ابوالفضائل شرف الدين عدي (467-557ق) فرزند مسافر اموي، از اعقاب مروان بن الحکم و از مشايخ تصوف بود. جماعت کرد يزيدي که در سنجاور شيخان (شمال موصل) و کوهستانهاي طور و سود و ديار بکر و وان و قفقاز تا مرز روسيهي شوروي پراکندهاند. او را مؤسس مذهب يزيدپرستي و شيطان پرستي و پيشواي شريعت خود ميدانند و دستور او کتاب الجلوة را کتاب آسماني ميشمرند. وي در قريهي «بيت قار» از توابع بعلبک متولد شد. زادگاهش معلوم و زيارتگاه پيروان اوست. دوران تحصيل را در بغداد گذراند و در آنجا بود که با مبادي عرفان و مشايخ تصوف زمان آشنا گشت و به طي مراحل رياضت پرداخت. سپس به مدينه رفت و چهار سال مجاور حرم رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) شد. بعد به جهاتي که معلوم نيست، شايد به دعوت مشايخ و صوفيان کرد، عازم کردستان گرديد و در قريهي اليش (لليش) در ناحيهي حکاري (هکاري) خانقاهي بنا نموده به ارشاد خلق و نشر مذهب خود پرداخت. او در اليش بعد از حدود نود سال عمر در يکي از سالهاي 555 يا 557 يا 558ق درگذشت و در همان محل مدفون گرديد. مزارش امروز کعبهي يزيديان است که زيارت آن را از زيارت مکه بالاتر ميدانند. تاريخ زندگي پيشواي يزيديه پر از ابهام و خرافه و افسانه است. از سوئي به روايت مورخان از زهاد مشهور زمان بوده است و شيخ عبدالقادر گيلاني دربارهاش گفته است: «اگر نبوت با رياضت و مجاهده به دست ميآمد شيخ عدي بن مسافر به آن رسيده بود». (قلائدالجواهر في مناقب عبدالقادر، 58) و از سوي ديگر او را در کردستان ميبينيم که به جمع لشکر و مريد و تبليغ مذهب يزيدي پرداخته است. يزيديان گويند او بعد از مرگ مانند مسيح به ملکوت اعلي عروج کرده است و صورت قبر کنوني را بعدها ساختهاند.
در تاريخ فرقهي شيطان پرستان يزيدي به دو چهره به نام شيخ عدي بن مسافر برميخوريم: يکي عدي اموي صوفي مؤسس فرقهي عدوي و يزيدي و ديگري عدي بن مسافر کرد. مورخان مسيحي آوردهاند که شيخ عدي کرد ابتدا شبان گوسفندان کليساي ماريوحنا در «لليش» بود (از آثار قرن هفتم ميلادي) بعد به راهزني و قتل و غارت پرداخت و کليسا را تصرف کرده معبد يزيديان ساخت، ولي به امر پادشاه مغول دستگير و به مراغه برده شد و به قتل رسيد (619ق) و کليسا به مسيحيان مسترد شد. بعد که تکودار خان مغول مسلمان شد و محمد نام گرفت باز يزيديها کليسا را تصرف نمودند که تا امروز در دست ايشانست. مورخين مسيحي منکر آنند که مقبرهي فعلي از شيخ عدي بن مسافر خانقاه او و مدفن اوست، واقعاً هم سبک بناي مقبره و سر در و گنبدهاي آن به کليسا شبيهتر است تا به خانقاه و مقبرهي اسلامي. يزيديها دو کتاب مقدس ديني دارند. يکي کتاب الجلوة منسوب به شيخ عدي حکاري اموي و ديگري (مصحفاش) يعني کتاب سياه (اش در کردي يعني سياه) که گويند از آثار شيخ حسن بصري است و دويست سال بعد از او کتابت شده است. درين دو کتاب افسانههاي حيرتانگيزي دربارهي مبدأ خلقت و آفرينش انسان و طوفان و خير و شر و کهکشان و شيطان و معاويه و يزيد پسر او نقل شده که از هر عاقلي بعيد مينمايد. شيطان را «طاووس ملک» و رئيس فرشتگان و مقرب اول و پيشکار الهي و مدبر کاينات گفته و او را طاووس داستان آدم و مار و طاووس تورات دانستهاند که از بيم قدرتهاي سهمگين او وي را ميپرستند تا مأمور حمايت او باشند. تنديس رمزي او را هم به صورت طاووس يا اردک در معابد خود نيايش ميکنند. دربارهي يزيد شيخ عدي بن مسافر چنين نوشته است: «يزيدبن معاويه رضي الله عنه امام او فرزند امام و خليفه و مجاهد في سبيل الله و ناقل علم و حديث بوده و از آنچه رافضيان به سبب قتل حسين (رضي الله عنه) به او نسبت ميدهند مبراست». يزيديان به استناد همين سخن ولاي معاويه و يزيد را شعار خود کردند و رفته رفته دربارهي يزيد غلو نموده ابتدا او را به مرتبهي ولايت و نبوت و سپس به رتبهي الوهيت رساندند و او را يکي از خدايان هفتگانهي خويش به شمار آوردند. کردهاي يزيدي قرنهاست از سوي مسلمانان سني و شيعي مطرودند و بارها دستخوش قتل عام شدهاند. در سال 652ق به امر بدرالدين لؤلؤ امير موصل قبري که به نام عدي بن مسافر در لاليش زيارتگاه است نبش و به آتش کشيده شد و جمع کثيري از يزيديان شيخان به قتل رسيدند. آخرين باري که اين قبر را آتش زدند سال 817ق بود. ازينرو يزيديان در نقاط مختلف پراکنده شده به راهزني پرداختند. آنان نسبت به همهي مسلمانان به خصوص شيعيان دشمني خاص دارند. بناي فعلي مزار شيخ عدي در 1324ق به دست يکي از رؤساي يزيديه به نام علي بک امير شيخان بازسازي شده است. در پرتو استقرار حکومت در ايران و عراق يزيديان رفته رفته دست از صحراگردي و کوهنوردي برداشته شهرنشين شدهاند. بر مزار منسوب به شيخ عدي بن مسافر سنگ قبري مثلث شکل از مرمر با خطي که معلومست جديد است نصب شد. و لوح قبر پنج سطر به شرح ذيلست: «بسم الله الرحمن الرحيم خالق السماء و الارض اخفض (کذا) هذا المنزل محل شيخ عادي (کذا) هکاري شيخ يزيديه 695» که نمودار ميزان آشنائي روحانيان يزيدي به عربيت است.
کتابنامه: وفيات الاعيان، 316/1؛ شرفنامه، به فارسي شرف خان بدليسي، ترجمهي عربي ملاجميل بندي روزبياني، 23؛ الحوادث الجامعه، ابن الفوطي، 272؛ قلائد الجواهر في مناقب عبدالقادر، عبدالحميد الحنبلي، 58؛ اليزيديون في حاضرهم و ماضيهم عبدالرزاق حسني، 15-32؛ اليزيدية قديماً و حديثاً، اسماعيل بک حول، 93-95؛ تاريخ اليزيدية و اصل عقيدتهم، عباس العزاوي، 112، 158، 163.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
در تاريخ فرقهي شيطان پرستان يزيدي به دو چهره به نام شيخ عدي بن مسافر برميخوريم: يکي عدي اموي صوفي مؤسس فرقهي عدوي و يزيدي و ديگري عدي بن مسافر کرد. مورخان مسيحي آوردهاند که شيخ عدي کرد ابتدا شبان گوسفندان کليساي ماريوحنا در «لليش» بود (از آثار قرن هفتم ميلادي) بعد به راهزني و قتل و غارت پرداخت و کليسا را تصرف کرده معبد يزيديان ساخت، ولي به امر پادشاه مغول دستگير و به مراغه برده شد و به قتل رسيد (619ق) و کليسا به مسيحيان مسترد شد. بعد که تکودار خان مغول مسلمان شد و محمد نام گرفت باز يزيديها کليسا را تصرف نمودند که تا امروز در دست ايشانست. مورخين مسيحي منکر آنند که مقبرهي فعلي از شيخ عدي بن مسافر خانقاه او و مدفن اوست، واقعاً هم سبک بناي مقبره و سر در و گنبدهاي آن به کليسا شبيهتر است تا به خانقاه و مقبرهي اسلامي. يزيديها دو کتاب مقدس ديني دارند. يکي کتاب الجلوة منسوب به شيخ عدي حکاري اموي و ديگري (مصحفاش) يعني کتاب سياه (اش در کردي يعني سياه) که گويند از آثار شيخ حسن بصري است و دويست سال بعد از او کتابت شده است. درين دو کتاب افسانههاي حيرتانگيزي دربارهي مبدأ خلقت و آفرينش انسان و طوفان و خير و شر و کهکشان و شيطان و معاويه و يزيد پسر او نقل شده که از هر عاقلي بعيد مينمايد. شيطان را «طاووس ملک» و رئيس فرشتگان و مقرب اول و پيشکار الهي و مدبر کاينات گفته و او را طاووس داستان آدم و مار و طاووس تورات دانستهاند که از بيم قدرتهاي سهمگين او وي را ميپرستند تا مأمور حمايت او باشند. تنديس رمزي او را هم به صورت طاووس يا اردک در معابد خود نيايش ميکنند. دربارهي يزيد شيخ عدي بن مسافر چنين نوشته است: «يزيدبن معاويه رضي الله عنه امام او فرزند امام و خليفه و مجاهد في سبيل الله و ناقل علم و حديث بوده و از آنچه رافضيان به سبب قتل حسين (رضي الله عنه) به او نسبت ميدهند مبراست». يزيديان به استناد همين سخن ولاي معاويه و يزيد را شعار خود کردند و رفته رفته دربارهي يزيد غلو نموده ابتدا او را به مرتبهي ولايت و نبوت و سپس به رتبهي الوهيت رساندند و او را يکي از خدايان هفتگانهي خويش به شمار آوردند. کردهاي يزيدي قرنهاست از سوي مسلمانان سني و شيعي مطرودند و بارها دستخوش قتل عام شدهاند. در سال 652ق به امر بدرالدين لؤلؤ امير موصل قبري که به نام عدي بن مسافر در لاليش زيارتگاه است نبش و به آتش کشيده شد و جمع کثيري از يزيديان شيخان به قتل رسيدند. آخرين باري که اين قبر را آتش زدند سال 817ق بود. ازينرو يزيديان در نقاط مختلف پراکنده شده به راهزني پرداختند. آنان نسبت به همهي مسلمانان به خصوص شيعيان دشمني خاص دارند. بناي فعلي مزار شيخ عدي در 1324ق به دست يکي از رؤساي يزيديه به نام علي بک امير شيخان بازسازي شده است. در پرتو استقرار حکومت در ايران و عراق يزيديان رفته رفته دست از صحراگردي و کوهنوردي برداشته شهرنشين شدهاند. بر مزار منسوب به شيخ عدي بن مسافر سنگ قبري مثلث شکل از مرمر با خطي که معلومست جديد است نصب شد. و لوح قبر پنج سطر به شرح ذيلست: «بسم الله الرحمن الرحيم خالق السماء و الارض اخفض (کذا) هذا المنزل محل شيخ عادي (کذا) هکاري شيخ يزيديه 695» که نمودار ميزان آشنائي روحانيان يزيدي به عربيت است.
کتابنامه: وفيات الاعيان، 316/1؛ شرفنامه، به فارسي شرف خان بدليسي، ترجمهي عربي ملاجميل بندي روزبياني، 23؛ الحوادث الجامعه، ابن الفوطي، 272؛ قلائد الجواهر في مناقب عبدالقادر، عبدالحميد الحنبلي، 58؛ اليزيديون في حاضرهم و ماضيهم عبدالرزاق حسني، 15-32؛ اليزيدية قديماً و حديثاً، اسماعيل بک حول، 93-95؛ تاريخ اليزيدية و اصل عقيدتهم، عباس العزاوي، 112، 158، 163.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول