اخلاق و جوانان از منظر امام خمینی (ره)

این مقاله در چهار موضوع فشرده و بسیار مختصر ارائه گردیده است. بخش اول با عنوان جوان و جوانی، سعی در شناختن شخصیت جوانان دارد و اهمیت دوران جوانی را از دیدگاه قرآن مورد بحث قرار داده است و در آخر این بخش به شرح و
جمعه، 3 ارديبهشت 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اخلاق و جوانان از منظر امام خمینی (ره)
این مقاله در چهار موضوع فشرده و بسیار مختصر ارائه گردیده است. بخش اول با عنوان جوان و جوانی، سعی در شناختن شخصیت جوانان دارد و اهمیت دوران جوانی را از دیدگاه قرآن مورد بحث قرار داده است و در آخر این بخش به شرح و توصیف نگاه آسمانی امام رحمةالله علیه درباره‌ی جوانان پرداخته شده است. بخش دوم با عنوان قرآن و جوانان به توصیف قرآن درباره‌ی جوانان اشاره دارد و این که از منظر امام رحمةالله علیه یک جوان، چه وظایفی درباره‌ی قرآن باید داشته باشد. بخش سوم با عنوان جوان و روحانیت، به شرح ارتباط جوانان با روحانیت و بالعکس رابطه‌ی روحانیت با جوانان از منظر امام پرداخته شده است. بخش چهارم با عنوان جوان و دشمن شناسی بیان شده اشت.
 

مقدمه

جوانی فصل شورانگیز و مظهر نشاط و سازندگی است. روح لطیف و قلب ظریف جوان جلوه‌ی زیبایی آفرینش و صحیفه‌ی مصفای هستی است

جوانان همواره کانون توجه مصلحان و آماج تهاجم مفسدان بوده‌اند؛ زیرا دوران جوانی همان گونه که منشأ شورانگیزترین تجلیات عاطفی، روحی و بالندگی است، در معرض فتنه انگیزترین آسیب‌های فردی، اخلاقی و اجتماعی نیز هست.

در این دوران، از نیروی تعقل و تدبیر کم‌تر استفاده شده و آثار و برکات جوانی در هاله‌ای از غرایز و امیال، پوشیده می‌ماند، بدین خاطر، این دوره‌ی ارزشمند برای غافلان، نوعی جنون دانسته شده و در عین حال تحفه‌ای الهی معرفی شده که تنها کسانی که آن را از دست داده‌اند، پی به ارزش آن برده‌اند.

نگاه آسمانی امام عزیز رحمةالله علیه چونان بینش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که برتری جوانان سپید سیرت و دانایی را، که در ایام توانمندی‌های جسمی و روحی در بهار عمر، هوشمندانه رفتار می‌کنند، بر کسانی که پس از پیر شدن به عبادت می‌پردازند، مانند برتری پیامبران الهی نسبت به دیگران دانسته، و ارتباط خالصانه‌ی آنان را با پروردگار مهربان، زمینه ساز بهروزی، سعادت و کامیابی جاودان آنان می‌شمارد.
 

بخش اول: جوانان و جوانی

شناخت شخصیت، از کودکی در انسان آغاز می‌شود و کودک به تعریف از شایستگی‌های جسمی، رفتاری، اجتماعی و درسی خود می‌پردازد.

با شروع نوجوانی انسان به مرحله‌ای از رشد می‌رسد که در آن احساس هویت به دست می‌آید. هویت به معنای یک احساس پایدار از یگانگی خود است. (1)

در ابتدا نوجوان متوجه شناخت خصوصیات فردی خود شده و سؤال‌هایی همچون من کیستم، برای او مطرح می‌گردد. لذا متوجه کسب ارزش‌های فردی شخصیتی می‌شود تا هویت خود را ثابت کند، که در این زمان بیش‌تر خود را تحت مجموعه‌ی همسالان قرار داده و تأیید این گروه برای او مهم است و کم کم خصوصیات شخصی‌تری را انتخاب می‌کند. (2)

پس از این مرحله، بعد اجتماعی زندگی جوان فعال‌تر شده و او سعی می‌نماید که خود را مورد پذیرش جامعه قرار دهد و به کسب ارزش‌های شخصیتی مربوط به تعاملات اجتماعی بپردازد و هرچه توانایی ایفای نقش اجتماعی او بهتر باشد، احساس رشد شخصیتی بیش‌تری می‌کند.
 

اهمیت دوران جوانی از دیدگاه قرآن

از منظر قرآن، مجموع فراز و نشیب‌های دوران زندگی بشر در سه مرحله، خلاصه می‌شود: کودکی، جوانی، پیری.

خدا همان کسی است که شما را آفرید در حالی که ضعیف بودید، سپس بعد از این ضعف و ناتوانی، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد. او هر چه بخواهد می‌آفریند و اوست عالم و قادر. (3)

ارزش دوران جوانی از دیدگاه قرآن بدین گونه مطرح شده که جوانی، منزل قوت و نیرومندی زندگی دنیا است.

بشر در پیمودن راه زندگی و طی پستی‌ها و بلندی‌های آن، مانند کوهنوردی است که یک روز دامنه را می‌پیماید تا خود را به مرتفع‌ترین قله‌ی کوه برساند و روز دیگر از دامنه‌ی نشیب عبور می‌کند تا به آخرین نقطه‌ی نزولی برسد. موقع پیمودن دامنه‌ی فراز، هر روزی که بر وی می‌گذرد، چشم اندازش وسیع‌تر می‌گردد و نقاط تماشایی بیشتری را می‌بیند و وقتی که به قله‌ی کوه قدم می‌گذارد، به همه جا مسلط می‌شود و عالی‌ترین مناظر را مشاهده می‌کند.

ایام جوانی رسیدن به مرتع‌ترین و عالی‌ترین منازل زندگی است. در دیدگاه جوانان، مناظر زیبا و چشم اندازهای مطبوع و دل پسند، بسیار است، روح جوان لبریز از آمال و آرزو و سرشار از امید است. امام علی علیه السلام می‌فرماید:

دو چیز است که فضیلت و برتری آن‌ها را نداند، مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد: جوانی و تندرستی. (4)
 

جوان و جوانی در آینه‌ی معرفت

«هشیاری»، «آگاهی» و «بیداری»، ارزش‌هایی آسمانی هستند که در معارف ناب دینی و سخنان پاک پیشوایان دین، همگان، به ویژه جوانان، بدان خوانده شده‌اند. کیمیاگون بودن جوانی در سخن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این گونه پدیدار می‌شود:

بهتین شما جوانان کسی است که شبیه پیران در کار آزمودگی، احتیاط و هوشمندی باشد و بدترین شما کسی است که همچون جوانان، شتابزده، پرهیجان و غافل باشند. (5)

امام علی علیه السلام سرزمین اندیشه‌های این گروه را چون عرصه‌ای پاک و حاصلخیز می‌داند که به هنگام افشاندن بذرهای دانش و بینش، آن را می‌پذیرند و به طرز چشمگیری می‌پرورانند. (6)


امام خمینی رحمةالله علیه و جوانان

امام راحل رحمةالله علیه گرچه خود کهن سال بودند، اما شناخت راستین ایشان نسبت به جوانان و شیوه‌های شایسته‌شان در جذب این گروه گران مایه، بدان حد مؤثر افتاد، که چون اکسیری پربها وجود این قشر را دگرگون ساخت و آنان را عناصری پاک، الهی و نورانی ساخت.

وقتی برخی از نوجوانان و جوانان که سراسر وجودشان را اطاعت خداوند فراگرفته بود، خدمت امام رحمةالله علیه شرفیاب می‌شدند، ایشان می‌فرمود:

من واقعاً گاهی وقت‌ها که می‌بینم، بعضی از این جوان‌ها این طور هستند، من خجلت می‌کشم که این‌ها چه می‌گویند، ما چه می‌گوییم، این‌ها چه حالی دارند، ما چه حالی داریم! این‌ها را خدا به دست ما داده، این کار، کاری است الهی! (7)
 

بخش دوم: قرآن و جوانان

قرآن عهدنامه‌ی الهی بر خلق خداست که شایسته است هر انسانی به عهدنامه خداوند نگاه کرده، در هر شبانه روز پنجاه آیه تلاوت کند. (8) به ویژه در ماه رمضان که قرائت هر آیه همچون ختم تمامی قرآن در سایر ماه‌ها دانسته شده است. (9)

قرآن، حبل الهی و ریسمانی ملکوتی است که از یک سو در دست انسان‌ها و از سویی دیگر به سمت خداوند رحمان است: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا). (10)
 

قرآن در اندیشه‌ی امام رحمةالله علیه

شناخت، معرفت و عشق نسبت به این صحیفه‌ی همیشه سبز و سترگ الهی، به انسان روشنی اندیشه و نورانیت دل و دیده می‌بخشد و او را به اوج دانایی و بینایی نسبت به دیده‌ها و نادیده‌ها پرواز می‌دهد، به گونه‌ای که همچون روح خدا و آیت درخشان آفرینش حضرت امام خمینی رحمةالله علیه قرآن را آن گونه که بایسته و شایسته است، می‌شناسد و همگان، به ویژه جوانان آرمان گرا، حقیقت طلب، پر احساس و عدالت خواه را به شناخت، انس و هوشیاری در این عرصه دعوت می‌کند.

ایشان می‌فرمایند:
اگر قرآن نبود، باب معرفةالله بسته بود الی الابد. (11)

هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم، فخر ماست؛ افتخار ماست؛ راه حق است. (12)

قران کریم پناه همه‌ی ماست. (13)

قرآن کتاب انسان سازی است؛ کتاب انسان متحرک است؛ کتاب آدم است، کتابی است که آدمی باید از این جا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند. (14)

مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته‌اند و تحت لوای دیگران در آمده‌اند. (15)

هر مقداری که شما عمل کردید به قرآن، زیر پرچمش رفتید. پرچم قرآن این نیست که پرچم‌های دیگران هستند. پرچم قرآن عمل به قرآن است. (16)

هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. (17)

آن چیزی که مهم است، این است که مسلمین به اسلام و به قرآن عمل کنند... اسلام، مسائل را همه‌ی مسائلی که مربوط به زندگی بشر در اینجا و در آنجاست، و مربوط به رشد انسان، تربیت انسان، ارزش انسان هست همه این‌ها در اسلام هست. (18)

این قرآن است که هدایت می‌کند ما را به مقاصد عالیه‌ای که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمی‌دانیم. (19)

قرآن باید در تمام شئون زندگی ما حاضر باشد. (20)


رمز پیروزی و راه رهایی از نگاه امام رحمةالله علیه

قرآن کریم، دایرةالمعارف عظیمی است که «برای مؤمنان مایه‌ی درمان و شفا و زمینه ساز رحمت الهی است». (21) و «مایه پندپذیری افراد در به کارگیری آموزه‌های آن و دست یابی به پیروزی خواهد بود». (22)

امام خمینی رحمةالله علیه که افزون بر فقاهت و فلسفه، در قرآن پژوهی و ژرف نگری در معارف والای این کتاب هدایت، سرآمد دیگران شمرده می‌شد، در هنگامه‌های مختلف تمامی نعمت‌ها و برکات انقلاب و پیروزی‌های چشمگیر گذشته و آینده را در پرتوی هدایت و نورانیت قرآن معرفی کرده، می‌فرمود:

من با تأیید خداوند متعال و تمسک به مکتب پرافتخار قرآن، به شما فرزندان عزیز اسلام، مژده پیروزی نهایی می‌دهم، به شرط این که نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد. (23)

شما جوان ها - شما جوان‌های محصل - سایر جوان‌ها امید من هستید. نوید من هستید... من امید آن را دارم که شماها با علم و عمل، با علم وتهذیب نفس، با علم و عمل صالح، بر مشکلات خودتان غلبه کنید... با اتکال به ایمان و اعتماد به اسلام و قرآن کریم دست خائنین را قطع کردیم و اگر تتمه‌ای باشد، قطع می‌کنیم، ان شاءالله. (24)
 

وظیفه‌ی جوانان نسبت به قران از منظر امام رحمةالله علیه

1. شناسایی حقیقت قرآن و انس با آن
قرائت، تلاوت، حفظ، عمل و انس با قرآن، مراحل مختلف آشنایی با حقیقت قرآن است. در قرائت، سخنان خداوند را به گونه‌ای می‌خوانیم که با ادای حروف و بیان صحیح واژه‌ها، ارتباطی ظاهری با الفاظ برقرار کنیم، اما در تلاوت، همراه با قرائت، شعاع روشنی بخشی از مفاهیم آیات را در آیینه‌ی دل می‌نشانیم. امام سجاد علیه السلام درباره‌ی قرآن می‌فرماید:

اگر همه‌ی مردمی که بین مشرق و مغرب عالم وجود دارند، از بین بروند و کسی روی زمین نباشد و من تنها باشم، چنانچه قرآن با من باشد، هرگز احساس وحشت نمی‌کنم. (25)

رهبر فقید انقلاب با اشاره به این وظیفه، جوانان هوشمند و فرزانه را به چنین شناختی دعوت کرده، فرموده است:

مجاهدات و کوشش‌های خستگی ناپذیر شما جوانان روشن ضمیر مسلمان، در راه درک صحیح اسلام و شناسایی حقیقت قرآن کریم، موجب امیدواری و خرسندی مسلمانان بیدار است... بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام، در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، اصالت‌های اسلامی را در نظر گرفته و امتیازی که اسلام را از همه‌ی مکاتب دیگر جدا می‌سازد، فراموش نکنید. مبادا قرآن مقدس و آیین نجات بخش اسلام را با مکتب‌های غلط و منحرف کننده‌ای که از فکر بشر تراوش کرده است، خلط نمایید. (26)

ایشان در کتاب گران سنگ آداب الصلوة نیز با استناد به سخن امام صادق علیه السلام درباره‌ قرائت قرآن می‌فرماید:

و در حدیث است که «کسی که قرآن را در جوانی بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود». (27) و نکته آن، آن است که در جوانی اشتغال قلب و کدورت آن کم‌تراست، از این جهت قلب از آن بیش‌تر و زودتر متأثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقی ماند. (28)
 
2. آشنایی با منطق شیوا و بینش قرآن
امیر مؤمنان علی علیه السلام، شیوایی و رسایی سخن خداوند را در قرآن این گونه ترسیم می‌فرماید:

با کتاب خداوند توان دیدن حقایق هستی می‌یابد و قدرت گفت و شنیدن سخن با آن را پیدا می‌کنید، بعضی از قرآن از بعضی دیگر سخن گویند و برخی گواه برخی دیگر است. (29)

امام خمینی رحمةالله علیه نیز همگان را به این شیوه‌ی ارزشمند فراخوانده و این گونه می‌گوید:

آن گاه که منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و به سوی او می‌رویم و مسیر اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولیای خدا - علیهم السلام - شهادت را یکی از دیگری به ارث می‌بردند و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا، درخواست دعا می‌کرده و می‌کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده، دست به ترور وحشیانه می‌زنند، ما را از چه می‌ترسانند؟ (30)
 
3. هوشیاری در برابر قرآن شناسان و اسلام شناسان دروغین
اسلام شناس، روشنفکر، اندیشمند، اهل نظر در روایات و نهج البلاغه، عناوین زیبا و پرجاذبه‌ای است که برخی افراد، خود را بدان‌ها زراندود می‌کنند تا شخصیتی چشمگیر در جامعه به دست آورند، حال آن‌که جوهر وجودشان، آهنی زنگ آلود بیش نیست!

امام راحل، که افزون بر دانسته‌های تاریخی، تجربیات بسیاری، از نقشه‌های از پیش طراحی شده‌ی استعمارگران کسب کرده بودند، به گونه‌ای شفاف پرده از چنین توطئه‌ای برداشته، می‌فرمودند:
جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروه‌ها که می‌خواهند با اسم اسلام پایه‌های آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط نمی‌شود اسلام شناس شد. اینان با تفسیر انحرافی چند جمله و چند آیه، آیات و جملات صریح را که مخالفت واضح با مرام انحرافی و التقاطی آنان دارد، انکار می‌نمایند و در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه، برای کوبیدن اسلام و قرآن است، تا راه را برای رهبران غربی و شرفی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایه‌های کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند.

ای جوانان عزیز! هوشیار باشید و با تفکر و تعقل، فعالیت این منافقین بلندگوی غرب و منحرفین بلندگوی شرق را بررسی نمایید... اینان از اول تاکنون، اسلام را وسیله‌ی اهداف شوم خود کرده... از خداوند متعال بیداری و هوشیاری هر چه بیش‌تر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالی علمی و اخلاقی آنان را خواهانم. (31)


بخش سوم: جوانان و روحانیت

آگاهی از فکر و فرهنگ ناب دینی و به کارگیری سخنانِ وحیانی و آموزه‌های ربّانی پیشوایان پارسا و اندیشمندان مذهبی، ارمغان جاودانی برای هوشیاری بیش‌تر و بیداری فراوان‌تر نصیب ما می‌سازد؛ نخست خود را باور می‌کنیم و با کم‌ترین گرد و غبار دشمن، راه را با بیراهه عوض نمی‌کنیم، دیگر آن‌که دست پیدا و پنهان دشمن را در ماجراهای مختلف به خوبی می‌یابیم و پس از آن مشعلی همیشه روشن از آگاهی‌ها و بینایی‌ها برابر خود می‌بینیم و در پی آن دیگران - به ویژه جوانان - را نسبت به پس آمدها‌ی حوادث آشنا می‌سازیم.

امام روشن بین و آینده‌نگر درباره‌ی ارزش ایمان الهی و توجه به فرهنگ غنی اسلامی در بین جوانان می‌فرمود:

شما خود بهتر از هر کس باید بدانید که ملّت قیام کرده است تا غبار فرهنگ‌های استعماری را از خود بزداید. ما باید عقاید استعماری را با هر شکل و فرمش در نطفه خفه کنیم و ایمان مردم را که ابرقدرت‌ها را به زانو درآورد، از آنان جدا نسازیم. (32)

بی‌شک آشنایی با این شیوه‌های مهم، گام بزرگی در راه باروری خرد و اندیشه‌ی ما خواهد بود. این آشنایی، جذب و شروع رابطه‌ی ما با معارف ناب، زلال و شفاف دینی، گاه مربوط به تجهیز هر یک از ما، با ابراز تحقیق و تفسیر مفاهیم دینی است، همانند آن که با دانش‌هایی چون صرف، نحو، لغت، فقه، اصول و... آشنا شویم، سپس به سرچشمه علوم دست یابیم و گاهی نیازمند استفاده از دست آوردهای متخصصان و آشنایی با سلسله‌ی گفتارها و نوشتارهای عالمان دینی خواهد بود که این طریقه، راه را کوتاه‌تر و مسیر را هموارتر می‌نمایند.

پرتگاه‌های پر خطری که ما را در این مسیر تهدید می‌کند، آن است که پاره‌ای اوقات، الفاظ، اصطلاحات و عبارات زیبا از ما دلبری می‌کند و صاحبان این واژه‌ها را - در گفتار یا نوشتار - آگاهان به مبانی دینی در دل و اندیشه‌ی ما می‌نمایاند!! که این بیراهه در بسیاری از مواقع غیر قابل بازگشت بوده و ما را به پشیمانی بی‌ثمری دچار می‌کند!

امام علی علیه السلام درباره‌ی ارزش دانشجویی جوانان و معرفت اندوزی آنان می‌فرماید:

ای گروه جوانان! آبرو و شرف خویش را با ادب، و دین خود را با دانش حفظ کنید. (33)
 

جوانان، روحانیت، بینش‌ها و گرایش‌ها

آنان که دیده‌ای روشن‌گر و اندیشه‌ای شفاف داشته‌اند، به این حقیقت ناب، باور دارند که لباس، چهره، کیف، کفش، کلاه و ظاهر پر جاذبه، هیچ یک زمینه ساز شخصیت و یا پدید آورنده‌ی دانش نخواهد بود، اما در تمامی جوامع، لباس گروه‌ها و صنف‌های مختلف، نشان از نوع فعالیت و تخصص آنان خواهد داشت و گاه قداست خاصی در آنان دیده می‌شود. «روحانیت» که با نمادی ویژه، در نوع پوشش به چشم می‌خورد و لباس او - بنابر آموزه‌های دینی - لباس نخستین مبلغ اسلام و هدایت‌گر اعصار، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است، به عنوان آشنایان، آگاهان، مبلغان، محققان و در یک کلام پیام رسانان اسلام معرفی شده‌اند.

آنان که در این کسوت مقدس به وظایف خطیر خود عمل کرده و دانش اندوزی، پرهیزگاری و بینش آفرینی را سرلوحه‌ی کار خویش قرار داده‌اند، نقشی فراتر از زمان و مکان در امروز و فردای جامعه‌ی خود آفریده‌اند! به گونه‌ای که گاه سال‌ها، دهه‌ها و سده‌های بسیاری از حیات آنان گذشته، اما یاد و نام آن‌ها، یادآور درستی، راستی و رستگاری بوده است.

بی‌شک آشنایی، ارتباط، دوستی و صمیمیت روحانیت با جوانان و جوانان با روحانیت، بسان سکان آرامش، در طوفان حوادثی است که دشمن در جبهه‌های فرهنگی به پا می‌کند و با «تردید»، «تضعیف»، «تحقیر» مقدّسات و ارزش‌های دینی، سعی در تزلزل باورها و تهی ساختن اندیشه‌ها می‌نماید.

خوشبختانه، طلوع شکوهمند انقلاب اسلامی، آفتاب اطمینان بین توده‌های مختلف مردم، به ویژه جوانان سخت کوش و خردورز با روحانیت و ارتباط عاطفی بیش‌تری بین روحانیت و مردم ایجاد کرد و حضور روحانیون در مراکز مختلف، به ویژه محافل علمی، فرهنگی، بسیاری از غبارها و بدبینی بین دو طرف را بر طرف نمود.

نخستین بیرق‌دار این میدان امام خمینی رحمةالله علیه بود که در آغاز نهضت فرمود:

بدخواهان و مغرضین بدانند با این دروغ‌ها و حیله‌ها نمی توانند بین روحانیون خلاف ایجاد کنند...از روحانیون عظیم الشأن تقاضا دارم که با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر کنند و بر طبقات جوان است که در حفظ روحانیت و روحانیون معظم کوشا باشند. (34)
 

تز «اسلام منهای روحانیت» و امام

واژگون سازی اندیشه‌ها و تغییر نگاه همگان - به ویژه جوانان - نقشه‌ی همیشه‌ی دشمن‌ها، در دور نگاه داشتن توده‌ها، به خصوص جوانان تحصیل کرده و مؤثر، از آگاهی‌های شایسته بوده است. این دسیسه، گاه با تحریف مفاهیم اصلی دینی و زشت جلوه دادن چهره‌ی مذهب پدید می‌آید و گاهی با دل سردی، بدگمانی، بدبینی و حتی نگاه طفیلی گونه نسبت به پاسداران دینی و شریعت، انجام می‌پذیرد.

تز «اسلام منهای روحانیت» (35) گامی در این مسیر سیاه و شیطانی است، تا نخست هرکس، خود را صاحب نظر در مبانی دینی دانسته، سپس بدون توجه به دیدگاه متخصصان و اسلام شناسان، به ارائه‌ی نظر و برداشت از آیات و روایات بپردازد و در پی آن، نظرات خود را بر معارف الهی تطبیق سازد و دلایلی پوچ و بی‌ارزش برای آن ارائه دهد.

امام راحل رحمةالله علیه با تز اسلام منهای روحانیت، به شدت مبارزه کرد و افزون بر اعتقاد به استعماری بودن این نظر، اسلام منهای روحانیت را همانند کشوری بی‌طبیب دانست که با اغراض ضد انسانی و ضد مذهبی همراه خواهد بود. سپس با گفتاری گران سنگ، همگان را به نکاتی توجه بخشید و جوانان را آگاهی داده، فرمود:

نکته‌ی دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه‌ام به جوانان عرض می‌کنم، این است که در مسیر ارزش‌ها و معنویات، از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی، خود را بی‌نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید. روحانیون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاریخ و در سخت‌ترین شرایط، همواره با دلی پر از امید و قلبی سرشار از عشق و محبت، به تعلیم و تربیت و هدایت نسل‌ها همت گماشته‌اند، ... زندان‌ها رفته‌اند و اسارت‌ها و تبعیدها دیده‌اند و بالاتر از همه، آماج طعن‌ها و تهمت‌ها بوده‌اند و در شرایطی که بسیاری از روشنفکران در مبارزه با طاغوت، به یأس و ناامیدی رسیده بودند، روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیت و اعتبار واقعی مردم دفاع نموده‌اند. (36)

علما و روحانیون ان شاء الله به همه‌ی ابعاد و جوانب مسئولیت خود آشنا هستند، ولی از باب تذکر و تأکید عرض می‌کنم، امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی‌مان، احساس می‌کنند که می‌توانند اندیشه‌های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز، حرف‌های آنان را بشنوند، و اگر بیراهه می‌روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آن‌ها دهید، و باید به این نکته توجه کنید که نمی‌شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً اَنگ التقاط و انحراف بر نوشته‌هاشان زد و همه را یک‌باره به وادی تردید و شک انداخت. (37)

من به روحانیین محترم در هر جا هستند، اعلام می‌کنم، ممکن است شیاطین با ایادی خود، تبلیغات سوئی علیه جوانان عزیز خصوصاً جوانان دانشگاهی بکنند. باید روحانیون بدانند که امروز تکلیف آن است که همه‌ی قشرهای ملت... دست به دست هم داده و علیه قدرت‌های شیطانی و مستکبرین کوشش نموده و در صف واحد، نهضت اسلامی را جلو رانده و استقلال و آزادی را چون جان عزیز خود نگهبانی کنید. (38)
 

بخش چهارم: جوانان و دشمن شناسی

سرعت تأثیر و ابهت چشم گیر انقلاب اسلامی ایران، صاحبان اندیشه و سران قدرت را دچار شگفتی فراوانی ساخت، به گونه‌ای که تا مدتی قدرت تدبیر و مبارزه را از آنان ربود و فضایی تیره و تار از حیرت و سردرگمی برابر دیدگان آن‌ها ایجاد کرد. دیری نپایید که شیوه‌های توطئه در براندازی نظام جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری، مطرح گردید و تمامی قدرت‌های استکباری و دست آموزان آنان که اسلام را نیروی برتر، ستم سوز، حرکت آفرین و امیدبخش تمامی مستضعفان جهان می‌یدند، در یک جبهه آرایش می‌یافتند تا پرتوان و قدرتمند، بنیان‌های انقلاب نوپای ایران را واژگون ساخته و فریادهای خروشان انسان‌های در بند و آزادی خواه را در آغاز راه خاموش سازند.

نخست «کودتا» به عنوان راهی کوتاه و پر ثمر دانسته شد تا در یک شب، ره چندین ساله طی شود و نتیجه‌ای زرین و رضایت بخش برای استکبار فراهم آورد. فاصله 28 مردا 1332 و اقدامات هایزر تا کودتای نوژه در آغازین سال‌های پیروزی، چنان خاک تا افلاک بود و در این زمان نفس مسیحایی روح الله، جان‌های غبار گرفته را نیز آیینه گون و بصیرت آفرین ساخته بود تا خود به شکستن دست ناپیدای دشمن در براندازی نظام الهی ایران همت گمارند و کشور خویش را از چنگال استکبار نجات دهند.

«تجزیه» راه دوم بود که در کردستان و پاره‌ای دیگر از نقاط به تجربه و آزمایش گذارده شد، در حالی که باورهای دینی ملت ایران ، دوستی وطن را به آنان آموخته بود:

حب الوطن من الایمان. گرچه فریب دشمنان در اندک زمانی کارگر می‌افتاد، اما نسیم سخنان پیشوای راستین مسلمانان جهان، بهاری دوباره، زنده و پویا در سرای وجود آنان می‌آفرید و همگان را به عشق حقیقی نسبت به اسلام و میهن فرا می‌خواند.

سومین شیوه‌ی دشمن، «ترور» شخصیت‌های تأثیر گذار، هدایت بخش و اداره کننده‌ی جامعه بود که در بسیاری از موارد به دست کوردلان به نام منافق و فریب خوردگان سیه سرشت انجام می‌شد، بی‌خبر از این حقیقت که خون خداجویان، بیداری خواب آلودگان و غفلت زدگان را در پی داشت و حاضران در صحنه‌ی نبرد را استقامتی چشمگیر می‌بخشید. نومیدی استکبار از شگردهای شیطانی، او را به «تجاوز نظامی» کشاند تا پیامدهای جنگ و تجاوز، مشت‌های آهنین را به دست‌های گشوده بر سر تبدیل سازد! مقاومت هشت ساله‌ی رزم آوران دلیر و شهادت طلب، تمامی سران زر و زور و تزویر را به عقب نشینی ذلت بار در این جبهه نیز واداشت تا آن‌که شیوه‌ای ناپیدا، و دراز مدت در دستور کار دشمن قرار گرفت که«تهاجم یا شبیخون فرهنگی» نام گرفت. شگردی که آرمان نخست آن ایجاد فاصله، اختلاف و دشمنی بین نسل وارث انقلاب با نسل حادث انقلاب بوده تا راه دشمن در برابر دیدگان و دلسوختگان و رنج کشیدگان، به سادگی گشوده شود و قدرت هر تدبیر و تدافعی سلب گردد.

بی‌تردید لبه‌ی تیز این تهاجم، عمق باورهای دینی توده‌ها - به ویژه نوجوانان وجوانان - را هدف گرفته و بر آن است به گونه‌ای آرام، ایمان، امید و امنیت روحی - روانی جامعه را که دست آورد نهضت امام بود، بر باید و با گسست فرهنگی، نسل نو و رهبران آینده‌ی نظام را از ارزش‌های والای الهی تهی کند. (39
 

شیوه‌های دشمن از نگاه امام

الف) تفرقه و اختلاف؛ صلاح همیشه‌ی دشمن بر علیه جوانان
حضرت امام رحمةالله علیه پیرامون پیامدهای تلخ تفرقه و اختلاف می‌فرماید:

من خوف آن را دارم که این تفرقه اندازی‌ها به ضرر ملت رنج دیده و زیان خود آنان تمام شود. من از روزگار سیاه اختناق و اسارت بیمناکم.من از این گرایش‌های غربی و شرقی متأسفم. (40)
قدرت‌های بزرگ که مأیوس شدند از اینکه با جنگ و با حمله‌ی نظامی بتوانند کاری بکنند، دست به شیطنت زده‌اند و می‌خواهند شماها را از هم جدا کنند و اختلاف بین شما بیندازند.(41)
تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان ست. (42)

عزیزان من! از اختلاف که الهام ابلیس است، اجتناب نمایید.(43)

اگر شما با من و من با شما مقابله کنیم، غیر از این که دیگران سوء استفاده کنند، چیزی به دست نمی‌آید. (44)
 
ب) اغفال، بی‌خبری و فریب جوانان
پیشوای روشن بین، هوشیار و ژرف نگر شیعیان، امیرالمؤمنان علیه السلام که در سه دهه‌ی سخت و طاقت سوز که از غفلت و فریب اطرافیان خود توسط دشمنان، خار در چشم و استخوان در گلو داشت، درباره‌ی این صفت مرگ آفرین و هلاکت بار می‌فرمودند:

هوشیاری و بیداری، نعمت خداوندی، نورالهی و بصیرتی روشن بخش است و خواب آلودگی، غفلت و بی‌خبری زیان بخش‌ترین دشمنان، گمراه‌گر دل و دیده‌ی دوستان، سراشیبی سقوط همگان و تهی ساز اندوخته‌های سال‌های درد و حرمان است. پروا پیشگان کسانی هستند که چون در بین غافلان حضور دارند، هوشیارند و هنگامی که با ذاکران بوده، از غفلت بیزارند. ویژگی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در شفای دردهای روحی، آن بود که ریشه‌های غفلت را می‌یافت و به درمان آنان می‌شتافت. (45)

امام راحل عظیم الشأن رحمةالله علیه نیز در این باره، این گونه می‌فرمود:

مخالفان جمهوری اسلامی و ما و شما در داخل و خارج، دو قطب ابرقدرت جهان خوار و جوانان به صید کشیده شده‌ی آنان، است. دشمن‌های بزرگ اسلام و مسلمانان با صید‌های خودشان و بازی خوردگان مکتبشان، شما را در خارج و کشور شما را در داخل مورد هجوم تبلیغاتی وسیع و تسلیحاتی قرار داده و می‌دهند. ما در این جا و شما در خارج باید کوشش کنید و جوانان گول خرده‌ی خود را از دام این صیادان شیاد، رهایی بخشیم. این نوجوانان بی‌خبر از دام‌های گسترده‌ی بازی گران و سیاست بازان، آنچنان چشم و گوش بسته، تسلیم آنان شده‌اند که تمام دروغ‌ها و تهمت‌های آنان را به مقامات جمهوری اسلامی ... بی‌چون و چرا پذیرفته...

شما جوانان عزیز هوشیار با دوستان داخل کشور خود دست به دست هم دهید و این نوع نوباوگان بی‌خبر را ارشاد و از دام صیادان شیاد برهانید. (46
 
ج) دور ساختن جوانان از فرهنگ اصیل اسلامی
شیوه‌ی سوم دشمن، فرو بردن جوانان در جهالت و نااگاهی نسبت به فرهنگ خودی و سرمایه‌های غنی معرفتی است. این پدیده‌ی شوم سبب عریان سازی فکر و ندیشه و جهت دادن یکایک دین باوران به سوی آرمان‌های استکباری و واژگونی چهره‌ی آموزه‌های دینی از باورهای نیروهای خودی و انحراف همیشه‌ی آنان در مسیر مطلوب دشمنان خواهد شد.

امام ژرف اندیش با بینش و بصیرت، درباره‌ی وظیفه‌ی جوانان هوشمند می‌فرماید:

فرزندان من! به آغوش اسلام برگردید و از فرهنگ غنی اسلام بهره بردارید.(47)

در شناسایی اسلام بیش‌تر جدیت کنید؛ تعالیم مقدسه‌ی قرآن را بیاموزید و به کار بندید؛ با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید. (48)
 
د) جداساختن جوانان از ولی فقیه و پیشوای جامعه
خدشه سازی آموزه‌ها، مقدّسات و اصول سعادت آفرین دین وبدبین سازی تمامی قشرها به ویژه جوانان به عنوان نیروهای توفنده و توانمند نظام به رهبران دینی و پیشوایان مذهبی و جداسازی آنان از آغوش پرمهر رهبر جامعه و ولی فقیه، دو آرمان بسیار مهم اساسی و حساب شده‌ی دشمن بوده، هست و خواهد بود.

بنیانگذار جمهوری اسلامی در باره‌ی این توطئه‌های شوم می‌فرماید:

ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه‌ای است که خدای تبارک و تعالی داده است. (49)

بهترین اصل در اصول قانون اساسی، این اصل ولایت فقیه است. (50)

«ولی امر» حجت خداست.(51)

من و همه‌ی ملت، به همه‌ی قوای انتظامی اطمینان می‌دهم که امر دولت اسلامی اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد.(52)

رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلام بزرگ، چیزی نیست که خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خدای نخواسته به غرور بزرگ اندیشی خود وادارد.(53)

فقیه نمی‌خواهد به مردم زور گویی کند. (54)
 

نتیجه

بی‌شک جوانان باید در تهذیب نفس و خودسازی کوشا باشند و مراقبت از خویشتن و غبارروبی کعبه‌ی دل از بت‌های هوا و هوس را با تمام قوا انجام دهند. این وظیفه‌ی بسیار ضروری و مهم، در آغاز ورود به جامعه که شخصیت انسان چونان نهالی نورس و نوپا است، کاری ساده‌تر خواهد بود؛ چرا که شکل دادن به ابعاد روحی و خواهش‌های نفسانی در این هنگام - یعنی دوران نوجوانی و جوانی - تأثیری همیشگی و درازمدت خواهد داشت و راه چندین ساله، در کم‌ترین مدت طی خواهد شد.

امام خمینی، حکیمی ژرف اندیش و پدری روشن ضمیر بود که از آغاز نهضت اسلامی، نگاه اندیشمندانه‌ی خود را بر قشر تأثیر پذیر و تأثیرگذار جوانان قرار داد و بیداری دینی و اخلاقی این قشر عظیم را با زیباترین راه و شیوه، سبب شد. شیرینی و شیوایی، سعادت و صلابت و جامعیت و خاتمیت دین را یک جا عرضه نمود و دل و دیده‌ی جوانان را از سراب فرهنگی غرب بیزار ساخت.
اندیشه‌های وارداتی، خارهایی خشن در مسیر فکر و فرهنگ جوانان و اقشار مختلف است که هر از گاهی با چهره هایی زیبا و عناوین فریبنده جلوه‌گری می‌کند تا راه دست یابی به فرهنگ اصیل، شفاف و تابناک الهی را دچار ناهمواری کرده و نگاه جست و جوگر افراد را به سوی خود جلب کند. راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسان‌ها، جنایتی است که ستم آن، گاه از قتل افراد، سنگین‌تر و وحشتناک‌تر خواهد بود.

نویسنده: طاهره نجفی
 

پی‌نوشت‌ها:

1. روان شناسی نوجوان، ص 124.
2. همان.
3.روم (30): 54.
4. غرر الحکم ودررالکلم، ج 1، ص 550.
5. کنز العمال، ج 58، ص 43.
6. ر.ک: بحارالانوار، ج 77، ص 201.
7. صحیفه امام، ج 15، ص 359.
8. الکافی، ج 2، ص 609، ح 1.
9. ر.ک: بحارالانوار، ج 93، ص 341.
10. آل عمران (3): 103.
11. صحیفه امام، ج 17، ص 433.
12. همان، ج 11، ص 512.
13. همان، ج 9، ص 422.
14. همان، ج 3، ص 349.
15. همان، ج 13، ص 275.
16. همان، ج 11، ص 386.
17. همان، ج 12، ص 511.
18. همان، ج 15، ص 481.
19. همان، ج 12، ص 511.
20. همان، ج 16، ص 38 - 39.
21. اسراء (17): 82.
22. قمر (54): 17.
23. صحیفه امام، ج 3، ص 483.
24. همان، ج 6، ص 350 - 351.
25. الکافی، ج 2، ص602، ح 13؛ بحارالانوار، ج 46، ص 107، ح 101.
26. صحیفه امام، ج 2، ص 437 - 438.
27. الکافی، ج 2، ص 603، ح 4.
28. آداب الصلوة، ص 19.
29.نهج البلاغه، خطبه 133.
30.صحیفه امام، ج 11، ص 320.
31. همان، ج15، ص246-247.
32. همان، ج6، ص265.
33. تاریخ الیعقوبی، ج2، ص210.
34. صحیفه امام، ج3، ص204-205.
35. ر.ک: نهضت امام خمینی رحمةالله علیه، ج3، بحث «تز اسلام منهای روحانیت».
36. صحیفه امام، ج21، ص97.
37. همان، ص98.
38. همان، ج12، ص209.
39. ر.ک: سخنان گرانقدر رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 26/ 9/ 78.
40. صحیفه امام، ج6، ص265.
41. همان، ج13، ص393.
42. همان، ج17، ص295.
43. همان، ج3، ص512.
44. همان، ج19، ص305.
45. میزان الحکمه، ص259- 269.
46. صحیفه امام، ج15، ص347-348.
47. همان، ج6، ص265.
48. همان، ج2، ص439.
49. همان، ج10، ص407.
50. همان ج11، ص465.
51. ولایت فقیه، ص80.
52. صحیفه امام، ج10، ص58.
53. همان، ج18، ص6.
54. همان، ج10، ص310.
کتابنامه:
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
1. آداب الصلوة، امام خمینی رحمةالله علیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمةالله علیه، تهران، 1385.
2. بحارالانوار، علامه مجلسی، محمدباقر، انتشارات اسلامیه، 1374.
3. بررسی شخصیت جوان از دیدگاه قرآن، حدیث و علم روان شناسی، سلیمانی فر، ثریا، فرهنگ مکتوب، تهران، 1384.
4. جوان از دیدگاه امام خمینی رحمةالله علیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1377.
5. دشمن شناسی از دیدگاه امام خمینی رحمةالله علیه، نگارش: حمید، پژوهشکده تحقیقات اسلامی.
6. روان شناسی نوجوانان، اسماعیل بیانگرد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378.
7. سیمای جوان در کلام امام رحمةالله علیه، امام خمینی رحمةالله علیه، انتشارات دارالعلم، قم، 1371.
8. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، تهران، 1385.
9. غرر الحکم و دررالحکم، گفتار امیرالمومنین علی علیه السلام، شیخ الاسلامی، حسین، قم، انصاریان، 1374.
10. الکافی، ثقة الاسلام کلینی رازی، قم، صلوات، 1383.
11. میزان الحکمه (ترجمه فارسی)، محمدی ری شهری، محمد، مؤسسه دارالحدیث، قم، 1384.

منبع مقاله: نجفی، طاهره؛ (1389)، مجموعه مقالات برگزیده همایش اندیشه‌های اخلاقی - عرفانی امام خمینی (رحمة الله علیه)، تهران: چاپ و نشر عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمة الله علیه))- چاپ اول.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط