موقوفات مراکشيها در بيت المقدس
اين واقعيت گواه اينمدعا است که در سوم ربيعالثاني 703ه.ق برابر 1303م يکي از مهاجران يعني عمر ابنعبداللّه بن عبدالنبي المصموديالمجرد، مبلغ قابل ملاحظهاي از داراييش را صرف زاويهاي نزديک حرم شريف در «حاره»، براي استفاده مغاربه ساکن آن منطقه کرد. اين اولين وقف يک مراکشي (مغربي) در جهت کمک به مغاربه بيتالمقدس است. باني آن در گورستان «مامله»، که بسياري از فقها و محدثين و روحانيون از روزگار صلاحالدين ايوبي در آن مدفون بودند، به خاک سپرده شد.
شعيب بن محمد بن شعيب، مشهورترين مراکشي، از حيث دانش و بخشش بود که به بيتالمقدس مهاجرت کرد. نوه او ابومدينالغوث، زاويه ديگري را در همان محله، نزديک «بابالسلسله» ـ يکي از دروازههاي حرمشريف ـ وقف کرد و درآمد زمينهاي روستاي «عين کاريم» ـ نزديک بيتالمقدس را که از املاک خودش بود، به مراکشيها و عمران همان زاويه اختصاص داد.
اصطلاح اسلامي وقف از لحاظ لغوي به معناي «ايستادن و ممنوعيت» است. از اينرو مفهوم ويژه آن در فقه اسلامي، عبارت است از حراست از نقل و انتقال آن دارايي که براي امور خيريه در نظر گرفته شده است.
منفعت اين مال در جهت جلب رضايخداوند، صرف برنامههايي چون بازسازي يا احداث مساجد، مدارس، بيمارستانها، نگهداري طلاب و ياري رساندن به مستمندان استفاده ميشود. به اين دليل، هر سندي که نشان دهد مکاني وقف شده است، موجب ممنوعالمعامله شدن آن مکان خواهد گرديد، و اينکه سود حاصله از آن دايمي بوده و سند اساسنامهاش فسخنشدني است. موانعي از اين دست در راه فروش ملک وقفي، قانوني بوده، داراي قدرت اجرايي است. بسياري از قضات معتقدند، به محض کامل شدن سند اعطاي ملک (وقف) در شکل قانوني، مالکيت مال از مالک، به خداوند منتقل ميشود.
تمام اين ويژگيها، در وقفنامهاي به تاريخ 29 رمضان 720ه.ق برابر با 1320م آشکار است. متن عربي [و ترجمه فارسي آن] بدون مخدوشکردن مفهوم، از طريق حذف دعاهاي مکرر، مترادفات و استعارهها، تلخيص شده است:
وقف نامه شماره يک
اولين مکان يادشده، در قريهاي معروف به «عين کاريم» از قراي شهر بيتالمقدس است، و شامل اراضي کشتشده و باير، ناهموار و دشت... و خانههايي براي سکونت کشاورزان.... و باغي کوچک، و درختان ميوه که از آب
چشمه دهکده سيراب ميشود، درختان زيتون رومي، درختان انجير و بلوط ميشود و مرز جنوبي آن به دهکده «المالحةالکبري» منتهي ميگردد، و حدّ شمالي آن به بعضي زمينهاي «قلونيه» و مرز غربي به «علينالشّقّاق» منتهي ميشود، مرز شرقي به بعضي زمينهاي «مالحةالکبري»...
او (تمامي اين زمينها را) با تمام حقوق و محصولاتش؛ شامل چشمه موجود در آن و نيز درختان و ديوارهاي ويران و درختان انگور رومي، و آنچه براي دهکده مذکور است با تمام حقوق آن... جز آن مسجد خداوند بلندمرتبه که براي مسلمانان است و گورستان ايشان که از اين وقف خارج است و در آن داخل نيست ـ وقف ميکند.
و اما مکان دوم وقفي که در قدس شريف است، در خطي که به پل «امالبنات» در «بابالسلسله» معروف است، مشتمل بر ايوان و دوخانه و حياط و مرتفق خاص... وقف صحيح شرعي قاطع... هميشگي و جاوداني، وقف خالص و قانوني براي مستحقين ميشود. اين وقف ـ حتي بخشي از آن ـ قابل خريد نيست و چيزي از حقوق آن قابل تملّک و قابل انتقال به ديگري نيست. هيچيک از عقود آن گشوده نميشود و از اين وقف بغير از اهلش، کس ديگري بهرهمند نخواهد شد، گذشت روزگار آن را باطل نميکند و آن را سست نميگرداند. در هر دورهاي و هر چه زمان بگذرد، محکمتر ميشود... تا ابد، تا زماني که خداوند زمين و آنچه را در آن است به ارث ميبرد.
مينويسد واقف يادشده... وقف ميکند آن دارايي را براي سادات مغاربه ساکن در قدس شريف و کساني که به آنجا خواهند آمد از سادات مغاربه، با وجود اختلاف در اوصافشان و جدايي مشاغلشان... کسي با ايشان نبايد در اين امر منازعه کند و شريک نخواهد بود... از آن بهره ببرند... و مقدم ميشوند واردشوندگان بر ساکنين، نيازمندترها بر نيازمندان.... پس اگر تمام مغاربه از ميان بروند و يکتن از ايشان در قدس شريف باقي نماند... پس وقف ارجاع ميشود برکسي از مغاربه که در مکه باشد و بر کسي از ايشان که در مدينه منوّره باشد و اگر هيچکس از ايشان يافت نشود در حرمين شريفين، پس وقف بازميگردد به حرمين شرفين.
و واقف در حيات خود متولي و ناظر اين وقف است. سپس کسي از ميان افراد رشيد مغاربه، ساکن در قدس شريف، که رشد و تقواي او مورد تاييد باشد.
و دومين مکان مندرج در اين وقفنامه، زاويهاي است که محل سکناي مغاربهاي که به بيتالمقدس وارد ميشوند است... و اين مکان براي مردان و زنان مغربي که قبلاً در اين مکان سکونت داشتند نيست و بر متولي اين وقف است که آن را تعمير و اصلاح کند (در شرايط مناسب نگاهدارد)...
(و واقف شرط ميکند که) آن قريه (عين کاريم) نبايد بيش از 2 سال در اجاره باشد و تا زماني که مدت عقد اول (اجاره) به اتمام نرسيده است نبايد عقد تازه بسته شود.
و واقف شرط ميکند که پس از تأمين مخارج تعميرات، متولي وقف، در سهماه رجب، شعبان و رمضان، نان بپزد و در ميان مغاربه ـ چه ساکن در زاويه از زن و مرد، و چه واردکنندشوندگان بر زاويه ـ دو قرص نان پخش کند. و هنگامِ پخش نان، بعداز نماز عصر باشد و حاضرين هفتبار فاتحه بخوانند و سهبار سورههاي اخلاص و المعوّذتين و ثواب آن را نثار حضرت پيامبر (ص)، اصحاب و اتباع او، و روح واقف و تمام نيکوکاران و زهادي که به اين وقف وابستهاند نمايند.
و واقف شرط ميکند که اطعام فقراي مغربي را در مولد شريف، در عيد فطر و قربان، تأمين نمايد.
و واقف شرط ميکند که متولي بايد تعهد کند که از درآمد وقف، بهاي جامه هر واردشونده مغربي که نيازمند و مقيم زاويه باشد، و بهاي جامهاي که او را از سرما محفوظ بدارد بپردازد، و اگر مردي مغربي مُرد و چيزي نداشت تا صرف تشييع جنازه و تکفين او شود، از درآمد وقف استفاده کند.
و اين وقفنامه مبارک با تمام شروطش پايان يافت... مورد تملک قرار نخواهد گرفت، بخشيده نخواهد شد، به رهن نخواهد رفت، به فروش نميرسد و نقد نميشود، تعويض نميشود، سلب نميشود، بر کسي حلال نميگردد... از امير يا مأموري يا صاحب قدرتي زورگو که اين وقف را باطل کند و يا بخشي از آن را. و تغيير نميکند... و در ابطال آن سعي نميشود، در ابطال چيزي از آن... و کسي که در اين مورد عمل کند يا به چنين کارهايي کمک کند، از امر خداوند عدول کرده و نسبت به آن نافرماني ورزيده است... و شايسته لعنت است.
و شهادت ميدهد واقف بر آن... به تمام آنچه در اين مکتوب نوشته شده است، پس از آنکه از ابتدا تا انتهايش بر او قرائت شد... و در اين روز مبارک 29 رمضان 720.
بنابراين تا اواسط قرن هشتم، تعداد چشمگيري از مهاجران مراکشي در بيتالمقدس درست بيرون ديوار غربي حرم شريف، ميان دو دروازه «بابالسلسله» و «بابالمغاربه» از درآمد دو بنياد خيريه مراکشي، تحت عنوان وقف بهرهمند بودند.
سومين وقف مهم را علي بن عثمان بن يعقوب بن عبدالحق المريني ـ پادشاه مغرب (مراکش) ـ به شکل نسخهاي از قرآن که به خط خود اوست به مسجدالاقصي صورت گرفته است. او ابومحمد ابنعبداللّه بن ابيالمدين را که احتمالاً برادر واقف وقف سال 720ه.ق است، متولي اين وقف کرد، وظيفه متولي، حفظ و نگهداري هديه سلطنتي و خوانده شدن آن در مسجد مقدس بود. اين نسخه قرآن در موزه اسلامي حرم شريف نگاهداري ميشود.
خيلي پيشتر از اين موقوفات کم و بيش معاصر مربوط به مراکشيان، وقف بزرگتري به دست ملک افضل نورالدين علي ـ پسر صلاحالدين ايوبي ـ کمي پس از بازپسگيري بيتالمقدس از صليبيون، اعلام شده بود (افضل از 582 تا 892 هجري پادشاه دمشق بود). براساس گفته مجيرالدين ـ قاضي بيتالمقدس در قرن هشتم هجري ـ الملک الافضل تمام زمينهاي بيرون ديوارهاي غربي حرم شريف را که به «حارةالمغاربه» مشهور است، به عنوان وقف براي مخارج مراکشيها، از زن و مرد، اختصاص داده بود. بنياد الافضل، علاوه بر آنکه بنيادي خيريه و مذهبي بهشمار ميآمد، محل تعليم و تعلم نيز بود. الافضل در محوطه اين موقوفه، مدرسهاي بنياد نهاد که به نام او «فضليه» ناميده شد.
طبق گفته مجيرالدين، ظاهرا اين وقفنامه گم شده، اما وقف پس از مرگ الافضل دوبار در منابع گزارش شد و اعتبار قانوني يافت. يکبار، قبل از آنکه مجيرالدين آن را در کتاب تاريخ خود ذکر کند و بار ديگر، پس از آن، در 666 ه.ق برابر با 1267م و متعاقب آن در 1004ه.ق، 1595م کمي پس از شروع دوره عثمانيان ترجمهاي از يک سند معتبر و يادداشتي در تاييد بيانات مجيرالدين در دادگاه «شريعه» در بيتالمقدس حفظ ميشود (شمارهثبت 77، ص588) که با وجود برخي افتادگيها و نقايص کماهميت مربوط به خط و طرز نگارش، عبارات و مفاهيم آن کاملاً روشن است. عناوين تشريفاتي، عبارات تعارفآميز و دعاهاي معمول حذف شده است