونه‌های آن را می‌توان در راه یافتن شیعیان در مجلس کویت، حمایت‌های قطر از اخوان‌المسلمین و اعمال محدودیت‌های فراوان بر جنبش اخوان در امارات، از نمونه‌های این واکنش می‌باشد. اما در ورای این اصلاحات که منجر به فعالیت اسلامگرایی غیرمبارز گردیده است، باید گفت که به دلیل برخورداری توده‌های مردم از معیشت و رفاه نسبی و رشد فعالیتهای اقتصادی و حضور کارگران خارجی، نوعی فضای باز در این کشورها ایجاد گردیده است که در مجموع باعث فعالیت محدود اسلامگرایی در این سه کشور می‌باشیم.

گونه‌شناسی اسلام‌گرایی در خلیج‌فارس

قدرت رو به رشد اسلام پوپولیستی در منطقه خلیج‌فارس دارای ویژگی یکپارچه و یکدستی نیست. جنبش‌های سنی و شیعی وجود دارد، اما جنبش سنی خود دارای تقسیماتی است. سه جنبش اصلی بنیادگرایی سنی که هسته اسلام پوپولیستی را تشکیل می‌دهد که عبارتند از: السلفیه (سنتگرا/ نیایی)، الإصلاح (رفرمیست)، و بنیادگرایی سنت‌گرای جدید الإخوان (اخوان المسلمین). همه سه جنبش‌های سنی در دوری‌گزینی خود از عناصر شیعی اشتراک دارند. (5) در واقع بایدگفت که جنبش مبارز اسلامی نقش عمده‌ای در سیاست‌های قسمت سفلای خلیج فارس (قطر، عمان و امارات) ایفا نمی‌کنند. البته این بدان معنی نیست که اسلام برای سیاست‌ها و جوامع منطقه اهمیت ندارد، اما به دلیل حضور گسترده افراد غیربومی و ضرورت‌های تجاری به ویژه در قطر و امارت که در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته است، جنبش اسلام‌گرایی یک ویژگی غیرمبارز یافته است.

1. قطر

کشور قطر تحت فرمانروایی خانواده آل ثانی قرار دارد که رسماً از وهابیگری طرفداری می‌کند. وهابیگری قطر، در عمل، فاقد سختگیری وهابیت عربستان سعودی است. وهابیت قطر در اثر «فرهنگ نفتی»، رونق اقتصادی و استعداد تجاری جمعیت، رقیق شده است. اما در سال‌های اخیر گرایش‌های بنیادگرایانه ضددولتی در میان قطرهای قبیله‌ای و تحصیل کرده پدیدار شده است. این گرایش‌ها توسط اعضای تبعیدی و دور از وطن اخوان‌المسلمین مصر، که مناصب مشورتی و آموزشی مهمی دارند، تقویت شده است. با وجود این مدرکی در دست نیست که نشان دهد بنیادگرایی یک مخالفت سازمان یافته علیه دودمان حاکم به وجود می‌آورد. التهاب و شور و شوق اسلام گرایانه در اقلیت شیعه، که 16 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند، مشهودتر است. ایرانی‌الاصل بودن اغلب شیعیان قطر، آنها را در مقابل تبلیغات اسلامی ایران آسیب‌پذیر ساخته است. اما برخلاف بحرین، نشانه چندانی از پیکارجویی شیعی در قطر دیده نمی‌شود. (6)
در مورد ساختار سیاسی قطر و نقش چنین ساختاری در فعالیت یا عدم فعالیت گروه‌های مختلف سیاسی از جمله اسلام‌گرایان باید گفت که احزاب سیاسی در قطر اجازه فعالیت ندارند، ولی برخی گروه‌های سیاسی – مذهبی به صورت فعال یا غیرآشکار در قطر فعالیت دارند؛ از آن جمله گروه «انصار الدعوه» (متشکل از روشنفکران عرب و غیرعرب)، جماعه‌التبلیغ (متشکل از هندی‌ها، اعراب، پاکستانی‌ها، و کارگران طبقه متوسط پایین)، شاخه‌ای از گروه قدیمی اخوان‌المسلمین مصر و غیره در کشورهای خلیج‌فارس و از جمله در قطر فعالیت دارند. (7)
خاندان آل ثانی در قطر رقابت شدیدی با عربستان سعودی برای یافتن جایگاه بین‌المللی در کشورهای عربی و اسلامی دارد. از این رو، وهابیت از یک طرف در این کشور مهم است و از طرف دیگر به دلیل سیاست‌های حکومتی، در قیاس با سعودی‌ها، کنترل شده عمل می‌کند. تفاوت در شبکه‌های خبری الجزیره و العربیه بیانگر همین موضوع است. دانشگاه دوحه، مؤسسات خیریه و مراکز قضایی و مذهبی قطر، از مراکز مهم وهابیت در دنیا به شمار می‌روند؛ هرچند حضور یوسف القرضاوی در این کشور تا حدی این جریان را تعدیل نموده است. علی‌السالوس و عبدالله آل محمود برخی از شخصیت‌های مهم وهابی قطرند. (8)
هجوم سرکوب‌گرانه عبدالناصر به اخوان‌المسلمین در سال 1954 بازتاب‌های سیاسی‌ای به نفع اخوان‌المسلمین در جهان غرب و اسلام داشته است، زیرا نخبگان اخوان ناچار به مهاجرت به خارج مصر شدند. جزیره عربی قطر نیز در شمار مناطقی است که اینان بدان مهاجرت کردند. برای مثال عبدالبدیع صقر، شیخ یوسف قرضاوی، عبدالمغر عبدالستار، احمد العسال و کمال ناجی و چند تن دیگر به این کشور کوچیدند. حضور این چند تن از اخوان در کشوری کوچک مانند قطر، بر مردم آن که با دین و اهل دیانت خو گرفته‌اند، تأثیر معنوی شگرفی داشت. این شخصیت‌های اخوانی، با جلسات درس و سخنرانی‌های خود در مساجد و همایش‌سراها و تأسیس وزارت آموزش و پرورش و تدوین نظام تربیتی و آموزشی کشور قطر و انتخاب گروه‌های آموزشی در همه مراحل ابتدایی و راهنمایی و متوسطه، نقشی پررنگ داشتند.
بنابراین مراحل نخست گسترش اخوان‌المسلمین در قطر در سیمای گسترش فکری (و نه جنبشی) بوده است. قطر به ویژه در دوره 1960 تا 1980 شاهد مرحله‌ای پررونق از فعالیت‌های فکری اسلامی بوده است. چهره‌های اخوان‌المسلمین که در آن روزها از مصر به قطر می‌آمدند و به این چادرها و کوچه‌ها فراخوانده می‌شدند، جلسات سخنرانی و درس برگزار می‌کردند و این کارها، آثاری ژرف بر جوانان قطری که آینده‌سازان این کشور بودند، می‌نهاد؛ هم زمان این نسل از جوانان، الفتی گروهی و رفاقتی اجتماعی را در میان خود احساس کرد که پیش از آن احساس نمی‌کرد، با گذشت زمان و با توجه به تأثیرپذیری آنان از نوشته‌های سیدقطب و فتحی یکن و برخورد مستقیم آنان با اخوانی‌های گریخته از مصر، رفته رفته احساس کردند که اخوانی شده‌‌اند. بی‌آن‌که متوجه شوند که اخوان المسلمین مصر با دولت سرستیز دارد ولی در قطر با دولت سرآشتی. در دل این اتوپیای اسلامی، این گروه کوچک از جوانان قطری که شمارشان از یکصد تن فراتر نمی‌رفت در نیمه دهه هفتاد بر ضرورت انتخاب مسئولی برای نظارت بر این فعالیت‌ها (تربیتی، تفریحی و برگزاری مراسم) پا می‌فشردند. پنج سال پس از تشکیل سازمان جدیدی که شکل و محتوایی ساده داشت، برخی دانش‌آموختگان از خارج برگشتند (1980 تا 1981) و به این مجموعه پیوستند و پرسش‌های جدی از درون مجموعه مطرح شد. جالب توجه است که این مجموعه با تمام این پرسش‌ها با استواری و جدیت و دوراندیشی رویارو شد و چند تن را به کار بررسی تفصیلی این پرسش‌ها و واکاوی اندیشه بنیان‌گذار جماعت اخوان‌المسلمین، حسن‌البنا و تطبیق این اندیشه بر تجربه اخوان در مصر و خارج مصر گماشت. بررسی پرسش‌ها و یافتن پرسش برای آنها و تطبیق اندیشه حسن‌البنا بر تجربه اخوان مصر و خارج مصر، چند سالی به درازا کشید و گویا تا سال 1991 یا نزدیک به آن ادامه یافت. اخوانی‌های قطری پس از این تلاش پژوهشی در سال 1999به این نتیجه دست یافتند که تشکیلات اخوان‌المسلمین قطر را منحل کنند و این تصمیم را نیز در سطح بین‌المللی پوشش تبلیغاتی دادند.
قطری‌ها با این تصمیم هوشمندی و زمان‌شناسی خود را نشان دادند. این تصمیم آنان را از گرفتار شدن به بسیاری از مشکلاتی که برادرانشان در دیگر کشورهای جزیره عربی مانند امارات متحده عربی و سلطنت عمان بدان گرفتار آمدند، نجات داد. یکی از رهبران اخوان قطر در این باره معتقد است که جزیرةالعرب نیازمند رونوشت‌برداری از تجربه مصر یعنی تجربه اخوان‌المسلمین نیست. زیرا شرایط عینی و واقعی مصر، پیدایش و ظهور جماعت اخوان‌المسلمین را در سال 1928 توجیه می‌کند ولی شبه‌جزیره، در وضعیت کنونی‌اش نیازمند این شکل یا این چارچوب حرکتی نیست؛ آن‌چه اینجا نیاز است یک مرجعیت کارآمد است و اندیشه راهبردی برای فهم وضعیت بومی و اقلیمی و جهانی است و نیازی به تشکیلات و سازمان نیست. اگر چنین قلب و مرجعیتی چه فرد و یا مجموعه‌ای افراد فراهم آمد و مراکز و نهادهای مناسب هم در اختیار وی و یا آنها قرار گرفت، آن گاه خواهد توانست آن الگویی از ارشاد و هدایت اسلامی را که این منطقه اقتضایش را دارد، مطابق آنچه که شریعت متسامح اسلام می‌طلبد پیاده کند، بی‌آن که به تجربه تشکلی سیاسی و شاخه‌بندی‌های آزاردهنده آن تن در دهد؛ وضعیتی که بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی آن را تجربه کرده‌اند و حساسیتی افراطی نخبگان حاکم و دولت‌ها را برانگیخته است.
در مورد شیعیان قطر هم باید گفت که شیعیان در قطر عموماً جمعیت‌های آرامی هستند که کمتر می‌توان تحرکی از آنان دید؛ گرچه این گروه‌ها هم پس از انقلاب اسلامی ایران تا حدی به تکاپو افتادند، ولی تعداد کم آنها و وضعیت به نسبت مطلوبی که به نسبت دیگر شیخ‌نشین‌ها در این کشور برایشان فراهم شده، باعث شده تا اقلیت شیعه، خطر جدی‌ای برای حاکمان سنی محسوب نشوند. اما مهم‌ترین نکته‌ای که در این کشور و همچنین عمان و امارات متحده عربی مشهود است، گرایش‌های ایرانی شیعیان این کشورهاست، به ویژه آن که در بیشتر آنها، شیعیان دارای مذهب اثنی‌عشری هستند.

2. کویت

کویت لیبرال‌ترین، نوترین و ثروتمندترین کشور خلیج‌فارس است. به رغم نوسازی سریع کشور، اسلام اساس عمده هویت فردی و جمعی به حساب می‌آید. از هنگام زوال پان عربیسم در دهه 1970، کویت شاهد یک رستاخیز اسلامی مهم به ویژه در میان دانشجویان بوده است. شواهد همگی دال بر این است که رشد آگاهی اسلامی غیرسیاسی از سوی دولت مورد تشویق قرار گرفته است. استفاده از اصطلاحات و موضوعات اسلامی در سخنان مقامات دولتی و نخبگان سیاسی، اقتصادی، تکنوکرات و روشنفکر افزایش یافته است. (9) در کویت نیز همانند سایر کشورهای عرب، کسانی پیدا می‌شوند که از فرهنگ اصطلاحات اسلامی، به دلیل سودمندی آن در جلب ‌نظر مردم، استفاده می‌کنند. با وجود این نقش اسلامی کویت از مرزها و محدوده‌هایش فراتر می‌رود. کویت به عنوان یک کشور نسبتاً لیبرال، تا اواسط دهه 1980 میزبان تبعیدیان و فراریان سیاسی در جهان عرب بود و فراریان، از چپ‌گرایان عرب گرفته تا لیبرال‌ها و بنیادگرایان، چندین نشریه با کیفیت عالی منتشر می‌کنند. در میان آنها نشریات اسلامی با نفوذی دیده می‌شود که به تحلیل مسائل اقتصادی پرداخته و دعوت خود را مطرح می‌سازند. (10)
احزاب سیاسی اجازه فعالیت قانونی و آشکار در کویت ندارند، ولی گروه‌های غیررسمی سیاسی به صورت آشکار و غیرآشکار فعالیت و حضور دارند؛ از جمله مهمترین آنها دو گروه اسلام‌گرای سنی مذهب به نام «جنبش شریعت (قانون) اسلامی» و «گروه توده‌ای اسلام» یا گروه سلفی، و یک گروه اسلامگرای شیعی به نام «ائتلاف میهنی اسلامی» می‌باشد. یک گروه شیعی و قدیمی دیگر به نام «دارالتوحید» متشکل از روشنفکران جامعه کویت که با جوامع شیعه مذهب ایران و عراق دارای پیوندهایی است، فعالیت دارد. (11) در این میان گروه سنی مذهب دیگری به نام «جمعیه الاصلاح الاجتماعیه» که طرفدار گروه اخوان المسلمین بوده و متشکل از قشرهای گوناگون جامعه همچون بوروکرات‌ها، روشنفکران، دارندگان مشاغل حرفه‌ای و دانشجویان طبقه بالا و متوسط بالا می‌باشند که از میان کویتی‌های بومی و ساکنان غیربومی انتخاب می‌شوند و مشهورترین و پیشگام‌ترین نشریه اسلامی به نام «المجتمع» ارگان این جمعیت می‌باشد. (12)
کویت از دیرباز پیوندهای فراوانی با سعودی و وهابی‌ها دارد. ساختار حکومتی این کشور نیز بی‌شباهت با عربستان نیست. برای مثال می‌توان به وزارت اوقاف و شوون اسلامی کویت اشاره کرد. اما به دلیل اینکه کویت ابتکار عمل در صحنه‌های بین‌المللی را از دست داده است، چندان پیگیر تبلیغات برون مرزی نیست. پس از حوادث 11سپتامبر، گرایش‌های تند وهابی در این کشور سرکوب شدند. یکی از این گروه‌های مهم «جمعیه إحیاء التراث الإسلامی» است که پس از این فشارها تغییر مشی داده و از شدت عمل خود کاسته است. جنبش مشابه دیگر، «حرکة السلفیه الکویت» است که سال 1997 به رهبری خالد عیسی السلطان (13) تأسیس شد و همچنان با هماهنگی دولت به فعالیت خود ادامه می‌دهد. این گروه مورد حمایت شدید عبدالعزیز بن‌باز مفتی اعظم عربستان قرار داشت. کویت همچنین از یک دانشگاه اسلامی با 14 دانشکده نیز بهره می‌برد. (14)
موقعیت شیعیان کویت، نشان دهنده نمونه‌ای موفق و نقطه‌ای درخشان در وضعیت شیعیان عرب منطقه خلیج فارس است و اگر این مورد نبود، اوضاع یکسره تیره و تار می‌نمود. شیعیان کویت در قیاس دیگر جوامع شیعی منطقه خلیج‌فارس از رفاه بیشتری برخوردارند. آنان که 25 تا 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند به ندرت با آزار و اذیت آشکار در سطوح رسمی یا اجتماعی مواجه‌اند. آنان در عمل به تشیع آزادند و به طور آشکار شعایر خود را برگزار می‌کنند، و با این حال وضعیت اقتصادی و فرصت‌های شغلی‌شان از شیعیان دیگر بخش‌های خلیج‌فارس بهتر است. در کویت، مشارکت اجتماعی و سیاسی شیعیان در حد بالایی است. مهم‌تر از همه اینکه شیعیان به کشورشان احساس وابستگی کرده، خود را در آینده آن ذینفع می‌دانند. با این همه این وضعیت اساساً مطلوب، اشکال ظریف و پیچیده تبعیض را که شیعیان بدان واقف‌اند و بسیاری از سنیان نیز وجود آنها را تصدیق می‌کنند، مخفی نگه می‌دارد. (15)
جنبش‌های شیعیان در کویت، مرکب از عرب زبان‌ها و ایرانیان مقیم در این کشور هستند که تفاوت‌های نژادی و گرایش‌های سیاسی، موجبات اختلافات و بعضاً تضارب ‌آرا در میان آنها شده است که پس از تحولات کویت، به ویژه انتخابات دهمین دوره مجلس ملی، توانستند به وحدت نسبی برسند. البته باید گفت که به دلیل ساختار به نسبت دموکراتیک این کشور، به ویژه در مقایسه با دیگر کشورهای عرب منطقه، شیعیان خصوصاً در سالهای اخیر، سعی نموده‌اند با سازمان‌دهی فعالیت‌های سیاسی خود و تشکیل احزاب، در ساختار سیاسی کشور ایفای نقش کنند. در کویت، بنیادگرایی شیعه، برخلاف نوع سنی آن، جنبش اعتراض اقلیت بزرگ، اما محروم‌تر شیعیان اثنی‌عشری کویت است. در حالی که هم اعراب و هم ایرانی‌ها در این جنبش عضویت دارند، اما گروه اخیر، برای شرکت در تظاهرات و اظهار علاقه نسبت به تبلیغات ایران، مساعدتر است. مهم‌ترین تجلی سازمانی و فکری شیعیان کویت، گروه دارالتوحید است که به عنوان تجلی سازمانی و فکر شیعیان محسوب می‌شود. این گروه، در نشر و تبلیغات فعالیت می‌کند و تا اندازه‌ای تبلیغاتش به نفع رژیم اسلامی ایران است. (16)
از مهم‌ترین احزاب و گروه‌های دیگر، می‌توان به حزب «ائتلاف اسلامی الوطنی» اشاره کرد، که اکثر اعضای آن را، مهاجران شرق عربستان تشکیل می‌دهند. رهبران آن، بارها خواستار اجرای قانون اساسی سال 1341 شده‌اند که در آن، حقوق آزادی مردم کویت تذکر داده شده است. این گروه که متهم به گرفتن دستور از بیرون است، هرگونه ارتباط با کشورهای دیگر را رد می‌کند، ولی با داشتن تماس با شیعیان جهان تأکید دارد. در کنار دو حزب فوق، حزب‌الدعوه نیز فعال است و بارها از سوی مقام‌های کویت، به ارتباط با ایران متهم شده است، گرچه اعضای حزب‌الدعوه در این رابطه دستگیر شده‌اند، اما ایران هرگونه مسئولیت داشتن در این حملات را تکذیب نموده است. (17)

3. امارات متحده عربی

امارات عربی متحده، ترکیبی از هفت شیخ‌نشین است که در 1971 در یک فدراسیون به گردهم جمع شدند. پراکندگی ثروت، اختلافات مرزی و قبیله‌ای، فشارهای قدرت‌های خارجی، این رقابت دودمانی را تجدید کرده است. با توجه به متغیرهای سیاسی فوق‌الذکر، ترکیب جمعیتی امارات عربی متحده مسأله بنیادگرایی را با اهمیت می‌سازد. هر هفت امیرنشین تحت تأثیر مهاجرت عناصر اساساً غیربومی، به ویژه غربی‌ها، هندی‌ها، ایرانیان و مردم جنوب آسیا قرار داشته‌اند. جذب ثروت نفت و تحمیل تحول اقتصادی باعث توازن جمعیتی عمده‌ای شده است و همین عامل به ظهور جنبش اسلامی کمک کرده است. تمام خانواده‌های هفت‌گانه حاکم امارات عربی متحده همانند بیشتر جمعیت اعراب بومی، سنی هستند. با توجه به وضع اقلیت اعراب بومی در فدراسیون، و انحصار قدرت و منابع اقتصادی توسط آنان، میان گروه اخیر و اکثریت غیربومی، تشنج قابل ملاحظه‌ای ایجاد شده است. اما تنوع گروه‌های غیربومی و نیاز آنان به شغل، باعث شده تا این تشنجات و شکاف‌ها کنترل شود.
با توجه به این، سه منبع عمده بنیادگرایی را می‌توان در این فدراسیون تشخیص داد که هیچ یک از آنان تهدیدی جدی و فوری برای فدراسیون و خانواده‌های حاکم آن به حساب نمی‌آیند. مهمترین محیط بنیادگرایی، در جامعه شیعه ایرانی یافت می‌شود که 30 درصد جمعیت و دوسوم شهروندان امارات را تشکیل می‌‌دهند. اغلب شیعیان در دبی متمرکز هستند و بعضی از آنها موقعیت برجسته‌ای در تجارت، بانکداری و سیاست دارند. این شیعیان که در اصل به دعوت شیخ مکتوم برای اشتغال در صنعت بازرگانی به دوبی آمدند، گاهی اوقات، چه در زمان شاه و چه در دوران جمهوری اسلامی، به طرفداری از ایران دست زده‌اند. مقامات فدرال، این شیعیان غالباً ساکت را «ستون پنجم» بالقوه ایران قلمداد می‌کنند. نکته مهم این جاست که شیخ مکتوم دوبی، در برقراری روابط دوستانه با رژیم‌های پهلوی و اسلامی بسیار دقیق عمل کرده است تا هم باعث تسکین شیعیان محلی باشد، هم با دیگر امارات تحت ریاست ابوظبی تعادل برقرار کند. (18)
جامعه جلای وطن کرده پاکستانی و هندی نیز منبع دیگر اسلام‌گرا هستند، اما تهدید سیاسی مهمی به شمار نمی‌رود. رستاخیز و تجدید حیات طلبی اسلامی در میان دانشجویان و عناصر قبیله‌ای بومی امارات فقیر و کوچکتر نظیر عجمان و رأس الخیمه، تا اندازه‌های بیشتر اهمیت دارد. این جمع به همراه بنیادگرایان عرب غیربومی، می‌توانند به ایجاد نوعی مخالفت با فرمانروایان کمک کنند. اما، اقتضای کار در سیستم، معمولاً توسل به فعالیت اسلام‌گرایانه را بی‌مورد می‌سازد. به منظور تسکین بخشیدن به این عناصر، طبقه حاکم با دقت تمام از اعمال اسلامی، هر چند با انعطاف تمام، طرفداری کرده است. در جبهه داخلی، بومیان ناسیونالیست و بنیادگرای طبقه متوسط، در اثر موقعیت انقلاب ایران تشویق شده‌اند تا برای یک اتحاد فدرالی متمرکز، اعمال محدودیت بر مهاجرت خارجی، مشارکت واقعی سیاسی، و توزیع عادلانه‌تر ثروت، فشار آورند. (19)
به طور کلی باید گفت که احزاب سیاسی در امارات عربی متحده بسان دیگر دولت‌های عرب خلیج‌فارس، اجازه فعالیت رسمی ندارند؛ ولی برخی گروههای اسلامی نظیر «انصارالدعوه» (متشکل از روشنفکران عرب و غیرعرب)، «جماعه التبلیغ» (مرکب از کارگران خارجی ساکن در خلیج‌فارس) و «جمعیه الاصلاح الاجتماعیه» (طرفدار اخوان‌المسلمین) که فعالیت اصلی‌اش در کویت می‌باشد، بعضاً در این کشور فعال هستند. (20)
اگرچه فعالیت سیاسی در این کشور با محدودیت‌های زیادی روبروست و راه‌های رسمی برای اثرگذاری شهروندان بر دولت وجود ندارد، اما، رژیم به جمعیت خود آزادی اقتصادی زیادی برای تجارت و بازرگانی اعطا نموده است. ثروت و دارایی فدراسیون به رژیم اجازه می‌‌دهد تا مشکلات اقتصادی را حل نماید، جمعیت خود را راضی نگه دارد و راه تنفس را برای کسانی که مقیم هستند، باز نگه دارد. از این‌رو امارات جنبش اسلامی رادیکال عمده ندارد و گروه اپوزیسیون قابل تمییز و تشخیص نیز وجود ندارد. تنها تنش‌های محدود بین اکثریت سنی و اقلیت شیعی وجود دارد. (21)

جمع‌بندی

همان‌گونه که اشاره رفت، جنبش اسلامی خلیج‌فارس یک پدیده متجانس و یکدست نیست. بلکه از نظر داخلی دچار چنددستگی و فرقه‌های گوناگون آن در پی کسب قدرت و نفوذ به رقابت می‌پردازد. عمده فعالیت اسلامگرایان در خلیج‌فارس در سال‌های اخیر معطوف به رشد گرایش‌هایی از اخوان‌المسلمین بویژه در قطر و امارات است و برخی حرکت‌های پراکنده و محدود از سوی نوسلفی‌ها در کویت. شیعیان نیز برخلاف همتایانشان در عربستان و بحرین که دارای سازماندهی و تشکیلات هستند، به دلیل برخورداری از وضعیت نسبتاً باثبات و رفاه نسبی عملاً در جامعه خود ادغام گردیده‌اند. اما در میان این وضعیت برخی از گروه‌های افراطی اهل سنت، شیعیان را برای اعتقادات مذهبی و وفاداری نامطمئن آنها، از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم کرده‌اند. از سوی دیگر شیعیان نیز در حالی که ایدئولوژی مذهبی خود را حفظ می‌کنند، بر اطاعت از مقامات مجدداً تأکید ورزیده‌اند. این مورد که جوامع شیعی مورد اذیت و آزار وسیع قرار نگرفته‌اند، به حکام خلیج فارس در سه کشور قطر، کویت و امارات اعتبار می‌دهد.
کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس کماکان دارای سلطان و شیخ هستند و هیچ‌کدام از آنها براساس سیستم دموکراسی اداره نمی‌شوند. از سوی دیگر حاکمان این هشت کشور عرب منطقه، به واسطه بهره‌مندی از ثروت‌های هنگفت نفتی، از امکانات غیرقابل مقایسه‌ای نسبت به جامعه برخوردارند، به طوری که دولت‌های این منطقه را می‌توان ارباب جامعه داخلی‌شان قلمداد کرد. در دهه 1960، با تغییرات اجتماعی در جهان اسلام و عرب و نیز با شکل‌گیری طبقه متوسط تحصیل کرده، گروه بزرگ و تحصیل کرده‌ای به وجود آمد؛ در حالی که فساد، بی‌کفایتی، قوم‌پرستی فراگیر در حاکمان دولت‌های میانه‌رو عرب به رکود اقتصادی و ناتوانی فزاینده این رژیم‌ها برای ارائه خدمات اساسی دولتی به جمعیت در حال رشدشان منجر شد. به بیان دیگر، علت اصلی نارضایتی‌های سیاسی، بحران‌های اقتصادی – اجتماعی‌اند که گریبان‌گیر کل منطقه است. بنابراین این گروه در ایجاد اصلاحات اجتماعی پیشگام شد، و نظریه‌های اسلامی و اسلام‌گرا را مبنای نزاع اجتماعی‌اش قرار داد. آنها یا همان اسلام‌گرایان با سرمایه‌گذاری روی نقاط ضعف اساسی دولت‌ها، از طریق شبکه‌ها و مؤسسات خیریه خود خدمات رفاهی و اجتماعی لازم برای نیازمندان را فراهم کردند. بنابراین حمایت مردمی از گروه‌های تروریست اسلام‌گرا، نتیجه عوامل اجتماعی و روانشناختی است که زیربنای تحول اجتماعی – سیاسی اسلامی را شکل می‌دهند. (22)
در همین حال، این وضعیت اعمال اصلاحات از سوی حکام خلیج فارس را ضروری می‌سازد. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس گام‌هایی را در راه اصلاحات برداشته‌اند. برای نمونه در قطر، نیز اصلاحات سیستم آموزشی در دست اقدام است. در سال 2003 شهروندان قطر شامل زنان و مردان به تصویب قانون اساسی جدید برای شیخ‌نشین‌شان رأی دادند که براساس آن مجلسی متشکل از 45 نماینده، 30 نماینده انتخابی و 15 نماینده انتصابی، در آن حضور خواهند داشت. (23) اما آنچه در این میان برای برخی دولت‌های ساحلی خلیج‌فارس این روزها منبع نگرانی و تهدید به حساب می‌آید، تهدید اخوان‌المسلمین است. از این رو زمامداران و تصمیم‌گیرندگان، در این اندیشه‌اند که چگونه می‌توانند نفوذ این جریان را در کشورهای خود مهار کنند. در حالی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی شاهد نفوذ اخوان‌المسلمین و تلاش برای متزلزل ساختن ثبات کشورهایشان هستند، در مقابل قطر، دیگر کشور سلطنتی روابط بسیار عمیقی با اخوانی‌ها دارد و درصدد انعقاد هم‌پیمانی با آنها است. امارات متحده عربی اخیراً نیز تعدادی را به اتهام فعالیت‌های مطابق با خواسته‌های اخوان‌المسلمین مصر در امارات بازداشت نموده است. (24)
به طور کلی باید گفت که رستاخیز اسلامی، به خاطر جلوه‌های پراکنده‌اش نمی‌تواند به یک منبع مهم بی‌ثباتی در خلیج‌فارس تبدیل شود. جلوه‌های گوناگون این رستاخیز، منعکس کننده نارضایتی گروه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، و نژادی – فرقه‌ای از نظم سیاسی و اقتصادی موجود است. به این ترتیب، اسلامگرایی طبقه متوسط بومی و سنی‌های قبیله‌ای، بیانگر درخواست آنان برای برخورداری از مشارکت سیاسی و سهم عادلانه‌تر ثروت تحت کنترل خاندان حاکم و طبقات بالا است. به علاوه بنیادگرایی بومی از طریق اعتراض علیه سیاست‌های فرمانروایان در وارد کردن بیش از حد خارجیان تبدیل شد، که یگانگی اجتماعی – فرهنگی جوامع خلیج‌فارس را تهدید می‌کند. بنیادگرایی کارگران جلای وطن کرده، برعکس، یک جنبش اعتراضی علیه فرمانروایان و اتباع سنی بومی آنهاست. سرانجام، رستاخیز شیعه وضع اقلیت اثنی‌عشری را که از نظر سیاسی محروم هستند منعکس می‌کند. (25)

پی‌نوشت‌ها

1. پژوهشگر خلیج‌فارس در مرکز مطالعات صلح
2.هرایر دکمجیان، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ترجمه حمید احمدیان، تهران: چاپ ششم، 1390، ص 281.
3.پیشین، ص 282.
4.James A Bill, “Islam, Politics and Shiism in the Gulf,” Middle East Insigbt. 1., no. 3 (January – February 1984): 7.
5.James A. Bill, Resurgent Islam in the Persian Gulf, Foreign Affairs, Vol. 63, No. 1, Fall, 1984, pp, 109 – 110.
6.پیشین، هرایر دکماجیان، صص 289 – 288.
7.بیژن اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، انتشارات سمت، 1381، ص 285.
8.مهدی ناظمی قره‌باغ، وهابیت در جهان اسلام پس از 11 سپتامبر، تهران: مؤسسه اندیشه‌سازان نور، 1390، ص 97.
9.Tawfic E. Farah, “Politics and Religion in Kuwait,” in Ali E.Hillal Dessouki., Islamic Resurgence in the Arab World (New York: Praeger 1982), pp. 171. 176.
10.هرایر دکمجیان، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران: انتشارات کیهان، صص 284 – 283 .
11.بیژن اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، انتشارات سمت، 1381، ص 252.
12. EIU Country Report Kuwait, 3rd. quarter 1998, op. cit., P. 4.
13.محمود محمودیان، بنیادهای فکری القاعده، تهران: دانشگاه امام صادق، 1390، ص 99 .
14.مهدی ناظمی قره باغ، وهابیت در جهان اسلام پس از 11 سپتامبر، تهران: مؤسسه اندیشه‌سازان نور، 1390، ص 95.
15.گراهام فولر و رند رحیم فرانکه، شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: انتشارات شیعه شناسی، 1384، ص 309.
16. پیشین، هرایر دکمجیان، ص 285.
17.المستقیل، 17 دسامبر 1983، صص 18 – 16.
18. پیشین، هرایر دکمجیان، صص 292 – 291.
19.پیشین، صص 293 – 292.
20.پیشین، بیژن اسدی، ص 295.
21.Daniel L. Byman and Jerrold D. Green, Violence and Stability in the States of the Northern Persian Gulf, Published 1999 by RAND, pp, 35-36
22. دیپلماسی ایرانی، 1 بهمن 1391
23.Susan B Glasser; Qatar Reshapes Its Schools, Putting English over Islam, Washington Post, February 2, 2003. In: http://www.washingtonpost.com/
24. پایگاه خبری اسلام تایمز، 28 دی 1391 .
25. پیشین، هرایر دکمجیان، صص 294 – 293 .

منابع تحقیق :
هرایر دکمجیان، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ترجمه حمید احمدی، تهران: چاپ ششم، 1390.
James A Bill, “Islam, Politics and Shiism in the Gulf.” Middle East Insigbt. 1., no. 3 (January – February 1984): 7.
Vol. 63, No. 1, Fall, , Foreign Affairs, Resurgent Islam in the Persian GulfJames A. Bill, pp, 109-110. 1984
بیژن اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، انتشارات سمت، 1381
مهدی ناظمی قره‌باغ، وهابیت در جهان اسلام پس از 11 سپتامبر، تهران: موسسه اندیشه سازان نور، 1390
Tawfic E. Farah, “Politics and Religion in Kuwait
, in Ali E.Hillal Dessouki., Islamic Resurgence in the Arab World (New York: Praeger 1982).
هرایر دکمجیان، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران: انتشارات کیهان.
بیژن اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، انتشارات سمت، 1381.
محمد محمودیان، بنیادهای فکری القاعده، تهران: دانشگاه امام صادق، 1390.
مهدی ناظمی قره باغ، وهابیت در جهان اسلام پس از 11 سپتامبر، تهران: مؤسسه اندیشه‌سازان نور، 1390.
گراهام فولر و رند رحیم فرانکه، شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم: انتشارات شیعه شناسی، 1384.
Daniel L. Byman and Jerrold D. Green, Violence and Stability in the States of the Northern Persian Gulf, Published 1999 by RAND.
Susan B Glasser, Qatar Reshapes Its Schools, Putting English over Islam, Washington Post, February 2, 2003. In: http://www.washingtonpost.com/

منبع مقاله :
جلیلی، سید هدایت؛ (1389)، مجموعه مقالات غزالی پژوهی، تهران: خانه کتاب، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
نحوه کاشت و نگهداری از گل ربوتیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل ربوتیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سنبل: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سنبل: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از ختمی چینی گلسرخی (خیری): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از ختمی چینی گلسرخی (خیری): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نیلوفر: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نیلوفر: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سرخس بوستون: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل سرخس بوستون: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل مریم: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل مریم: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل استاپیلیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل استاپیلیا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گیاه کاکتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گیاه کاکتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
کلیپ شهادت امام صادق علیه السلام / ای فقیه بی بدیل روزگار
play_arrow
کلیپ شهادت امام صادق علیه السلام / ای فقیه بی بدیل روزگار
استوری شهادت امام جعفر صادق علیه السلام / حسین سیب سرخی
play_arrow
استوری شهادت امام جعفر صادق علیه السلام / حسین سیب سرخی
نظر جالب تاجری که قبل از حضورش در ایران، فکر می‌کرد تهران موشک‌باران می‌شود!
play_arrow
نظر جالب تاجری که قبل از حضورش در ایران، فکر می‌کرد تهران موشک‌باران می‌شود!
وقتی شهید نادر مهدی با قایق به جنگ با ناوهای آمریکایی رفت!
play_arrow
وقتی شهید نادر مهدی با قایق به جنگ با ناوهای آمریکایی رفت!
عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هیچگاه مشکل غرب آسیا را حل نخواهد کرد
play_arrow
عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هیچگاه مشکل غرب آسیا را حل نخواهد کرد
رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی‌اعتمادی به آمریکاست
play_arrow
رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی‌اعتمادی به آمریکاست
روش جلوگیری از خراب شدن باتری ماشین در تابستان
روش جلوگیری از خراب شدن باتری ماشین در تابستان