مقدمه
بر سر دو راهی جاده تجاری آسیای جنوب شرقی، شبه جزیره مالیا قرار دارد که موطن بسیاری از آثار فرهنگی و دینی است. (2) مالزی از کشورهای مهم و پیشرفته اسلامی در جنوب شرق آسیا، به لحاظ فرهنگی و قومیتی جامعهای متکثر است: مالایائیها 45 درصد، چینیها 35 درصد، هندیها 10 درصد و بقیه اقوام 10 درصد را تشکیل میدهند. در این جامعه متکثر، اسلام نقش بسیار مهمی در سیاست و هویت ملی دارد به طوری که اسلام دین رسمی بوده و مسلمانان جایگاه برجستهای دارند، و احزاب و گروههای اسلامی با حزب حاکم «آمنو» یعنی سازمان ملی مالایائیهای متحد. (3) رقابت میکنند. البته حزب حاکم نیز حضور و مشارکت سیاسی گروهها و سازمانهای اسلامی را پذیرفته است. هر چند از نقش شخصیتهای کاریزماتیکی چون انور ابراهیم رهبر حزب جوانان مسلمان مالزی در 1980 و 1990 نیز نمیتوان غفلت کرد.اسلام در این سرزمین، به صورت مسالمت آمیز و از راه مهاجرت، تجارت و دعوت راه یافت و مهمترین و اصلیترین قوم آن یعنی مالایو را به خود جذب کرد و به تدریج جزو جدایی ناپذیر اندیشه، فرهنگ و حیات اجتماعی آنان شد. اسلام همزمان با ورود به این سرزمین به جزایر اطراف آن چون اندونزی، فیلیپین و تایلند نیز وارد شد و به سرعت درمیان اقوام ساکن به ویژه ساکنان بومی نفوذ کرد و به تدریج جزو هویت و بن مایه ارزشی همهی آنها شد. مقاومت در برابر استعمار نیز توسط مسلمانان و با پشتوانه فرهنگ و ارزشهای اسلامی آغاز شد و امروزه نیز اسلام نه تنها در زوایای زندگی و آداب و رسوم و فرهنگ آنها جلوه گراست، بلکه در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز رو به گسترش است و حتی اقلیتهای دینی بودائی، مسیحی، هندو و مذاهب محلی نیز آن را به عنوان یک ارزش و عامل برتری روانی، طبقاتی و قومی به رسمیت شناختهاند؛ به طوری که پیشرفتهای مالزی به ویژه در زمینهی ریشه کن کردن بی سوادی، رفاه اجتماعی، درآمد بالای سرانه و توسعه نسبتاً متوازن را ناشی از حاکمیت فرهنگ اسلامی میدانند.
این کشور زیبا، امن، مدرن، ند فرهنگی و مهمان پذیر، بیش از پنجاه سال است که به استقلال نائل شده و در این مدت توانسته است فاصله خود را با جهان توسعه یافته کم کند و الگوئی از مدیریت سیاسی - اقتصادی را به نمایش گذارد که آن را در ردیف کشورهای رو به رشد با سرعت بالا قرار دهد. سند چشم انداز 2020 آینده این جامعه را چنین ترسیم کرده است: "در سال 2020 میلاید مالزی میتواند ملتی متحد و دارای جامعهای مطمئن و آکنده از ارزشهای والای اخلاقی و اصول رفتاری مطلوب، مشغول زندگی در جامعهای دموکراتیک، آزاد، برابر از بعد اقتصادی، موفق و در حال پیشرفت، و با اقتصادی رقابتی، پویا قوی و در حال رشد باشد". رشد اقتصادی بالای این کشور در سالهای اخیر باعث پیشرفت سریع تکنولوژیکی و فرهنگی گردیده است و در حال حاضر اولین کشور پیشرفته اسلامی و هفدهمین کشورپیشرفته جهان محسوب میشود. وجود بناهائی چون بلندترین برج تجاری جهان، دومین برج تلویزیونی جهان و بزرگ ترین فرودگاه منطقه دراین کشور، موجب مباهات مردم آن شده است.
در انتخابات پارلمانی سال 1969، مالایائیها یا بومیان مسلمان، نتوانستند پیروز شوند و چینیها و هندیها که از نظر جمعیتی، اقلیت محسوب میشوند ولی از نظر ثروت و سواد جایگاه بالاتری دارند، اکثر کرسیهای پارلمانی را کسب کردند. این امر خشم مالایائیها را برانگیخت و صدها هزار نفر به مراکز هندیها و چینیها حمله کردند و آشوب قومی بزرگی را در کشور به پا کردند. متعاقب این رویداد مردم مالزی متوجه شدند که برای حفظ وحدت و توفیق در برابر اقلیتی که آن را بیگانه میدانستند باید به مهمترین عامل فرهنگی خود یعنی اسلام رو آورند. لذا از این پس بود که جامعه وارد فاز احیای دین شد و تشکلهای اسلامی در قالب احزاب سیاسی فعال شدند و در پارهای اوقات به مخالفت با سیاستهای دولت برآمده از حزب حاکم "آمنوا" پرداختند.
تاریخچه و مروری برساختار سیاسی مالزی
مالزی کشوری در جنوب شرقی آسیا و پایتخت آن کوالالامپور است. (4) سازمانهای دولتی و وزارت خانههای این کشور در شهر جدید پوتراجایا (پایتخت اداری) این کشور واقع هستند. مالزی عضو سازمان ملل متحد و اتحادیه کشورهای هم سود است. این فدراسیون شامل سیزده ایالت در جنوب شرقی آسیا است. نام "مالزی" زمانی انتخاب شد که فدراسیون مالایا، سنگاپور،ساباح و ساراواک اتحادیهای متشکل از 14 ایالت تشکیل دادند.مالزی در بر دارنده دو ناحیه جغرافیایی است و دریای جنوبی چین آنها را از هم جدا میکند: شبه جزیره مالزی یا مالزی غربی که بر روی شبه جزیره مالائی قرار دارد و از شما با تایلند مرز خشکی دارد و از طریق جاده شوسه جوهور از جنوب با سنگاپور پیوند دارد. این کشور در بر دارنده شاه نشینهای جوهور، کداه، پاهنگ، نگری سمبیلان، کالانتان، پراک، سلانگور، پرلیس و ترنگانا بوده و دو ایالت آن را فرمانداران ملاکا و پنانگ و دو منطقه فدرال پوتراجایا و کوآلالامپور سرپرستی میکنند. بورنئوی مالزی یا مالزی شرقی که بخش شمالی جزیره بونئو را در بر دارد با آنکه هم مرز اندونزی است، زیر سرپرستی حکومت شاه نشین برونئی قرار دارد. مالزی شرقی در بر دارنده ایالات ساباح و ساراواک و حوزه فدرال لابوآن است. اگرچه از دیدگاه سیاسی این بخش را مالایائیها سرپرستی میکنند، اما جمعیت جدید مالزیائی با وجود اقلیتهای چینی و هندی یک دست نیست. تنها تنش مهم سیاسی این کشور، از زمان استقلال تاکنون، شورشهای 13 می در آستانه مبارزه انتخاباتی و بر سر درگیریهای قومی بوده است. با این همه، مالزی الگوئی از هماهنگی قومی شمرده میشود. (5)
حکومت مالزی پادشاهی مشروطه است. این کشور به دست یک فرمانروای بلندپایه اداره میشود که آن را شاه مالزی مینامند. او برای یک دوره پنج ساله در میان نه پادشاه ایالات مالایایی برگزیده میشود؛ چهار ایالت دیگر، اسماً فرماندارانی دارند که در کار این انتخاب شرکت نمیکنند. به همین سبب مالزی کشوری پادشاهی شمرده میشود. سازمان حکومت در مالزی الگوبرداری از نظام وست مینیستر بریتانیا است. قدرت اجرائی در عمل، در دستان دولت و شخص نخست وزیر متمرکز است. (6) برادران شرکا در این خصوص مینویسد:
کشور مالزی از دیرباز به دلیل قرار گفتن در مسیر تجاری چین وخاورماینه "شبه جزیره طلائی" نامیده شده است. نوع حکومت در مالزی پادشاهی مشروطه است. به این معنا که از سوی یک حاکم عالی به عنوان شاه اداره میگردد که برای یک دوره 5 ساله از میان 9 سلطان موروثی ایالات مالایائی انتخاب میشود. نظام حکومتی مالزی الگوبرداری از نظام پارلمانی وست مینیستر بوده ولی در عمل قدرت در دست نخست وزیر است. در دوره نخست وزیری ماهاتیر محمد، قوه مجریه سهم خود را از قدرت افزایش داد و نسبت به دو قوه مقننه و قضائیه برتری محسوسی یافت. مجلس مالزی شامل یک مجلس پائین دست متشکل از 219 عضو که برای یک دوره 5 ساله انتخاب میشوند و مجلس بالادست (سنا و یا خانه کشور) بقیه از سوی مجالس ایالتی 13 گانه و سه منطقه فدرال انتخاب میشوند. (7)
مجلس مالزی شامل مجلس نمایندگان یعنی " خانه ملت" و مجلس سنا یعنی " خانه کشور" میباشد. اعضای مجلس 219 عضوی نمایندگان برای حداکثر یک دوره 5 ساله برگزیده میشونده. قدرت قانونگذاری بین قانونگذاران فدرال و ایالتی تقسیم میشود. اعضای مجلس سنای 70 عضوی نیز باری 6 سال برگزیده میشوند که 26 نفر از آنها از سوی مجامع ایالتی، 2 نفر به نمایندگی از منطقه فدرال کوآلالامپور، 1 نفر از حوزه فدرال لابوان، 1 نفر از حوزه پوتراجایا و 40 نفر توسط شاه منصوب میشوند. انتخابات پارلمانی مالزی دست کم یک بار در هر 5 سال برگزار میشود. سن رای دهندگان باید از 21 به بالا باشد تا بتوانند برای اعضای مجلس نمایندگان و نیز بیشتر ایالات و نیز مجمع قضائی ایالتی رای بدهند. قدرت اجرایی در اختیار هیات دولت به ریاست نخست وزیر است؛ و قانون اساسی مالزی تاکید میکند که نخست وزیر باید عضو مجلس پائین دستی یعنی پارلمان مالزی باشد که بنابر نظر حاکم عالی میتواند به گروه اکثریت در مجلس دستور دهد. کابینه از میان اعضای دو مجلس انتخاب میشود. مالزی در 31 اوت 1957 به استقلال رسید. در آن زمان کسی تصور نمیکرد که این کشور بتواند با ترمیم زخمهای پنج قرن استعمار، طی چهار دهه به تحولی سریع دست یابد. (8)
ظهور جنبشهای اسلامی مالزی
1- وضع داخلی
چنانچه گفته شد ترکیب قومی مالزی به گونهای است که مالائیها با 45 درصد جمعیت نیروی فرهنگی و سیاسی مسلط جامعه محسوب میشوند. در ماتب بعدی چینیها با 35 درصد، هندیها با 10 درصد و سایر قومیتها با 10 درصد ساختار قومی جامعه را تشکیل میدهند. در این جامعه، پیوستگی سیاسیت و هویت اسلامی و مالایائی آن چنان مشهود است که گفتهاند برای مالایی بودن باید مسلمان بود. همان گونه که فرد آر. فون در مهدن گفته است: «نخستین واقعیت سیاسی و اجتماعی، رابطه میان دین و قومیت بوده و هست.» (9) بدین سان اسلام دین رسمی و مسلمانان جایگاه ویژه دارند. جامعه نیز فدراسیونی از ایالتهاست. سالهاست که احزاب و سازمانهای اسلامی مانند سایر احزاب با حزب حاکم رقابت میکنند. این کشور با یک موزائیک غنی فرهنگی مواجه است به گونهای که تجار و بازرگانان هندی، چینی، عرب،پرتغالی، لهستانی و بریتانیایی ادیان هندوئیسم، بودائیسم، آئین سبک، کنفوسیوسیسم، تائوئیسم، مسیحیت و اسلام را به آسیای جنوب شرقی آوردند. در کنار این مهاجرتها میتوان از دو تاثیر فرهنگی سازنده دیگر نام برد: نخست، هندی سازی و دوم، اسلامی سازی که از برن 14 م. آغاز شد. زمانی که بازرگانان مسلمان عرب و هندی و صوفیان، سلاطین مالایا را تغییر دادند و اسلام را در سر تا سر آسیای جنوب شرقی گسترش دادند. (10) به هر حال، سیاست مالایائی بازتاب دهنده دوگانگی قومیتی مالزی و در نتیجه انطباق با مقتضیات محیطی است، البته دوگانگی قومیمالزیائی همراه با تعارض و انطباق فرقهای، نقش مهمی در تحولات سیاسی آن ایفا و ثابت کرد که عمدهترین سازمان دهنده بومی برای احیاگری اسلامی است. (11)قانون اساسی 1957 نخستین ساختاری بود که در دوره جدید مالزی بر نقش و جایگاه اسلام بر مناسبات این کشور تاکید کرد. این قانون دو شاخص مهم داشت. از سوئی حفظ و تداوم هویت دینی و قومی را به رسمیت شناخت به گونهای که با تعریف شهروند مالایائی به عنوان کسی که «بر مسلمانان بودن خود گواهی دهد، به طور دائمی به زبان مالایائی صحبت کند و از، رسوم مالایائی پیروی کند» (12)موقعیت ویژهای برای اسلام، سلاطین، و مسلمانان مالایائی قائل شد و به تبع آن امتیازات خاصی شامل سهم ویژه در آموزش، حکومت و تجارت برای آنها قائل شد. از سوی دیگر قانون مزبور آزادی مذهبی را برای جماعات غیراسلامی پذیرفت به طوری که حق انجام اعمال مذهبی، حق داشتن دارائی، حق تاسیس مدارس دینی و انجام امور اختصاصی خود در احوال شخصیه (ازدواج، ارث، ...) تحت حاکمیت نهادها و مقررات دینی خود را برای آنها به رسمیت شناخت، هر چند اجازه تبلیغ دین خود را به آنها نمیداد. (13)
در سال 1369، مالزی شاهد درگیری قومی شدیدی میان اقوام مالایائی و چینی بود. بسیاری از مسلمانان مالزی که عمدتا کشاورز و روستایی بودند، بر سیاست و حکومت تسلط داشتند در حالی که جماعات شهری متشکل از چینیها و هندیها در عرصههای تحصیلی و اقتصادی پیشرفت کرده و موقعیت برتری به دست آورده بودند. در واقع، جمعیت بومی در معرض خطر، که اغلب روستائی و فقیر بودند و به طبع دچار بی ثباتی و نگران ازآینده خود، سیاستی تهاجمی را در قبال اقلیتهای متمکن در پیش گرفتند. (14) به تعبیر اسپوزیتو و وال ناخرسندیهای اقتصادی مالایائیها و خشم از جریان رو به رشد حضور و سلطه خارجی موجب راه اندازی شورشهای ضد چینی شد که صدها کشته و مجروح بر جای گذاشت، انحلال پارلمان را برای تقریباً دو سال در پی داشت و موجب ایجاد وضعیت فوق العاده در کشور شد. " (15)
2- نحوه و علل بروز و ظهور احیاگری اسلامی در مالزی
احیاگری اسلامی در مالزی طی یک فرایند تدریجی و تحت تاثیر سه عامل سیاست اقتصاد ملی، اندیشه فعالان اسلامی جهان عرب، ایران و پاکستان و حوادث جهان اسلام چون جنگ 1967 اعراب و اسرائیل، تحریم نفتی 1973، برنامه اسلامی سازی ژنرال ضیا الحق در پاکستان و انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد. اینک با محوریت این سه عامل، نگاه مختصری به شرایط علی ظهور احیاگری اسلامی در مالزی خواهیم انداخت.2-1. اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی: سیاست اقتصاد ملی (16)
نتیجه درگیریهای قومی 1969 این بود که حکومت در دهه 1970 برنامه اصلاحات اقتصادی را اجرا کرد که مخاطب اصلی آن مالایائیها بودند. سیاست اقتصاد ملی، برنامهای در مورد اعطای حققو ویژه، تخصیص سهم و یارانه به مالایائیها برای بهبود وضعیت اقتصادی و آموزشی آنها با هداف از بن بردن نابرابری میان مالایائیها و سایر اقوام بود. طی این سیاست 20 ساله (1971-1990) وضع اقتصادی مالایائیها بهبود یافت و 56 درصد از فرصتهای شغلی جدید در اختیار آنها قرار گرفت. اسپوزیتو و وال در این زمینه برآنند که:
اگرچه تمرکز اولیه این برنامه بر توسعه اقتصادی- اجتماعی بود، اما توسعه زبان و ارزشهای فرهنگی ملایائی و پیوند میان دین و قومیت را بیش از پیش مورد توجه قرار میداد. این فرآیند از طریق تاکیدی که بر دین فرهنگ، تاریخ و زبان مالایائی میگذاشت، موجب تقویت همبستگی، هویت و مباهات مالزی میشد. ناسیونالیسم مالایائی و اسلام عناصری مهم در هویت فرهنگی مالایائی بودند که مبدل به نیروی سیاسی و ایدئولوژیکی قدرتمندی شدند. (17)
در نتیجهی سیاست اقتصاد ملی، هزاران مالایائی در مدارس متوسطه و دانشگاههای داخل و خارج پذیرفته شدند. در این شرایط دانشجویان در محیطهائی قرار گرفتند که هم حال و هوای فرهنگ غرب را داشت و هم زیر سلطهی فرهنگ زرد چینی بود. در این شرایط دانشجویان برای حفظ هویت اسلامی خود به میراث اسلامی برگشتند.
در واقع شکل گیری هستهی اصلی جنبشهای اسلامی مالزی ریشه در سیاست اقتصاد ملی داشت. در نتیجهی این سیاست هزاران مالایائی پذیرفته شده در دانشگاههای داخل و خارج کشور در کمپهای دانشجویی به ویژه در دانشگاههای معتبر مالایا و دانشگاه ملی، برای حفظ هویت اسلامی مالایا به میراث اسلامی بازگشتند. تجربه زندگی در یک فرهنگ شهری بیگانه و همچنین تجربه نابرابریهای اقتصادی و تحصیلی میان مسلمانان مالایائی و جماعات چینی و هندی موجب تقویت حس حقارت، تبعیض و نابرابری شد. این موضوع این باور را پروراند که نظام و سیاستهای حکومت تحت رهبری حزب آمنو شکست خورده است.
2و2- تاثیر اندیشههای فعالان اسلامی جهان عرب، ایران، و پاکستان
احیاگری اسلامی از طریق دانشجویانی که از تحصیل فراغت یافته بودند و به کشور بازگشتند تقویت شد. اینها به شدت تحت تاثیر دانشجویان کشورهای اسلامی و همچنین نوشتهها و اندیشههای فعالان اسلامی جهان رعب، ایران و پاکستان قرار گرفته بودند. دانشجویان مالایائی که پس از فراغت از تحصیل از ایالت متحده و بریتانیا برگشته بودند نیز در فرایند تقویت اسلام گرائی نقش مهمی داشتند. افراید که قویاً تحت تاثیر دانشجویان کشورهای اسلامی و همچنین نوشتهها و اندیشههای فعالان اسلامی جهان عرب، ایران و پاکستان قرار گرفته بودند توانستند در توزیع اندیشههای اصلاحی موثر باشند، اینان به تعبیر ریمون آرون متفکر فرانسوی نقش مهمی در توزیع اندیشهها بازی کردند و مصرف کنندگان این اندیشهها را در مسیر احیاگری اسلامی قرار دادند. همه این دانشجویان به رغم اختلافاتشان، به دنبال جایگزینی اسلامی بودند. تفسیر جدید مشترک آنها از اسلام این بود که: اولاً، اسلام سبک جامعی برای زندگی است. ثانیاً، اسلام جایگزین مناسبی برای فزون طلبیهای کاپیتالیسم و سوسیالیسم است.
2،3- تاثیر حوادث جهان اسلام
از سوی دیگر حوادث جهان اسلام نیز بر این احیاگری بسیار موثر بود. جنگ 1967 اعراب اسرائیل، تحریم نفتی 1973 اعراب، برنامه اسلامی سازی پاکستان در دوره ژنرال ضیاء الحق (88-1977) و انقلاب اسلامی ایران (79-1978) موجب دریافت خبرهای فراوانی برای فعالان مالزیائی و تدارک تظاهرات مردمی در حمایت از آنها میشد. علاوه بر این موجب تحولاتی شد که در نتیجهی آن مالایائیهائی که میگفتند برای اینکه مالایائی باشی باید مسلمان باشی، این خود آگاهی را به زبان اسلامی جهانی بیان کردند. در مالزی اسلام "درک واحدی از دین، ارزشهای سنتی و زندگی خانوادگی و اجتماعی" را در قالب عنصر بنیادین هویت و فرهنگ مالایائی بازتاب داد. در هر حال این حوادث موجب تقویت اعتماد به نفس مالایائیها و پیگیری مطالباتشان میشد، به گونهای که حتی خواهان تاسیس ساختارهای سیاسی و اسلامی سازی جامعه به سبک ایران و پاکستان شدند.
جنبشهای دعوت: اصول، اهداف و رهبران
نتیجهی فوری آشوب سال 1969 رشد سازمانهای اسلامی تحت نام کلی جنبشهای دخوه (دعوت) بود. با توجه به معنی لغوی دخوه به عنوان "فرا خواندن"، آنها خواهان بازگشت به اسلام به عنوان یک سبک زندگی بوده، و اغلب در پی تاسیس حکومت اسلامی و اجرای قوانین اسلامی بودند. هدف این جنبش از سوئی دعوت غیرمسلمانان به دین اسلام و از سوی دیگر تذکر به مسلمان برای مراقبت بیشتر بود. سیاستهای عمده این جنبش اولاً، فشار بر حزب حاکم برای دفاع از اسلام، ناسیونالیسیم مالایائی، و حقوق و امتیازات اقتصادی مسلمانان مالایائی بود. ثانیاً، رد وابستگی به غرب و ارزشهای چینی که موجب تخریب همبستگی، وحدت و هویت اسلامی مالایائیها میشد. ثالثاً، بازگشت به اسلام به عنوان یک سبک زندگی ترکیبی متشکل از انجام توامان عبادات دینی و فعالیتهای اجتماعی. گرایش اصلی آنها یکی، تاکید بر رفتارهای شخصی چون نماز و روزه، پوشش اسلامی، پرهیز از رقص، موسیقی غربی، مواد مخدر و الکل بود و دوم، تاسیس حکومت اسلامی به ویژه اجرای قوانین اسلامی و جدا سازی دو جنس. روی هم رفته، جنبشهای دعوت و جهت گیری آنها را میتوان در سه گروه مشاهده کرد: «دارالارقم، جنبش جوانان مسلمان مالزی، حزب اسلامی پاس و گروه جمهوری اسلامی.1-دارالارقم
این جنبش در سال 1968 توسط استاد اشعری محمد شکل گرفت. جنبشهای اسلامی اغلب از دو الگوی مکنی و مدنی پیروی کردهاند. الگوی مکی ناظربه پیروی از شرایط پیامبر اسلام (ص) در دوره ده ساله دعوت در مکه بود. در این دوره پِیامبر اسلام تلاش خود را صرف فرهنگ سازی کرد. اما الگوی مدنی ناظر به پیروی از شرایط پیامبر در دوره حضور در مدینه بود. در این دوره پیامبر به دنبال تاسیس دولت اسلامی و شکل دهی به ساختارهای آن بود. بر این اساس جنبش دارالارقم جنبشی مکی بوده و تاکید اصلیش بر ضرورت شکل گیری جامعه اسلامی قبل از دولت بود. محور عمده نقدهای این جنبش نیز متوجه حکومتها و سازمانهای اسلامی بود که به جای تلاش برای تحقق جامعه اسلامی از طریق تعلیمات اسلامی به دنبال تاسیس دولت اسلامی بودند. این گروه به زعم خود به تقلید جامعه زمان پیامبر، زندگی در جماعات قبیلهای، لباس پوشدین به سبک آن زمان (جامعههای بلند سبز رنگ و عمامه)، ریش بلند، تفکیک جنسیتی و حجاب کامل زنان در اماکن عمومی را تجویز میکردند.اشعری محمد در اواخر دهه 1980 با خود- تبعیدی به تایلند رفت.این سفر فرصتهای جدیدی در مقابل او قرار داد به طوری که در اویل دهه 1990 دارالارقم مبدل به سازمانی قدرتمند و ثروتمند توام با شاخههای زیاد شد (48 انجمن با مدارس و کلینیک درمانی، اجرای پروژههای خدمات اجتماعی، طرحهای صنعتی، کشاورزی و آموزشی همراه با رستوران و انتشاراتی، اعلام موجودیت در 16 کشور دیگر از طریق راه اندازی شبکههای مدارس و دانشگاهها به ویژه در اندونزی، تایلند، سنگاپور، برونئی، پاکستان و آسیای مرکزی)(18)، این قدرت، اشعری محمد را دچار نوعی توهم پیامبری کرد و گاه و بی گاه بر ارتباط مستقیم خود با پیامبر تاکید میکرد. همین مسئله در کنار گرایشات حاد سیاسی موجب شد تا در تابستان 1994، حکومت بر ضد آنها دست به کار شود. لذا علمای دینی بر انحرافی بودن او و پیروانش فتوا صادر کردند و بلافاصله به اتهام اقدام بر ضد امنیت ملی محکوم شدند.
2- جنبش جوانان مسلمان مالزی (19)
این جنبش اغلب با رهبر کاریزمائیش یعنی انور ابراهیم شناخته میشود؛ جنبشی که در 72-1971 با رهبری او با 35000 عضو تاسیس شد و مبدل به جنبش مسلط اسلامی در دههی 1970 و 1980 شد. او رهبری جوان، تحصیل کرده سکولار- غربی، برخاسته از میان طبقه متوسط، باهوش، با سواد، سخن گوی با وقار، شخصیتی برنده، پرانرژی با مهارتهای استراتژیک و سازمانی بسیار قوی، و جهت گیری انطباقگرایانه با محیط بود. این جنبش معتقد بود که اسلام سبک خاصی از زندگی را مطرح کرد و دین را به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی پیوند زده است و تمام تلاش خود را معطوف به تحقق عملی این ایده کرد. بنابراین این جنبش اولاً، طرفدار دولتی با گریاشات اسلامی، اصلاح طلب، سکولار و توسعه غرب- محور بود؛ با تذکر این نکته که موضع آنها دربارهی ایجاد رسمی دولت اسلامی مبهم باقی ماند، لئوی هدفشان اجرای قوانین و ارزشهای اسلامی بود، و البته موضع آنها در مورد اینکه مالزی به لحاظ قومی و دینی همچنان کشوری متکثر باشد ثابت و استوار ماند. ثانیاً، ضمن تقبیح فساد، فقر، توزیع نامتوازن ثروت، نفوذ فرهنگ غرب، خواهان آزادیهای بیش تر سیاسی و مطبوعاتی و احترام به حقوق بشر بود. ثالثاً، تاسیس دولت اسلامی و توسعه دموکراسی در مالزی را تسریع و تقویت کرد. (20)روشهای عمده این جنبش عبارت بود از: نخست، ایجاد سلولهایی (اُسرره) برای انتظام بخشی به فعالیتها از طریق تهیه برنامه، سمینارها، پروژههای اجتماعی، ترجمه و توزیع نوشتههای فعالان اسلامی چون حسن البناء، سید قطب و ابوالاعلی مودودی به زبان مالایائی برای راهنمائی دانشجویان جدید، التزام به عدالت اجتماعی در چهارچوب اسلام و معرفی اسلام به عنوان جایگزین مناسب برای ایدئولوژیهای حاکم سوسیالیستی و ناسیونالیستی به دانشجویان(21). دوم، تاکید بر بومی سازی دبنی معنی که ضمن تاثیرپذیری از پاکستان، سودان و تا حد کم تری جمهوری اسلامی ایران، معتقد بود ایدئولوژی و اهداف آن متناسب با بستر تاریخی و جامعه متکثر فرهنگی و قومیتی شکل گرفته است. بنابراین به زغم آنها نباید تجارب دیگران به شکل غیرانتقادی و تقلیدی به کار گرفته شود. (22)
انور ابراهیم رهبر این جنبش نگاه متفاوتی به اسلام را ارائه داد و توجه همگان را به نظام اقتصادی اسلام جلب کرد. او معتقد بود همان گونه که نظام اقتصادی روز دنیا بر مبنای نظام سرمایه داری شکل گرفته است، اسلام نیز یک نظام قدرتمند اقتصادی دارد. " اندیشه ماکس و بر عمدتاً متوجه تاثیر پروتستانتیزم بر پیدایش و تکامل سرمایه داری جدید بود. اثر بزرگ وی اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری به این موضوع میپردازد..." (23) و بر در این اثر مطرح میکند که آنچه منجر به ایجاد نظام سرمایه داری شد، اخلاق پروتستان بود. در اخلاق پروتستان سه ویژگی (1) تاکید بر کار زیاد؛ (2) تاکید بر مصرف کم؛ (3) تاکید بر پس انداز وود دارد که در نهایت منجر به انباشت سرمایه میشود. (24) انور ابراهیم این الگو را در مورد اسلام نیز پیاده میکن و معتقد است که اخلاق اسلامی نیز میتواند ما را به انباشت سرمایه برساند. در اسلام نیز این سه ویژگی وجود دارد؛ در اسلام بر کار زیاد، صرفه جوئی و قناعت و انقاق به عنوان پس انداز برای فقرا تاکید شده است.
رویکرد دولت ماهاتیر محمد به الگوی حزب جوانان مسلمان مالزی و رهبر آن انور ابراهیم نزدیک بود. لذا وقتی در سال 1981 به نخست وزیری رسید، رویکرد انور ابراهیم را برای توسعه مالزی مناسب تشخیص داد،؛ او بر آن بود که" اگرمی خواهیم اسلام در دنیای مدرن کامیاب شود نیازمند وجود مسلمانان مدرن تر و رقابتی تر هستیم. اگرمی خواهیم ازاسلام دفاع کنیم و آن را توسعه دهیم مسلمانان باید با چینیها و هندیها رقابت کنند" (25) بدین سان در یک اقدام مهم و غیر قابل انتظار انوار ابراهیم را از زندان آزاد و به دولتش دعوت کرد. ابراهیم از ریاست حزب جوانان مسلمان مالزی کناره گرفت و اسلام گرائی اقتصادی مدنظر خود را از طریق دولت پی گرفت." سیاستهای حمایتی دولت مالزی به تدریج از دهه 1980 از اشکال مستقیم حمایتی به اشکال غیرمستقیم اشتغال زائی تغییر یافت. در حالی که در دهههای 1960 و 1970 بخش اعظم هزینههای عمرانی دولت صرف اعطای یارانه یا سرمایه گذاریهای دولتی به ویژه در بخش کشاورزی شد." استعفای ابراهیم از ریاست حزب جوانان مسلمان مالیز در 1982 آغاز صعود سریع او به ساختار قدرت بود. ابراهیم به آرامی از مناصب مختلف کابینه بالا رفت: وزی جوانان، وزیر فرهنگ و ورزش، وزیر کشاورزی، وزیر علوم و سرانجام وزیر امور مالی و معاون نخست وزیر (1993)
اسلام مالزیائی دارای پیوندهای اسلامی بسیار قوی منطقهای و بین المللی است به لحاظ مالی تحریم نفتی 1973 موجب احیای حس غرور اسلامی شد. ثروت نفتی اعراب مدبل به منبع غرور و تقویت حس هویت و همبستگی اسلامی در قلاب مفهوم امت شد. (26) بعد از تحریم نفتی مذکور کشورهای نفت خیز عرب مبدل به منبع بزرگ اشتغال و درآمد شدند؛ دلارهای نفتی آنها به حمایت از پروژههای اسلامی برخاست، از ساختن مساجد و بیمارستان گرفته تا حمایت از نهادهای اسلامی (مدارس، دانشگاهها و بانکها). (27) اسلام در آسیای جنوب شرقی، نه تنها به لحاظ مالی از تماس با خاورمیانه بهره مند میشد، بلکه به لحاظ فکری نیز متفکرانی از خاورمیانه مناصب مهمی را در دانشکدههای علوم اسلامی به ویژه در دانشگاه بین المللی تصاحب کردند. انقلاب اسلامی ایران مورد استقبال حزب جوانان مسلمان مالزی و پاس و تودههای مردم در آسیای جنوب شرقی قرار گرفت. اندیشه شیعی از نوع اندیشه امام خمینی مبدل به منبع الهام و حتی تقلید بسیاری از مردم مالزی شد.
با استناد به این پیشینه و تجارب، پروژه ماهاتیر محمد ارائه تصویری قدرتمند از خود به عنوان رهبری منطقهای و بین المللی و توسعه اقتصادی تحت هدایت انور ابراهیم بود. به زعم او اسلام فقط پرهیزگاری و انجام مناسک شخصی نیست، بلکه دارای ابعاد اجتماعی و تمدنی است. بر این اساس او در جهت تحقق این ابعاد، اقدامات مهم زیر را انجام داد:
1) معرفی یک زبان بین المللی: او اهمیت یکسانی برای زبان مالایائی و زبان انگلیسی قائل بود، زبان مالایائی به عنوان زبان وحدت ملی و زبان انگلیسی برای تجارت بین المللی و توسعه اقتصادی. چنانچه معاون وزیر علوم بر آن بود که مالزی در دورهی جدیدش و با توجه به اینکه نگاهی اقتصادی دارد باید به نقشهای مختلف زبان نیز توجه کند، لذا زبان برای مالزی جدید دو نقش دارد: زبان انگلیسی برای تجارت و زبان مالایائی برای هویت و معنابخشی به زندگی.
2) تاکید بر مدارا و پلورالیسم، با توجه به تمایل حزب اسلامی پاس به اجرای شریعت، به ویژه اجرای حدود، ماهاتیر محمد با اعلام اینکه قوانین مالایائی در انطباق کامل با اسلام هستند، بار دیگر برارزش پلورالیسم و مدارا و جهانی شدن تاکید کرد و نسبت به افراط گرائی دینی هشدار داد. (28)
3) تاکید بر برخورداری اسلام از اخلاق قوی کار: حکومت دریافتی اصلاح طلبانه و اثباتی که اسلام و ارزشهای اسلامی ارائه داد و اسلام را به عنوان دینی پویا که اخلاق کار قوی دارد معرفی کرد تا بتواند پشتوانه لازم را برای رویکرد مالزی به تجارت و صنعتی شدن تدارک ببیند. این دیدگاه در برنامه چشم انداز 2020 بازتاب یافت که در سال 1991 به عنوان جایگزین "سیاست اقتصاد ملی"، یعنی برنامه بیست ساله توسع مالزی بعد از شورشهای 1969، مطرح شد. هدف برنامه چشم انداز ایجاد کشوری مدرن و صنعتی در دهه دوم قرن 21 بود.
4- نقد صریح غرب: ماهاتیر محمد هم منتقد استعمار کهن بود و هم استعمار جدید و هم حمایت غرب از اسرائیل را نکوهش میکرد. روابط او با بریتانیا و ایالات متحده هر چند در کل صمیمی بود اما تابع شرایط مختلف بود به نظراو، سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امپریالیسم غربی بر جهان اسلام هم واقعیتی مربوط به گذشته بود و هم چالش یا تهدیدی امروزی. در واقع استمعار و بی عدالتی امری تاریخی بوده که تا امروز نیز بر سرنوشت جهان اسلام تاثیر گذارده است. همان طوری که استعمار اروپائی ارزشهای خود را به بخش اعظم جهان تحمیل کرد،امروزه نیز درصدد دائمی کردن آن است، چرا که غرب به نام نظم نوین جهانی و به نام بی عدالتی به دنبال تسری تعاریف خود از دموکراسی و حقوق بشر به سایر نقاط دنیاست: " اسلام تقریبا در همه جای دنیا سرکوب شده است، حتی اگر دنیا استدلال کند که در راستای اصول عدالت و حاکمیت قانون چنین کرده است." (29)
5- پیگیری دموکراسی متناسب با فرهنگ ملی: نقد ماهاتیرمحمد بر امپریالیسم غربی و نگرانی او درمورد اینکه نظم نوین جهانی مبدل به واژه جدیدی برای سلطه غرب شود، منجر به موضع او در باب دموکراسی و دموکراتیک سازی نیز شد. ماهاتیر محمد در سخنرانی در سازمان ملل درباره نظم نوین جهانی گفت:
آنچه که حقیقتاً اتفاق میافتد شبیه امپریالیسم استعماری قرن نوزدهم است. یعنی حق با کسی است که زور دارد. قدرتهای بزرگ هنوز آنجا هستند و چماقهای سنگین خود را در برابر ملتهای کوچک و برای دفاع از صاحبان منافع خود حتی به بهای از میان بردن عدل و انصاف زرق و برق میدهند... اگر خواهان عدم اعاده حاکمیت استعماری جدیدی هستیم همه اعضای ... سازمان ملل متحد باید در شکل دادن به نظم نوین جهانی تشریک مساعی کنند. (30)
در تداوم نقد غرب و نظم نوین جهانی میگوید " در حال حاضر دموکراسی و تنها دموکراسی مجاز و مشروع است... ولی آیا تنها یک شکل دموکراسی وجود دارد و تنها یک مرجع مافوق برای تفسیر آن وجود دارد؟" به نظر او ظلم قدرتهای دموکراتیک کم تر از ظلم دولتهای توتالیتر نیست. به زعم او،انواع مختلفی از دموکراسی وجود دارد، و همان طور که درعمل اختلافاتی میان کسانی که تبلیغ دموکراسی میکنند وجود دارد، آیم تی وان بدون توجه به مبانی دموکراسی، جزئیات آن را در هر جامعهای به کار برد؟ بنابراین، هنگامی که او بر مطلوبیت و ضرورت دموکراسی تاکید میکرد، پذیرش کورکورانه مفاهیم و تعاریف جهانی دموکراسی و حقوق بشر را رد میکرد، چرا که آنها را محصول نظم قدیم قدرتهای بزرگ میدانست. دموکراسی واقعی باید هم در درون آمریکا وجود داشته باشد و هم در روابط میان دولت- ملتها. دولتها باید این اختیار را داشته باشند که شکل دموکراسی و حقوق بشر را متناسب با ارزشها و فرهنگ خود انتخاب کنند. این مسئله به ویژه زمانی بیش تر صدق میکند که بدانیم تفاسیر غربی از دموکراسی بسیار مبهم و پروبلماتیک هستند.
6) سیاست نگاه به شرق: ماهاتیر محمد دیدگاه سنتی طرفدار غرب مالزی را به سیاست "نگاه به شرق" تغییر داد و تاکید اصلی آن بر جهت گیری جنوب- جنوب به جای شمال- جنوب بود. سیاست " نگاه به شرق" مالزی که ملی و منطقهای است، هم با نقد او از غرب سر و کار دارد، هم با تاکید او بر بومی سازی ارزشهای آسیائی و ارزشهای اسلامی به منظور تقویت جامعه اسلامی مالایائی و توسعه مالزی، تغییر جهت مالزی به سوی شرق ریشه در طرد امپریالیسم و سکولاریسم غربی و این اعتقاد داشت که شرق از رویکرد جامع تری نسبت به زندگی برخوردار است ریشه شکست غرب این بود که "جوامع مسیحی غربی" دین خود را عرفی" کردهاند این بدان معنی است که دین را محدود به زندگی خصوصی شخصی کردهاند. عرفی کردن مذهب از سوی جوامع مدرن غربی و ارزش گذاری منتج از آزادیهای نامحدود فردی به بهای نیازهای اجتماعی منجر به "زوال اخلاقی" غرب شده است. بنابراین مالزی به دنبال یک استاندارد غربی برای توسعه، بدون مشکلات اجتماعی آن بوده است.
7) نقد بی توجهی مسلمین به اخلاق کار: ماهاتیر محمد جوامع آسیائی چون ژاپنیها، کرهایها و چینیها در سنگاپور، تایوان و هنگ هنگ را تحسین میکند که به کار و اخلاق حرفهای ارزش دادهاند. او معتقد است که جوامع اسلامی به رغم اعتقادات قوی دینی اما در زمینه توسعه اقتصادی خیلی موفق نبودهاند. او بر آن بود که در گذشته که جامعه اسلامی به دنبال حقیقت و عدالت بود، پیوند ابعاد روحی و جسمی زندگی، اسلام را قادر میساخت تا به سرعت نفوذ خود را گسترش دهد و دستاوردها و موفقیتهای زیادی را برای تمدن اسلامی به ارمغان آورد، اما در حال حاضر جوامع اسلامی، از تدارک مدل منسجمی برای توسعه فرو ماندهاند.
3- حزب اسلام گرای پاس (31)
حزب اسلام گرای مالزی یا پاس (به زبان مالایائی "پارتی اسلام س- مالیزیا" ) یکی از سه حزب تشکیل دهنده ائتلاف مخالفان دولت مالزی یا همان "پاکاتان رعیت" است. رهبری معنوی حزببر عهد نیک عزیز نیک مات روحانی هشتاد ساله ملایائی و رهبری سیاسی آن بر عهده عبدالهادی آونگ است؛ کسی که تلاش کرد د و دنیای حزب پاس و حزب جوانان مسلمانان مالزی را به یکدیگر پیوند زند و جریانی ترکیبی به وجود آورد. حزب هدف غائی خود را اداره کشور مالزی براساس شریعت اسلامی تعریف کرده است. این حزب به عنوان قدیمی ترین و بزرگ ترین حزب سیاسی اسلامی مالزی، درسال 1951 توسط علمانی تاسیس شد که آمنو را به سبب " سیاست سازشکارانه در قبال غیرمالایائیها و گرایش دمدمی به اسلام" (32) ترک کردند. هسته اولیه حزب پاس با الهام ازنهضتهای تاثیرگذار جهان اسلام همچون اخوان المسلمین مصر، جماعت اسلامی پاکستان و نهضت العلما اندونزی در اواخر دهه 1940 شکل گرفت. برپائی نخستین نشست اسلامی در سال 1947 در واپسین سالهای استعمار بریتانیا، به تاسیسی شورای عالی مذهبی مالایا و سپس حزب المسلمین منتهی شد؛ حزبی که عمر آن بسیار کوتاه بود و به سرعت توسط حاکمان بریتانیایی مالی به اتهام همکاری باشورشیان حزب کمونیست منحل شد. این رخداد منجر به پیوستن دسته جمعی بسیاری از اعضای این حزب به سازمان ملی مالائیهای متحد با "آمنو" شد که قدرتمند ترین حزب کشور مالزی در سالهای پس از استقلال بوده است با این حال این پیوند دیری نپائید و پس از پنج سال، حزب آمنو شاهد انشعاب جمعی از اعضای خود و تاسیس حزب اسلامی پان- مالایائی بود که در دهه هفتاد میلادی نام خود را به حزب اسلامی پان- مالزی تغییر داد.حزب پاس نیز مانند آمنو، تامین خواستههای اکثریت مالایائی و اجرای قوانین اسلامی را در راس دستور کار خود قرار داده است. با این حال، رویکرد حزب پاس به مذهب در مقایسه با رویکردحزب آمنو که قرائتی معتدل و منعطف از اسلام را با عنوان "اسلام مدنی" ترویج میکند، سختگیرانه و معطوف به اجرای قوانین شریعت همچون حدود و قصاص است. این حزب عمدتاً به تقبیح غرب گرایان و ارائه تفاسیر سنتی تر از اسلام چه در موضوعات کلی حقوق اسلامی و چه در موضوعات خاصی چون زنان و غیرمسلمانانها میپردازد. (33) پاس در پی درگیریهای خونین قومی سال 1969 میان مالایائیها و چینی تبارها به ائتلاف فراگیر "باریسان ناسیونال" (جبهه ملی) به رهبری آمنو پیوست تا درکنترل وضعیت حساس کشور چند قومیتی مالزی و حل تنشها از راه رسیدگی بیشتر به اکثریت محروم مالایائی نقشی داشته باشد. با این حال پس از چندی، تنشهای درون حزبی به تضعیف و چند پارگی پاس، اخراج آن از جبهه ملی و از دست رفتن کرسیهای مجلس و مناصب ایالتی شد.
دهه 1980 شاهد درگیریهای شدید و طولانی میان پسا و حزب آمنو بود. رهبران حزب پاس درجدال با سیاستمداران حزب آمنو دست به تکفیر آنان زدند و حتی عبدالهادی آونگ که در آن زمان هنوز به ریاست حزب نرسیده بود اعلام کرد که مقاومت در برابر آمنو حکم جهاد را دارد و کشته شدگان در این راه شهید به شمار میآیند. تنش میان این دو حزب به جامعه مالایائی نیز سرایت کرد و آن را دو پاره کرد. در طول سالهای گذشته، حزب پاس از مخالفان سرسخت ترویج فرهنگ غرب در مالزی بوده است و موضع گیریهای آن جنجالهای زیادی را در این کشور برانگیخته است.
تاثیر انقلاب اسلامی ایران
جنبش اسلامی مالزی به ویژه پاس تمایلی آشکار و صریح به اسلامی سازی جامعه (به لحاظ سیاسی، اقتصادی، آموزشی و اجتماعی) داشت، موافق نظام حکومتی پارلمانی و انتخاب بود، اما کنترل آمنو بر حکومت را مورد انتقاد قرار میداد و تا حدودی شبیه ایران، طرفدار ایجاد کمیتهای از علما برایا نطباق قوانین به اسلام بود. در 1980 پاس شروع به تغیر کرد و رهبی قدیمی آن مورد چالش جوان هائی قرار گرفت که بسیای از آنها رهبران پیشین حزب جوانان مسلمان مالزی بودند. علاوه براین، بسیاری از فعالان مبارز اسلام گرا که به تازگی پس از فراغت از تحصیل از بریتانیا بازگشته بودند. رهبری پاس را تحت فشار قرار دادند که باید موضع اسلامی منظ تر و ناب تری همراه با تاکید کم تر برناسیونالیسم مالایائی اتخاذ کند و برای تاسیس جمهوری اسلامی به سبک ایران، تاکید بیش تری بر سازماندهی ، تربیت کادر و کنش سیاسی انجام دهد. (34)پاس که به تدریج دانشجویان و استادان را به خوب جلب کرد، در اواخر دهه 1970 و دهه 1980 برخی از این دانشجویان فارغ التحصیل ازانگلستان برگشته ،اقدام به تاسیس دو سازمان کردند. ثوره اسلام که تحت تاثیر ابوالاعلی مصر را برای خود ترسیم کرده بود. اعضای شورای نمایندگی اسلامی و ثوره اسلام به تقلید از انقلاب اسلامی ایران سازمان دعوت دانشجوئی جدیدی موسوم به گروه جمهوری اسلایم تاسیسی کردند که متهد به تاسیس حکومت اسلامی به سبک ایران بود و جایگزین حزب جوانان مسلمان مالزی به عنوان سازمان دانشجوئی اسلامی مسلط دهه 1980 شد. کنش سیاسی و ایدئولوژی گروه جمهوری اسلامی، در جهان بینی، سفت و محکم، در سیاست،م قابله جویانه، و در برنامه سیاسی، رادیکال بود. در ایدئولوژی آن ها، چیز خاکستری وجود نداشت. افراد و دولت یا اسلامی بودند یا غیراسلامی، متهده به اسلام بودند یا خیر،مومن بودند یا کافر، رستگار بودند یا بدبخت. به زعم آن ها، حکومت مبتنی برقانون اساسی مصنوعی مالزی، باید جای خود را به حکومتی مبتنی برقران و حدیث و الگوی حکومتی پیامبر اسلام و تحت حاکمیت علما و قوانین شریعت بدهد.
به تقلید از رویکرد سازمانی اخوان المسلمین مصر و جماعت اسلامی پاکستان، مهم ترین ابزار تحقق اهداف گروه جمهوری اسلامی مانند همه سازمانهای دعوت، اُسرهها به عنوان گروههای مورد حمایت تحصیل کردگان بودند که برکنش سیاسی و مذهبی تاکید داشتند. قدرت و توفیق گروههای اسره درتعهد ایدئولوژیک و سازمانی آنها نهفته بود که اغلب اقلیتی را قادر میساخت تا بر اکثریت اعمال نفوذ و سلطه کند. دانشجویان در اسرههای کوچک سازماندهی شده، به شکل جنسینی از یکدیگر جدا بودند و همدیگر را به طور منظم ملاقات میکردند تا سطح علمی خود را ارتقا دهند (با یکدیگر گفت و گوهای دینی، مباحثه و مناقشات مذهبی داشته باشند) و نماز را به جماعت بخوانند تا حدی که یک نظام حمایت اجتماعی درست کنند. بدین سان، میتوانستند حس قدرتمندی از همبستگی و هویت دینی را توسعه و تحکیم بخشند. البته برخی رفتارهای افراطی این گروه موجب شد تا این گروه اگرچه درمیان دانشجویان موقعیتی پیدا کند، ولی در عرصه ملی نتواند به یک سازمان مهم سیاسی بدل شود.
جمع بندی
این مقاله در راستای تدارک پاسخ مناسب به این پرسش ارائه شد که ماهیت جنبش اسلامی مالزی چیست؟ به رغم وجود پاسخهای متعدد، ما پاسخ خود را بر این فرضیه استوار کردیم که با توجه به ماهیت اسلمی و فضیلت و رفاه محور جامعه ی مالزی، جنبش اسلامی مالزی پیشرفت و توسعه اقتصادی را بر مبنای آموزه هایاسلامی پی گرفته و درصدد برسته سازی وجوه اقتصادی اسلام است. برای آزمون این فرضیه، مقاله را به چند قسمت تقسیم کردیم. در قسمت نخست اشاره کردیم که کشور مالزیز به علت اسقترار در مسیر تجاری چین و خاورماینه «شبه جزیره طلایی» نامیده شده است. این کشور مستعمره انگلیس پس از مجموعهای از فعل و انفعالات، در 31 اوت 1957 در قالب فدراسیون مالزی درداخل مشترک المنافع به استقلال نائل آمد. ساخت حکومت نیز با الگوبرداری از سیستم وست مینستر بریتانیا، پادشاهی مشروطه است. در عمل قدرت در دست نخست وزیر است، همین وضعیت مومجب شد تا در دوره ی نخست وزیری ماهاتیر محمد، قوه مجریه سهم خود را از قدرت افزایش داده و نسبت به قوای مقننه و قضائیه برتری محسوسی یابد. در قسمت دوم به دو مسئله مهم قانون اساسی 1957 به عنوان نخستین ساختاری که در دوره ی جدید مالزی بر نقش و جایگاه اسلام بر مناسبات این کشور تاکید کرد و همین طور درگیری قومی 1969 بین اقوام مالایائی و چینی اشاره کردیم که متعاقب آن مالایائیها برای ممانعت ازتفوق فرهنگ زرد چینی، به اسلام به عنوان عنصر هویت بخشرو آوردند. در قسمت سوم به سه مسئله مهم اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی در قالب سیاست اقتصاد ملی، تاثیر اندیشههای فعالان اسلامی جهان عرب، ایران، و پاکستان و تاثیر حوادث جهان اسلام براحیاگری اسلامی مالزی به عنوان علل بروزو ظهور جنبش اسلامی مالزی اشاره کردیم، در قسمت چهارما شاهر کردیم که متعاقب آشوب سال 1969، مالزی شاهد رشد سازمانهای اسلامی تحت نام کلی جنبشهای دخوه (دعوت) بود. آنها خواهان بازگشت به اسلام به عنوان یک سبک زندگی بوده و اغلب درپیتاسیس حکومت اسلامی و اجرای قوانی ان سالمی بودند. هدف این جنبشها دعوت غیرمسلمانان به دین اسلام، تذکر به مسلمانان برای مراقبت بیشتر با رویکرد فشار برحزب حاکم برای دفاع از اسلام ، رد وابستگی به غرب و ارزشهای چینی و بازگشت به اسلام به عنوان یک سبک زندگی نوین بود. در این بخش به سه جریان اصلی دارالارقم، جنبش جوانان مسلمان مالزی، حزب اسلامی مالزی و گروه جمهوری اسلامی بررسی شدند. در این قسمت تاکید ویژهای بر پروژه ماهاتیر محدم و جذب جنبش اسلامی به قدرت شد. نتیجه این تشریک مساعی میان قدرت حاکم و جنبش جوانان مسلمان مالزی قرائتی اقتصادی از اسلام بود که در مسائل مهمی چون معرفی یک زبان بین المللی در مالزی، تاکید بر مدارا و پلورالیسم، تاکید بر برخورداری اسلام از اخلاق کار،نقد صریح غرب، پیگیری دموکراسی متناسب با فرهنگ ملی،سیاست نگاه به شرق، و نقد بیت وجهی مسلمین به اخلاق کار، متبلور شد. در قسمت پنجم استدلال کریدم ک جنبش اسلامی مالزی نیز چونان ایران بهدنبال حکومتی اسلامی و اجرای قوانین اسلامی بود و تمایلی آشکار و صریح به اسلامی سازی جامعه داشت. ماند ایران طرفدارایجاد کمیتهای از علما برایب انطبقا قوانینی باسالام بود. به ویژه نسل جدید آنها بعد از 1980 به دنبال تاسیس جمهوری اسلامی به سبک ایران بودند و البته شرط نخست این اقدام را تاکید بیش تر بر سازماندهی، تربیت کادر و کنش سیاسی میدانستند. حزب پاس و دو شبعه فرعی آن یعنی شورای نمایندگی اسلامی و ثوره اسلام به تقلید از انقلاب اسلامی ایران، سازمان دعوت دانشجوئی جدید موسوم به گروه جمهوری اسلامی را تاسیس کردند که متعهد به تاسیس حکومت اسلامی به سبک ایران بود. اینک با استفاده از یافتههای این مقاله و در مقام نتیجه گیری میتوان به چند نکته زیر به اختصار اشاره کرد:1- جنبش احیاگری اسلامی مالیز بعد از حوادث سال 1969 در قالب چهار رویکرد ظاهر شد. اول، روشنفکران (حزب جوانان مسلمان مالزی)؛ این گروه سعی در گسترش اسلام با امکانات و مزایای دنیای مدرن دارد. این جریان تاکید صالی اش بر آموزه هیا اقتصادی اسلام بوده و بر آن است که همان طور که غرب با کار زیاد، مصرف کم و پس انداز، ملهم از اخلاق پروتسان به توسعه رسدی؟، جامعه مالزی نیز زبابد با الهام از اخلاق اسلامی بر کار زیاد، قناعت و انفاق به عمی سرمایه گذاری تاکید کرده و توسعه را در این مسیر پیش برد. دوم، الو گرایان: این گروه از منظر مذهبی محافظه کار بوده، توسعه و تقویت ارشهای دینی را در ظنرد ارد و در نهایت هدف غائی استقرار حکومت اسلامی را درسر میپروراند. حزب اسلامی پسا به این طیف تعلق دارد. سوم، تندروها :این گروه هر چن به لحاظ هوادار و مخاطب بسیار کوچ است، ولی ایجاد جامعهای خالص ومهذبی مبتنی بر آموزهای اسلایم را در هذن دارد. گروه رادیکال مجاهدیه ب ویژه دارلارقم و جماعه الاسلام در این دسته جای میگیرند. چهارم، مسنت گاراین: این گروه اکثریت مسلمانا مالزی را در بر میگیرد. اینان حمایت و پایبندی متعارفی به اسلام دارند والبته تعصبات شدید سایر گروههای سالامی ار ندارند. حزب آمنو که به ملی گرایان سکولار شهرت دارد و بگزرت رین حزب سیای مالزی به شمار میرود نماینده اصلی این جریان مسحوب میشود.
در این میان، حزب جوانان مسلمان مالزی فعال ترین گروهاست. این حزب به رهبری انور ابراهیم و درپرتو اعغتماد دولت ماهاتیر محمد الگوی نظام سرمایه داری رادر نظام اقتصادی اسلام پیاده کرد. ماهاتیر محمد این نگاه را درک کرد و در کنار آن به نقد دموکراسی لیبرال پرداخت و ضمن پذیرش دموکراسی به عنوان شیوه نوین حکومتداری تلاش کرد آن را با فرهنگ و ارزشهای بومی ترکیب کند و برای نخستین بار از دموکراسی اسلامی سخن گفت. او به حضور مردم در حکومت معتقد بود و تلاش خو را صرف گسترش دموکراسی و ایجاد فضای رقابتی به ویژه در عرصه اقتصادی کرد.
2- اگر به قول جان مارو در کتاب مهم تاریخ اندیشههای سیاسی در غرب بخواهیم ماهیت جنبش اسلامی مالزی را در قالب چهار پرسش اصلی مربوط به غایت امر سیاسی، محدودیتهای اعمال حاکمیت، منشا اعمال حاکمیت و چگونگی حق اعتراض توضیح دهیم. (35) میتوان به این نکات اشاره کرد: اول، جامعه مالزی جامعهای فضیلت و رفاه محور است که فرد در پناه تکامل جامعه به کامل میرسد. مالزی تمام تلاش خود را برای ایجاد جامعهای مرفه به کار بست و در راس اقدامات خود، عدالت اجتماعی- اقتصادی را مورد توجه قرار داد. عدالت اقتصادی در جهت ریشه کنی فقر مطلق صرف نظر از نژاد و موقعیت جغرافیائی، و عدالت اجتماعی به منظور قطع رابطه بین نژاد و وضعیت اقتصادی پی گیری میشود. دوم، در مالزی مجلس جایگاه مهمی دارد و نخست وزیر هدایت کشور را برعهده دارد. این کشور دارای حکومت مشروطه سلطنتی است و پادشاه را 9 سلطان محلی انتخاب میکنند. نفوذ و دخالتهای سلاطین در مالزی با وجود نقش مهم آنها در یکپارچگی ملی در سالهای اولیه استقلال موجب برخی تنشهای سیاسی شد. جنبش اصلاح طلبانه در این کشور خواهان کاهش دخالت سلاطین در حکومت و تقویت دموکراسی شد. سوم، در مالزی یکی از عوامل مهم محدود کننده حاکمیت، قوانین و ارزشهای اسلامی است. مسلمانان مالزی به شدت بر وضع قوانین نظارت کرده و مانع تصویب قوانین مخالف با اصول اسلام میشوند. البته دولت از طریق آموزش و پروش و امور فرهنگی تلاش خود را در جهت ایجاد تفاهم هرچه بیشتر میان اقوام گوناگون به کار بسته است و با گروههایی که به این اختلافات دامن میزنند مقابله میکند. قانون اساسی نیز قیود نهادی بسیار مهم در محدود کردن اعمال قدرت از سوی حاکمان است. چهارم، در این کشور اعتراضات بیشتر به صورت اصلاحی است نه انقلابی. جز حادثه 1969 که به درگیری و شورش انجامید، مردم به اعتراضات انقلابی گرایشی ندارند. دولت نیز برنامههای اصلاحی خود را درجهت توسعه و پیشرفت پی گیری میکند. در کنار توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی نیز مورد توجه است و تلاش برای ایجاد شرایط لازم برای حضور و رقابت مردم با گرایشهای متفاوت صورت میگیرد. در دو دهه اخیر نیز جنبشهای اصلاح طلبانه دموکراتیک به رهبری جبهه ملی در جهت تحکیم نهادهای دموکراتیک توانستهاند با تمرکززدائی از قدرت سیاسی، گامهای مهمی به سمت توسعه سیاسی بردارند. گروهائی نیز در قالب نافرمانی مدنی در مالزی حضور دارند که تلاش میکنند رفتارهای حکومت را اصلاح کنند.
منابع :
اسوزیتو جان و وال جان،جنبشهای اسلامی معاصر، ترجمه شجاع احمدوند چاپ دوم، تهران: نشر نی، 1390
اسدی مرتضی، "نگاهی به تجربه توسعه مالزی"، مجله اقتصادی، دوره دوم، سال اول، شماره سوم، 1374
ایمانی راد مرتضی، " مدیریت توسعه درمالزی"، ماهنامه تدبیر، شماره 79،1376
برادران شرکا حمید رضا، گزراش چشم انداز 2020 مالزی، تهران: انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1388
سعید گازران، " نقش عوامل فرهنگی در توسعه سیاسی و اقتصادی شرق آسیا"، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 85، 1373
محمد ماهاتیر، "اسلاما دررویارویی با پدیده جهانی شدن"، ترجمه محمدصاحلبی و لعی اصغر صادق پچور، روزنامه اعتماد ملی،شماره 628، تاریخ 87/2/5
نقیب زاده احمد و صادقی زاده سلمان، "علل توسعه اقتصادی در آسیای جنوب شرقی"، فصلنامه سیاست؛ مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره یک (مستمر 41)، بهار 1390
وبر ماکس، اخلاق پروتسان و روح سرمایه داری، ترجهم عبدالمعبود انصای، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها- سمت، 1371
Esposito John L. ed. Islam and Development :Religion and Socioplitical Change (Syracuse, N. Y: Syracuse University Press.11980)
Esposito John L. ed Islam in Asia:Religion politics, and Society (New yorK: Oxford university press. 1987)
Ghazali Aidit bint Hj. Islam and Justice ed. (Kuala Lumpur, Malaysia: Institute of Islamic understanding 1993)
Hooker M.B.ed, Islam in Sutheat Ssia (Leiden:E.J.Briill.1983)
htpp:// fa.wikipedia.org/Malysia
Malayan constitutonal documents. vol. I (Kuala Lumpur: Government press. 1962)
Mehden fred R. Von der Two Worlds of Islam:Interaction Between Southeast Asia and the Middle East (Gainesville, Fi:university of Flirida Press.1993)
Mohammad H. F .Dato Seri Mahathir, " A Muslim Perspective on the New World Ordwe" United Nations Forty sixth session, New York, 21 September 1991( Washington D. C. Amercan Muslim Council.1991)
Morrow john Historuof Western Political Thought: a Thema tic Introduction, Edition 2, (Palgrave Macmillan 2005)
Muzzafar chander. islamic Resurgence in Malaysia (Selangor, Malaysia: Penerbit Fajar Bakti.1981)
Nagata Judith, The Reflowering of Malaysian Islam:Modern Religious radicals and Theor Roots (Vancouver:University of British Columbis press. 1984)
Sallaaeh Muhammad Syukri. An Islamic Approach to Rural development -The Arqam Way (London: ASOIB International Limited 1992)
Sundaram JOMO Kwame and Cheek Ahmad Shabery. The politics of Malaysia s Islamic Resurgence, Third World Quarterly vol 10 no 2(april 1988)
پینوشتها:
1- عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی
shojaahmadvand @ gmail.com
2-Fred R. von der Mehden Malaysia: Islam and Multiethnic polities in john L. zEsposito John L. Esposito ed. ed Islam in Asia:Religion politics, and Society (New yorK: Oxford university press. 1987). chapter 8
3- United Malays National Organization (UMNO)
4- برای آگاهی از وضعیت توسعه شرق آسیا ن.ک: امد نقیب زاده و سلمان صادقی زاده، " علل توسعه اقتصادی در آسیای جنوب شرقی"، فصلنامه سیاست؛ مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره یک (مستمر 41)، بهار 1390، صص 335- 347؛ مرتضی ایمان راد" مدیریت توسعه در مالزی"، ماهنامه تدبیر، شماره 79، 1376،صص 84-89.
5- http:// fa.wikipedia. org/malaysia
6-حمید رضا برادران شرکاء، گزارش چشم انداز 2020 مالزی، تهران: انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1388
7- مرتضی اسدی، " نگاهی به تجربه توسعه مالزی"، مجله اقتصادی ، دوره دوم، سال اول، شماره سوم، 1374، ص 26
8-Fred R. Von der Mehden Islamic Ressurgence in Malaysia in john L. Esposito John L. ed. Islam and Development :Religion and Socioplitical Change (Syracuse, N. Y: Syracuse University Press.11980).p.164
9- M.B. Hooker The Translation of Islam in to southeast Asia in Hooker ed. Islam in Southesat Asia (Leiden: E. J.Brill.1983) chapter 1
10- Chandra
Muzzafar . islamic Resurgence in Malaysia (Selangor, Malaysia: Penerbit Fajar Bakti.1981)p.23
11-Malayan constitutonal documents. vol. I (Kuala Lumpur: Government press. 1962)p.124
12-جان اسپوزیتو و جان وال، جنبشهای الامی معاصر، ترجمه شجاع احمدوند، چاپ دوم، تهران: نشر نی،1390، صص 240-241
13-Fred R. Von der Mehden Islamic Ressurgence in Malaysia in john L. Esposito John L. ed. Islam and Development :Religion and Socioplitical Change (Syracuse, N. Y: Syracuse University Press.11980).p.179
14- اسپوزیتو و وال، همان، 242
15-national Economic policy (NEP)
16-اسپوزیتو و وال، همان، ص 243
13-Fred R. Von der Mehden Islamic Ressurgence in Malaysia op .cit .p.164
14- برای مطالعه بیشتر در این زمینه ن.ک:
1)
Nagata , The Reflowering Judithof Malaysian Islam:Modern Religious radicals and Theor Roots (Vancouver:University of British Columbis press. 1984()Mohammad Syukri sallaeh An Islam Approach to rural Development The Arqam Way (London:ASOIB International Limited 1992)
15- Angkatan Belia Islam Malysia (ABIM)
16- اسپوزیتو و وال، همان، صص 250-251
17-Siddiq Fadil. as quoted in chandra Muzaffer Islamic Resurgence in Malaysia 2th edition (Fajar Bakti publisher. 1978) p.16
18- اسپوزیتو و وال، همان،ص 252
19-گازرانی، سعید، " نقش عوامل فرهنگی در توسعه سیاسی و اقتصادی شرق آسیا"، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 85، 1373
20- ماکس وبرو، اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری، ترجمه علدالمعبود انصای، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها- سمت ، 1371، صص 133-150
21- اسپوزیتو و وال، همان،ص 261
22-اسدی، همان، ص 26
23- fred R. Von der Two Worlds of Islam:Interaction Between Southeast Asia and the Middle East (Gainesville, Fi:university of Flirida Press.1993
24-Siddiq fadil as quoted in Muzaffer Islamic Resurgence in Malaysia ,op.cit,p.48
25- ماهاتیر محمد، "اسلام در رویارویی با پدیده جهانی شدن"، ترجمه محمد صاحبی و علی اصغر صادق پور، روزنامه اعتماد ملی، شماره 628، تاریخ 87/2/5
26-Mahathir Mohammad Islam and Justice a in islam and hustice ed. Aidit bint Hj Ghazali (Kuala Lumpur Malaysia: Institute of slamic understanding 1993)p.2
27- H.E. Dato Seri Mahathir Mohammad " A
A Muslim Perspective on the New World Ordwe" United Nations Forty sixth session, New York, 21 September 1991( Washington D. C. Amercan Muslim Council.1991)Washinton D.C. American Muslim Council. 1991)pp.3,6
28- Party Islam Se-Malysia (PAS)
29- Delair Nier Contemporary Political Dimensios of islam in Hooker ed. Islam in Soutjeast Asia p.200
30-اسپوزیتو و ال، همان، صص 256- 257
31- Jomo Kwame Sundaram and Ahmad Shabery cheek The politics of Malaysia s Islamic Resurgence, Third World Quarterly vol 10 no 2(april 1988)
)pp.825-852
32-Morrow john2005: Historuof Western Political Thought: a Thema tic Introduction, Edition 2, (Palgrave Macmillan pp.109, 199, 297-299
حاتمی، محمد رضا، بحرانی، مرتضی؛ (1392)، دایرة المعارف جنبشهای اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.