فايدههاى سفر
تعريف سفر
سفر، در لغت به معناى بيرون آمدن از شهر خود و به محل ديگر رفتن است، نيز به معناى قطع مسافت و راهى كه از مكانى به مكان دور طى مىكند، آمده است. (1)
فرهنگهاى عربى، سفر را، كشف حجاب و كنار زدن پرده، معنا كردهاند، حجابهايى كه معمولا از جنس اعيان و اشياى خارجى است.راغب اصفهانى مىنويسد:
«سفر العمامة عن الرأس، و الخمار عن الوجه،» يعنى عمامه را از سر، و نقاب را از صورت، كنار زد.
البته سفر (به كسر سين) به معناى كتاب آمده است كه جمع آن اسفار است.از تعريفهاى لغوى و فرهنگنامهاى كه بگذريم، آنچه ما را به مقصود نزديكتر مىكند، ماهيت سفر در منظر عالمان اخلاق و تربيت است.مرحوم فيض كاشانى كه از بزرگترين دانشمندان شيعى و آگاهانعلم اخلاق است در اثر مهم خود المحجة البيضاء، سفر را اينگونه مىستايد:
از رهگذر سفر، آدمى از آنچه را مىهراسد، رهايى مىيابد و به آنچه ميل دارد، نايل مىشود . (2)
اين ويژگى براى مسافرت، نكته مهمى است كه مرحوم فيض كاشانى بدان اشاره مىكند.بر اين اساس، سفر بازگيرنده و باز دهنده است: هراس و اضطراب را از مسافر باز مىستايد و جاى آن، محبوب و مطلوبهاى وى را مىنشاند.سفر، به انسان مىآموزد كه چگونه از امور ناهنجار و ناخوشايند بپرهيزد و آنچه را كه مايه كمال و خرسندى است، جايگزين كند.
نمونههايى از ثمرات سفر
2ـ قل سيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المجرمين (4) ، بگو: زمين را بپيمايند، پس بنگريد فرجام كسانى را كه بزهكار بودند.
3ـ و أفلم يسيروا فى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم (5) ، آيا آنان در زمين سير نكردند، تا بنگرند عاقبت و پايان كار پيشينيان را.
جز آنچه كه قرآن، از فوايد سفر بدان اشاره كرده است، در روايات و سنت اسلامى و شيعى، بهرههاى ديگرى نيز به سفر نسبت داده شده است كه شمارى از آنها بدين قرار است:
1.شادابى تن و روح
سافروا تصحوا،
سفر كنيد، تا صحت يابيد. (6)
2.رشد عقلانى
«سافروا، فإنكم إن لم تغنموا مالا افدتم عقلا،» سفر كنيد.همانا اگر در سفر مالى به چنگ نياوريد، به حتم انديشه شما فزونى خواهد گرفت. (7)
3.عبرت اندوزى
«أ فلم يسيروا فى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلكم و لدار الاخرة خير للذين اتقوا أ فلا تعقلون (8) ،
آيا آنان در زمين سير نكردند تا بنگرند عاقبت پيشينيان را، و هماناخانه آخرت بهتر است براى كسانى كه مىپرهيزند، آيا نمىانديشيد؟
و به قول شاعر
هر كه نامخت از گذشت روزگار*هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار
4.كنار آمدن با دشوارىها
5.شناسايى بهتر اطرافيان
«السفر ميزان الاخلاق،»
سفر ترازوى اخلاق است (9) .
نيز امام صادق فرمودهاند:
«لا تسم الرجل صديقا سمة معروفة حتى تختيره بثلاث: تغضبه فتنظر غضبه، يخرجه من الحق الى الباطل، و عند الدينار و الدراهم و حتى تسافر معه،»
تا كسى را به سه چيز نيازمودهاى، وى را دوست خود مخوان: او را به خشم آر و بنگر كه در آن حالت، آيا از حق به سوى باطل مىگرايد؟ ديگر آن كه او را به درهم و دينار بيازماى و سوم اين كه او را با خود همسفر كن، و در سفر او را بيازماى. (10)
گويا امام صادق عليه السلام مسافرت را چونان محكى مىداند كه خالص را از ناخالص تميز مىدهد و سره را از ناسره جدا مىكند، آرى:
خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان*تا سيه روى شود هر كه در او غش باشد
6.بهرهورى و برخوردارى
«فانتشروا فى الارض و ابتغوا من فضل الله، (11) »
در زمين پراكنده شويد و فضل خداى را بجوييد.
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نيز فرمودهاند:
سافروا تصحوا و تغنموا،
سفر كنيد تا سالم شويد، و غنيمت بريد. (12)
نيز امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوار خود و آنان از رسول گرامى اسلامى صلى الله عليه و آله نقل كردهاند كه:
سافروا تصحوا و ترزقوا،
سفر كنيد تا سلامتى يابيد و روزى برگيريد. (13)
مشابه چنين كلماتى، در ميان سخنان پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه و آله و ديگر پيشوايان معصوم اسلام بسيار است. (14)
فوايد و آثار معنوى و مادى سفر، به همين مقدار خلاصه نمىشود.در طى مباحثى آينده با بسيارى ديگر از آنچه سير و سياحت به دامان مسافران مىگذارد، آشنا خواهيم شد.اما شايسته است كه در همين جا به برخى از رواياتى كه كمك و يارى رساندن به مسافران اسلام را سفارش كردهاند، اشاره كنيم.از اين روايات مىتوان دريافت كه سفر در اسلام از چه منزلت و قداستى برخوردار است.وقتى پيامبر اسلام مىفرمايد: «خداوند با مسافران مهربان است» و جملاتى ديگر كه همه از مهر خدا به مسافر سخن مىگويند، در مىيابيم كه سفر و سياحت، اگر بهانگيزههاى شرعى و سالم صورت گيرد، نزد پيشوايان دينى، گرامى و ارجمند است.
رسول گرامى اسلام فرمودهاند:
لو يعلم الناس رحمة الله للمسافر، لاصبح على ظهر سفر، ان الله بالمسافر رحيم،
اگر مردم از رحمت خدا به مسافر، خبر مىداشتند، همگى بار سفر مىبستند.همانا خداوند با مسافران بسى مهربان است. (15)
و در حديثى ديگر فرمودهاند:
من أعان مؤمنا مسافرا نفس الله عنه ثلاثا و سبعين كربة و أجاره من الغم و الهم فى الدنيا و الاخرة، و نفس عنه كربه العظيم يوم يعض الظالم على يديه،
كسى كه مسافر مؤمنى را يارى مىرساند، خداوند از او هفتاد و سه اندوه را بر مىدارد و در دنيا و آخرت وى را در پناه خود مىگيرد.چنين شخصى، در روز قيامت كه ستمگر دست خود را به دندان مىگيرد، او از ناراحتى بزرگ آن روز آسوده و در امان است (16) .
همچنين بسيار سفارش شده است كه مسافران در اثناى سفر، به يكديگر مهربانى كنند و در برآوردن حاجات همسفران خود، از هيچ كمكى دريغ نورزند.اين سفارش ويژه نيز جايگاه سفر را در اسلام، آشكارتر مىسازد.سخن ارزنده پيامبر اسلام در اين باره، بدين شرح است: ما إصطحب أثنان إلا كان أعظمها اجرا و أحبهما الى الله عز و جل أرفقهما بصاحبه،
دو كس با يكديگر همسفر نمىشوند، مگر آنكه مهربانترين آن دو، نزد خداوند اجر بيشترى دارد و خداوند وى را دوستتر مىدارد. (17)
رواياتى از اين قبيل بسيار است.مضاف بر اينكه در جوامع روايى، احاديث بىشمارى است كه كمك رساندن به مؤمن و دستگيرى از مسلمانان را ارج بسيار نهادهاند.اين روايات گرچه در خصوص سفر و مسافران نيست، ولى آنان را نيز شامل مىشود.
سفر مربى مرد است و آستانه چاه*سفر، خزانه مال است و اوستاد هنر
به شهر خويش درون، بى خطر بود مردم*به كان خويش درون، بى بها بود گوهر
درخت اگر متحرك شدى، ز جاى به جاى*نه جور اره كشيدى و نه جفاى تبر
(انورى )
پي نوشت :
1.دكتر محمد معين، فرهنگ معين، ج .2
2.مرحوم ملا محسن فيض كاشانى، المحجة البيضاء، ج 4، ص .39
3.سوره انعام (6)، آيه .11
4.سوره نمل (27)، آيه .69
5.سوره يوسف (12) آيه .109
6.العقد الفريد، ج 6، ص 271، بحار الانوار، ج 76، ص .221
7.مكارم الاخلاق، ص .240
8.يوسف (12) آيه P.109>
9.ر.ك: شرح ابن ابى الحديد بر نهج البلاغه، ج 2، ص .296
10.بحار الانوار، ج 74، ص .180
11.سوره جمعه (62)، آيه .10
12.كنز العمال، ج 6، ص 701، حديث 17470، بحار الانوار، ج 62، ص .267
13.كنز العمال، ج 6، ص 701، ح .17469
14.ر.ك: مدارك فوق.
15.مجموعه ورام، ج 2، ص .33
16.مكارم الاخلاق، ص .266
17.وسائل الشيعه، ج 8، ص 492، المحجة البيضاء، ج 4، ص .60
برگرفته از : كتاب آيين سفر، ص 15
/س