نويسنده: عباس کوثري
فيومي مينويسد: «حسّ» و «حَسيس» به معناي صداي آهسته و نيز به معناي کشتن است که از نظر وزن و معنا همسان با صيغههاي باب «قتل» است و در هيئت باب افعال، يعني «احسّ، احساس» به معناي علم است. وقتي گفته ميشود «احسّ به»، يعني بر آن شيء آگاهي يافت. اين کلمه در هيئت باب تفعل، يعني «تحسّس» به معناي جستجو کردن و خبر يافتن است. گفتني است اصل احساس ديدن است، سپس در آگاهي و علمي که با هر يک از حواس پنجگانه به دست ميآيد، به کار رفته است و حواس انسان به مشاعر پنجگانه اوست. (1)
ابن فارس معتقد است براي کلمه «حسّ» دو اصل وجود دارد: يکي غلبه يافتن بر يک شيء با کشتن يا غير آن و ديگري بيان حکايت، ناله درد به جهت اظهار غمگساري و ترجم بر صاحب درد است؛ به همين دليل «حِس» - به کسر کاف - به معناي درد زايمان است (2) و بدين جهت به کشتن، حس گفتهاند که با آن حواس فرد از بين ميرود. (3)
اين آيه در التحرير و التنوير (6) و مجمع البيان (7) نيز به همين معنا تفسير شده است و ميتوان مقابلهي «تحِسّ» با «تسمع» را قرينه دانست که «تُحِسّ» به معناي ديدن است. آيه دوازدهم از سوره انبياء نيز به همين معناست: «فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ»: و چون عذاب ما را ديدند آن گاه بود که از آن گريختند.
«تحسّونهم» در اين آيه از مادهي «حسّ» به معناي کشتن است. مؤلف کشاف مينويسد: «يحسّونهم» يعني آنان را با سرعت ميکشتيد. (9) در تفسير تبيان نيز آمده است: «حسّ» کشتن و ريشهکن ساختن است. (10)
«حسيس» از ماده «حسّ» به معناي صداي محسوس است؛ بدين معنا که نيکان صداي آتش دوزخ را نميشنوند. (12) مؤلف کشاف نيز آورده است: حسيس صوت محسوس است. (13) علامه طباطبائي نيز همين معنا را برگزيده است. (14) قرآن درباره صداي آتش جهنم ميفرمايد: «چون در آنجا افکنده شوند، نعرهي آن را ميشنوند و آن آتش برميجوشد. نزديک است که از خشم پارهپاره گردد». (15) مؤمنان راستين چون از جهنم دورند، هرگز اين صداي وحشتناک به گوششان نميخورد.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
ابن فارس معتقد است براي کلمه «حسّ» دو اصل وجود دارد: يکي غلبه يافتن بر يک شيء با کشتن يا غير آن و ديگري بيان حکايت، ناله درد به جهت اظهار غمگساري و ترجم بر صاحب درد است؛ به همين دليل «حِس» - به کسر کاف - به معناي درد زايمان است (2) و بدين جهت به کشتن، حس گفتهاند که با آن حواس فرد از بين ميرود. (3)
کاربردهاي حس در قرآن
1. ديدن
خداوند در سوره مريم ميفرمايد: «وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزَاً»: (4) و چه بسا پيش از آنان نسلهايي را هلاک کرديم. آيا از آنان کسي را ميبيني يا کمترين صدايي از آنان را ميشنوي؟ مؤلف مصباح المنير مينويسد: احساس به معناي ديدن است و به همين معناست کلام الهي که ميفرمايد: «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِنْ أَحَدٍ». (5)اين آيه در التحرير و التنوير (6) و مجمع البيان (7) نيز به همين معنا تفسير شده است و ميتوان مقابلهي «تحِسّ» با «تسمع» را قرينه دانست که «تُحِسّ» به معناي ديدن است. آيه دوازدهم از سوره انبياء نيز به همين معناست: «فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ»: و چون عذاب ما را ديدند آن گاه بود که از آن گريختند.
2. کشتن
خداوند متعال درباره غزوه احد ميفرمايد: «وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَا تُحِبُّونَ»: (8) خداوند وعدهاش به شما [درباره پيروزي بر دشمن در احد] تحقق بخشيد، در آن هنگام که [در آغاز جنگ] دشمنان را به فرمان او به قتل ميرسانديد [و اين پيروزي ادامه داشت] تا اينکه سست شديد و در کار خود به نزاع پرداختند و نافرماني کرديد، بعد از آنکه به شما آنچه را دوست داشتيد نماياند.«تحسّونهم» در اين آيه از مادهي «حسّ» به معناي کشتن است. مؤلف کشاف مينويسد: «يحسّونهم» يعني آنان را با سرعت ميکشتيد. (9) در تفسير تبيان نيز آمده است: «حسّ» کشتن و ريشهکن ساختن است. (10)
3. صداي محسوس
قرآن کريم ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَى أُولئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ * لاَ يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ»: (11) کساني که از پيش وعده نيک به آنان دادهايم از آن (آتش جهنم) دور نگه داشته ميشوند و صداي آتش دوزخ را نميشنوند و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعماند.«حسيس» از ماده «حسّ» به معناي صداي محسوس است؛ بدين معنا که نيکان صداي آتش دوزخ را نميشنوند. (12) مؤلف کشاف نيز آورده است: حسيس صوت محسوس است. (13) علامه طباطبائي نيز همين معنا را برگزيده است. (14) قرآن درباره صداي آتش جهنم ميفرمايد: «چون در آنجا افکنده شوند، نعرهي آن را ميشنوند و آن آتش برميجوشد. نزديک است که از خشم پارهپاره گردد». (15) مؤمنان راستين چون از جهنم دورند، هرگز اين صداي وحشتناک به گوششان نميخورد.
4. تفحص و جستجو
ماده «حسّ» در هيئت باب تفعل به معناي تفحص و جستجو آمده است. قرآن کريم ميفرمايد «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»: (16) اي فرزندان من برويد و در پي يوسف و برادرش بگرديد و از رحمت الهي نوميد مباشيد؛ زيرا جز کافران کسي از رحمت الهي نوميد نميشود. اين معنا به صورت قطع و بدون مخالف در تفاسير ذکر شده است.پينوشتها:
1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ص 135-136.
2. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 2، ص 9.
3. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 1 و 2، ص 858
4. مريم: 98.
5. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ص 136.
6. ابن عاشور؛ التحرير و التنوير؛ ج 16، ص 178.
7. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 1 و 2، ص 858.
8. آل عمران: 152.
9. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 1، ص 427.
10. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 3، ص 18.
11. انبياء: 101-102.
12. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 7 و 8، ص 103.
13. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 3، ص 137.
14. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 14، ص 328.
15. ملک: 7-8.
16. يوسف: 87.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.